۲۰۱۰، سال انتخابات خيانتشده! گفتوگوی راديو بينالمللی فرانسه با آزاده کيان، داريوش همايون و تورج اتابکی
بيژن برهمندی - سال ۲۰۱۰ را در شرايطی پشت سر گذاشته ايم ، که بر چهره جهان، در اين سال پر حادثه، رد پای حوادث تلخ و شيرين فراوانی ترسيم شده است.
شايد بتوان گفت که ادامه جنگ خونين داخلی در افغانستان و جان سختی تروريسم در عراق،تلخ ترين بخش اين رد پای زمان باشند.
البته ادامه خودکامگی حاکمان جبار در تعدادی از کشور های جهان نيز بی شک بخش ديگری از حوادث تلخ سالی است که پشت سر گذاشته ايم.
درعين حال نمی توان به جلوه های زشت سال ۲۰۱۰ اشاره کرد بی آنکه کوششهای بشر قرن بيست و يکم برای بهزيستی و بهروزی را ناديده گرفت. بدون ترديد همه کوششها بقصد بهره گيری هر چه بيشتر از خردورزی در اداره امور کشور ها و از اين رهگذر، توسل به شيوه های مردم سالارانه به اميد دخالت هرچه گسترده تر مردم و جامعه مدنی در نهاد های تصميم گيری، آن جلوه ديگر از چهره جهان را به نمايش می گذارد که به بخش جذاب سالی که گذشت تعلق دارند.
بنظر می رسد که توسل به انتخابات ،بعنوان ابزار سازمانگر تحقق مردم سالاری،از آن دسته حوادثی است که بويژه در اولين دهه قرن بيست و يکم، عموميت و رواج بيسابقه ای يافته است و بويژه اهميت و جايگاه آن در حيات سياسی کشور ها و نيز ارزش و اعتبار آن در جامعه بين المللی،روزافزون شده است.
سال ۲۰۱۰ از نظر تعدد انتخابات در جهان سالی پر برکت و پر تحرک محسوب می شود. گر چه شايد نتوان فايده مندی همه آنها را در کشور های برگزار کننده با واژه " پر برکت" توصيف کرد!
برگزاری انتخابات در هائيتی،بلاروسی، مصر، ساحل عاج، بورکينا فاسو، قرقيزستان، آذربايجان،افغانستان،عراق، بيرمانی، بوسنی هرزه گوين، لهستان اوکراين،سوئد، بلژيک، ونزوئلا،برزيل،بوليوی و انتخابات ميان دوره ای در آمريکا، تنها بخشی از اين فهرست طويل انتخابات در کشور های مختلف جهان، در سالی که پشت سر گذاشتيم بشمار می روند.
در کشور های دموکراتيک،معمولاً انتخابات نوعی وزن کشی واقعی ميان نيرو ها و احزاب سياسی محسوب می شود و مردم قادرند با جابجائی آراء خود،تعادل قوای سياسی در کشور را بکلی بر هم زنند.
هم اينک در بلژيک، اين تغيير تناسب قوا بر اثر انتخابات، چنان تعامل ميان نيرو ها را مختل کرده است که با گذشت بيش از هفت ماه از انتخابات ، هنوز هم تشکيل يک دولت ائتلافی ناممکن شده است.
حتی به عقيده برخی ناظران، احتمال تجزيه اين کشور نيز از ثمرات همين انتخابات است.
انتخابات عراق نيز بشکل ديگری صف آرائی نوينی از نيرو های سياسی بوجود آورد که ترکيب قبلی ائتلاف نيرو هارا بر هم زد و در عراق نيز کوشش ها بقصد تعاملات جديد، بيش از هفت ماه کشور را در بن بست سياسی قرار داد.
انتخابات پارلمانی در سوئد و آمريکا نيز به ضرر دولت های حاکم،اکثريت پارلمانی اشان بر هم زد و آنان را مجبور کرد که يکی به سازش با رقيب وديگری به ائتلاف های جديد متوسل گردد.
با اين حال در بسياری از کشور های موسوم به جهان سوم، انتخابات،
البته با تفاوت های معنا داری،هنوز به يک وسيله دقيق تعيين تناسب جديد قوا مبدل نشده است.
در اين طيف تفاوت های معنا دار، برای مثال، دو قاره آمريکای جنوبی و آفريقارا - البته با استثنائات کوچکی – يک دره عميق از تجربه های سياسی و اجتماعی از يک ديگر متمايز می کند. مقايسه ميان انتخابات چند ماهه اخير در برزيل و ونزوئلا در يک قاره، با انتخابات جديد در سودان و ساحل عاج در قاره ديگر،نمونه ای از اين تفاوت ها ميان دو برداشت از انتخابات، دو نوع سازماندهی و دو دستاورد نا همگون را بدست می دهد.
براستی انتخابات مناقشه انگيزی که در ايران به يک بحران عظيم سياسی و اجتماعی دنباله دار فراروئيد، در کدام دسته از انتخابات در کشور های جهان قرار دارد؟
تفاوت ميان انتخابات مختلف ريشه در کدام پديده ها دارند؟
اراده حکومت های خود کامه از يک سو و ميزان آگاهی ها و تجارب سياسی مردم و نهاد های مدنی از سوی ديگر، چه تاثيری بر نتايج يک انتخابات می گذارند؟
و سرانجام نقش مثبت و منفی دخالت های جامعه جهانی در انتخابات کشورها چگونه عمل می کند ؟
در ميز گردی به قصد بررسی وضعيت انتخابات در کشور های مختلف جهان، در سالی که پشت سر گذاشتيم، و بويژه مقايسه اين حوادث با انتخابات پر مناقشه ايران، سه نفر از کارشناسان شرکت کرده اند.
خانم آزاده کيان استاد علوم سياسی در فرانسه، آقای داريوش همايون تحليلگر و فعال سياسی در سويس و آقای تورج اتابکی کارشناس مسائل آسيای مرکزی شرکت کنندگان ميز گرد اين هفته ما هستند.
در اين ميز گرد توافق شد که انتخابات سال گذشته تنها در چند کشور منطقه مورد داوری قرار گيرد تا بررسی تطبيقی آنان با انتخابات رياست جمهوری در ايران،همسانی و همخوانی بيشتری داشته باشد. به اين ترتيب، انتخابات پارلمانی در افغانستان، مصر، آذربايجان،قرقيزستان و عراق ، که همه در سال ۲۰۱۰ برگزار شده اند در اين مباحثه مورد توجه قرار گرفته اند.
خانم آزاده کيان در تشريح نظراتش معتقد است که انتخابات در اذربايجان از اين نظر با انتخابات ايران قابل مقايسه است ، که در آنجا نيز مثل ايران رای گيری ها نسبتاً درست انجام شد. اما در هر دو کشور موقع شمارش و خوانش رای ها تقلب های بزرگی انجام شد.
او با اشاره به انتخابات مصر و ميزان ناچيز مشارکت مردم اين کشور در انتخابات اخير، می گويد خطری که جامعه ايران را تهديد می کنداين است که ايران هم به سرنوشت مصر دچار شود و جامعه رای دهنده ايران با سرخوردگی از انتخابات به سياست زدگی دچار شود.
داريوش همايون در اين گفتگو تاکيد می کند که از نظر شيوه انتخابات، و از نظر رفتاری که مردم با نتيجه انتخابات کردند،اين انتخابات در تمام منطقه بکلی بيمانند است.برای اينکه مشارکت عمومی بسيار بسيار زياد بود و بعد از انتخابات هم فروکش نکرده است.
بعقيده او از اين نظر انتخابات ايران نمونه يگانه ای است و برخورد مردم به حکومت هم بی نظير است. بسيج عمومی عليه حکومت حتی پس از انتخابات آنچنان شديد است که سرنوشت جمهوری اسلامی را بشدت تهديد می کند.
در اين گفتگو هر سه کارشناس شرکت کننده تاکيد داشتند که انتخابات ايران از نظر مشارکت مردمی هيچ شباهتی به انتخابات در کشور های ديگر ندارد.
تورج اتابکی معتقد است که تحرک اجتماعی بسيار بالای مردم ايران در جريان انتخابات را در هيچ کدام از اين پنج انتخابات در کشور های همسايه مشاهده نکرده است. بعقيده او دنيای عرب اصلاً تجربه يک تحرک اجتماعی وسيع را ندارد.
اتابکی يادآوری می کند که در غرب بارها از او – بعنوان کارشناس منطقه - پرسيده می شود که حضور جوان های ايرانی در خيابان ها چرا در قاهره و يا سوريه ديده نمی شود.
[برای شنيدن گفتوگو اينجا را کليک کنيد]