ياد دکتر شاپور بختيار، سروش کتيبه و تمام جانباختگان راه آزادی ايران گرامی باد! کميته مستقل ضد سرکوب شهروندان ايرانی
پنجشنبه، نوزدهم بهمن ۱۳۵۷، برابر هشتم فوريه ۱۹۷۹ ميلادی :
«دموکراسی بدون احزاب سياسی مطلقاً وجود نخواهد داشت و وقتی حزب نباشد ديکتاتوری مستقر خواهد شد.
مخالفان فاقد برنامه هستند و فقط شعار به مردم عرضه میکنند و اگر هم برنامهای داشته باشند، عتيقه و قرون وسطايی است.
میمانم مبارزه میکنم، اگرچه قربانی ديکتاتوری و خفقان طرف جديد شوم. با اختناق شاه جنگيدم، با اختناق اين سو نيز مبارزه میکنم.»
اين جمله ها فرازهايی از صحبتهای دکتر شاپور بختيار آخرين نخست وزير دوران پادشاهی ايران بود که درست سه روز قبل از ۲۲ بهمن به زبان راند. يعنی زمانی که هيچ حزب، سازمان، گروه سياسی و هيچ روشنفکری تصور ايستادن در برابر سيلی که به راه افتاده بود را نمیکرد، و اگر به اين گفته ها باور داشت، شهامت بازگو کردن آنرا نداشت!
جملاتی ديگر از دکتر بختيار :
«من به رأی مردم احترام میگذارم، ولی مردم بايد در محيطی دموکرات رأی بدهند نه در محيط خفقان و ترور. آوردن مردم به خيابانها مطلب ديگری است. مردم در خيابانها فرياد میزنند و شعار میدهند در حالی که به طور صحيح معنای آن را نمیدانند. همه جا تعطيل است و مشارکت در اين تظاهرات نوعی تفريح شده. اما مردم حق دارند در آرامش و با تشکيل احزاب سياسی که به طور دموکراتيک تشکيل شده باشد، نظر خود را بيان دارند. آرای اين مردم محترم است و من نخستين کسی هستم که در برابر آن تعظيم میکنم.»
حال، پس از گذشت ۳۳ سال، می بينيم اين جملات بر زبان حاميان و دست اندرکاران حکومت اسلامی که اکنون خود در سياه چالهای رژيم ولايت به سر میبرند جاريست! حاشا چه چشمها و گوشهايی که بستند و بستيم !
آيت الله خلخالی، حاکم شرع و رييس دادگاه انقلاب اسلامی تهران، در سال ۱۳۵۸ طی يک مصاحبه مطبوعاتی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی ضمن تاکيد بر حقانيت احکام صادره از سوی دادگاه های انقلابی اعلام داشت :
«شاه مخلوع، فرح، فريده ديبا، غلامرصا پهلوی، اشرف، شاپور بختيار، ارتشبد ازهاری، شريف امامی، ارتشبد اويسی، سپهبد پاليزبان، هوشنگ نهاوندی، اردشير زاهدی و شعبان بی مخ، از طرف دادگاه های انقلابی محکوم به مرگ هستند و هر ايرانی که يکی از اين افراد را در کشورهای خارجی اعدام کند، عامل اجرای حکم دادگاه محسوب خواهد شد». حاشا چه چشمها و گوشهايی که بسته ماندند .
عدم قاطعيت اپوزيسيون و نداشتن يک جبهه ی واحد در برابر ترورها و جنايات، رژيم را هارترکرد. فلاحيان، وزير اطلاعات و امنيت کشور، درشهريور سال ۱۳۷۱ طی يک مصاحبه تلويزيونی گفت :
«ما رد پای آنها (مخالفين رژيم) را در خارج نيز تعقيب می کنيم. ما آنها را تحت نظر داريم و سال گذشته موفق شديم که ضربه های سنگينی به اعضای برجسته آنها بزنيم».
نخستين قربانيان کشتارها در خارج از کشور شهريار شفيق و علی اکبر طباطبايی بودند که شايد به علت سابقه ای که در رژيم گذشته داشتند از طرف تقريبا تمامی اپوزيسيون ناديده گرفته شدند. اين ناديده گرفته شدن جمهوری اسلامی را برای انجام ترورهای وحشيانه ی ديگر جَری ساخت. به آماری که فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريکا منتشر ساخته اند اشاره میکنيم.
تعداد ترور شدگان ۱۶۴ نفر و وابستگی سياسی آنها عبارت بود از نهضت مقاومت ملی ايران، حزب دمکرات کردستان ايران، جبهه ملی ايران، حزب کمونيست ايران، کومله، اتحاديه انقلابی، سازمان مجاهدين خلق ايران، سلطنت طلب، حزب کار ايران (طوفان)، سازمان پيکار، سازمان درفش کاويانی، خه بات، فدايی خلق (اکثريت)، فدايی خلق (اقليت)، استاد دانشگاه، هنرمند، وابستگان رژيم گذشته (ديپلمات، نماينده مجلس، ارتشی، ساواکی)، روحانی اهل تسنن، پناهنده و مخالف رژيم.
کشورهايی که ترور در آنها صورت گرفته عبارتند از عراق، فرانسه، پاکستان، آلمان، ترکيه، دانمارک، امارات متحده عربی، قبرس، اتريش، هند، فيليپين، سوئيس، آمريکا، انگلستان، ايتاليا و سوئد.
اين آمار فقط شامل ترورهای جمهوری ولايت فقيه در خارج از کشور ميباشد. علاوه بر اين ترورها، وجدان بيدار ملت ايران ترورهای جمهوری اسلامی در داخل کشور و از بين بردن صدها فعال سياسی، روشنفکر و آزاديخواه و به ويژه قتلهای سياسی زنجيره ای، از جمله کشتن پروانه و داريوش فروهر، محمد مختاری، محمد جعفر پوينده را از ياد نخواهد برد .
کميته مستقل ضد سرکوب شهروندان ايرانی ضمن گرامیداشت ياد دکتر شاپور بختيار و در بيستمين سالروز ترور او در پاريس، تروريسم دولتی رژيم جنايتکار جمهوری اسلامی را محکوم کرده و اميدوار است در آينده ای نه چندان دور آمران و عاملان اين ترورها در دادگاهی عادلانه محاکمه شوند.
کميته مستقل ضد سرکوب شهروندان ايرانی با طرد خشونت برای حل منازعه سياسی در جامعه، و به ويژه خشونت دولتی برای سرکوب مخالفين سياسی، خواهان آزادی تمام زندانيان سياسی و لغو مجازات اعدام در ايران است.
پاريس، ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ – ۶ اوت ۲۰۱۱
کميته مستقل ضد سرکوب شهروندان ايرانی
Comité indépendant contre la répression des citoyens iraniens