از بازگشت خاطرهانگيز به شيراز تا توصيه به مردم با افشين قطبی
خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشی - فوتبال
رمز موفقيت پرسپوليس چندان هم پيچيده نيست. شايد بتوان آن را در چند واژهی کليدی که مرتب در صحبتهای سرمربی اين تيم تکرار میشود به راحتی جستجو کرد. قطبی در اين مدت کوتاه به خوبی تفکرات خود را در کالبد تيمش دميده تا پرسپوليس به تيمی متفاوت از سالهای اخير تبديل شود. تيمی که اکنون با گذشت چهارده هفته از ليگ هنوز بدون شکست صدرنشين ليگ باقی مانده است. شايد تفاوت پرسپوليس قطبی با سالهای گذشته در روحيهی برتریجويی اين تيم باشد. روحيهای که حتی در لحظات پايانی بازی نيز حريفان را آزار میدهد. قطبی واژههايی را وارد ادبيات فوتبال ايران کرد که شايد در اين سالها کمتر به آن توجه میشد. واژههايی چون نظم و سازماندهی تيمی، روحيهی برتریجويی و تمرکز که به قول او در تيمهای باشگاهی ايران کمتر میتوان نشانی از آن يافت. او آنقدر بر اين واژهها تاکيد میکند تا در تيمش کاملا جا بيفتد و اکنون تا حدود زيادی به خواستهاش نزديک شده است.
نظم برای قطبی آنقدر اهميت دارد که در پايان گفتوگو بارها بر جملهاش تاکيد میکند و خواهان نوشتن آن میشود. او از مردم ايران میخواهد که زبالههای خود را اينگونه بیمهابا به خيابانها و اماکن عمومی نريزند!
گفتوگوی افشين قطبی با گروه ورزش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) را در زير میخوانيد:
* سازماندهی و تاکتيک تفاوت اصلی فوتبال ايران و اروپا
قطبی با تجربه سالها حضور در فوتبال حرفهای بر اين باور است که فوتبال آسيا و اروپا تفاوتهای اساسی دارد: « فوتبال آسيا و اروپا تفاوتهای اساسی دارد که بزرگترين آن مسايل تاکتيکی و همچنين سازماندهی و پرداختن به زير ساختهاست. در اروپا بازيکنان از سنين بسيار پايين آموزشهای مختلفی میبينند تا بتوانند در سنين بالاتر در زمين فوتبال از آن به درستی استفاده کنند. مهم در آنجا اين است که بازيکنان به طور مرتب و پيوسته تحت آموزش قرار گرفته تا با اصول اساسی فوتبال آشنا شوند. اين درحالی است که در ايران بازيکنان ما خيلی دير مسايل مختلف را میآموزند و حتی در سنين بالا که ديگر زمان آموزش تکنيکی گذشته مربيان بايد وقت خود را صرف اين گونه مسايل کنند. يک بازيکن اروپايی از نظر سرعت تصميمگيری، آشنايی با تاکتيک ها و پستهای مختلف و استفاده از تفکر و منطق در هنگام بازی کاملا آموزش ديده و در سنين بالاتر به مشکلی برنمیخورد اما، در فوتبال ما بازيکنان معمولا در سرعت تصميمگيری مشکلات زيادی دارند. برای مثال يکی ديگر از تفاوتهای اين دو نوع فوتبال بازی بدون توپ است. بازيکنان ايرانی تنها زمانی که توپ را در اختيار دارند، میتوانند استقرار نسبتا مناسبی در زمين داشته باشند اما، بازی بدون توپ برای آنها بسيار دشوار است.»
قطبی همچنين به سازماندهی باشگاههای بزرگ اروپايی اشاره کرده و اين باشگاهها را عامل اصلی در پرورش بازيکنان حرفهای میداند:« در فوتبال امروز دنيا اين باشگاهها هستند که نقش سازندگی را در اختيار داشته و بازيکنی حرفهای را تحويل مربيان میدهند. بسياری از تيمهای بزرگ سيستم مشخصی دارند که بازيکن از ابتدا تا انتها مسير آموزش را در آن طی میکند. اصولی که در آنجا بر روی آن بسيار تاکيد میشود مديريت، بدنسازی، تکنيک، تاکتيک و حتی مسايل ديگری همچون روش گفتوگو با رسانههاست. تمام اين عوامل با يکديگر پيوستگی داشته و در کنار هم معنا پيدا میکنند. در ايران عشق به فوتبال در ميان مردم و بازيکنان بسيار زياد ديده میشود اما، کمتر ديدهام که از اين انرژی به درستی استفاده شده و آنها را در جهت مناسبی سازماندهی کنند. تکنيک و علاقه در سنين پايين بيشتر مورد استفاده قرار میگيرد اما، وقتی سن بازيکن بالاتر میرود مسايل تاکتيکی و روحی و روانی نيز نقش اساسی پيدا میکند. اگر از اين انرژی نهفته به درستی استفاده نشود و بازيکن از ابتدا در مسير مناسب قرار نگيرد، نمیتوان يک بازيکن کاملا حرفهای بوجود آورد.»
* ما نيازمند سياستمدار فوتبال هستيم
قطبی بر برنامهريزی دقيق و سازماندهی فوتبال تاکيد کرده و آن را تنها راه حل نجات فوتبال ايران میداند:« فوتبال ايران نيازمند افرادی است که سياستمدار فوتبال باشند. اين سياستمداران در واقع همان مديران مجربی هستند که میتوانند برای رشد فوتبال برنامهريزی و سرمايهگذاری کنند. تا زمانی که ساختار فوتبال ايران شکل واقعی به خود نگيرد نمیتوان به موفقيتهای دائم فکر کرد. فاکتورهايی مانند انتخاب بازيکن، تکنيک، هوش، شخصيت، سرعت از جمله مسايلی است که کمتر به آن پرداخته شده است. ما بايد همانند باشگاههای معتبر و بزرگ خارجی بازيکنانی را پرورش دهيم که دارای شخصيتی حرفهای بوده و در تمام حوزهها توانايی بالايی داشته باشند. بازيکنان ما از لحاظ بدنی و تکنيکی در شرايط بسيار خوبی قرار دارند اما، فوتبال تنها تکنيک و بازی با توپ نيست. بدون سرعت در تصميمگيری، تمرکز و نظم نمیتوان به جايی رسيد. »
سرمربی پرسپوليس وجود معلم فوتبال در ايران را يک ضرورت میداند:« ما احتياج به معلمان فوتبالی داريم که بتوانند هستهی اصلی آن را تشکيل دهند. متاسفانه درفرهنگ ما تنها پيروزی و نتيجهگيری اهميت دارد و در اين ميان فوتبال پايه است که قربانی میشود. مربيان سازنده که میتوان نام آنها را معلم فوتبال ناميد، میتوانند اين فوتبال پايه را نجات دهند. در صورت رسيدن به اين مرحله میتوان به آينده بسيار اميدوار بود. متاسفانه بسياری از ما شخصيتی داريم که در صورت پيروزی تمام عوامل موفقيت را به خود ربط میدهيم اما، کافی است تا تيم ما شکست بخورد و آن وقت به دنبال جايی هستيم تا خود را پنهان کنيم. اين فرهنگ نمیتواند موجب رشد ما را فراهم کند.»
قطبی تاکيد ويژهای بر گروهی بودن فوتبال دارد. او در اين مدت سعی کرده تا اين تفکر را به تيمش القا کند و به نظر میرسد که تا اندازهی زيادی نيز موفق بوده است:« فوتبال ورزشی گروهی است. اگر ما میخواهيم به صورت انفرادی در اين رشته عمل کنيم، بهتر است که به تنيس و يا گلف روی آوريم. قدرت هر تيم به نظم و سازماندهی آن است نه بازيکنان. ستارههای يک تيم همان نظم و انسجام گروهی هستند و بازيکنان نيز تنها در اين قالب بايد عمل کنند. يک مربی خوب بايد در درجهی اول مدير قوی و با دانشی باشد. اين مربی است که میتواند از مهرههايش بهترين عملکرد را گرفته و آنها را در قالب تيم جا بيندازد. اگر اين کار به درستی انجام گيرد تيم خود به خود در مسير موفقيت نيز قرار خواهد گرفت. »
* بازيکنان ايرانی آموزش صحيح زيادی نداشتند
« ايرانیها مردمانی بسيار باهوش هستند.» اين چيزی است که قطبی در اين سه ماهه مدام تکرار کرده اما ادامه حرفهای او شباهت زيادی به صحبتهای مربيان خارجی که تا به حال در ايران کار کردهاند، دارد: « آنها عشق و علاقهی زيادی به فوتبال دارند و میدانم که بسياری از آنها از سنين بسيار پايين به فوتبال روی میآورند. اين علاقه میتواند رمز موفقيت آنها باشد اما، نکتهی مهم برای استفاده از اين انرژی آن است که آن را در مسيری صحيح قرار داد. يک بازيکن برای آن که شخصيتی کاملا حرفهای پيدا کند، بايد در مجرايی علمی آموزش ببيند. اگر بازيکن از اين سنين آموزش صحيح ببيند در سنين بالاتر هنگامی که در باشگاههای بزرگ مشغول به بازی میشود کمتر دچار مشکل خواهد شد اما، اين مساله در فوتبال ايران کمتر ديده میشود. زمانی در تمرينات بازيکنی به من گفت که ما در گذشته برای آغاز تمرين حدود دوازده دور و يا بيشتر به دور زمين میدويديم. من واقعا از اين مساله تعجب میکنم اين تمرينی است که سی سال پيش در فوتبال دنيا مرسوم بوده است. اين نمیتواند تمرينی حرفهای برای بازيکنان باشد. اين مساله نشان میدهد که بحث آموزش در فوتبال ايران فراموش شده است. ما بايد به آموزش علمی و صحيح روی آوريم تا بازيکنانمان از نظر فنی دچار مشکل نشوند. »
* فوتبال ايران کاملا نتيجهگراست
شايد حضور افشين قطبی در ايران فرصت مناسبی برای فراهم آوردن زيرساختهای لازم و تشکيل باشگاهی حرفهای باشد. تجربهی قطبی میتواند دستمايهی آيندهنگری مناسب تيمی باشد که هميشه يکی از قطبهای اصلی فوتبال ايران بوده است:« فوتبال ايران به شدت نتيجهگراست واين کار را برای هر مربی و مديری دشوار میکند. اين فرصت در اختيار مربيان نيست تا به راحتی دربارهی آيندهی خود و تيمشان تصميمگيری کنند. يک اتفاق کوچک میتواند ناگهان همه چيز را خراب کند. اگر اين تفکر وجود نداشت میتوانستيم با دغدغهی کمتری به آيندهی پرسپوليس نيز فکر کرده و برای سالهای بعد آن نيز تصميمگيری کنيم. کادر فنی و مديريت باشگاه تمام تلاش خود را به کار گرفته تا تفکر تيم را به طور کامل اصلاح کنند. به هر حال من نيز سعی دارم تا در اين مدت که در پرسپوليس حضور دارم طوری کار کنم که در صورت رفتنم آيندگان از آن بهره گيرند. دوست دارم کاری انجام دهم که بعد از رفتن من نيز باقی بماند. در اين مدت کوتاه به همراه "کاشانی" تلاش کرديم تا برخی حاشيهها را از تيم دور کرده و طرز تفکر بازيکنان را تغيير دهيم. متاسفانه در ايران اين امکان وجود ندارد که بدون دغدغه دربارهی آينده تصميمگيری کرد.»
با اين حال قطبی از پيوستن به پرسپوليس راضی است و آن را تصميمی درست میداند:«به نظرم اگر زمان به عقب برمیگشت، باز هم همين تصميم را گرفته و هدايت پرسپوليس را میپذيرفتم. حضور در پرسپوليس برايم يک افتخار است و اميدوارم بتوانم اين تيم را به هدفی که در نظر گرفتهايم برسانم. در ايران بهترين تيم برای حضور در آن پرسپوليس بود و صدرنشينی پرسپوليس نشان میدهد که تصميم درستی گرفتهام. ما در اين چهارده هفته انرژی و تفکر جديدی را به تيم بخشيده که همين روحيه موجب پيروزی ما شده است.»
* در تيمهای ايران نظم جايی ندارد
سرمربی پرسپوليس در خلال صحبتهايش همواره بر واژههايی همچون نظم و سازماندهی تاکيد دارد. گويی اين واژهها محور اصلی ديالوگهای وی را تشکيل میدهد:« در اين مدت که در فوتبال ايران حضور داشتهام تاکنون کمتر تيمی را ديدهام که نظم و سازماندهی گروهی داشته باشد. اين دو عامل مهمترين عواملی هستند که در فوتبال روز دنيا ديده میشوند. من سعی کردهام تا چهار عامل اساسی را در تيم خود نهادينه کنم. نظم و سازماندهی از آن دسته هستند. بدون سازماندهی تيم نمیتواند در زمان حمله و دفاع به درستی جايگيری کند. در ايران کمتر شاهد چنين ويژگی در تيمها بودهام. اين تفکر بسيار مهمی است که بازيکنان بايد آن را به درستی ياد بگيرند. هر چند از اين لحاظ پرسپوليس رشد زيادی داشته اما، هنوز بازيکنانم در بعضی از لحظات بازی يادشان میرود که چگونه بايد اين عامل را رعايت کنند. عامل ديگر تمرکز است. بازيکنان ايرانی بسيار احساساتی بوده و کمتر در دقايق حساس بازی تمرکز خود را حفظ میکنند. بازی کردن در اين شرايط بسيار دشوار است. سعی کرديم تا بازيکنان را از اين لحاظ کاملا آماده کرده و تا آخرين لحظهی بازی منطقی باشند. به آنها گفتهام که لحظات ابتدايی و پايانی هر بازی مهمترين لحظات آن محسوب میشود. بسيار مهم است که در ابتدا و انتهای بازی تمرکز خود را حفظ کنند و ديديم که چگونه در بازی با سايپا با رعايت اين اصل به پيروزی رسيديم. قهرمانان واقعی هميشه اين گونه بازی میکنند. عامل ديگر بحث انرژی جسمانی و روانی است که فکر میکنم از اين لحاظ پيشرفت خوبی داشتهايم.»
با اين حال پرسپوليس هنوز در بسياری از بازیها نتوانسته نمايش ايدهآل و قابل قبولی داشته باشد: « طبيعی است که ما نتوانيم در تمام ديدارها و حتی در طول نود دقيقه منظم بازی کنيم. رسيدن به اين هدف نيازمند گذشت زمان است. مخصوصا در تيمی بزرگ همچون پرسپوليس که بايد مراقب حواشی و اطراف تيم نيز باشيم. میدانم که در گذشته پرسپوليس تيم بسيار هجومی بوده و حملات زيادی را بر روی دروازهی حريفان بوجود میآورده است. اما در آن تيم راحت گل خوردن و پاسهای نمايشی نيز هميشه وجود داشته است. بايد توجه داشت که برای قهرمانی بايد منطقی بازی کرد. من تنها طرفدار بازی منطقی، منظم و تاکتيکی هستم. رسيدن به اين هدف بسيار مشکل است اما نتايج پرسپوليس تا کنون محشر بوده است.»
* مسايل روحی روانی برايم در اولويت قرار دارد
در فوتبال نوين امروز تکنيک، تاکتيک، قدرت بدنی و مسايل روانی چهار اصل اصلی و اساسی هستند که بايد به صورت متعادل در تيمها وجود داشته باشند، با اين حال گاه برخی مربيان به سمت يکی از اين عوامل گرايش دارند: « در فوتبال حرفهای دنيا اين چهار عوامل بايد در کنار يکديگر و به صورت متعادل در يک تيم وجود داشته باشند. اين چهار اصل به طور کامل با يکديگر در ارتباط هستند و نبود يکی از آنها موفقيت را از بين میبرد. با اين حال برای من مسايل روحی و روانی مهمترين اصل است. بسيار مهم است که تيم روحيه و انگيزهی بالايی داشته باشد. از سويی ديگر به مسايل تاکتيکی نيز اهميت زيادی میدهم چرا که تاکتيک کار سازماندهی را آسانتر میکند. برای مثال میتوان به بازی ايران وکرهی جنوبی در جام ملتهای آسيا اشاره کرد. کره در آن بازی با سيستم ۱-۳-۲-۴ بازی میکرد اما، ايران با سيستم ۲-۵-۳ چيده شده بود. سيستم کره به گونهای بود که ايران برای رسيدن به پيروزی بايد تلاش بسيار بيشتری میکرد تا سيستم دو تيم مساوی شود. چرا که ما هميشه يک بازيکن بيشتر در ميانهی زمين داشتيم. اين مسايل موجب میشود که روحيهی حريف خراب شده و آنها نتوانند عملکرد خوبی داشته باشند.»
advertisement@gooya.com |
|
* ايران بايد قهرمان آسيا میشد
شادی قطبی پس از پيروزی کره جنوبی برابر ايران چيزی بود که آن روزها با انتقاد زيادی در ايران همراه شد اما او در همان روزها هم نسبت به توانايیهای تيم ملی ايران اعتراف میکرد: «ايران يکی از پرمهرهترين و با تجربهترين تيمهای حاضر در جام ملتهای آسيا بود. اين تيم با اين بازيکنان میتوانست قهرمان آسيا شود اما بايد توجه داشت که در فوتبال فاکتورهای مختلفی برای موفقيت وجود دارد. سرمربی هميشه نمیتواند بازيکنان بزرگ را به زمين بفرستد. او گاه بايد از بازيکنانی استفاده کند که کارگشا باشند و در اين ميان شايد يک بازيکن بزرگ نيمکتنشين باشد. مهم ايجاد تعادل در تيم است. اگر آرژانتين يازده مارادونا داشت هيچ گاه قهرمان جهان نمیشد. مربی بايد بازيکنان را مديريت کرده و با ترکيب و تاکتيک مورد نظر تيم را به پيروزی هدايت کند. در فوتبال مدرن مربی بيشتر از همه بايد با اصل مديريت آشنا باشد. پس از بازی ايران و کره در جام ملتها يکی از مربيان ايران خطاب به من گفت که از سرمربی تيمش درخواست کرده تا ايران با سيستم ديگری بازی کند، اين برای من اصلا قابل قبول نيست. مربی و سرمربی بايد کاملا با يکديگر هم نظر باشند. مربی بايد سرمربی تيمش را حمايت کند. اينها مسايلی است که مربوط به مديريت فوتبال است.»
*هدايت تيم ملی را به معلم فوتبال بسپاريد
بحث انتخاب سرمربی تيم ملی اولويت کنونی رسانهها و علاقهمندان به فوتبال است. استفاده از سرمربی بزرگ خارجی موضوعی است که بارها در روزهای گذشته آن را شنيدهايم، هر چند هنوز نتيجهگيری حاصل نشده است:« مربيان بزرگ دنيا اکثرا مشغول به کار هستند. به هر حال بايد شرايط فوتبال خود را با ديگران در نظر داشته باشيم. آنها امکاناتی دارند که بسيار جالب توجه است. ما چنين امکاناتی را در اختيار نداريم. از اين لحاظ بسياری از مربيان نمیتوانند با اين امکانات در فوتبال ايران مشغول به فعاليت شوند. اين کار را برای آنها سخت میکند. موضوع ديگر اين است که تيم ملی هنوز بازیهای بزرگی را در پيش ندارد. بازیهای مقدماتی جام جهانی برای مربيان بزرگ چندان مطرح و جالب توجه نيست. فکر میکنم بهتر است که مسوولان هدايت تيم ملی را به يک معلم فوتبال بسپارند. بين مربی و معلم فوتبال تفاوتهای زيادی وجود دارد. معلمان فوتبال میتوانند در فوتبال ايران يادگاریهای زيادی بر جای بگذارند.»
* برای حضور در شيراز لحظهشماری میکنم
قطبی پس از سالها هفتهی آينده به زادگاهش بازخواهد گشت. رويارويی با برق شيراز در هفتهی پانزدهم ليگ برتر فرصت مناسبی برای اوست تا با خاطرههايش ديدار کند:« خاطرات زيادی در دوران بچگی از شيراز در ذهنم باقی مانده. بسياری از سالهای زندگیام را در شيراز سپری کردهام. خاطرات بسيار شيرينی از آن روزها دارم که تجديد آنها مرا به وجد خواهد آورد. برای حضور در شيراز لحظهشماری میکنم.»
اما حضور چند ماهه در ايران برای مربی که سالها خارج از کشور بوده تا چه اندازه خاطرهانگيز بوده است:« از حضور در ايران بسيار خوشحالم چرا که هميشه قلبم برای آن میتپيده است. خوشبختانه در اين مدت برخورد مردم با من بسيار گرم و صميمی بوده و با تمام آنها احساس نزديکی میکنم. ايران کشور بسيار زيبا و قشنگی است و زندگی در آن لذتبخش است. هر چند هنوز نتوانستهام خودم را راضی کنم تا در خيابانهای تهران رانندگی کنم. فکر میکنم با کمی نظم بتوانيم شهر و کشور بسيار بهتری بسازيم. از مردم ايران درخواست دارم که اين قدر زبالههای خود را به خيابانها نريزند چرا که واقعا از اين مساله ناراحت میشوم.»
گفت و گو از خبرنگاران ايسنا: عرفان جلالی، محسن معتمدکيا