گفتگو از مهیار جاوید
وقت كمى دارد ولى در عوض مى گويد:"من تند حرف مى زنم".
افشين قطبى از روزى كه به ايران آمده و سرمربیگری پرسپوليس را قبول كرده مدام بر محبوبيتش افزوده شده است.
این مربی 43 ساله، پس از سال 2000، مدتی طولانی را به عنوان کمک مربی تیم ملی کره جنوبی گذرانده است و با مربیان بزرگی همچون گاس هیدینک و دیک ادووکات همکاری داشته است.
او همچنین مدتی نیز بعنوان کمک مربی تیم ال ای گالاکسی (تیمی که اکنون دیوید بکهام را بعنوان بازیکن و رود گولیت را بعنوان مربی در اختیار دارد) فعالیت کرد.
"افشين امپراطور" لقبى است كه هواداران پرسپولیس به او داده اند و حالا با پيشتازى در ليگ برتر ايران او همان مربى بزرگى است كه مى تواند پرسپوليس را پس از سال ها به قهرمانى ايران برساند؛ مربى اى با كاراكتر منحصر به فرد كه شباهتى به ديگر مربيان شاغل در ليگ ايران ندارد.
افشين قطبى پس از غلبه بر سايپا در آخرين ثانيه هاى بازى از هميشه خوشحال تر به نظر مى رسد و جام را بيش از هميشه در دسترس مى بيند.
گفت و گو با او را چندان ويرايش نكرده ايم تا لهجه انگليسى و گويش نيمه تمام فارسى اش از آن نمايان باشد.
شما از محيطى كاملا متفاوت به فوتبال ايران آمده ايد. حاشيههاى اين فوتبال آزاردهنده نيست؟
فوتبال ما خيلى شلوغ است، مثل خيابانهايمان؛ ولى براى كسى كه در يكى از باشگاههاى بزرگ كشور مربيگرى مى كند اين موضوع طبيعى است.
كارهايى مثل بستن تيم و تمرين دادن كار سادهاى نيست و فشار و استرس زيادى ايجاد مىكند.
فوتبال ايران با چيزى كه تصور مىكرديد چقدر تفاوت داشت؟
من فكر نمىكردم انقدر احساس، محبت و علاقه در كشور وجود دارد. تعارف هم در اين مدت زياد ديدم.
در ۱۰ دقيقه صحبت، فرد نه دقيقه قربان من مىرود و ما تنها يك دقيقه فرصت داريم كه صحبت كنيم. البته من كمكم عادت كردهام و ياد گرفتهام كه بگويم "مخلصتم" يا "كوچيكتم"!
به نظر من خيلى از اين حرفها صادقانه نيست.
بعضى اوقات به من مىگويند تو درست مىگويى و حرفت صحيح است ولى اين كار در كشور ما خطرناك است. ولى افشين قطبى يك چنين آدمى است. من دوست دارم با صداقت كار كنم و جلو بروم و [مى خواهم] كسانى هم كه با من كار مىكنند اين صداقت را داشته باشند.
زمانى كه تصميم گرفتيد اين كار را قبول كنيد، فكر مىكرديد اين كار تا اين اندازه پر فشار باشد؟
بله، من مىدانستم كه كار سختى در پيش دارم و معتقدم در اين چند هفته ما محشر بوديم كه توانستيم چنين نتايجى را در شرايط فعلى فوتبال ايران كسب كنيم.
شرايط شخصى خود شما چطور، راضى هستيد؟
من زندگيم فوتبال است.
هر بازى، چه قبل و چه بعد از آن، ساعتها ذهن مربى را مشغول مىكند.
مردم فكر مىكنند كل فوتبال يك ساعت و نيمى است كه در زمين ديده مىشود و بعد از آن ما به خانه مىرويم تا هفته بعد و بازى بعدى، ولى اينطور نيست.
كار مشكلى است و هر كسى از عهده انجام آن برنمىآيد چرا كه استرس آن خيلى زياد است.
ببينيد چند نفر از مربيان فوتبال سكته قلبى كرده اند، همسرانشان از آنها جدا شدند، دچار مشكلات روانى و كچلى شدهاند و ...
چه مقدار از تلاش شما برای برآورده كردن خواستههاى خود شماست و چه ميزان از اين احساس به علاقه شما نسبت به فوتبال ربط دارد؟
هر دو. من خيلى كشورم را دوست دارم. براى من كه ۳۰ سال دور از كشور زندگى كردهام ولى هميشه احساس ايرانى بودن را داشتهام، كار در هر جايى احساس غريبگى محسوب مى شده و فكر كردهام جايى كه بايد باشم و كار كنم، نيستم.
از آقاى كاشانى(مدير باشگاه) و پرسپوليس متشكرم كه اين امكان را به من دادند كه بازگردم و به مردم و فوتبال اين كشور خدمت كنم.
[در مورد فوتبال هم] از زمانى كه به ياد دارم به فوتبال علاقه داشتهام و تو خون و قلبم بوده است. ۳ ساله بودم كه صبح و شب من در كوچههاى تهران به فوتبال بازى كردن مىگذشت.
پدر و مادرم اصرار داشتند كه من درس بخوانم و من پنهان از آنها فوتبال بازى مى كردم.
مربيان ايرانى به دوربين اهميت زيادى مىدهند و براى همين هيچ وقت خود واقعىشان را در كنار زمين نشان نمىدهند. احساسات شما، چه زمانى كه تيم گل مىزند و چه وقتى كه گل مىخورد، خيلى طبيعى است.
من هميشه خودم هستم. وقتى در كنار زمين هستم از هر ثانیه آن لذت مىبرم حتى زمانى كه بازى به باخت منجر شود.
من در تمام مدت بازى داخل زمين هستم و حتى تماشاگران چند صد هزار نفرى هم (حواس) مرا از زمين خارج نمىكند. هيچ وقت فكر نكردم اگر اين بازى را ببريم يا ببازيم چه مىشود. فقط سعى كردهام از هر ثانيه آن لذت ببرم.
حضور كنار زمين و نشستن روى نيمكت افتخار بزرگى است و هيچ كس نمىداند چقدر در اين جا باقى مى ماند.
برخى از مربيان پرسپوليس فكر مىكنند كه بزرگتر از پرسپوليس هستند اما پرسپوليس از همه ما بزرگتر و مهمتر است. جاى همه ما در پرسپوليس اجاره اى است؛ اين اجاره ممكن است يك ماه يا يك سال باشد. وظيفه ما اين است كه در آن مدت وضعيت پرسپوليس را بهتر كنيم تا وقتى رفتيم، پرسپوليس بهترى برجا بماند.
اين غريزى رفتار كردن تا به حال صدمهاى به شما نزده است؟
ممكن است بزند ولى من به تمام بازيكنان هم گفتهام مهم نيست شما مرا دوست داشته باشيد يا نه، مهم اين است كه به من احترام بگذاريد، هر چه مىگويم انجام دهيد و ياد بگيريد.
اين كار در ايران اتفاق جديدى است. محمد نصرتى يك روز بعد از تمرين به من گفت: "افشين! ايرانىها اين حرفها را خيلى نمىپسندند." ولى اين كار، كار حرفهاى است. من بايد كارى كنم كه تيم برنده و قهرمان باشد.
تصميماتى كه پدر و مادرها براى بچههايشان مىگيرند براى آن است كه آن بچه بهترين باشد؛ آنها به اين موضوع كه اين كار چقدر علاقه كودك را نسبت به آنها افزايش مىدهد اهميت نمىدهند.
شما گفتيد سعى مىكنيد كه عادت تعارف كردن ايرانىها را ياد بگيريد. اين خيلى ها را نگران مى كند كه شما هم شبيه ديگر مربيان شويد.
هميشه بايد خوبىها را جذب كرد.
هلندى ها يك نظم و هارمونى خاصى در بازى دارند و حركات آنها مثل جريان آب در رودخانه است و بهترين سازماندهى در حمله را دارند. آلمانها نظم، قدرت و تمركز زيادى دارند. در فوتبال ايتاليا دفاع و ضد حملههاى خوبى صورت مىگيرد.
من سعى كردم خصوصيات خوب هرجايى را كه كار كردهام، ياد بگيرم. از هلندىها ياد گرفتم چطور با سازماندهى فوتبال بازى كنم. از ايتاليايىها ياد گرفتهام چطور ضد حملههاى سريع تدارك ببينم. از كرهاىها [ياد گرفتم] نظم، بدنسازى و سرعت تا چه اندازه مهم است.
از كسانى مثل ميلوتينوويچ كه همه جا كار كرده است ياد گرفتم كه صداقت و محبت تا چه اندازه موثر است، كه بايد به همه سلام كنم چه مدير باشگاه و چه يك گدا.
خون و قلب من ايرانى است و عشق و علاقه و هوش ايرانىها را دارم اما از جهاتى كه گفتيد نمى خواهم ايرانى شوم.
به عنوان مربى، چقدر از بازىهاى پرسپوليس راضى هستيد و لذت مىبريد؟
نيمه اول بازى در مقابل شيرين فراز بدترين نيمه فوتبال ما بود اما در ۳۰ دقيقه ابتدايى بازى در اهواز و ده دقيقه پايانى همه چيز آنطور بود كه مىخواستم.
گرچه هنوز نظم، تاكتيك و فكرى كه مورد نظر من است را در تمام ۹۰ دقيقه بازى نداشته ايم.
خيلى سخت است كه تمام عادتها در ۱۴ هفته عوض شود، اما فكر مى كنم با تمام امكاناتى كه در اختيار ما وجود دارد ما محشر بازى كرديم؛ ۱۴ هفته بدون باخت.
سعى ما بر اين است كه فوتبال زيبا به نمايش بگذاريم ديگر نيمهاى مثل بازى با شيرين فراز نداشته باشيم.
ايدهآل من يك فوتبال بينالمللى با تركيبى از تفكرات همه فوتبالهاست، كاشكى ما مىتوانستيم مثل آرسنال يا بارسلونا بازى كنيم.
عدهاى اعتقاد دارند شما به حداقل نتيجه راضى هستيد.
من دوست دارم هر بازى را با ۱۰ گل ببريم ولى گاهى وقتها نمىشود. دوست دارم بازى خوب و زيبايى داشته باشيم اما اين تمام واقعيت نيست. حتى برزيل هم نيمههايى دارد كه خوب بازى نمىكند. فوتبال مثل يك سمفونى گاهى تند و گاهى كند است.
مردم ايران خيلى سخت راضى مىشوند و راضى كردن آنها اصلا كار ساده اى نيست.
هيچ مربى و هيچ تيمى با بازى زيبا قهرمان نمىشود. به نظر من يك تفكر است كه روحيه و فضاى قهرمانى در تيم ايجاد مىكند كه ما آن را در تيم داريم.
نسبت به روزى كه مربيگرى تيم پرسپوليس را قبول كرديد انگيزه بيشترى داريد يا احساس مى كنيد كه خسته شده ايد و نياز به استراحت داريد؟
من هر وقت كه مشكلات دور و برم زياد مىشود، انگيزه بيشترى پيدا مىكنم. من خيلى جنگنده هستم و هيچ وقت كارى را نيمه رها نكردهام.
اگر كارى را قبول مىكنم تا پايان آن تلاشم را مىكنم. من اينجا آمدهام كه با همكارى همه، تيم را قهرمان كنيم و قهرمان هم خواهيم شد.
الان من قراردادى يكساله دارم كه در نهايت دو جام داخلى ايران را مىتوانيم كسب كنيم.
ولى وقتى ما هنوز برنامه چند هفته آينده خود و روز بازىهايمان را نمىدانيم، برنامهريزى كردن كار سختى است.
به غير از پرسپوليس، به تيم ديگرى هم در فوتبال ايران فكر كردهايد؟
نمىتوان گفت زندگى چه مىشود ولى اگر در پرسپوليس كار كنى، ديگر نمىتوانى در باشگاه ديگرى فعاليت داشته باشى. بالاتر از پرسپوليس تيمى نيست. در دو تيم دوست دارم كاركنم؛ پرسپوليس و تيم ملى.
اگر در فوتبال نباشيد، در ايران مىمانيد؟
advertisement@gooya.com |
|
هنوز به اين موضوع فكر نكردهام. من براى فوتبال به ايران آمدهام. من اگر فوتبال در زندگيم نباشد، مىميرم. از روزى كه توانستهام درآمد داشته باشم، اين درآمد از راه فوتبال كسب شده است. نمىدانم كار ديگرى مىتوانم انجام دهم يا نه.
زمانى كه فوتبال نيست، چه كار مىكنيد؟
من روزى يك ساعت ورزش مىكنم. سعى مىكنم كتاب بخوانم.
آخرين كتابى كه خواندم درباره صحبت كردن با بدن بود. اين كتاب را خواندم تا كسانى را كه اطرافم هستند و با بدنشان حرف مىزنند را بهتر بفهمم. دوست دارم در تمام دنيا كار كنم و وقتى نمىتوانم صحبت كنم، بايد از بدن (Body language) استفاده كرد.
به موسيقى هم علاقه زيادى دارم. موسيقى ايرانى و عربى را خيلى دوست دارم. در ايران هنوز به سينما نرفتهام. اين ۱۴ هفته سرم خيلى شلوغ بوده است.