بزرگترين و معتبرترين رويداد ورزشی جهان در حالی وارد مرحله بعد ميشود که تيم ملی کشورمان، با ناباورانه ترين شکل ممکن ا ز دور رقابتها حذف شد. همانطور که در بخش اول اين يادداشت اشاره شد حرف بر سر پيروزی و شکست منطقی است و گرنه هيچکس منکرنيست که فاصله فوتبال آسيا با اروپا وآمريکای جنوبی نسبتا" زياد است و تيمی مانند کره جنوبی فقط از نظر جغرافيائی يک آسيائيست اما از بعد مديريت ، برنامه ريزی بر يک سيستم علمی، بهره گيری از کارشناسان معتبر و کاربلد،سرمايه گذاريهای مادی و معنوی آنهم خارج از معادلات و ملاحظات سياسی و بالاخره بازيکنان با جنبه و مطيع، يک کشور صاحب فوتبال است .
عملکرد بسيار ضعيف فوتبال ايران و ماجرای پر سرو صدای مديريت، کادر مربيگری و بالاخره بازيکنانی که باورشان شده بود که موهبتی برای فوتبال اين مرزوبومند،براستی که در تاريخ ورزش کشور بيسابقه است. اما عليرغم همه اينها و با فروکش کردن موج واکنشهای منفی ، بايستی با لگام زدن بر توسن احساسات، به تجزيه و تحليل عواملی که دست بدست هم داد تا ورزش ما چنين انگشت نمای خاص و عام شود ، از تکرار آن جلوگيری کنيم تا در رقابتهای آ ينده هم در ورزش سربلند باشيم و هم در اخلاق. در اين سلسله يادداشتهائی که بنا دارم به کالبد شکافی ا ين حضور تاريخی(!) بپردازم اگر به عملکردها اشارتی ميشود نه از سر تاباندن تنور احساسات و سرزنشهاست که مشکلی را حل نميکند بلکه با هدف پرهيز از تکرار مکررات و درسهائی برای آينده ايست که خيلی زود فرا ميرسد.
تجزيه و تحليل فنی تيم ملی و فلان تعويض خطا يا بهمان تصميم اشتباه ، در شرايط امروزی اهميتی ندارد چرا که با گزينش يک کادر فنی کاردان براحتی قابل ترميم است. فراموش نکنيم که سر مربی تيم فوتبال هر آنچه در چنته داشت بکار گرفت و بيش ازآن نيز در توانش نبود.بطور قطع اگر ايران نمايش موفقی را درجام جهانی ارائه ميداد او بيش ازهر کس ديگر سربلند ميبود.
advertisement@gooya.com |
|
جه بخواهيم و چه نخواهم اين يک واقعيت است اما اين سوا ل که آيا ايشان دانش و توان اداره يک تيم باشگاهی را دارد؟ و اگر دارد آيا برای هدايت يک تيم با استعداد در جام جها نی هم قابل اعتماد است؟ اگر حتی توانائی فنی و علمی فوتبال مدرن را هم داشته باشد آ يا از توان مديريتی و استحکام شخصيتی هم برخوردار است که هيچکس را يارای اعمال نفوذ در محدوده مسئو ليتش نباشد ؟ اينها و دهها سوال ديگر را بايد کسانی پاسخگو باشند که مسئول گزينش يک مربی با تمام خصوصيات لازم بوده اند. يک گام جلوتر ميگذارم که کسانی مسئول اين گزينش بوده ند آيا خود توانائی قدرت تشخيص و تصميم گيری در چنين حيطه مهمی را داشته اند ؟ اين روزها بخوبی ثابت شد که متاسفانه چنين صلاحيتی را آقايان نداشته اند و باز اين سوال که براستی معيار چيست؟ ميبنيد که زياد هم منطقی نيست مربی يا بازيکن يا تاکتيک و تکنيک را مقصر بدانيم. چنين است که عزل عجولانه رياست فدراسيون فوتبال هيچ توجيه منطقی ندارد .آنان که چنان توانائی را در ايشان ديدند که چنين طولانی اور ا در مقامی گماردند که با احساسات ،علايق و عرق ملی هفتاد ميليون نفر سرو کار دارد ميبايستی با صبر و حوصله ودر فضائی آرام از او بخواهند از اين عملکرد ضعيف صحبت(!؟) کند و با اين کار،حداقل از اقدام خود برای گماردن او در مقام رياست فدراسيون فوتبال دفاع کنند . با برکناری ايشان خود بايد پاسخگو باشند. انتظار بيجائی نيست.
محمود صباغی
msabbaghi@optusnet.com.au
m_sabbaghi@hotmail.com