شنبه 8 آبان 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

معرفی کتاب "سنگ‌های روح"، تاريخ مفهوم‌های فلسفی از دوران باستان تا عصر حاضر، ناصر زراعتی

موضوع‌های کتاب تاريخ مفهوم‌های فلسفی در حدود و ثغور رشته‌ای است که معمولاً "انسان‌شناسی فلسفی" خوانده می‌شود و به مواردی می‌پردازد که از نگاه فلسفی مختص انسان و برای او الزامی است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


سنگ‌های روح
تاریخ مفهوم‌های فلسفی از دوران باستان تا عصر حاضر
نوشتۀ: سون اريک ليدمَن
ترجمه از زبانِ سوئدی: سعيد مقدم

ماه گذشته (مهر ۱۳۸۹) نشرِ پژواک کتاب سنگ‌های روح: تاريخ مفهوم‌های فلسفی از دوران باستان تا عصر حاضر را منتشر کرد.
اين کتاب چهارمين کتابِ سِون اِريک ليدمَن استادِ تاريخِ دانشگاهِ گوتنبرگِ سوئد است که سعيد مقدم به فارسی برگردانده و در ايران چاپ شده است. کتاب‌هایِ پيشين عبارتند از:
از افلاتون تا هابرماس
سبکیِ فکر، سنگينیِ واقعيت
و تاريخِ انديشۀ مُدرنيته در سایۀ آينده
اين سه کتاب را انتشاراتِ اختران در چند سالِ گذشته، در ايران، چاپ و منتشر کرده است.
*
کتابِ سنگ‌های روح: تاريخ مفهوم‌های فلسفی از دوران باستان تا عصر حاضر با شرح تاريخ مفهوم‌های «ايده» نزدِ افلاتون و «صورت» و «ماده» از نگاهِ ارستو آغاز می‌شود. مفهوم «صورت» در تاريخ فلسفه، از يونانِ باستان تا کنون، جايگاهِ مهمی دارد. معادل اين مفهوم را در سنت‌های فلسفی بزرگ ديگر نيز می‌توان يافت، گرچه در آن سنت‌ها شکلی متفاوت پيدا کرده است. اما اين کتاب تنها به توصيف راه پُرپيچ و خمِ فلسفه ـ از افلاتون و ارستو تا دوران حاضر ـ نمی‌پردازد. هدفِ نويسنده تنها اين نيست که با دقت و واسوس و با حس سامان‌دهندۀ يک نقشه‌نگار، سرنوشتِ شگفتِ مفهوم‌های فلسفی مهمی را دنبال ‌کند که در فرهنگ‌ها و زمان‌های متفاوت به‌ گونه‌ای مُشابه و درعين حال کاملاً مغاير پديدار شدند. نويسنده فقط توصيفگر اين تاريخ نيست، بل اساسِ کار او بر اين پرسش گذاشته شده که: آيا الگوهای فکری‌ای که در پسِ واژه‌هايی مانندِ «صورت»، «ماده» و «محتوا» نهفته‌اند هنوز ـ و به‌تعبيری ـ به‌نحوی ناگزير، در انديشۀ ما وجود ندارند؟ نويسنده می‌کوشد نشان دهد که اگر اين مفهوم‌ها نو شوند و مورد بازبينیِ انتقادی قرار گيرند، در انديشه‌های دورانِ کنونی نقشِ مهمی ايفا خواهند ‌کرد. هدف نويسنده در مقامِ «منتقد»، به هدف او در جايگاهِ «تاريخ‌نگار» افزوده نشده است، بلکه اين دو درهم تنيده‌اند؛ يعنی نخست، از راهِ شرح تاريخی است که هم پيچيدگی و هم غنای گرايش‌های فکری کوناگون آشکار می‌شود.

گذشته به يک معنا، زباله‌دانِ عظيمی است از چيزهایِ کهنه و فرسوده. اما در ميان اين بقايای بی‌ارزش، اشيائی وجود دارند که می‌توانند دوباره مُرتب و استوار شوند و آن‌گاه، از اثاثیۀ موجودِ دورانِ کنونی کارايی بيشتری داشته باشند. تاريخ‌دان در نگارشِ تاريخِ انديشه‌ها، پيوسته گرايش‌های فکری‌ای را کشف می‌کند که از ياد رفته‌اند يا زير لايه‌ای از اتهاماتِ ناعادلانه پنهان شده‌اند. نور شديدِ زمان حال به‌سادگی می‌تواند ديدگان انسان را تار کند، اما نگاه در تاريک‌روشنِ گذشته، باز می‌شود. نبايد فراموش کنيم که آينده مکانی است بی‌نورتر از تاريخ. تاريخ هيچ راهِ‌حلی برای آينده ارائه نمی‌کند، اما به ما ياری می‌رسانَد آن‌چه را در محدودۀ امورِ ممکن و محتمل وجود دارد، بهتر ببينيم.

تاريخِ مفاهيم بايد در ميدانِ پژوهشیِ گسترده‌تری از خود مفاهيم نوشته شود و از ديدگاهِ نويسنده، اين ميدان بايد «تاريخِ انديشه» باشد. تاريخِ انديشه به اين معنا تلاشی است برای قراردادن مفهوم‌ها در زمينه‌ای گسترده‌تر. به اين ترتيب، ايده‌ها به‌منزلۀ پديده‌هايی وابسته به شرايطِ عينی ظاهر می‌شوند. از دل اين شرايط عينی است که تصورات، تئوری‌ها، آرمان‌ها و هراس‌ها زندگی و مايه می‌گيرند. ايده‌ها مسلماً می‌توانند پس از تغيير شرايط عينی، به زندگی خود ادامه دهند، و اگر در متنی گنجانده شوند، حتی می‌توانند پس از اولين دورۀ تأثيرگذاری خود، زندگی دوباره بيابند (انسان هنوز هم می‌تواند از نوشته‌های ارستو تأثير بپذيرد). اما ايده تنها به معنايی انتزاعی يکسان باقی می‌مانَد. وسايل نشر و نيز زمينۀ تأثيرگذاری آن از اساس دگرگون می‌شوند.

يکی از موضوع‌های کتاب طرحِ اين پرسش است که: آيا تفکر پيچيده دربارۀ صورت، ماده و محتوا همواره به‌نوعی در نحوۀ فهم انسان از جهان و فهم آن‌چه خود پديد آورده، حضور نداشته است؟ به‌عبارتِ ديگر، انديشيدن دربارۀ اين مفاهيم با مناسبات ميانِ ما و واقعيتِ پيرامون‌مان سروکار دارد؛ واقعيتی که ما خود جزئی از آن و هم‌زمان ناظرِ آنيم.

به‌طورکلی می‌توان گفت که موضوع‌های کتاب تاريخ مفهوم‌های فلسفی در حدود و ثغور رشته‌ای است که معمولاً «انسان‌شناسی فلسفی» خوانده می‌شود و به مواردی می‌پردازد که از نگاه فلسفی مختص انسان و برای او الزامی است. چنان‌که نويسنده می‌گويد خودِ اصطلاحِ «انسان‌شناسی فلسفی» در قرن بيستم ابداع شد و هدف آن مشخص کردن سپهری بود که نه به «انسان‌شناسی فيزيولوژيک» (مطالعۀ انسان به‌سان موجودی بيولوژيک) مربوط می‌شود نه به «انسان‌شناسی اجتماعی» (مطالعۀ انسان در اجتماع). «انسان‌شناسی فلسفی» می‌تواند براساسِ نتايج حاصل از دو رشتۀ ديگر بنا شود، اما خود رشته‌ای تجربی نيست. «انسان‌شناسی فلسفی» دربارۀ انسان هم به‌مثابه موجودی بيولوژيک و هم به‌سان سازندۀ اجتماع می‌انديشد. افزون بر اين، تعمق درمورد ويژگی‌های دانش، اخلاق و توانايی ساختن مصنوعات برای اين رشته دارای اهميتی اساسی است.

در کتاب حاضر، انديشيدن درموردِ اين ويژگی‌های آخر و به‌ويژه شيوۀ دستيابی انسان به دانش و آفرينشِ آثار هنری است که در مرکز توجه قرار دارد. اما انديشه‌های نويسنده دربارۀ اين موضوع‌ها تا پارۀ سوم کتاب در مُحاق تحقيق و شرح تاريخ انديشه و مفاهيم باقی می‌مانَد. نخست، در پارۀ آخر است که پرسش‌های مربوط به اهميت کلی مفهومِ صورت برای کسب دانش و نيروی آفرينش بشری در کانون توجه قرار می‌گيرند و در آن‌جا، همچون نقدی بر تصورات حاکم عرضه می‌شوند.

اين کتاب متشکل است از سه پاره که در مجموع، يازده فصل و يک پس‌گفتار را در بر می‌گيرند.
پارۀ يکم با عنوانِ «سنّت‌ها» دارایِ سه فصل است که به‌مفهوم‌های کلاسيک «صورت» و «ماده» تا پايان قرون وسطا می‌پردازند.

پارۀ دوم که «مُدرنيته» عنوان دارد شامل چهار فصل است که دوره‌ای را شرح می‌دهند که انديشۀ پيشرفت پديد آمد و به اوجِ شکوفايی و پُرباریِ خود رسيد.

در پارۀ سوم کتاب که «اقتدارگرا و بی‌قدرت» عنوان دارد، ديگر چشم‌انداز تاريخی غالب نيست، بلکه آغازگاه بحث‌ نويسنده در دورانِِ کنونی است. اين امر نيز به اين مفهوم است که ويژگی متنِ کتاب تغيير می‌يابد؛ تنها تسلسل تاريخی نيست که به پس‌زمينه رانده می‌شود. واقعيتِ زمان حال يا زمانِ تاريخی نزديک همواره بی‌نظم به‌نظر می‌آيد، زيرا هنوز چيزهای اندکی روشن و شفاف شده‌اند و همۀ روندها به‌سوی آينده‌ای اشاره می‌کنند که برای ما همان‌اندازه ناروشن است که زمانی برای افلاتون يا دکارت يا هگل ناروشن بود. آينده هيچ ترتيب و نظامِ مسلمی ندارد، بلکه برای گمانه‌زنی درمورد آن تنها می‌توانيم درون‌مايه‌ها و موضوع‌هايی را برگُزينيم که بحث درمورد آن‌ها از همه بامعناتر به‌نظر می‌آيد.

ليدمن می‌کوشد نشان دهد که مفهوم‌های «صورت» و «ماده» در تجربه و پردازشِ ما از واقعيت جايگاهی طبيعی و بديهی دارند. نيروی آن‌ها در شفافيت و انطباق‌پذيریِ سهل‌شان نهفته است، اما ضعف‌ِ آن‌ها ناشی از فقدان آشکار ظرافت‌شان است. دقت‌ها و ريزه‌کاری‌های ثمربخش در آن‌ها به‌معنای اين است که نيروی ديالکتيکی آغازين خود را از دست می‌دهند. درعين حال، اين موشکافی‌ها و ظرافت‌ها برای شناخت هستی ضروری‌اند و در طول تاريخ انديشه پيوسته رُخ داده‌اند. دقت‌ها معمولاً متضمن محدودشدنِ حوزۀ کاربُرد و تخصصی‌ شدنِ مفاهيمِ «صورت» و «ماده» است. اما از اين طريق، پيچيدگی آغازين و گستردۀ مفاهيم «صورت» و «ماده» از بين نمی‌رود. اين پيچيدگی در صحنۀ تاريخِ انديشه، به‌شکل‌های گوناگون پديدار شده است. «صورت»، «محتوا» و «ماده» همراه باهم شبکه‌ای پيچيده‌ تشکيل می‌دهند. با اطمينان می‌توان گفت اگر خواننده زحمت خواندن دو پاره نظری نخستِ کتاب را برخورد هموار کند، در پارۀ پايانی آن، ساختارِ اين شبکه برايش روشن‌تر خواهد ‌شد.

ناصر زراعتی
اکتبرِ ۲۰۱۰
گوتنبرگِ سوئد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016