سه شنبه 20 بهمن 1383

ويگن كاسپاريان قديمي‌ترين آپاراتچي سينماي ايران، درگذشت، ايسنا

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و هنر - سينما
“ويگن كاسپاريان“ قديمي‌ترين آپاراتچي سينماي ايران، درگذشت.
به اين بهانه،گروه هنري خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) آخرين مصاحبه‌ي وي كه به نوعي تاريخچه شفاهي اين حرفه در ايران به شمار مي‌رود را ارسال مي‌نمايد.

«در سالن كوچك نمايش معاونت سينمايي وزارت ارشاد ؛ پشت ميز مي‌نشينم، چراغ‌ها را روشن مي‌كنم، حلقه‌ي فيلم را روي “ريل” آماه مي‌كنم و بعد هر دو را روي دستگاه سوار مي‌كنم. هواكش را روشن مي‌كنم، چراغ‌ها خاموش مي‌شود و فيلم روي پرده نمايش داده مي‌شود»

اينها، كوچكترين كار “ويگن كاسپاريان“ قديمي‌ترين آپاراتچي سينما، به گفته‌ي خود او بود.

“ويگن گاسپريان” طي ديدار خبرنگاران گروه فرهنگي هنري خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) درباره‌ي شروع كار حرفه‌اي خود و زندگي‌اش گفته بود: من مسيحي ارمني هستم و سال 1317 در اراك بدنيا آمدم. پدرم دبير بود و بعداز مرگش، ما به تهران مهاجرت كرديم. آن زمان براي درآوردن خرج خانواده و خودم مجبور شدم كار كنم.

حدود دوازده سالم بود كه در سينما “زهره“ كه امروز تبديل به پاساژ شده شروع به كار كردم از همان كودكي عاشق سينما و كار در آن بودم، همين مسئله هم باعث شد تا با حقوق پنج زار، زير دست يك روس ارمني به نام “سركيس” كه خيلي خشن بود كار كنم.

سركيس هر روز من را مي‌فرستاد خانه‌اش كه خيلي هم دور بود تا غذاي ظهرش را بگيرم، به تبع، من هم با كلي دردسر ديرتر از ظهر مي‌رسيدم، آن وقت او مرا با لگد مي‌زد، كه چرا دير كردي؟

ولي بعدا خودش پشيمان مي‌شد و براي اينكه از دلم دربياورد مي‌فرستاد تا مسقطي كه آن زمان “سه شي“ بود بخرم و بخورم. هر سختي كه كار زير دست اين فرد داشت به ياد گرفتن و تجربه كردن مي‌ارزيد، ولي بعد از مدتي چون زندگي‌ام چندان تامين نبود، عازم كويت شدم.

ويگن با اشاره به ايرانياني كه آن زمان براي كسب درآمد به كويت مي‌رفتند اظهار داشته بود: آن زمان مهاجرت ايرانيان به كويت خيلي زياد بود من هم تا يكسال روي كشتي‌ها كار آزاد مي‌كردم ولي بعد از آن نتوانستم بمانم و آرزوي وطنم را داشتم، چون آنجا مثل وطنم، ايران ارضا نمي‌شدم همين شد كه برگشتم. چند وقتي بيكار بودم، تا يكي از دوستانم كه تخصص من را داشت جوياي احوالم شد و وقتي فهميد كه بيكارم، پيشنهاد كار در سينما “فري” را داد.

سينما “فري“ (سينما ارجمند) در چهار راه لشگر بود و آنجا شاگرد بودم و 25 زار حقوق مي‌گرفتم چند وقتي كه گذشت صاحب سينما فهميد كه به خوبي از پس كارها بر مي‌آيم پس خودش كم كم رفت و من آنجا ماندم.

ولي ارجمند بعد از مدتي ورشكست شد و سينما هم تعطيل شد من هم دوباره بيكار شدم. هر چند كه بعدها دوباره سينما به خوبي شروع به كار كرد ولي صاحب آن، فرد ديگري كه قبلا زيردست خود من كار مي‌كرد را جايگزين من كرد و حق تمام سالهاي كاري من را به او داد.

ويگن ادامه داد: بعد از آن در سينما “اروپا” در خيابان شاه آباد سابق كار كردم. حدود دوازده سال نيرو و توانم را در آن سينما گذاشتم. سالن سينما اروپا، درجه دو بود و روبه روشكستگي مي‌رفت، سپس صاحب آن سينما را خوانده و همه چيز را در اختيار من گذاشت تا بر حسب سليقه‌ي خودم آن را تعمير كنم و راه را براي درجه يك شدن سينما فراهم كنم.

بعد از چند ماه كار مداوم، مسوولين وزارت فرهنگ و هنر آن دوره براي بازديد از سينما آمدند و كار من را پسنديدند از همان جا هم، زمينه‌هاي ورود من به وزارت فرهنگ و هنر باز شد.

ويگن اضافه كرد: حدود سال 54 بود و خانم جباري كه يكي از مسوولين سينمايي وزارتخانه بود، پيشنهاد كار در دربار را داد. از آن زمان من با حقوق هزار و دويست تومان شروع به كار كردم البته همراه با من افراد با سابقه‌تري هم بودند كه همين تخصص را داشتند ولي كار من با آنها متفاوت بود.

ويگن در ادامه با اشاره به انقلاب اسلامي و تعطيلي وزارت فرهنگ و هنر گفت: با انقلاب اسلامي تا مدتي وزارتخانه تعطيل بود تا برادران مسعود شاهي آمدند و معاونت سينمايي را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دوباره راه اندازي كردند.

قبل از انقلاب، سالن‌ها و كار پخش فيلم به عهده چند نفري بود كه بعدها ديگر كار نكردند و به همين دليل هم از بعد از انقلاب تمام مسووليت اينجا گردن من افتاد.

در آن زمان فيلم “گاو“ و “فرياد مجاهد“ را به بيت امام خميني (ره) بردم و نمايش دادم. علاوه بر آن در كلوپ و بسيج هم، فيلم‌هايي نمايش مي‌دادم.

دهه فجر هر سال هم، به مدت بيست روز در سالن حسينيه‌ي زندان اوين، فيلم نمايش مي‌دادم.

با شروع جنگ من را مي‌فرستادند خيابان طالقاني، تا در پناهگاهي كه آقاي بهزاد نبوي براي وزارت دفاع درست كرده بود، به مدت چهل روز فيلم نمايش بدهم، در واقع قبل از انقلاب من فقط براي عموم و در سينماها فيلم پخش مي‌كردم ولي بعد از انقلاب چون كسي نبود كه اين تخصص را داشته باشد، مسووليت سالن‌هاي معاونت سينمايي هم به عهده‌ي خودم افتاد و علاوه بر آن بنا به درخواست در دفتر رياست جمهوري كاخ مرمر، قوه قضاييه و ... هم فيلم‌هاي را نمايش مي‌دهم و هربار بعد از كارم اتاق نمايش آنجا را پلمپ مي‌كنند.

ويگن درباره‌ي سالن كوچك نمايش در معاونت سينمايي به ايسنا گفت: اين سالن براي دادن پروانه سينمايي و مجوز پخش فيلم‌هاست.

كه البته بعد از انقلاب خيلي وضعيت آشفته و به هم ريخته‌اي داشت و ما در دوره‌ي معاونت آقاي ضرغامي اينجا را تعمير و بازسازي كرديم.

در يكي از روزهاي هفته، دوازده نفر از دفتر دفتر مسوولان نظام ، بنياد فارابي و .. مي‌آيند و بعد از هر نمايش مسوولان مربوطه صورت جلسه‌اي را مربوط به بخش‌هاي حذفي فيلم و ... مي‌دهند بعد از آن من فيلم‌ها را متراژ و فيتاژ مي‌كنم و فيلم را براي حذف به صاحب آن مي‌دهيم و بعد از انجام حذفيات مجددا فيلم توسط آقاي ذوالمجد چك مي‌شود و بعد از تاثير نهايي مجوز فيلم صادر ‌شده و حذفيات فيلم‌ها اينجا مي‌ماند.


تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

ويگن ادامه داد: سالن بزرگ نمايش در معاونت سينمايي تقريبا مربوط به چهل سال پيش است و پيش از انقلاب توسط مهندسين خارجي ساخته شده است.

در يكي از روزهاي هفته، نمايش عمومي براي اعضاي مجلس، وزيران و خانواده‌هاي آنها داريم و همزمان با جشنواره، من در چهار سانس اينجا هستم كه در دو سانس اول، نمايندگان مجلس و دو سانس از دفتر وزارت مي‌آيند و يكي ديگر از روزها هم در هفته، از وزارتخانه ها و نهادهاي ديگر براي ديدن فيلم مي‌ايند.

ويگن همچنين درباره‌ي وسايل و امكاناتي كه در دست دارد گفته بود: دستگاه‌هايي كه در اين دو سالن استفاده مي‌شود حدود 35 تا چهل سال پيش خريداري شده‌اند در حاليكه هر كسي آن را مي‌بيند تصور مي‌كند به تازگي خريده‌ايم. البته آقاي حيدريان در آن زمان، يكي از دستگاهها را كه زغالي بود، به صورت لامپي تغيير داد و اين دستگاه هم جديد شد. براي تعمير دستگاه علاوه بر يك فرد ارمني، مهندسيني نيز هستند كه كمك مي‌كنند.

ويگن گاسپريان با تاكيد بر خطراتي كه اين كار دارد، به ايسنا گفت: كاركردن با اين دستگاهها علاوه بر خستگي طاقت فسايي كه دارد براي سيستم تنفسي بدن هم مشكلاتي ايجاد مي‌كند. چون اشعه‌ي اتمي آن در طولاني مدت به كسي كه با آن كار مي‌كند لطمه مي‌زند، از طرفي بايد مراقب كار با بخش‌هاي مختلف دستگاه هم باشم.

وي ادامه داد: مسيح(ع) در انجيل مي‌گويد: ”اگر كاري را گردن گرفتيد تا روز مرگ هم آن كار را انجام دهيد تا هم من و هم خدا راضي باشند” به همين دليل است كه من اينجا خودم به تنهايي تمام كارها را انجام مي‌دهم و با وجود اينكه حدود چند ماه است بازنشسته شده‌ام ولي باز هم مي‌آيم.

اين در حالي است كه كسي حاضر نيست در چنين شرايطي اين كار را انجام دهد، اما من عاشق كارم هستم.

وي در پايان اظهار داشته بود: وجدان و ايمان اجازه نمي‌دهد كه كار در اينجا را رها كنم چون خودم اينجا را ساخته‌ام و آن را خانه‌ي خودم مي‌دانم، به همين دليل جلسه‌اي گذشتند و قرار شد من دوباره كار كنم خدا را شكر كه تن سالم دارم و مي‌ توانم براي مملكتم كار كنم.

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/18051

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ويگن كاسپاريان قديمي‌ترين آپاراتچي سينماي ايران، درگذشت، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016