خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 آبان» سفر دستيار کیروش به بحرين برای بررسی امکانات ميزبانی، ايسنا27 مهر» فوتبال ايران هشت پله در ردهبندی فيفا صعود کرد، همچنان چهارم در آسيا، مهر 24 مهر» جواد نکونام: باخت بحرين درس عبرتی است برای تمام تيمهای عربی، به راحتی میتوانستيم ۱۰ بر صفر آنها را شکست دهيم، ايسنا 20 مهر» اظهار نظر بازيکنان تيم ملی پس از زدن ۶ گل به بحرين: اميدواريم ادامه داشته باشد، مهر 20 مهر» ايران ۶ - بحرين صفر، گزارشی از شب خاطره انگيز ورزشگاه آزادی به همراه سخنان دو مربی، ايسنا
بخوانید!
9 آبان » کارلوس کیروش: حرکت شيث رضايی و محمد نصرتی خيلی زود فراموش میشود، خبرآنلاين
9 آبان » کارلوس کیروش: با اين فوتبـال فرصت ها و تماشاگران از دست میروند، ميراث خوبی از خودم بر جای میگذارم، ايسنا 9 آبان » محمد نصرتی تا اطلاع ثانوی محروم شد، دو جلسه محروميت برای شيث رضايی، فارس 8 آبان » هفته دوازدهم ليگ برتر فوتبال: استقلال با شکست قعرنشين به صدر رسيد، مهر 8 آبان » به دنبال حوادث ديدار با داماش؛ محمود خوردبين از سمت سرپرستی تيم پرسپوليس برکنار شد، مهر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کارلوس کیروش: با اين فوتبـال فرصت ها و تماشاگران از دست میروند، ميراث خوبی از خودم بر جای میگذارم، ايسنا
کارلوس کیروش در گفتوگوی تفصيلی با خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره مسائل مختلفی صحبت کرد؛ از مشکلات فوتبال ايران گرفته تا اميدش برای بازگشت تيم اميد به رقابتهای انتخابی المپيک. او به سوالات متعدد ديگری درباره وضعيت کنونی تيم ملی، بازیهای آينده، برنامههايش برای ارتقای سطح کيفی فوتبال ملی ايران و... پاسخ داد که مشروح آن در زير میآيد: ** گفته بوديد خبرهای خوبی از تيم ملی برای علاقمندان فوتبال ايران خواهيد داشت. همه منتظر شنيدن آن اخبار خوش هستند. میتوان درباره چيزهای خوبی صحبت کرد که يکی از آنها موقعيت خوب ايران در جدول گروهش است. همچنين شرايط تيم هم رضايتبخش است و بازيکنان در حال پيشرفت هستند. خوشحالم که گروهی از بازيکنان در انواع مختلف تمرينات، خيلی خوب جواب دادند و وظايفشان را انجام میدهند که میتوان آينده موفقی را برای تيم ايران پيشبينی کرد. خبر خوش ديگر هم کادر خوبی است که با آن کار میکنيم؛ کادر فنی، اداری و اجرايی تيم ملی نسبت به وظايفشان بسيار متعهد هستند و با تمام توان کار میکنند. هرچند در عين حال کار زياد است و ما بايد تلاش فوقالعادهای برای حفظ وضعيت فعلی و پيشرفتهای بعدی داشته باشيم. يک خبر چندان ناخوشايند و قابل گفتن برای علاقمندان هم هست و آن هم اينکه وقتی برای استراحت کردن نيست. من را همه میشناسند و میدانند که من هميشه دنبال پيروزیها و خواستههای بيشتری هستم. من يک آدم جزيياتگرا هستم و به جزييات خيلی اهميت میدهم. بنابراين تنها راه برای تغيير ذهنيتها کار بيشتر و تمرکز کامل در داخل و خارج از زمين است. ** بازی برگشت مقابل بحرين را چطور ارزيابی میکنيد؟ آيا با توجه به نتيجه بازی رفت، خيالتان از مصاف با چنين حريفی راحت است؟ کاملا برعکس. ذهن من کاملا معطوف به بازی برگشت بوده و نتيجه بازی رفت را فراموش کرده ام. پيروزی شش بر صفر در فوتبال کم اتفاق میافتد و يک نتيجه عادی نيست. حتی بحرينیها بخاطر آن شکست سنگين، سعی میکنند بهتر از گذشته تيمشان را آماده بازی برگشت کنند و مصاف با ايران را يک مسابقه عادی ندانند. ما با تمام قدرت، تمرکز و تعهد بالا به مصاف آنها میرويم. ** گفته بوديد در سفر اخيرتان با اشکان دژاگه ملاقات خواهيد کرد و عملکرد چند بازيکن ايرانی شاغل در اروپا را ارزيابی میکنيد. برنامهها چطور بود؟
-دژاگه را نديدم چون قبلا بررسیهای لازم را درباره او انجام داده بودم. چند بازيکن ايرانی ديگر را تحت نظر گرفتم اما در مجموع کارم درباره آنها هنوز تمام نشده است. بايد ارزيابی بيشتری درباره کيفيت اين بازيکنان داشته باشم. ** شنيده شده بود از عملکرد بازيکنی به نام "گوچی" که در ليگ بلژيک بازی میکند، رضايت داشتيد؟ فعلا اسم نمیبرم. در حال حاضر از بازيکنانی که به اردوی تيم ملی دعوت میشوند، رضايت دارم. وضعيت آنها خوب است. اوضاع تيم هم خوب است اما در کل کار يک مربی اين نيست که همواره از کيفيت بازيکنانش احساس راحتی کند. يک مربی بايد هميشه نگران وضعيت سطح کيفی بازيکنانش باشد و به دعوت از بازيکنان باکيفيت بيشتری بيانديشد. ما وظيفه داريم بيشتر کار کنيم. تا الان که شرايط خوب بوده و سعی کردم با ذهنی باز به آينده نگاه کنم. بازيکنان هم با تعهد و انگيزه بالايی کار میکنند. دعوت از بازيکنان جديد منوط به ارزيابی بيشتر ماست. ** يکی از توانايی های اثبات شده شما کشف استعداد است. مثلا وقتی سال ۲۰۰۳ بين کوائرشما و رونالدو قرار بود يکی به منچستريونايتد بيايد شما به جذب رونالدويی رای داديد که آن زمان اسم کوچکی در مقايسه با کوائرشما در فوتبال اروپا داشت. میخواهيم بپرسيم که فدراسيون وقتی قصد امضای تفاهم نامه با فدراسيون فوتبال ايتاليا برای استعداديابی را داشت از شما در اين باره نظرخواهی کرد؟ من اطلاعی از اين موضوع نداشتم و خبر ندارم که چه تفاهمنامهای امضا شده است. واقعا نمیدانم. شايد فدراسيون ايتاليا با يک فدراسيون ديگر تفاهمنامه امضا کرده است! ** شايد بيشترين انتقادی که به شما و همکارانتان در کادر فنی تيم ملی مطرح شده سفر نکردنتان به شهرستانها باشد، در صورتی که خودتان می دانيد برای کشف استعداد بايد سفر کرد و از اين شهر به آن شهر رفت. برنامهای برای انجام چنين سفرهايی داريد؟ قطعا همين طور است. ما بايد واقع بينباشيم. ما تمام بازيکنان و تيمها را تحت نظر داشتيم. گروه بزرگی از بازيکنان را تحت نظر داريم، چه بازيکنانی که تاکنون به اردو دعوت شدهاند و چه آنهايی که دعوت نشدند؛ اين کار را قبلا انجام داديم. مثلا همين امروز(يکشنبه) که شما پيش من هستيد، برنامهريزی روی ميز کارم برای مسابقات يکشنبه است. برنامهريزی کرديم تمام بازيها را تا جايی که ممکن است، پوشش دهيم. اگر من بروم اصفهان و بازی سپاهان و ملوان را ببينم، میتوانم يک بازی ببينم در حالی که اگر در دفترم باشم، میتوانم سه بازی ببينم. دو تا را از ماهواره ببينيم، عصر هم بروم بازی استقلال مقابل مس را ببينم. بنابراين به لحاظ عقلانی وقتی ما میتوانيم سه بازی را ببينيم چرا جوری تصميم بگيريم که فقط يک بازی ببينيم! ولی به هر حال اولويت من در شش ماه اول اين بوده که بيشتر اينجا باشيم و کارهای تيم ملی را اينجا انجام دهيم چون اگر دائم در سفر باشيم، وقتی برمیگرديم میبينيم کارهای مربوط به کمپ، اردو و بازيکنان مانده است و نمیخواهيم چنين اتفاقی بيافتد. بنابراين وقتی اينجا باشيم هم میتوانيم بازیها را نگاه کنيم و هم به کارهای مربوط به کمپ، اردو و بازيکنان برسيم. ** هميشه پس از اعلام ليست بازيکنان دعوت شده، انتقادهايی مطرح میشود که شايد چندان هم درست نباشد اما میخواهم اين طور بپرسم که اگر شما الان در پرتغال يا آفريقای جنوبی هم بوديد از دفترتان بازیهای ليگ را دنبال میکرديد؟ هرچند عدهای به شوخی يا جدی گفتهاند کیروش و دستيارانش از سفر با هواپيماهای ايرانی هراس دارند! اصلا با اين قضيه موافق نيستم. وقت من خيلی با ارزشتر از اينهاست که بخواهم درباره اين مسايل صحبت کنم چرا که وقتم کاملا در اختيار تيم ملی است. اما اين طور نيست که در دفتر بنشينم و بازیها را زير نظر نداشته باشم. من يک تصوير و ذهنيت روشن از تمام بازيکنان دارم. از طريق تلويزيون، ماهواره و دیویدیهايی که به دستمان میرسد تمام بازیها را دنبال میکنيم. مهمترين بازیها در ورزشگاه آزادی برگزار میشوند؛ به طور مثال وقتی استقلال بازی دارد، پنج، شش بازيکن اين تيم جزو بازيکنان تيم ملی هستند و خيلی منطقی نيست بروم شهرستان و مسابقه تيمی را ببينم که ممکن است يک بازيکن در تيم ملی داشته باشد يا حتی نداشته باشد. فکر میکنيد سرمربی تيم ملی اسپانيا بيشتر وقتش را کجا میگذراند؟ آيا در ورزشگاه ختافه؟ خير. او بيشتر بازیهای رئال مادريد و بارسلونا را تماشا میکند. در انگليس هم که قضيه فرق میکند چون تيمهای مطرح انگليسی بازيکن انگليسی زيادی ندارند. در مجموع روی تمام تيمها تمرکز دارم. افرادی هستند که بازیهای تيمهای مختلف را میبينند که نياز نيست اسمی از آنها ببرم. ** بهتر است به بحث ساختار فوتبال ايران بپردازيم. وقتی شما به آمريکا رفتيد برنامهای به نام WE CAN FLY (ما میخواهيم پيشرفت کنيم) را برای پيشرفت فوتبال اين کشور ارايه کرديد که در آن آمده بود آمريکا میتواند جزو دو تيم برتر جهان باشد. در سال ۲۰۱۰ و مسابقات جام کنفدراسيونها آمريکا به فينال رسيد. حال چنين برنامهای برای فوتبال ايران داريد؟ آيا فدراسيون ايران چنين برنامهای از شما خواسته است؟ من هر کجا کار کردهام ۳ مورد بوده که سعی کردهام رعايت کنم و هميشه به آن پايبند باشم. اول اينکه يک مربی يا رهبر يک گروه پول نمیگيرد که پس از ترک پست درباره تعداد ساعت کاریاش صحبت کنند. مثلا بگويند فلان کس ۱۸ ساعت در روز کار کرده است و به او "بهبه چهچه" بگويند. مهم نيست مربی ۴ ساعت، ۶ ساعت يا ۲۰ ساعت کار کند. مهم نتيجهای است که از خودتان بر جای میگذاريد. چيزی که بايد اولويت من باشد آناليز موقعيت حال و ديدن واقعيتها و تلاش برای دستيابی به بهترين عملکرد است. نمیتوانيم منتظر برنامههای توسعهای باشيم و بگوييم که با کمک آن برنامهها میرويم و ژاپن و بحرين را شکست میدهيم. چرا که بازیهای ما همين فردا و پسفرداست و خيلی خندهدار است که بخواهيم وقت تلف کنيم. پس نمیتوانيم برای تغيير سيستم، ساختار و ذهنيتی که در حال حاضر وجود دارد منتظر گامهای جادويی باشيم. پس بايد کار کنيم و با واقعيتهای موجود تلاش کنيم برای بهبود وضعيت. بايد از تمام پتانسيل موجود استفاده کنيم و اين اصلا کار راحتی نيست. اين که شما از افراد بخواهيد که ۱۰۰ درصد ظرفيت و عملکردشان را روی ميز بگذارند اصلا کار راحتی نيست. اين مسئله نياز به انگيزه فراوان و تلاش زياد دارد و اين چيزی است که ما میخواهيم انجام بدهيم. من به هرحال روزی از تيم ملی ايران میروم و مربی ديگری جای من را خواهد گرفت. نکته دوم اين است زمانی که ايران را ترک میکنم دوست دارم ميراثی از خودم برجای بگذارم. دوست دارم ميراث من اين باشد که مربی بعدی نقطه شروعی بهتر از نقطه شروع من داشته باشد و شرايطی بهتر از روز اولی که من کار را شروع کردم داشته باشد و همين طور برای مربيان بعدی که میآيند اين وضعيت وجود داشته باشد. اين روند پيشرفت فوتبال است. هر مربی بايد برای مربی بعدی ميراثی داشته باشد که مربی بعدی کار را آسانتر شروع کند. مورد سوم اين است که در تمام تيمهای ملی که من کار کردم که دوبار در پرتغال و يک بار در آفريقا، آمريکا و امارات بوده است، در هر پنج بار نظرات، طرز فکر و ديدگاهم را بر جای گذاشتم و ايران هم از اين قاعده مستنثی نيست و میخواهم نظراتم را بيان کنم. البته من حق تحميل کردن نظراتم را ندارم و اين کار را انجام نمیدهم و نمیخواهم افراد را مجبور به انجام کاری که راغب نيستند، کنم ولی بعد از ۳۲ سال کار کردن در فوتبال و داشتن ۵۸ سال سن در موقعيتی هستم که اگر به نظرات من احترام گذاشته و برنامههايم پذيرفته شود، میمانم. در غير اين صورت شرايط کار کردن برای من فراهم نيست. ** حضور کیروش در ايران فرصت مغتنمی برای فوتبال است. شما نقشه راهی طراحی کردهايد که آينده فوتبال ايران را ترسيم کنيد و اصلا فدراسيون از شما چنين درخواستی داشته يا فقط گفته تيم را به جام جهانی ببريد و همين خوب است؟! بخش عمدهای از انتظارات فدراسيون و کفاشيان به آينده معطوف است و در اين مسئله شکی وجود ندارد. آقای کفاشيان تصوير روشنی از آينده فوتبال در ذهن دارد و چيزی که از ما برای آينده در نظر داشته مطرح کرده و نظرات و پيشنهادهای من را برای توسعه فوتبال جويا شده است. اما در فوتبال نمیتوان تمام مسئوليت پيشرفت فوتبال را بر عهده يک نفر گذاشت. حالا اين يک نفر چه رييس فدراسيون باشد چه سرمربی تيم. تمام خانواده فوتبال بايد درگير پيشرفت شده و به انجام آن متعهد شوند تا بتوانيم به موفقيت و پيشرفت فکر کنيم. مثالی میخواهم بياورم که در تمام کشورها وجود دارد و مختص ايران نيست. مردم و طرفداران فوتبال هميشه انتظارات زيادی دارند. ولی برای رسيدن به انتظارات نياز به انگيزه زيادی است، همچنين به برنامهريزی و سرمايهگذاری خوب. سرمايهگذاری دو چيز میخواهد يا اعتبار يا پول نقد. اگر ما بتوانيم با منابع درست و در زمان درست برنامهريزی داشته باشيم ولی اگر برنامهريزی توسط نقدينگی خوب حمايت نشود راه به جايی نمیبريم. منظورم اين است که وقتی انتظارات بالاست و تعهد و برنامهريزی در سطح پايينی قرار دارد فاصلهای بين انتظارات و تعهد به وجود میآيد که اين فاصله همان روياهای مردم است که هيچ وقت برآورده نمیشود و در نتيجه به انتظارات جامه عمل پوشانده نمیشود. برای فرار از اين قضيه هميشه قايق فراری است به نام سرمربی تيم ملی. اين مورد را درباره ايران نمیگويم بلکه کلی مثال میزنم. کسانی هم که مسئول هستند هميشه بهانهای به اسم سرمربی دارند. مربی را عوض میکنند ولی اين قضيه باز هم تکرار میشود چرا که سرمايهگذاری و احساس مسئوليت کمی دارند اما در سوی مقابل انتظاراتشان بالا است و اين پيشرفت و تغيير ساختار که از آن صحبت میکنيم وظيفه تمام افراد جامعه فوتبال است نه فقط يک نفر به اسم سرمربی. ** گفتيد منظورتان ايران نيست، حالا سوال اين است که اين تعهد در ايران از سوی جامعه فوتبال شامل مردم، فدراسيون و رسانه وجود دارد يا خير؟ به نظر من، تيم ما هواداران بسيار خوبی دارد. احساس و تفکر من به من میگويد که در ايران از حمايت هواداران احساسات آنها و شور مردمی برخورداريم. همچنين ليگ خوبی داريم. بازيکنان در ليگی بازی میکنند که سرشار از انگيزه برای پيشرفت کردن هستند اما فکر میکنم چيزی که در حال حاضر به آن نياز داريم، برنامهريزی، فعاليت و منابع مالی است. به اعتقاد من برنامهريزی برای فوتبال کار سادهای است چرا که اساسا فوتبال ورزش سادهای است. کار ساده است. نياز به بازيکن، مربی، زمين و هوادار داريم به همين سادگی اما بايد از منابع مالی برای تجهيز امکانات استفاده کرد. اگر زمينهای چمن بهبود پيدا نکند، نمیتوانيم به پيشرفت فوتبال اميدوار باشيم. مسائل خيلی ساده به نظر میرسد. اگر زمين چمن خوب داشته باشيم بازيکنان میتوانند سريعتر در زمين حرکت کنند و در نتيجه بازی بهتری انجام دهند. تکنيکشان بيشتر میشود. در مورد بازيکنان چه کاری میتوان انجام داد؟ اين هم خيلی ساده است. نيازی نيست که آنها را درگير مسائل پيچيده کنيم. فقط بايد از آنها بخواهيم که خوب تمرين کنند و در مسابقه بازی خودشان را انجام دهند تا بتوانند پس از آن در تورنمنتهای بزرگ ملی و بينالمللی بازی کنند. فکر میکنيد اگر بازيکنان در رقابتهای اروپايی با کشورهای اين قاره يا آمريکای جنوبی يا آفريقا بازی نکنند میتوانند پيشرفت کنند. پاسخ قطعا منفی است. برای پيشرفت بازيکنان کار سادهای داريم اين که فقط آنها را مجبور کنيم تا بازیهای زيادی انجام بدهند. در مورد تمرين چطور؟ اگر بخواهيد بازيکنان خوب تمرين کنند بايد يک مربی خوب در اختيار داشته باشيد. نياز داريد يک مربی باکيفيت با تحصيلات بالا داشته باشيد. پس از آن بايد بتوانيد بازیها و رويدادها را به خوبی سازماندهی کنيد که برای اين کار نياز به مقامات مسئول با توانايی بالا هستيد. نياز به افراد متخصص و حرفهای داريد که از فوتبال حمايت کنند. اين حمايت را افراد متخصص با مغزشان انجام میدهند. برای پيشرفت فوتبال افرادی که روی تراکتور يا روی هلیکوپتر کار میکنند را نبايد به فوتبال آورد. بايد مغزهای فوتبال را به فوتبال آورد تا از آن حمايت کنند. بايد به افراد آموزش داد و از آنها خواست که رقابتهای فوتبال را بهتر سازماندهی کنند که اين هم کار سادهای است. پس از آن نياز به منابع مالی است. نياز به افرادی که برای فوتبال هزينه کنند و باعث رشد و گسترش آن در جامعه شوند. کسانی که بتوانند بازیها را به خوبی به فروش برسانند، افرادی حرفهای که کار بازاريابی را به خوبی انجام دهند و بتوانند منابع مالی را به فوتبال بياورند. وقتی اين اتفاق رخ دهد کيفييت فوتبال بالا میرود و مردم بيشتری برای تماشای بازی به ورزشگاه میآيند و رسانهها هم اهميت بيشتری به آن میدهند. آيا در اين حرفهايی که من مطرح کردم چيز جادويی وجود دارد؟ اين سادهترين کار ممکن است. هنوز پس از ۳۲ سال کار کردن در فوتبال وقتی شب میخواهم بخوابم از خودم میپرسم چرا فوتبال اين قدر ساده است. چرا اين اندازه راهحلهای ساده برای پيشرفت در فوتبال وجود دارد و کسی آن را انجام نمیدهد؟ برای پيشرفت نياز به بازيکنان بهتر، مربيان بهتر، تجهيزات و امکانات بيشتر، مديران بهتر و در نهايت مردم و هواداران پرشورتر برای حمايت از فوتبال است. حال سوالی که مطرح میشود اين است که ايراد کار کجاست؟ سختی کار در کشورهايی که فوتبالشان خوب نيست، در کجاست؟ مشکلات، متعدد است. در برخی کشورها احساسی نسبت به فوتبال وجود ندارد و کسی از تيم ملی کشورش انتظاری ندارد. مردم فوتبال را دوست ندارند و به خودشان زحمت نمیدهند که برای تماشای بازیها به ورزشگاه بروند. اما به ايران نگاه میکنيم. مردم ايران به فوتبال علاقه دارند و ورزشگاهها را پر میکنند. بازی پرسپوليس و داماش را ديديد. حضور تماشاگران در روزی بارانی فوق العاده بود. آنها در آن شرايط ورزشگاه را پر کرده بودند. پس مردم ايران شايسته فوتبال بهتری هستند چرا که فوتبال را دوست دارند و نسبت به آن احساسات نشان میدهند. فوتبال را درک میکنند، میفهمند که بازيکن شيرجه میزند و خودش را روی زمين میاندازد و داور بازی را بيهوده متوقف میکند. آنها نياز به انرژی و هيجان دارند. وقتی تمام اين مسائل ساده را کنار هم بگذاريد فوتبال ايران پيشرفت میکند. فوتبال ايران میتواند پرواز کند، بالا و بالاتر. ** پس میگوييد که هواداران ما لياقت تماشای فوتبال بهتری را دارند و سطح ليگ ما به اندازه کافی بالا نيست؟ بله درست است. به نظر من اين يک وضعيت منحصر به فرد است. اين که تمام مولفههای لازم برای پيشرفت فراهم باشد اما باز پيشرفتی حاصل نشود. اگر مولفههای لازم نبود حرفی وجود نداشت اما وقتی مردم زير بارش شديد باران باز هم در ورزشگاه حضور دارند ديگر چه میتوان گفت؟ در بازی داماش با پرسپوليس باران با شدت تمام در حال بارش بود. به همين دليل است که میگويم بياييد در داخل بيشتر فعاليت کنيم. هر چقدر بيشتر کار کنيم احساسات مردم و علاقه آنها بيشتر میشود. بنابراين وقتی اين مسائل را مطرح میکنم قصدم انتقاد کردن از بازيکنان نيست بلکه به اين قصد میگويم که دست راست برای رسيدن به موقعيت بايد به دست چپ کمک کند و بالعکس و به نظرم اين بازی که در حال حاضر در زمين انجام میگيرد باعث از دست رفتن فرصتها میشود، باعث از دست رفتن اين هواداران و تماشاگران پرشور میشود. وقتی کيفيت بازی پايين بيايد مردم وقتشان را برای کارهای ديگر صرف خواهند کرد. ** سايت فيفا عنوان کرده که نسل طلايی فوتبال ايران در اختيار شماست، چه نظری داريد؟ از اين که چنين نظری ابراز شده بسيار خوشحالم اما کار زيادی پيش رو داريم. اميدوارم تيم المپيک به رقابتها بازگردد. میخواهم از اين طريق به فيفا بگويم از نظری که درباره ايران داديد متشکرم. از آنها میخواهم اگر امکان دارد تصميم بگيرند که ايران به رقابتهای مقدماتی المپيک بازگردد. اگر فيفا معتقد است نسل طلايی اکنون در اختيار من قرار دارد بايد دقت کند که آينده نسل طلايی در گرو آنها و تصميمی است که درباره تيم اميد میگيرند. ** مراسم انتخاب بهترين بازيکن جهان به زودی در ماههای آينده برگزار میشود. شما به چه کسی رای میدهيد؟ فيفا با ارسال نامهای از مربيان میخواهد که رایشان را اعلام کنند هنوز نامهای برای من ارسال نشده است. ** پس از ارسال نامه رای شما چيست؟ ليونل مسی. ** جالب است که رونالدو را انتخاب نمیکنيد! شما هم پرتغالی هستيد و هم زمانی سرمربی رئالمادريد بودهايد. شما درباره بهترين بازيکن جهان پرسيديد و نه بهترين بازيکن پرتغالی دنيا. ** درباره شکست منچستريونايتد در داربی چه نظری داريد؟ برخی معتقدند سيتی امسال قهرمان جزيره میشود. درباره منچستريونايتد تنها میتوانم يک چيز بگويم اين که ما دوباره بلند خواهيم شد و دوباره اوج میگيريم. ** فرگوسن وارد ۲۵ سال حضور در منچستر شد. ماه ديگر تولدش است، برای او چه پيامی داريد؟ من الکس را خيلی خوب میشناسم و پس از چند سال کار کردن در کنار او به خوبی از روحيات او آگاهی دارم. اين مرد پر از تجربه است. پر از هيجان و علاقه است. اين کار يک مربی است که هميشه رو به بالا حرکت کند. زندگی همين است. ترديدی ندارم که با تجربه، مهارت و ذهن قوی که فرگوسن دارد باعث میشود تيم بار ديگر اوج بگيرد. با در نظر گرفتن شخصيتی که فرگوسن دارد به نظر من يک مثال بسيار بسيار خوب برای مربيان فوتبال در سراسر جهان است. متاسفانه بيشتر باشگاهها از منچستريونايتد در اين زمينه الگو نمیگيرند. سرآلکس فرگوسن بخش عمدهای از داستان موفق باشگاه منچستريونايتد را تشکيل میدهد. در اين ۲۵ سال میتوانم به شما بگويم که شرايط هميشه خوش و خرم نبوده است اما تفاوتی که با بقيه وجود دارد اين است که افرادی که در باشگاه منچستريونايتد حضور دارند هيچ گاه از کار زياد خسته نمیشوند و وحشت نمیکنند، هيچ گاه مضطرب نمیشوند، اين قانون شماره يک باشگاه منچستريونايتد است. قانون شماره ۲ منچستريونايتد اين است که آنها به افراد خودشان اعتماد میکنند. چرا که معقتدند افراد بومی و داخلی باشگاه توانايی و آمادگی بيشتری دارند که کمک کنند. ** مورينيو را بهترين مربی جهان میدانيد يا نه؟ عنوان بهترين مربی جهان از نظر من برای هوادران، مردم و رسانهها ساخته شده است. از نظر مردم مربی که تيمش میبرد خوب است، مربی که تيمش میبازد بد است. هر کس عقايد خودش را دارد. يکی میگويد تيمی که مربیاش قهرمان اروپا شده بهتر است، ديگری نظر متفاوتی دارد. به بارسلونا برويد مردم گوارديولا را بهترين میدانند، در مادريد مورينيو را. نظر من چه اهميتی دارد. مهم اين است مردم چه فکر میکنند. ** اين را می دانيم که استعداد عجيبی در يادگيری زبان داريد. اينکه در زمان حضور منچستريونايتد با هر بازيکن بر اساس زبان کشورشان صحبت می کرديد، اين استعداد خدادادی را به خوبی نشان می دهد. برنامهای برای يادگيری زبان فارسی داريد؟ قدم اول من خريد کتاب و سیدی بوده که انجام دادم و روزی پنج لغت جديد ياد میگيرم. تاکنون کلمات سلام، خيلی ممنون، انشاءالله، مرسی را ياد گرفتهام! و هر روز ۵ لغت جديد ياد میگيرم. ** به عنوان سوال آخر، در زمانهايی که درگير فوتبال نيستيد، در ايران چه کار می کنيد؟ در ايران بيشتر به فوتبال فکر میکنم اما در اوقات فراغت هم به خيابان میروم و هم گردش میکنم و لذت میبرم. کوه هم چند بار رفتم و از ديدن درهها و کوهستان لذت میبرم. گفت وگو از محسن معتمدکيا و فرهاد بهارفر Copyright: gooya.com 2016
|