بخوانید!
26 شهریور » هفته نهم ليگ برتر: استقلال ۳ - سايپا ۲، فستيوال گل فولاد در اهواز، ايسنا
26 شهریور » روایت ناصر حجازی از کمک 5 میلیون تومان مشایی، همشهری 26 شهریور » ذوبآهن مدافع عنوان قهرماني را با شكست بدرقه كرد، فارس 26 شهریور » بازگشت دوباره میداوودی و مجیدی به تیم ملی فوتبال، بی بی سی 24 شهریور » فوتبال ايران هشت پله در جهان صعود کرد، همچنان چهارم آسيا هستيم، مهر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! روایت ناصر حجازی از کمک 5 میلیون تومان مشایی، همشهریناصر خان حجازی را با صفات بسیاری می شناسند اما بی شک اصلی ترین آن، صراحت لهجه این ورزشکار موفق سال های نه چندان دور ایران است. هفته نامه ورزشی «تماشاگر» گروه مجلات همشهری در شماره 22 خود، در دو بخش «فوتبال فارسی» و «دوسیه» ، با ناصر حجازی گفتگو کرده است. موضوع اول به کارهای خیریه ورزشکاران در قبال همکاران خود و بقیه بخش های جامعه می پردازد که در آن به بیماری های ورزشکاران هم اشاره شده است. «دوسیه» به حضور ورزشکاران در سینما و تلویزیون می پردازد و حجازی خبر از آن داده است که به ایرج قادری برای حضور در یک فیلم، پیشنهادی 100 میلیونی داده بود.
در بخش«فوتبال فارسی»، حجازی از مصائب دوران بیماری خود می گوید که حاوی نکات تاسف بار و تامل برانگیزی است. فدراسیون حقم را نخورد؛ کمک کردن پیشکش در مدت بیماریام خیلیها ابراز لطف کردند و بعضیها هم با اسم من مانور دادند. شنیدم که فدراسیون مدعی کمک به من شده ولی از ترس ریا خبر آن را اعلام نکرده! نمیدانم چرا آنها احساس میکنند که من نیازی به کمکشان دارم. اگر راست میگویند و میخواهند حق واقعی حجازی را بپردازند، طلب 30ساله مرا بدهند. من که درمانده کمک فدراسیون فوتبال نیستم. پس از جامجهانی78 آرژانتین قرار بود صدهزار فرانک سوئیس پاداش بدهند، اما این پاداش که حق ما بود پرداخت نشد. فدراسیون فوتبال بهجای کمک به ناصر حجازی پولش را نخورد، کمک کردن پیشکش. خوشبختانه آنقدر دوست و هوادار دارم که نیازی به کمک فدراسیون فوتبال نداشته باشم. دوستانی دارم که در تمام این سختیها در کنارم بودند. از طرف فدراسیون آمدند منزلمان و یک چک 8،9میلیون تومانی دادند که به تاج گفتم: «خجالتآور است! چطور توانستید این پول را به من بدهید»؟ تاج گفت: «حتما اشتباهی شده و باز هم کمک میکنیم. خواهش میکنم این پول را قبول کنید». باور کنید این پول 2ماه دوا و داروی من میشود که با این همه سروصدا میخواهند سر من منت بگذارند. متاسفانه اصرارهای تاج باعث شد چکشان را قبول کنم، اما این چک را هیچوقت نقد نکردم و هنوز هم اصل آن را دارم. فدراسیون و سازمان ورزش خودشان نمیخواستند کمک کنند. تنها کمک دولتی به من از جانب صندوق پیشکسوتان بود که 10میلیون تومان کمک کرد. این پول هم خرج 2ماه قرص و دوای من شد. آقایان فکر میکنند من بچهگدا هستم. هرکسی از رفتارش مشخص است که دنبال ثواب است یا کمک کردن. آقای مشایی، پس از کلی اصرار میخواستند بیایند عیادت و با اینکه دلم راضی نبود، به آتیلا گفتم بگو بیایند. آمدند و یک عکاس هم با خودشان آوردند. زمان رفتن 5میلیون تومان گذاشتند داخل پاکت که قبل از رفتن به آتیلا گفتم این پول را پس بفرست و بگو من که بچهگدا نیستم. خیلیها میآمدند تا خودشان را نشان بدهند. آنها به ما احتیاج دارند نه ما به آنها. باور کنید بحث کمک نیست؛ مهم رفتار و شخصیت افراد است. مثلا نوه امام(ره) بدون آنکه کمک کند، با گل و شیرینی به منزلمان آمد و مرا شرمنده خودشان کرد و حرمت گذاشت. اصلا به نظر من هیچکس نباید به ورزشکاران و پیشکسوتان کمک کند و تمام هزینهها و رسیدگی کردن این ورزشکاران و پیشکسوتان وظیفه فدراسیون فوتبال و سازمان تربیتبدنی است. من خودم در این مدت با افرادی آشنا شدم که نیات خیرشان برایم عجیب بود. یکی از همین افراد آقای زنوزیفرد بود که میدانم 100وانت جهیزیه عروس برای دختران بیسرپرست میدهد و کمکهایی میکند که طرف نمیداند از سوی او بوده و هیچگاه دنبال این نبوده که اسمی از وی برده شود، اما من وظیفه دارم از این آدم قدردانی کنم. ایشان به من گفتهاند تا پایان طول مدت درمانم هر ماه هزینه داروهایم را میدهند. یعنی از قرار 4میلیون تومان در ماه که این طول درمان معلوم نیست چند ماه یا چند سال طول بکشد. درباره کمکهایی که برخی بازیکنان مانند کریمی و دایی به خانوادههای بیسرپرست میکنند هم به نظرم آنها اول باید به همصنفشان (بابک معصومی و محمد پارسا) خیر برسانند و بعد به دیگران. من خدا را شکر میکنم که روپا هستم و میتوانم کار کنم اما امثال پارسا و معصومی نیاز به مراقبت دارند. ورزشکاران خود را ارزان نفروشند
حمید ترابپور قبل از شروع گفتگو نوشته است : شهرت دنیای توپ گرد برای ناصر حجازی به حدی ارضاکننده بوده که وی از کنار پیشنهادهای وسوسهانگیز تهیهکنندگان و کارگردانان سینما – قبل و بعد از انقلاب اسلامی– بهراحتی عبور کرد و حتی روزی که قرار شد در کنار سوپراستار فیلمهای فارسی نقشآفرینی کند، ناگهان قید رفتن جلوی دوربین را زد و به یکی از تهیهکنندگان بنام سینمای ایران «نه» گفت. حجازی گرچه با ورود چهرههای ورزشی به حوزه سینما مخالف نیست اما معتقد است که آنها نباید ارزانفروشی کنند. بخش هایی از پاسخ های حجازی در ادامه می آید. برای مطالعه پاسخ های کامل او و خواندن گفتگوهای مشابه با هادی ساعی، محمدرضا گلزار و ... شماره 22 هفته نامه ورزشی «تماشاگر» را از روزنامه فروشی ها بخواهید. • بعد از انقلاباسلامی چندین پیشنهاد داشتم اما آنها را زیاد جدی نگرفتم.اتفاقاً خیلی هم جدی بودند اما خود من بهعنوان یک ورزشکار زیاد جالب نمیدانستم که جلوی دوربین فیلمسازان بروم. آنها میخواستند از اسم ناصر حجازی بهره ببرند، نه قیافه و هنر بازیگریاش. • من که نباید ارزانفروشی میکردم، اگر آنها در سینما برای خودشان اسم و رسمیداشتند، خب من هم ناصرحجازی بودم. یادم است بعد از انقلاب اسلامی، تازه قرار بود ایرج قادری کارش را شروع کند. برای اولین فیلم خود سراغ من آمد، نشستیم و صحبت کردیم. بعد راجعبه مسائل مالی حرف زدیم و من هم رقم موردنظرم را گفتم. قادری گفت: اما بازیگران سطح اول کشور نصف این مبلغ را میگیرند. گفتم من خودم را ارزان نمیفروشم چون ممکن است با این کار خودم را خراب کنم. • از کجا معلوم آن فیلم خوب از کار درمیآمد. من باید به اعتبار خودم هم فکر میکردم.100میلیون تومان خواستم و فکر کنم 15سال پیش بود. • پیش از انقلاب ، علی عباسی که در سینمای ایران شناخته شده بود، از من خواست در فیلمیکه یک بازیگرسرشناس فیلم فارسی هم بازیگر آن بود، شرکت کنم.یکفیلم تهیهکنندهاش امیر شروان بود و فیلم دیگری هم که فکر کنم اسمش پرنده آهنی بود. یک خانم کارگردان هم قرار بود فیلمی را در آلمان بسازد و من در آن فیلم بازی کنم که درنهایت ساخت آن فیلم متوقف شد. • دنبال مطرح شدن نبودم، یعنی مطرح بودم. آن زمان از همه هنرپیشهها و خوانندهها مطرحتر بودم و همه مرا میشناختند. فقط به پولش احتیاج داشتم. • الان دیگر سنم بالا رفته، البته نقشهای اکشن را دوست دارم، یا مثلاً بازی کردن در نقش یککارآگاه! • در مورد شرکت در تیزر تبلیغاتی یکگروه مشاورین املاک، وقتی دیدم از نظر مالی پیشنهاد خوبی میدهند، قبول کردم. • الان خیلیها هنرپیشه شدهاند، خیلیها صبح که از خانه بیرون میروند ماسک روی چهره میزنند تا ظاهرشان با باطنشان متفاوت باشد. دیگر بازیگری سخت نیست، چون همه هنرپیشهاند. • نمیگویم ورزشکاران در فیلم ها بازی نکنند اما ارزانفروشی نکنند. به هر قیمتی که نباید جلوی دوربین رفت. Copyright: gooya.com 2016
|