حبيب کاشانی: دلايل اخراج کرانچار، نظرم در مورد دايی عوض شد، درآمد ديدار با تراکتورسازی بيش تر از شهرآورد است، مهر
سرپرست باشگاه پرسوليس چهار ماه پس از برکناری زلاتکو کرانچار دلايل کنار گذاشتن وی و انتخاب علی دايی به عنوان سرمربی تيم فوتبال اين باشگاه را اعلام کرد و گفت: وقتی با علی دايی از نزديک کار کردم ذهنيتی که از قبل در مورد او داشتم عوض شد.
به گزارش خبرنگار مهر، حبيب کاشانی ۶ ماه و ۲۶ روز است که به عنوان سرپرست باشگاه پرسپوليس انتخاب شده و با تاکيد رئيس سازمان تربيت بدنی برای ادامه کار در اين باشگاه مشکلی از بابت پايان مهلت شش ماه سرپرستی يا دوشغله بودن ندارد. با اين حال کاشانی برای ادامه حضور در پرسپوليس خود را تابع قانون و تصميم علی سعيدلو می داند.
سرپرست باشگاه پرسپوليس که تيمش را در آستانه قهرمانی در رقابتهای جام حذفی و کسب سهميه ليگ قهرمانان آسيا می بيند با حضور در خبرگزاری مهر به سوالات خبرنگاران گروه ورزشی پاسخ داد و از آينده سرخپوشان گفت.
بازگشت مجدد به پرسپوليس با درخواست علی آبادی
حبيب کاشانی که سال ۸۶ با پرسپوليس قهرمان ليگ هفتم شد و بلافاصله در پايان ليگ هم از سمتش کنار گذاشته شد، در مورد بازگشتش به اين باشگاه گفت: خردادماه سال ۸۸ آقای علی آبادی مرا صدا کردند و به من حکم عضويت در هيئت مديره دادند. هيئت مديره همان روز تشکيل جلسه داد و مديرعامل پيشين را عزل کرد و مرا به عنوان مديرعامل باشگاه معرفی کرد. همان روز هم در سايت باشگاه منتشر شد که من مديرعامل باشگاه شدم، اما من نزد آقای علی آبادی رفتم و گفتم در حال حاضر شرايط اينکه مجددا مديرعامل باشگاه شوم را ندارم و عذرخواهی کردم.
انصاريفرد تيم را برای ليگ نهم بست
وی در ادامه خاطرنشان کرد: با اين شرايط آقای انصاريفرد که مديرعامل وقت باشگاه بودند زحمت کشيدند و بازيکنان را برای فصل بعد انتخاب کردند تا روز ۱۱ مهرماه که بنده به عنوان سرپرست باشگاه انتخاب شدم. همان روز به سازمان تربيت بدنی رفتم و نشستی دو و نيم ساعته با آقای سعيدلو داشتم. من به دلايل مختلف از آقای سعيدلو خواستم که اين مسئوليت را قبول نکنم اما رياست سازمان تربيت بدنی دلايلی را عنوان کرد و با توجه به شرايط پرسپوليس از من خواستند، مسئوليت باشگاه را به صورت موقت قبول کنم.
ابتدا دوستان گمان می کردند من رئيس مجمع باشگاه پرسپوليس شده ام اما رياست سازمان تربيت بدنی مرا به عنوان سرپرست انتخاب کرده بودند. در متن انتصاب من به عنوان سرپرست باشگاه اينطور قيد شده بود که من سرپرست باشگاه هستم و کارهای اداری باشگاه را انجام می دهم تا يک مديرعامل برای باشگاه انتخاب شود. با اين شرايط من به خاطر هواداران برگشتم اما برای چند روز. که اين چند روزه شده است چيزی حدود ۲۰۰ روز که من در باشگاه پرسپوليس سرپرست هستم و در گير امور باشگاه هستم.
عشق به خدمت به مردم ماندگارم کرد
کاشانی اداره باشگاهی چون پرسپوليس را دشوار خواند و گفت: واقعا اين کار طاقت فرساست. شايد هم به اين خاطر سخت باشد که بنده کمی پير شدهام و دو سال از سال ۸۶ گذشته است. کارهای باشگاه بيشتر شده و سختی هايش هم. اما عشق به مردم و نوکری برای آنها اجازه نمی دهد انسان به خود و سختی های کار فکر کند.
وی ادامه داد: از روز اولی که مسئوليت باشگاه را برعهده گرفتم (۱۲ مهرماه) کميته انضباطی باشگاه را تشکيل دادم و با وجود اينکه برخی ها تاکيد می کردند شما موقت هستيد و شايد يک ساعت ديگر برويد، اما از آنجايی که به نظم و انضباط اعتقا داشتم گفتم يک ساعت کار با عزت و قدرت بهتر است از ۳۰ سال کار با ذلت و با تبعيت محض بی عقل است.
مشکلات زيادی در تيم وجود داشت
کاشانی در ادامه شرح انچه بر پرسپوليس گذشت تا به شرايط فعلی رسيده است به خبرنگار مهر گفت: زمانی که من سرپرستی باشگاه را برعهده گرفتم در تيم انسجام و اتحاد به شکلی که بايد باشد، نبود. بازيکنان با هم همدل نبودند و ارتباط روحی و روانی بين بازيکنان و کادر فنی وجود نداشت. مشکل مالی داشتيم و زمين تمرين مان مناسب نبود و با مشکلات زيادی مواجه بوديم.
تمرين کنار مرغ و خروسها در شان پرسپوليس نبود
وی ادامه داد: دوستان قبل از من تمام تلاش خود را کرده بودند که اين نواقص نباشد اما به هر دليلی بازهم مشکلاتی وجود داشت که کار را برای مجموعه مشکل کرده بود. زمانی که من آمدم يک شب در برنامه ۹۰ نشان دادند که در کنار زمين تمرين پرسپوليس مرغ و خروس و پوست هندوانه بود، اين در شان و شخصيت باشگاه پرسپوليس نبود. نه در شان و شخصيت باشگاه پرسپوليس، بلکه در شخصيت هيچ باشگاهی در هيچ ردهای نيست که در کنار زمين تمرينش مرغ و خروس باشد.
کاشانی ادامه داد: به همين خاطر تصميم گرفتيم زمين تمرين تيم را تغيير دهيم و در اين رابطه با مسئولان شهرداری مذاکره کرديم و به توافق رسيديم که زمين تمرين تيم به مجموعه شهدای شرکت واحد منتقل شود. با اين کار هزينه های تيم را برای برگزاری تمرين به ثلث تقليل داديم. قبل از اين برای هر جلسه تمرين ۵۵۰ هزار تومان هزينه می کرديم و گاهی اوقات برای يک روز تمرين در مجموعه خيريه عمل مبلغ يک ميليون و صد هزار تومان پرداخت می کرديم.
سرپرست باشگاه پرسپوليس در ادامه خاطرنشان کرد: هر هفته اگر پول نقد پرداخت نمی کرديم ما را به زمين تمرين راه نمی دادند. با مساعدت مسئولان شهرداری به ويژه آقايان قاليباف و بيژنی زمين تمرين تيم را با ثلث قيمتی که پيش از اين از سوی باشگاه پرداخت می کرد، در اختيار گرفتيم.
چک های اسپانسر برای يکسال بعد بود
حبيب کاشانی در ادامه اشاره به مشکلات باشگاه پرسپوليس گفت: مشکل بعدی ما اسپانسر بود. اسپانسری که پيش از اين باشگاه با آن قرارداد امضا کرده بود بايد برای ۴۰ بازی نزديک به يک ميليارد تومان پرداخت می کرد و چک هايی که از اين بابت در اختيار باشگاه قرار گرفته بود، موعد وصولش در سال ۸۹ بود. مبلغی که باشگاه برای اين فصل بايد از حامی مالی خود دريافت می کرد، تقريبا نصف رقمی بود که در سال ۸۶ با اسپانسر باشگاه امضا کرده بوديم. طبيعتا مايل بوديم مبلغ اسپانسرينگ باشگاه را افزايش دهيم زيرا اصلی ترين منبع درآمد باشگاه از اين بخش تامين می شود. متاسفانه حامی مالی پيشين برای هر بازی مبلغ ۲۵ ميليون تومان به باشگاه پرداخت کرده بود که اين عدد برای باشگاه قابل قبول نبود.
در ارتفاع ۳۰ هزار پايی از سطح زمين قرار داشتيم!
وی در ادامه به وجود واسطهای برای امضا قرارداد با حامی مالی پيشين تيم فوتبال پرسپوليس اشاره کرد که برای امضای قرارداد بين دو باشگاه رقمی در حدود ۱۵۰ ميليون تومان دريافت کرده بود و گفت: کار شروع شده بود و ناچار بوديم کار را دنبال کنيم. ما در ارتفاع بوديم مانند هواپيمايی که در ۳۰ هزار پايی در حال حرکت است، نه می تواند مسافر سوار کند و نه مسافری را پياده کند. ما بايد اين مسير را دنبال می کرديم آنهم با شرايط و سيستمی که از قبل داشت.
شوکها ديگر جواب نمی داد
حبيب کاشانی ادامه داد: در اين شرايط بايد هرازچند گاهی شوکهايی را به تيم وارد می آورديم، اولين شوک را سازمان تربيت بدنی وارد آورد و شوک مديريتی زد و من را انتخاب کرد. بعد از آمدن من تيم چند هفتهای خوب بود و تا پايان نيم فصل اول روبه جلو بوديم اما بعد از مدتی احساس کرديم اين شوک جواب مثبت نمی دهد. زمانی که ديديم که بازيکنان با کرانچار آچمز شدند و اين مربی و دستيارش نسبت به ايشان ذهنيت پيدا کردهاند تصميم ديگری گرفتيم.
ادبيات کرانچار شايسته بازيکنان نبود
کاشانی در ادامه گفتگوی خود با خبرنگاران مهر به شرايط زلاتکو کرانچار در هفته های پايانی حضورش در پرسپوليس اشاره کرد و گفت: ما هفتهای يک بار با آقای کرانچار جلسه داشتيم و در اين جلسات ايشان در مورد بازيکنان الفاظ و ادبياتی را به کار می برد که شايسته آنها نبود. بطور مثال عنوان می کرد فلان بازيکن ديوانه است، فلان بازيکن نمی فهمد و ... . کرانچار و توميسلاو نسبت به بازيکنان و بازيکنان نسبت به اين دو مربی کروات ذهنيت پيدا کرده بودند. کرانچار در زمان تمرين فقط ۱۴ بازيکنی اصلی را از ديگران جدا کرده و کار آماده سازی را با آنها دنبال می کرد. ما در آن زمان ۳۱ نفر را در هر جلسه تمرين داشتيم که از اين جمع فقط ۱۴ نفر مورد تاييد کرانچار بودند و با او تمرين می کردند و باقی به حال خود رها شده بودند. او سبک و سياق خود را داشت اما برای ما امکان اين نبود که با چنين شرايطی کار را دنبال کنيم به همين خاطر از سرمربی تيم خواستيم در زمان تمرين از تمام بازيکنان استفاده کند.
۳ بازيکن ۵۰۰ ميليون تومان برای باشگاه درآمد داشتند
حبيب کاشانی ادامه داد: ما مشکل تعداد بازيکن هم داشتيم و بايد حداقل ۲۴ بازيکن در تمرينات شرکت می کردند، به همين خاطر در نيم فصل سه بازيکن را به تيمهای راه آهن، صنعت نفت آبادان و نفت تهران قرض داديم و ۵۰۰ ميليون تومان از اين بابت کسب درآمد کرديم. اين برای باشگاه و آن بازيکنان مفيد بود. با دو تصميم مديريتی مبلغ ۸۰۰ ميليون تومان در نيم فصل دوم به منابع مالی باشگاه افزوده شد و کار شق القمر هم انجام نداديم.
ما مانند باشگاههای اروپايی نيستيم که از پخش تلويزيونی، فروش بليت و ... کسب درآمد کنيم. بازی بارسلونا و رئال مادريد از شبکههای مختلف تلويزيونی پخش می شود و از اين بابت ۲۵۰ ميليون دلار عايد دو باشگاه می شود. ما بازی استقلال - پرسپوليس را برگزار می کنيم. آحاد مردم اين بازی را تماشا می کنند اما درآمد دو باشگاه از اين بازی به چهار ميليون تومان نمی رسد. گل بازی های ليگ پرسپوليس و استقلال است، هر دو باشگاه با ميلياردها هزينه چشم به درآمد اين بازی دارند اما به آنها چيزی بيشتر از چهار ميليون تومان نمی رسد و بهره مند نمی شود.
سختی های ۶ ماه و ۲۶ روز در پرسپوليس
کاشانی در اين مورد گفت: همه کاری سختی دارد اما اگر برای خدا باشد شيرين می شود. ما نه سرمايه داريم که بگوييم مسجدی می سازيم، حسينيه ای می سازيم، زندانی را آزاد می کنيم. تنها چيزی که خدا به ما داده يک جسم و يک روح است که بتوانيم به خلقش خدمت و نوکری کنيم. اين دارايی ماست و زمانی که يک لحظه از عمرمان کم می شود، نگرانيم از اينکه توفيق نوکری و خدمت به مردم از ما گرفته می شود. من معلم هستم و تنها چيزی که ياد گرفته ام اين است که يک قدم برای خدا بردارم و خدا به ما لطف می کند. حضور در شورای شهر با يک شهر تهران و حضور در باشگاه پرسپوليس با يک کشور از ما انتظار دارند. اما بازهم شاکريم از اينکه توفيق نوکری مردم نصيب ما شده است.
از ابتدا به گزينه داخلی فکر می کردم
کاشانی با بيان اينکه کرانچار مربی خوب و کارنامه داری بود گفت: از زمانی که به پرسپوليس آمدم به دنبال گزينه ايرانی برای هدايت تيم بودم چرا که اعتقاد دارم يک مربی با فرهنگ و روحيه ايرانی بهتر می تواند با بازيکنان ارتباط برقرار کند. زمانی که آقای کرانچار در پرسپوليس بود، گاهی اوقات يک بازيکن دست به تمارض می زد و سرمربی تيم به جای برقراری ارتباط با او و پيگيری مشکلش خيلی راحت حرف او را می پذيرفت.
کرانچار و تمرينات ۴۵ دقيقه ای
وی ادامه داد: ما در خصوص تعداد و زمان تمرين تيم هم با کرانچار اختلاف نظر داشتيم. تيم ۳۰ دقيقه، ۴۵ دقيقه تا يک ساعت تمرين می کرد و انتظار داشتيم ۹۰ دقيقه بازی کند. با اين شرايط کرانچار نمی توانست برای تيم مفيد باشد. به همين خاطر تصميم گرفتيم به اين همکاری پايان دهيم. من همه تلاش خود ر ا کردم تا فاصله بين بازيکنان و کرانچار را به حداقل برسانم و ارتباط آنها را نزديک کنم اما نشد. اعتقادم به اين است هرکسی سرمربی تيم باشد، چه ايرانی و چه خارجی بايد حمايت شود.
به کرانچار گفتم کار " گره " خورده است
کاشانی خاطرنشان کرد: من تلاش خود را کردم تا آقای کرانچار در باشگاه پرسپوليس بماند اما زمانی که ديدم بازيکنان ذهنيت بدی نسبت به او دارند و ادامه کار با او ميسر نيست برای اولين بار در تعاملی دوستانه تصميم به جدايی اين مربی کراوت از تيم پرسپوليس گرفتيم.
وی ادامه داد: اين برای اولين بار بود که يک مربی بدون ناراحتی و بدهی از پرسپوليس رفت و به صف شاکيان، طلبکاران و مخالفان اين تيم اضافه نشد. ايام کريسمس بود و يک دسته گل خرديم و رفتيم منزل کرانچار و موضوع را به ايشان گفتم. در آن جلسه دوبار گريهام گرفت چون نمی خواستم دل کسی را بشکنم.
کاشانی افزود: موضوع را با آقای کرانچار در ميان گذاشتم و گفتم کار گره خورده است و بودن شما هم به خودتان ضربه می زند و هم به تيم. کرانچار اين موضوع را پذيرفت و گفت مهم اين است که پرسپوليس بماند. من مربی حرفه ای هستم و شرايط را درک می کنم. ما مراسم توديع کرانچار را برای اولين بار گرفتيم. اينها اتفاقات نادری بود که در ورزش ما اتفاق افتاد اما به سادگی از کنار آن گذشتيم. ما نشان داديم که می توانيم خوش استقبال و بد بدرقه نباشيم. اين بار هم خوش استقبال بوديم و هم خوش بدرقه. اين مربی در شرايطی که بايد ۲۳۰ هزار دلار از باشگاه می گرفت با ۵۰ هزار دلار از تيم ما جدا شد و رفت. ما هنوز هم با آقای کرانچار ارتباط داريم و ايشان هم از ما دعوت کرده اند که به مونته نگرو سفر کنيم.
دايی بدون ايراد نيست
سرپرست باشگاه پرسپوليس در پاسخ به اين پرسش که آيا از انتخاب علی دايی به عنوان سرمربی تيم فوتبال اين باشگاه راضی است گفت: طبيعتا بايد از اين انتخاب راضی باشم. بالاخره آقای دايی از افتخارات فوتبال ايران است. نمی توانيم بگوييم آقای دايی کامل است و ايرادی ندارد. نه. من اين را نمی گويم. علی دايی افتخار کشورماست. شما هر کشوری که می رويد، مردم دنيا ايران را به نام دايی می شناسند. ما نمی توانيم از کنار اين موضوع به راحتی عبور کنيم. به هر حال انتخاب دايی با انگيزه ای که ايشان برای کار در پرسپوليس داشت، اجازه داد تا او را انتخاب کنيم و از اين انتخاب رضايت داريم. آقای دايی که من از بيرون می شناختم با آن مربی که من از نزديک ديدم، تفاوتهای زيادی دارد. دورنمای آقای دايی شايد برای خيلیها خوب نباشد اما زمانی که با ايشان از نزديک کار کنند، نظرشان عوض می شود. او خيلی مقيد، کاربلد و منضبط و علاقمند به کارش است. من پيش از آغاز همکاری با دايی شرايط خود و باشگاه را مطرح کردم و ايشان نيز با پذيرش اين موارد حاضر شدند با قراردادی سفيد به باشگاه پرسپوليس بپيوندد.
ماجرای قرارداد سفيد چيست؟
"اين موضوع قرارداد سفيد چيست، آيا اين موضوع واقعيت دارد يا يک نوع تعارف است؟ با توجه به اتفاقاتی که بين علی دايی و فدراسيون فوتبال برای دريافت مطالبتش صورت گرفته است باور اين موضوع چندان آسان نيست که او با قرارداد سفيد حاضر به همکاری با باشگاه پرسپوليس شده باشد، آنهم دايی که از يک ريالش نمی گذرد؟"
کاشانی در اين مورد گفت: طبيعتا شما هم از يک ريال تان نمی گذريد. من هم از يک ريالم نمی گذرم. شما اگر سوار تاکسی شويد کرايه تان ۹۰ تومان باشد و راننده ۱۰۰ تومان بردارد حتما به راننده می گوييد که چرا ۱۰ تومان بيشتر گرفته است. شما همان آدمی هستيد که اگر يک مستحق دست خود را دراز کند يا صندوق صدقات ببينيد هزار تومان هم کمک می کنيد. من صادقانه با آقای دايی مذاکره کردم و ايشان هم صادقانه شرايط ما را پذيرفت. تا به امروز هم آقای دايی يکبار به ما نگفته پول من چه شد و چرا دير پرداخت شد، چند درصد رقم قرارداد من مانده است و ... . با اين حال هر وقت پول به باشگاه آمده من سعی کردم حق و حقوق ايشان را پرداخت کنم. شايد اين هم لطف خداست که شامل حال من شده است. آقای کرانچار آنطور می رود و آقای دايی حاضر می شود با اين شرايط کار کند و ... .
برای مدرسه فوتبال چه کرده ايد؟
"آقای کاشانی، شما به عنوان يک معلم نگاه تان به ورزش قطعا يک نگاه پرورشی و آموزشی است. به عنوان يک معلم آيا قصد نداريد برای باشگاه پرسپوليس يک کار ماندگار انجام دهيد؟ مثلا مدرسه فوتبالی تاسيس کنيد که از دل آن سالها بازيکن برای تيم پرسپوليس ساخته شود، مجموعهای احداث کنيد در حد و شان باشگاه پرسپوليس و يا ..."
کاشانی به اين پرسش خبرنگار مهر اينگونه پاسخ داد: اين موضوع را بايد از چند زاويه نگاه کنيد. يک بحث انسانی داريم و يک بحث پرورش روح داريم و يک بحث پرورش جسم. پرورش روح کار سنگينی است که برعهده باشگاه تنها نيست و مکمل های زيادی می خواهد مانند خانواده، مدرسه، اجتماع و يک جايی مانند باشگاه.
اما در رابطه با جسم يعنی پرورش يک آدم در مدرسه فوتبال ما يکسری قوانين داريم که شکلی ما را اذيت می کند. اولين مشکلی که باشگاهی چون استقلال و پرسپوليس دارند و باعث می شود که در تيمهای پايهای سرمايه گذاری نکنند و محصولی مانند "پدرو" در بارسلونا ندارد، اين است که بايد بازيکنان ما در يک محدوده سنی به خدمت مقدس سربازی بروند. ما اين بچه ها را از نونهالان، نوجوانان و جوانان می آوريم پرورش می دهيم اما زمانی که بهره برداری رسيد بايد به تيمهای نظامی برود و دوران خدمت را بگذراند. لذا تيمهايی چون پرسپوليس و استقلال در ردههای پايه فقط تيمداری می کنند و دنبال بازيکن سازی به شکلی بايد باشد، نيستند و نمی توانند خروجی داشته باشند. ما از نظر ساختاری بايد اين مشکل را حل کنيم و باشگاههايی چون استقلال و پرسپوليس چون دولتی هستند بايد از طريق فرماندهی کل قوا برای بازيکنان جوان خود امريه بگيريم و بازيکنان سربازان ما را در اختيار باشگاه نگاه داريم. اين موضوع انگيزه را در تيمهای استقلال و پرسپوليس زياد می کند و من به دنبال تحقق آن هستم. من در پی آن هستم تا مانند باشگاههای مقاومت شهيد سپاسی و ملوان بندرانزلی نيز دو باشگاه استقلال و پرسپوليس هرچند به صورت محدود امتياز استفاده از بازيکنان سرباز خود را داشته باشند و هر سال سه تا پنج بازيکن را با اين شرايط جذب کنيم.
ورزشگاه ۱۵ ساله ای که فعلا ثمری ندارد
حبيب کاشانی در مورد امکانات سخت افزاری باشگاه پرسپوليس نيز گفت: ما يک مجموعه ای به نام درفشی فر داريم که از سوی سازمان تربيت بدنی ۱۵ ساله به باشگاه پرسپوليس واگذار شده است. تا به امروز که من در خدمت شما هستم، قريب به هشت سال از اين ۱۵ سال گذشته است. در اين هشت سال جايی که به ما واگذار شده است برای بازيکن سازی، تمرين تيم، مدرسه فوتبال و ... هر سال کرايه داده شده است. استخر، سونا، زمين چمن کوچک و بزرگ و سالن اين مجموعه کرايه داده شده است و به هيچ عنوان دخل و تصرفی در آن نداشته ايم و طبيعتا دچار مشکل شدهايم.
ما در سال ۸۶ با کمک شهرداری تهران در اطراف زمين چمن ورزشگاه درفشی فر سکو ساختيم به ظرفيت پنج هزار نفر. در کنار اين زمين همچنين رختکن و مجموعه بدنسازی احداث شد تا بصورت يک مجموعه کامل درآيد. به هر دليلی من در سال ۸۶ از مجموعه خارج شدم. امسال من به دنبال آن هستم که ورزشگاه درفشی فر را بصورت يک کمپ درآوريم و باشگاه پرسپوليس را در اين مجموعه منتقل کنيم. تعمير و مرمت استخر، احداث زمين چمن طبيعی، تعميرات سالن، احداث مجموعهای ۲۴ واحدی برای اقامت تيم و بازيکنان، هتلينگ و... از برنامههايی است که قصد اجرای آن را در ورزشگاه درفشی داريم. برآورد هزينه های ما برای اجرای اين برنامه ها چيزی در حدود سه ميليارد و ۸۰۰ ميليون تومان است. اگر پول به موقع دست ما برسد در کمتر از ۱۸ ماه مجموعه درفشی را آنطور که بايد و در نظر داريم در خواهيم آورد. مجوز احداث سالن، ساختمان و ... را بصورت رايگان از شهرداری دريافت کرده ايم اما هزينه های ساخت را از منابع مالی و اسپانسرها تامين می کنيم.
انتقاد از بی ثباتی مديريت در ايران
مديرعامل باشگاه پرسپوليس از بی ثباتی مديريت در فوتبال ايران انتقاد کرد و گفت: اگر در فوتبال ايران ثبات مديريت باشد. يعنی مدير بداند چهار سال در يک مجموعه است و می تواند بدون مشکل فعاليت کند، طبيعتا امور باشگاه را آنطور که بايد و شايد دنبال خواهد کرد.
قراردادهای ما با هيچ کجا قابل مقايسه نيست
"در فوتبال ما قراردادها حرفهای نيست"، کاشانی با انتقاد از اين موضوع گفت: شما در فوتبال دنيا يک کشور را نشان بدهيد که قرارداد مربيان و بازيکنان در باشگاههای آن کشور مشابه قراردادهايی باشد که ما امضا می کنيم. در ايران يک بازيکن با باشگاهی قرارداد می بندد، ۴۰ بازی روی نيمکت می نشيند و به ميدان نمی رود و در پايان فصل تمام پولی که می بايست دريافت می کرده را می گيرد. شما در هيچ کشوری نمی توانيد چنين قراردادی را پيدا کنيد.
بازيکن بايد انگيزه داشته باشد
وی ادامه داد: شما از علی دايی، وحيد هاشميان، جواد نکونام و هر بازيکنی که در خارج از کشور بازی کرده است، سئوال کنيد، آيا قراردادی با اين شرايط ديدهاند؟ بازيکن بايد انگيزه داشته باشد برای بازی. بازيکن به اندازه زمانی که بازی کرده بايد پول بگيرد. متاسفانه در ايران اينطور نيست و شرايطی که در باشگاهداری ما وجود دارد در هيچ کجای دنيا نيست.
کاشانی خاطرنشان کرد: ما يک جلسه تمرين اضافه می گذاريم همين شما رسانهها زمين و زمان را به هم می رسانيد. آقای دايی و باقری تعريف می کنند زمانی که در تيم آرمنيا بيله فلد بودند برای يک بازی سفری ۶ ساعته با اتوبوس در زمستان به شهری ديگر داشته بودند، از قضا تيمشان در آن بازی مقابل تيم حريف که يک بازيکنش اخراج شده بود با نتيجه ۳ بريک شکست می خورد. پس از اين بازی بازهم تيم با اتوبوس به شهر بيله فلد برمی گردند. باقری و دايی تعريف می کردند، زمانی که همراه با ديگر بازيکنان قصد خروج از باشگاه و رفتن به سمت ماشينهای خود را داشتند، سرمربی تيم همه بازيکنان را تنبيه کرده و برای دويدن داخل جنگل برد.
کجای فوتبال ما حرفهای است
مديرعامل باشگاه پرسپوليس با تاکيد براينکه "بازيکن در اختيار باشگاه است و بايد خواستههای مربی و مديريت باشگاه را اجابت کند"، افزود: ما فقط ناممان حرفهای است. کجای فوتبال ما حرفهای است؟ ما بايد باشگاهداری را ياد بگيريم. متاسفانه قراردادهای باشگاههای ما باهم برابر نيست، جنگهای ما هم برابر نيست. در ليگ انگليس، آلمان و ... تيمها انگيزه دارند اما در ايران چی؟ ما سال ۸۶ قهرمان شديم، چه چيزی عايدمان شد؟ جز اينکه مبلغ قراردادمان با بازيکنان دوبرابر شد. ما چه درآمدی داشتيم؟
در ايران تيم اول و چهارم با هم فرقی نمی کنند
وی در اين خصوص افزود: در انگليس تيم قهرمان تا تيمهای پايين جدول همه رقمی را دريافت می کنند. در ايران چه؟ تيم اول با تيم چهارم هيچ فرقی نمی کند. تيم چهارم چرا بايد چهارم شود؟ تراکتورسازی پنج هفته به پايان ليگ ديگر انگيزهای برای بازی ندارد. اين تيم نه خطر سقوط به ليگ دسته اول را احساس می کند و نه شانس آسيايی شدن دارد. اما اگر بداند چهارم شود يک پاداش می گيرد و اگر دهم شود، پاداشی کمتر دريافت خواهد کرد، تا هفته آخر تلاش می کند و با انگيزه می ماند.
سعيدلو انگيزه تيمها را بالا ببرد
"کجای اين فوتبال حرفهای است؟"، کاشانی با طرح دوباره اين پرسش افزود: من از آقای سعيدلو خواهش می کنم انگيزه تيمها را بالا ببرد و پاداش نقدی بگذارد که اگر تيمی قهرمان شود، n تومان دريافت می کند، اگر دوم شود ۱ - n تومان و به همين ترتيب تا مقام پانزدهم پاداش می گيرد همه تا هفته آخر با انگيزه تلاش می کنند.
بابت ساختمان باشگاه به فدراسيون بدهکاريم
مديرعامل باشگاه پرسپوليس افزود: ما از پخش تلويزيونی پول نمی گيريم. از پخش تلويزيونی و بليت هيچ چيز عايدمان نمی شود و به جای اينکه از فدراسيون پول بگيريم عنوان می کنند که به فدراسيون بدهکار هم هستيم! مسئولان فدراسيون می گويند در سال ۸۴ برای باشگاه پرسپوليس يک ساختمان خريداری شده است و داريم پول آن را کم می کنيم. از آقای دادکان سئوال می کنيم، ايشان می گويد ساختمان را برای شما خريدهايم، از فدراسيون سئوال می کنيم می گويند، بابت ساختمان بدهکار هستيد و... ما هنوز ۷۶۰ ميليون تومان بابت ساختمان به فدراسيون بدهکار هستيم.
عوايد بازی با تراکتورسازی در تبريز برای ما بيشتر از شهرآورد است
کاشانی تصريح کرد: در بازی استقلال - پرسپوليس ۱۰۰ هزار نفر به ورزشگاه می آيند اما عنوان می شود در اين بازی فقط ۷۵ هزار بليت فروخته شده است. از عوايد اين بليت فروشی ۶۰ درصد به تيم ميزبان می رسد و ۴۰ درصد به تيم ميهمان. از ۷۵ ميليون تومان پول بليت فروشی حدود ۴۰ ميليون تومان به ما می رسد که البته اگر ميزبان باشيم. در اين شرايط ۲۰ ميليون تومان بابت اجاره زمين به ورزشگاه آزادی می دهيم و ۶ ميليون تومان به هتل و... می دهيم ته اين بازی برای ما چهار ميليون تومان می ماند. برای ما درآمد بازی با تراکتورسازی در تبريز به مراتب بيشتر از شهرآورد تهران است.
درآمد حاصل از برگزاری مسابقات در ايران هيچ است
وی در اين باره ادامه داد: برای ما درآمد حاصل از برگزاری مسابقات فوتبال هيچ است، آنهم در شرايطی که صنعت فوتبال در دنيا تنها صنعتی است که در رکورد اقتصادی حال حاضر جهان درآمدزا بوده است. در آمد ما از فوتبال هيچ است و نمی توانيم هزينههای خود را با درآمدی که داريم تامين کنيم. ما بايد بگرديم از قوانين موجود در دنيای فوتبال برای رشد فوتبال کشورمان بهره ببريم و جا پای فوتبال کشورهای بزرگ بگذاريم.