دوشنبه 12 اسفند 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

افشين قطبی: صددرصد می‌توانم بگويم که باندبازی در فوتبال ما زياد است، خبر ورزشی

افشين قطبی، همان طور که گفته بود به سکوتش در برابر رسانه های مکتوب ايرانی ادامه می دهد اما به هيچ دعوتی برای گفت و گو با رسانه های فارسی زبان خارج از ايران ، نه نمی گويد. او اين بار دقايقی را از فرارش در تهران گفته و جريانی را در فوتبال ايران ، متهم به توطئه عليه خود کرده است. از ضعف هيات مديره تيم سخن گفته و از عشق ناتمامش به پرسپوليس. گفت و گويی که با راديويی فارسی زبان در کشور هلند انجام شده است.

چطور شد که از پرسپوليس جدا شديد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




فکر می‌کنم اين خيلی طولانی و پيچيده است و فقط توضيحی که می‌توانم بدهم اين است که پرسپوليس هميشه خانه و تيم من است و هوادارانش را خيلی دوست دارم و اين تجربه يک سال ‌و نيم من در تيم پرسپوليس هم تجربه‌ای خواهد بود که من هيچوقت فراموش نخواهم کرد. فکر می‌کنم آن قهرمانی بعد از ۶سال، قهرمانی باشد که برای من و هواداران پرسپوليس خيلی عزيز است و خواهد بود.

شکست‌های پی ‌در‌ پی آن زمان پرسپوليس چقدر در تصميم شما تاثير داشت؟
آن زمانی که در پرسپوليس بودم و آن يکسال واقعاً تجربه بسيار خوبی بود. صحنه‌ها، بازی‌‌ها و موقعيت‌هايی بوده که همه ايرانی‌ها فراموش نخواهند کرد. من فکر می‌کنم تاريخ فوتبال سال‌ها بعد برمی‌گردد و يک نگاه خيلی مثبتی خواهد داشت به آن يکسال‌و نيمی که من داشتم در پرسپوليس و کار می‌کردم.
نه فقط به خاطر روش فوتبال و نتايج و نه‌ فقط قهرمانی بلکه به خاطر اخلاق، رفتار و آن هيجانی که به فوتبال ليگ برتر ايران برگشت.

آقای قطبی، در جايی هم گفته بوديد که يکی از دلايلی که ايران را ترک کرديد تهديد‌هايی بوده که نسبت به شما می‌شده، يک مقدار می‌توانيد توضيح دهيد؟
فکر کنم کسانی که با فرهنگ ايران خيلی آشنا شدند و کسانی که در ايران کار کردند می‌دانند که هر کسی که موفق هست و محبوبيت مخصوصی پيدا می‌کند، بخاطر حسادت و بخاطر فضای خيلی منفی دوست ندارند آن شخص و آن انسان بتواند به کار خود ادامه دهد و آن حرکت و انگيزه‌ای که دارد را نگه‌ دارد.
کسانی که دور و بر من کار می‌کردند، ديدند ما از هر جبهه و از گروه‌های مختلف از بيرون و داخل تيم ضربه‌های خيلی مختلفی داشتيم می‌خورديم و يک روز هم نبود که ما بتوانيم با آرامش کار کنيم و خيلی هم ساده می‌شود گفت که شما فکر کنيد من در ۵۱بازی در پرسپوليس برای پرسپوليس و افشين قطبی ۳ پنالتی داورها بيشتر تصميم نگرفتند، وقتی قطبی پرسپوليس را ترک می‌کند برای من خيلی جالب بود که ۱۱ پنالتی در ۱۲بازی برای پرسپوليس گرفتند.
اين مقداری نشان می‌دهد که در فوتبال ايران چه فضايی است و ادامه دادن و موفقيت در فوتبال ايران چقدر سخت است.

عده‌ای از هواداران شما هم که مخالف ترک شما بودند معتقد هستند که به‌هرحال شما يک سال قبل در پرسپوليس و ايران مربيگری کرده بوديد و شرايط فوتبال ايران و جنجال‌ها و هوداران خود را خوب می‌دانستيد که اين پست را قبول کرديد و احساس می‌کنند که به هر دليلی بايد تا آخر فصل ادامه می‌داديد. پاسخ شما به‌آن‌ها چه است؟
من واقعاً شرمنده‌ی هواداران پرسپوليس هستم. بخاطر اينکه بخاطر آ‌ن‌ها برگشته بودم. خيلی دوست داشتم که به تمام اين هواداران دوباره شادی را برگردانم، قهرمانی را دوباره برگردانم.
ولی خيلی شفاف می‌توانم بگويم وقتی بعد از يک بازی يک عده‌ای که خط گرفته بودند و به ماشين من حمله می‌کنند اين فضا را مقداری عوض می‌کنند. بخاطر اينکه امنيت خانواده من برای من خيلی مهم است و اين من را خيلی ناراحت کرد.
وقتی من ديدم که جبهه‌های مختلفی در هيات مديره پرسپوليس شکل گرفته و هرکدام از آن‌ها هدف و جبهه خودشان را داشتند. اين پخش شدن قدرت هيات مديره پرسپوليس خيلی به اين تيم صدمه زد.
به‌خاطر اين‌که مثلاً در خانواده پدر و مادر باهم مشکل دارند هميشه بچه‌های آن خانواده از آن سوء استفاده می‌کنند.
در پرسپوليس ما سه جبهه مختلف داشتيم. اين جبهه‌ها از بيرون زمين آمد توی زمين و شروع کرد در رختکن تيم پرسپوليس صدمه زدن به اين تيم و آن ۳ تا جبهه‌ها، جبهه‌های مختلف برای خودشان در رسانه‌ها درست کردند، جبهه‌های مختلف در سکوی استاديوم درست کردند ما بازی با صباباتری (آخرين بازی که من مربی بودم) هنوز وقت بازی تمام نشده بود و پرسپوليس می‌توانست خيلی آسان اين بازی را ببرد اما سکوهای مختلف، شعارهای مختلف عليه افراد مختلف سر داده شد.
وقتی اين فضا در باشگاهی است باشگاه شانس موفقيت نخواهد داشت زيرا آن چهارچوب و فضايی را که بايد برای موفقيت داشته باشد ندارد.
وقتی که من سال دوم برگشتم به پرسپوليس يکی از نکته‌های مهم برای من بود که بازيکنان کادر فنی و مديريت همه بايد با هم مثل يک خانواده کار کنند و ما اين فضا را نداشتيم. از روز اولی که من برگشتم اين فضا را نداشتيم. از کمک مربی که آورديم از تمرين‌هايی که ما داشتيم. ما بعضی وقت‌ها تمرين داشتيم که يک روز شعار می‌دادند برای اين عضو هيات مديره و روز بعد برای کس ديگری شعاری می‌دادند.
اين خيلی کار مربيان و بازيکنان را مشکل کرد و من واقعاً احساس کردم که ديگر نمی‌توانم ادامه دهم و فکر کردم با رفتم از پرسپوليس می‌توانم به پرسپوليس کمک کنم.
‌می‌دانم خيلی‌ها گفته‌اند که قطبی برای پول برگشت. قطبی آمد به‌خاطر دلايل مختلف. در حالی که اگر قطبی برای پول برگشته بود تا آخر می‌ماند و صبر می‌کرد يا بيرونش کنند و يا موفق می‌شد و اگر برای پول بود قطبی وقتی رفتن پول را پس نمی‌داد.
کسانی که من را می‌شناسند و کسانی که کار من را می‌‌شناسند می‌توانم با ته قلبم ‌بگويم که من عاشق ايران هستم و تمام کسانی که ۳۰سال مثل من ازکشورشان دور هستند هر روزی که دورتر هستند بيشتر کشورشان را دوست دارند.
‌اما زمانی ديدم ممکن است با رفتن من يک کار مثبتی انجام شود ممکن است که فوتبال ايران خودش را با يک ميکروسکوپ نزديک‌تر نگاه کند و فوتبال ما يک‌ذره شفاف‌تر شود.
اين‌که همه بدانند که وظيفه هيات مديره چه است، وظفه يک مربی چه است، يک بودجه باشگاه چه است، چطور اين بودجه استفاده می‌شود.

صحبت‌های اخير آقای علی کريمی و يا خيلی از بازيکنان ديگر جالب است که گفتند وقتی زمين تمرين نداريم، جوراب برای تمرين نداريم، اگر لباس نداريم چرا بايد اين‌قدر برای چيزهای مختلف هزينه بکنيم؟
فکر کنم فوتبال ايران به امکانات بهتری نياز دارد که بتواند به آن عشق فوتبال و کيفيت فوتبال و بازيکنانش مچ باشد.
به‌خاطر اين‌که‌ واقعاً می‌شود گفت که فوتبال ايران و عشق فوتبال در ايران خيلی زياد است و شايد زيادتر از هر زمينه دنيا.
شما در هيچ‌جای دنيا نمی‌توانيد مثل اين‌جا اين علاقه‌ای که يک خانم، يک مرد، يک جوان و يا يک پيرمرد به تيم فوتبال خود دارند را ببينيد و اين که چقدر تيم‌شان را دوست دارند.
اين انرژی است که ما بايد با درست کردن امکانات بهتر و با يک ذره شفافيت بيشتر فوتبال ما از آن استفاده کنيم. در اين صورت ايران می‌تواند در آسيا و در جام جهانی و در دنيا يکی از بهترين فوتبال‌های دنيا را داشته باشد.

آقای قطبی چه بازيکنانی در اين مدت احترام شما را جلب کردند؟
من هميشه بازيکنان را دوست داشتم. واقعاً هنوز دلم برای آن‌ها تنگ می‌شود و خيلی از آن‌ها را دوست دارم با زحمت‌های بازيکنان بود که اين تيم قهرمان شد و هميشه يک مربی خوب بازيکنان خوب دارد و هيچ وقت نمی‌شود گفت که يک بازيکن يا يک مربی، يک تيم را قهرمان کرده و هر بازيکنی که پارسال در پرسپوليس بازی کرده است يک افتخار بزرگی در زندگی‌اش داشت و کار بزرگی انجام داداند.
در فوتبال ايران خيلی‌ها راجع به اين صحبت می‌کنند که بازيکنان مختلف از افراد مختلف خط می‌گيرند و سعی می‌کنند يا مربی را عوض کنند و يا سعی می‌کنند يک کاری انجام دهند که به هدف خودشان و به هدف کسانی که به آن‌ها خط می‌دهند برسند. اما من هيچ وقت اين‌طور فکر نکرده‌ام.
ولی بعد از تجربه يک سال و نيم‌ من در ايران به طور صددرصد می‌توانم بگويم که باندبازی در فوتبال ما زياد است و اين باندبازی‌ها به فوتبال ما ضرر می‌زند.
دعا می‌کنم يک روزی باشد که باندبازی‌ها کنار گذاشته شود و همه سعی کنند که حرفه‌ای کار کنند و تلاش و انرژی‌‌ای که ما می‌گذاريم تا اين کارهای منفی را دور و بر فوتبال بکنيم، اگر همان انرژی را می‌گذاشتيم در کارهای مثبت، هر تيم ما فوتبال بهتری بازی می‌کرد و فوتبال ايران می‌توانست در صدر آسيا و يکی از بهترين دنيا باشد.

دفعه قبل که با شما صحبت کردم از کريم باقری خيلی تعريف کرديد؟
من هنوز هم از ايشان تعريف می‌کنم. به اندازه کافی نمی‌شود در مورد اين فرد مثبت گفت.
باقری يکی از شخصيت‌های خيلی خوب فوتبال ايران است و هميشه نشان داده است که دل شير دارد و کسی است که برای موفقيت در تيمش هر تلاشی را می‌کند. رهبر خوبی برای پرسپوليس بوده و رهبر خوبی برای تيم ملی است و من هنوز هم يادم می‌آيد قبل از آنکه به تيم ملی برگردد با من صحبت کرد و من نظرم اين بود که خيلی می‌تواند به آقای علی دايی و به تيم ملی کمک کند و خيلی خوب است که برگردد به تيم ملی ايران و کاش تعداد بيشتری شخصيت‌هايی مثل کريم باقری در فوتبال ايران داشتيم. ولی بعضی ‌وقتی‌ها افراد بزرگ در دنيا کم هستند.

چه چيزی در کار در فوتبال ايران ياد گرفتيد؟
وقتی در جايگاهی هستی که روی شما اين‌قدر فشار است و اين‌قدر مردم‌ يا حرص می‌خورند و يا شاد هستند و می‌توانی بر روی زندگی‌شان اثر بگذاری فکر کنم که ياد گرفتم چگونه با اين استرس زندگی کنم و چطور بتوانم بهترين خودم را در کارم بياورم و تجربه‌ی خيلی خوبی بود.
ولی فکر کنم مديريت و کار کردن در پرسپوليس سخت‌تر است تا در منچستر يونايتد، به‌خاطر اين‌که انتظارات خيلی زياد است و امکانات خيلی کم و با يک نتيجه تمام مشکلات يا می‌تواند جلو بيايد يا عقب برود.
من از آن لذت بردم بخاطر اينکه وقتی اين‌قدر می‌توانی اثر مثبتی در زندگی مردم بگذاری و آن‌ها را با نتيجه‌های خوب شاد کنی. بيشتر برای من انگيزه آورد و پارسال توانستيم يکی از بهترين‌ها کارها را انجام دهيم.
فکر کنم قهرمانی پرسپوليس پارسال سخت‌تر از قهرمانی منچستر يونايتد در ليگ قهرمانان بود و من افتخار می‌کنم که توانستم اين کار را انجام دهم.

فکر می‌کنيد هيچ‌وقت به فوتبال ايران بازگرديد؟
هميشه در فوتبال همه‌چيز امکان دارد. سال دومی که برگشتم بدين جهت بود که فکر کردم کارم هنوز در فوتبال ايران تمام نشده بود و با رفتنم هنوز کار من تمام نشده است در فوتبال ايران.
من دوست دارم اگر يک موقعی فضا درست باشد حالا ممکن است ۵، ۱۰ سال ديگر باشد يا ۲۰ سال ديگر باشد ولی من دوست دارم بخاطر اينکه خدمتی که ما به کشورمان انجام دهيم، تا آخر عمر آن عشق را به کشورمان خواهيم داشت.

آقای استيلی به‌هرحال جز دوستان شما نبودند. فکر می‌کنيد ايشان چقدر تاثير داشتند در اين اتفاق؟
من فکر کنم که بهتر است در مورد شخصيت‌های مختلف صحبت نکنيم.
به‌خاطر اين‌که هر کدام از آن‌ها نظر خودشان را دارند هدف‌های خودشان را دارند و هرکسی که يا می‌خواسته کمک کند يا می‌خواسته نگذارد کسی موفق شود فکر کرده دارد کار درستی انجام می‌دهد.
حالا می‌توانيم بگوييم که اسمشان ايکس و...است و به ‌نظر اين چيزها ديگر مهم نيست. مردم می‌دانند که چه کسی منافع‌اش در کجاست. تنها چيزی که من می‌توانم بگويم اين است که من خيلی دوست دارم ببينم هر همکاری که من دارم اگر آقای استيلی ۵ يا ۲ سال يا يکسال ديگر در مربيگری موفق می‌شود من را خيلی خوشحال می‌کند بخاطر اينکه من به مدت يک سال همکارش بوده‌ام برای يک سال.اگر آقای علی دايی موفق می‌شود برای افشين قطبی خيلی خوب است. بخاطر اينکه هموطن من است و با موفقيت ايشان تيم ملی ايران موفق می‌شود.من هم يک مربی ايرانی هستم و اين برای من خوب است اين تفکری است که من فکر کنم بايد در فوتبال ايران و در فرهنگ ايران بياوريم و با موفقيت‌های همديگر همه‌‌ی ما بالا می‌رويم.
اين فلسفه‌ی پدر من بوده؛ هميشه به من می‌گفت که جواب دشمنان هميشه مهربانی است. بخاطر اينکه فوتبال و زندگی خيلی به همديگر نزديک هستند. هميشه احساس می‌کردم که فوتبال مثل آيينه‌ی زندگی است خيلی بالا و پايين دارد.
بهترين مربی‌های دنيا بازی‌ها را می‌بازند بعضی‌ وقت‌ها می‌برند و بعضی ‌وقتها مساوی می‌کنند و خيلی وقت‌ها نمی‌شود نتيجه بازی را کنترل کرد ولی آن را که خيلی می‌شود کنترل کرد عکس‌العملی است که بعد از نتيجه‌ها نشان می‌دهيم.عکس‌العمل بعد از باخت، بعد از پيروزی، عکس‌العمل بعد از اين‌که واقعاً به شما بی‌احترامی می‌شود.

افشين قطبی می‌توانست بماند سال دوم و تا آخر آن بجنگد ولی من ديگر ارزش آن را نديدم.
به‌خاطر اين‌که احساس کردم آدم بايد چند سال از زندگی خودش را ازدست بدهد، سلامتی‌اش را از دست بدهد و برای جنگ‌هايی که آدم نمی‌خواهد بجنگد.
من می‌خواستم در روز و جلوی همه با چراغ‌های روشن ‌بجنگم. ولی وقتی جنگ‌ها تاريکی و در پشت پرده است و جنگ‌های زشت است به نظر من بهتر است آدم آن جنگ‌ها را نجنگد.





















Copyright: gooya.com 2016