حرف هايی از نوع ديگر
سيدرضا فيض آبادی
* مهرزاد معدنچی يکی از خوب های ما است. متاسفانه در مرحله اول نتوانست انتظار ما را برآورده سازد ولی حتما اگر دوباره اوج بگيرد دعوت می شود.
* گفتند فريدون زندی بايد پلی استيشن بازی کند. ديديد که او چقدر حرفه ای است و يکی از بهترين های ما بود.
* در کارهای فنی سايپا به هيچ عنوان دخالت نمی کنم.
* فقط در امور کلان باشگاه با من مشورت می کنند.
* بازی گرفتن از محمد پروين را خوب بلدم. او هم اگر خودش بخواهد يقينا يکی از بازيکنان بزرگ ما خواهد شد.
* در فوتبال اول نبايد گل بخوری.
* تلفن همراه من به روی همه باز است. باور کنيد هر ساعت بيش از يکصد نفر زنگ می زنند. به من حق بدهيد اگر بعضا جواب نمی دهم.
* من نه با مايلی کهن و نه با هيچکس ديگر دشمنی ندارم.
* پدرم خدا بيامرز هميشه می گفت دعا کن دشمنانت هم داشته باشند و برای هيچکس بد نخواه.
* در فرودگاه دبی عده ای از همکاران شما با کمک ديگران کارهايی را شروع کرده بودند تا اگر تيم ملی شکست خورد نقشه های خود را عملی کنند.
* مطلب خوب را تا آخر می خوانم و بسياری از مواقع مسائلی را از روزنامه ها می آموزم که شايد به فکر من نرسد.
* من با تيم ملی حال می کنم و از اينکه افتخار دارم سرمربی تيم ملی باشم به خودم می بالم.
ساعاتی پس از پرواز تيم ملی به اردوی اسپانيا فرصتی دست داد تا گپ و گفت مفصلی با علی دايی سرمربی تيم ملی فوتبال کشورمان در دفتر حاج حسين محمدی داشته باشيم. همين جا بايد از زحمات حسين محمدی تشکر کنيم که هرگاه لازم بوده نهايت همکاری را با ما داشته تا از نزديک با علی دايی به گفت وگو بپردازيم. علی دايی در اين گفت وگو پس از چند ماه سکوت به طور ناخودآگاه برخی از واقعيات را گفت و راز دلش را که مدت ها نگه داشته بود با ما در ميان گذاشت. يقينا صحبت های سرمربی تيم ملی هميشه تازگی دارد به خصوص اگر او علی دايی باشد.
آقای دايی از بازيهای تدارکاتی و اردوهايی که برای تيم ملی در نظر گرفته شده رضايت داريد؟
بله، تعامل بسيار خوبی بين ما و کميته تيم های ملی وجود دارد و تمامی اردوها و بازيها با هماهنگی کامل در نظر گرفته شده و به غير از دو سه بازی تمامی بازيها قطعی شده است.
در همين اردوی اسپانيا چند بازی می کنيد؟
قرار بود با سه تيم ليگ برتری اسپانيا بازی کنيم ولی به دليل شروع فصل آماده سازی تيم های حاضر در لاليگا متاسفانه اين امر گويا ميسر نخواهد شد ولی از اردو نهايت استفاده را خواهيم برد و حتما بازی تدارکاتی هم برگزار می کنيم.
موافقيد کمی درباره انتخاب ليست جديد تيم ملی صحبت کنيم؟
بله بفرماييد.
دعوت از محمد پروين خيلی سر و صدا به پا کرده و برخی بر اين باورند شما برای اينکه سکوها را با خودتان داشته باشيد محمد پروين را دعوت کرده ايد.
اين هم از همان حرف های خنده داری است که يک سری برای خودشان می سازند. ببخشيد کدام سکوها محمد پروين برای من روی سکوها چه کاری می تواند بکند؟
در ليگ يک فقط محمد پروين خوب بود.
بله، من بررسی کردم و ديدم او نزديک به ۱۸ گل زده و چند پاس گل داده، ضمنا يکی از پديده های فوتبال ما است و مطمئن باشيد آينده درخشانی خواهد داشت. شما چرا نمی پرسيد که اگر محمد پروين دعوت نمی شد آيا اتفاقی می افتاد؟
منظور!
منظور اينکه من می توانستم او را دعوت نکنم. هيچ کس هم اعتراض نمی کرد ولی حالا که دعوت کرده ايم حرف های ديگری می زنند. حتما به ياد داريد که وقتی من به پرسپوليس آمدم علی پروين نبود. بنابراين خيلی دنبال اين حرف ها نيستم.
چرا ليست تيم ملی دوباره اعلام شد، ۲۵ نفر + ۶ نفر؟
advertisement@gooya.com |
|
اين اسامی را يک هفته قبل از روزی که اعلام شد در اختيار کميته تيم های ملی قرار دادم. حالا شايد مشکلی در نحوه اعلام اسامی بوده وگرنه هيچ تغييری در اسامی صورت نگرفت.
اينکه آقای تاج گفته بعد از گفت وگو با دايی ۶ بازيکن جديد دعوت شدند چيست؟
نه اصلا اين حرف ها نبود. من به آقای تاج ارادات دارم و با وجودی که می دانم يک آدم فوتبالی است و مسووليت بزرگی هم در فدراسيون دارد ولی هيچگاه به من نگفته که فلان بازيکن باشد و فلانی نباشد.
پس اهل مشورت نيستيد!
چرا، حرف من چيز ديگری است. مشورت با دخالت خيلی تفاوت دارد.
الان با چه کسانی مشورت می کنيد؟
با خيلی ها، خيلی هايی که معروفند و شايد هم کسانی باشند که اسم و رسمی ندارند. من با آقای حشمت مهاجرانی مشورت می کنم. او بزرگ فوتبال ما است و من هميشه خودم را شاگرد حشمت خان می دانم. بعضا هم با ناصر حجازی و ساير افرادی که اسم همه را نمی آورم.
برای قبول مربيگری تيم ملی هم با آنها مشورت کرديد؟
بله، با حشمت مهاجرانی، ناصر حجازی، علی پروين و... در اين فوتبال حشمت مهاجرانی را بزرگ خود می دانم.
با دستياران خودتان هم مشورت می کنيد؟
بله، ولی حرف آخر را خودم می زنم. بعضی شب ها قبل از بازی تا نزديکی های صبح با دستياران بر سر ترکيب جر و بحث می کنيم. فلان بازيکن باشد و فلان نباشد و همه اينها برای اين است که بهترين تصميم را بگيريم.
شده راجع به ترکيب تيم با ساير مربيان که خارج از کادر فنی هستند مشورت کنيد؟
نمی خواهم از خودم تعريف کنم اما بازيکنانی که امروز انتخاب کرده ايم، اغلب يا با من همبازی بودند يا من در مقابل آنها در رقابت های باشگاهی بازی کرده ام. بنابراين توانمندی آنها را از همه بهتر خودم می دانم.
برای همين است که شما مهدوی کيا، هاشميان، رحمان رضايی و کريمی را دعوت نمی کنيد؟
باز هم اين سوال پيش آمد. من يک بار برای هميشه می گويم که به غير از مسائل فنی هيچ موضوع ديگری در انتخاب بازيکنان دخيل نيست. من به آمادگی بازيکنان نگاه می کنم و هر بازيکنی که خوب و آماده باشد دعوت خواهد شد. مهدی واقعا آن موقع مصدوم بود و وحيد هم که اعلام کرده بود نمی تواند در مرحله اول باشد. وضعيت رحمان و کريمی هم که معلوم بود.
هنوز ياد آن جمله شما هستيم که بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ گفتيد بعضی ها در چشمان من نگاه می کردند و پاس نمی دادند. اين بعضی ها همان هايی نيستند که الان دعوت نمی شوند؟
اصلا، به هيچ عنوان.
پس آنهايی که توی چشمان شما نگاه می کردند و پاس نمی دادند چه کسانی بودند؟
دوست ندارم از کسی اسم بياورم. گفتم که من گذشته را فراموش کرده ام. الان به تيم ملی کشورم فکر می کنم و خوشحال کردن ۷۰ ميليون ايرانی. برای خوشحال شدن مردم سعی می کنم از بهترين ها استفاده کنم و مطمئن باشيد اگر بازيکن شايسته ای در حال حاضر از نظر فنی و اخلاقی مشکلی نداشته باشد صد در صد به تيم ملی دعوت خواهد شد.
اما نوع نگاه و نوع دعوت شما به گونه ای است که دنبال تغيير و تحول در تيم ملی هستيد.
صد در صد. من هم اگر قرار باشد کار قبلی ها را انجام بدهم چه نيازی بود مربی تيم ملی را عوض کنند. من آمده ام تا تيم ملی را عوض کنم نه بازيکنانش را بلکه نوع بازی تيم ملی را.
و در اين راه ممکن است بعضی ستاره ها کنار بروند.
کدام ستاره ها! اصلا ستاره کيست
مثلا همين بازيکنان بزرگی که همبازی شما در تيم ملی بوده اند.
اين را بگويم اگر منظور شما آنها است که من ضد ستاره نيستم. ولی من به بازيکنی ستاره می گويم که در حال حاضر در تيم ملی بهترين باشد. آن بازيکن هر که می خواهد باشد باشد. مهم خوب بودن او در تيم ملی است. شما ببينيد غلامرضا رضايی چقدر در دور اول به درد ما خورد. شايد از نظر شما او ستاره نباشد ولی برای من مربی او در کنار ساير بازيکنانی که ما را به مرحله دوم رساندند همه ستاره بودند. تيم من نياز به ستاره هايی دارد که با تمام وجود برای خوشحال کردن مردم بازی کنند و زحمت بشکند.
شما در تيم ملی اعتقاد به جوان گرايی را از خود نشان داده ايد. فکر نمی کنيد بازيکنانی مثل محمد پروين، احسان حاج صفی و ... در بازيهای سنگين نتوانند انتظارات را برآورده سازند؟
نه، کم کم در اردوها و بازيهای تدارکاتی خوب می شوند. همين حاج صفی در بازی ما با امارات در تهران يک مقدار تحت تاثير تيم ملی بود و خيلی درخشش نداشت اما هنر من علی دايی همين است که بتوانم آنها را به بازی برگردانم. خيلی ها بعد از آن بازی گفتند که حاج صفی تمام شد اما شما ديديد که بعدا بازی کرد و خيلی هم خوب شد. بقيه بازيکنان جوان هم خوب می شوند ولی اگر بازيکنی نتوانست خودش را با شرايط تيم ملی وفق بدهد طبيعی است که مقصر خود او است.
از بازی با امارات گفتيد. گفته می شود در بازی برگشت با امارات در دبی عده ای آمده بودند و آماده بودند که جانشين شما را همانجا تعيين کنند. خود شما هم چنين چيزی را قبول داريد؟
من از خدا کمک می خواهم و آنها از خلق خدا. بله. شايد خيلی ها توجه نکنند اما من توجه داشتم. وقتی تيم ملی به امارات گل زد و ما در آستانه پيروزی بوديم همان آقايان ۱۰ دقيقه قبل از پايان بازی از ورزشگاه رفتند! چرا بپرسيد چرا؟
خب چرا؟
برای اينکه آنها دوست نداشتند تيم ملی پيروز شود. کسی که عاشق تيم ملی باشد تا پايان بازی در ورزشگاه می ماند تا خوشحالی کند ولی انگار آقايان ناراحت بودند.
در ادامه پاسخ سؤال قبلی، شما نقش معنويات را در موفقيت های ورزشی چقدر می دانيد؟
خيلی زياد. البته همه دنيا و همه ورزشکاران برای خود اعتقاداتی دارند. در فوتبال من اعتقادم بر اين است که آدم بايد خوب تمرين کند، خوب بازی کند و با تمام وجود در خدمت تيمش باشد، در کنار اينها اعتقادات و معنويات هم بسيار می تواند تأثيرگذار باشد.
يک نمونه عينی که شما با آن برخورد کرده ايد را می فرماييد؟
هميشه و در همه حال من از ائمه اطهار و خداوند بزرگ کمک خواسته ام و همواره کمک آنها شامل حال من شده است. قبل از همين بازی رفت با سوريه يک نفر گفت خواب ديدم که به حرم حضرت زينب که رفتی حتماً به زيارت کنيز حضرت زينب به نام فضه هم برويد. بعد با خيال راحت روی نيمکت بنشينيد. خدا را شکر قسمت ما شد که برويم سوريه و به زيارت حضرت زينب و حضرت رقيه رفتيم. نمی دانيد بعد از آن زيارت چه حال خوبی داشتيم. هم من و هم بازيکنان. شما ديديد که من با چه خيال راحتی روی نيمکت نشسته بودم. هيچ گاه آن آرامش را نداشته ام. مطمئن بودم که ۱۰۰ دقيقه ديگر هم بازی ادامه يابد باز ما سوريه را می بريم البته اينها اعتقادات قلبی است و گفتم که همه برای خود اعتقاداتی دارند.
قبل از بازی ايران - استراليا (بازی برگشت در سال ۷۶) هم يک نفر به شما يک چنين حرفی زده بود.
بله، يک انسان پاک سرشت که من او را خيلی قبول دارم و اصلا هم فوتبالی نيست به من گفت که بازی ۲-۲ مساوی می شود.
حالا و برای مرحله دوم چه نوع تعاملی را با باشگاه ها مدنظر قرار داده ايد؟
حتما با باشگاه ها درباره زمان اردوهای تدارکاتی و بازيهای دوستانه تعامل خواهيم داشت. باشگاه ها خيلی می توانند به ما کمک کنند و يقينا اگر تعامل بيشتر باشد کارها بهتر پيش خواهد رفت.
اين امکان وجود دارد که نوع و سيستم بازی تيم ملی در باشگاه ها اجرا شود؟
نه خير، چنين چيزی در هيچ جای دنيا امکان پذير نيست. هر مربی ديدگاه خاص خودش را دارد ضمن اينکه بسياری از مربيان ليگ يا استاد و مربی من بوده و هستند يا از من پيشکسوت ترند. بنابر اين هيچگاه به خودم اجازه چنين دخالتی را نمی دهم.
شما در تيم ملی به سيستم تک مهاجم اعتقاد داريد؟
نه ، اتفاقا بعضی ها نوشتند که در بازی با امارات و سوريه ۱-۳-۲-۴ بازی کرديم حال آنکه هم در بازی امارات و هم در بازی سوريه با دو مهاجم بازی کرديم.
بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان که برای شما خيلی تلخ پايان پذيرفت فکر می کرديد به اين زودی به عنوان سرمربی برگرديد؟
نه، اصلا به سايپا و مربيگری هم فکر نمی کردم باز من می گويم خواست خدا بوده. من فکر می کردم۵-۴سالی استراحت کنم و بعد پس از طی چند دوره کلاس مربيگری به فوتبال برگردم اما خدا خواست که خيلی زود برگردم. حالا هم افتخار می کنم که سرمربی تيم ملی هستم و اين را هم بگويم که من دنبال اين نبودم که به هر قيمتی سرمربی تيم ملی شوم. با اين وجود مربيگری در تيم ملی افتخار بزرگی است که نصيب همه مربيان نمی شود.
هدف کلی و بزرگ خودت از پذيرفتن تيم ملی چه بود و دنبال چه چيزی هستيد؟
خوشحال کردن دل مردم و کسب افتخار برای تيم ملی فوتبال کشورمان. خوشحال کردن ۷۰ ميليون ايرانی افتخار بزرگی است که ما دنبال آن هستيم.