تاريخ تولد؛ ۱۷ آبان ماه ۱۳۵۷
محل تولد؛ کرج
باشگاه فعلی؛ نامشخص
باشگاه های قبلی؛ فتح تهران (۱۹۹۸-۱۹۹۶)، پرسپوليس (۲۰۰۱-۱۹۹۸)، الاهلی امارات (۲۰۰۵-۲۰۰۱) و بايرن مونيخ (۲۰۰۷-۲۰۰۵)
تعداد بازی ملی؛ ۹۸ بازی
تعداد گل ملی؛ ۳۵ گل
اولين بازی ملی؛ ۱۳ اکتبر ۱۹۹۸ در برابر کويت
اولين گل ملی؛ ۱۹ سپتامبر ۱۹۹۸ مقابل کويت
تعداد بازی در بوندس ليگا؛ ۳۳ بازی و سه گل
افتحارات باشگاهی؛
- قهرمان ليگ ايران در فصول ۷۸- ۷۷ ، ۷۹-۷۸
- قهرمان جام حذفی امارات در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴
- قهرمان بوندس ليگا در فصل ۲۰۰۶- ۲۰۰۵
- قهرمان جام حذفی آلمان در سال ۲۰۰۶
افتخارات ملی
- قهرمان بازی های آسيايی ۱۹۹۸
- حضور در جام جهانی ۲۰۰۶
افتخارات شخصی
- بهترين بازيکن آسيا در سال ۲۰۰۴
- بهترين بازيکن ليگ امارات در فصول ۲۰۰۲- ۲۰۰۱ ، ۲۰۰۴- ۲۰۰۳
- بهترين گلزن ليگ امارات در فصل ۲۰۰۴- ۲۰۰۳
نکته
علی کريمی عادت دارد به عنوان بازيکن آزاد به تيم های بعدی اش برود. او در سال ۱۳۸۰ در حالی که قراردادش با پرسپوليس به پايان رسيده بود با مبلغی قابل توجه به الاهلی رفت و چهار سال در امارات فرمانروايی کرد. در سال ۲۰۰۵ کريمی يک بار ديگر تيمش را عوض کرد و اين بار هم بدون اينکه يک ريال به تيم قبلی اش پول برسد روانه بايرن مونيخ شد. کريمی در بايرن بسيار خوب شروع کرد اما مصدوميت او در نيم فصل دوم و عدم آمادگی اش در فصل ۲۰۰۷- ۲۰۰۶ موجب شد که عمر حضور او در مونيخ بيشتر از دو سال نشود.
اين بار هم کريمی بازيکن آزاد است و با چند پيشنهاد وسوسه کننده از کشورهای عربی روبه رو است. او تصميم خود را گرفته و ديگر قصد ندارد در اروپا بازی کند و می خواهد در آسيا حرفه خود را ادامه دهد. الغرافه و الوحده قطر، الوحده و الاهلی امارات مشتريان اصلی اين هافبک تکنيکی هستند. او باز هم به عنوان بازيکن آزاد به تيم جديدش می رود تا تمام مبلغ قراردادش به جيب خودش برود.
۱- شايد او را با ضربه ای که به کيف پزشکان تيم ملی در جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان زد، به خاطر بياوريد، لحظه ای که خشمگين از تعويض در نيمه دوم بازی ايران - پرتغال، در اعتراض به برانکو ايوانکوويچ حرکتی از خود نشان داد که به روحيه غالباً خونسرد او نمی خورد. کريمی در آن لحظه خسته از ناکامی بود؛ شماره هشت تيم ملی که قرار بود ستاره ايران در جام جهانی باشد اما پس از مصدوميتی نابهنگام به دشواری به شرايط مسابقه رسيد و پايين تر از انتظار وحشتناک مردم ايران بازی کرد. او در بازی مکزيک آنچه که بايد نبود و حالا در مسابقه پرتغال در اواسط نيمه دوم بيرون رفت. خب، شايد برای او راه حل ديگری وجود نداشت. چراکه بزرگ ترين رويای زندگی او به پايان رسيده بود. ۲- شايد علی کريمی را با درخشش بی حد و حصرش در جام ملت های ۲۰۰۴ در چين به خاطر بياوريد. زمانی که او به همراه مهدی مهدوی کيا و حسين کعبی، عامل اصلی موفقيت های تيم ملی ايران در آن رقابت ها شدند. رقابتی که با شکست ناسزاوارانه ايران در نيمه نهايی و قهرمانی ژاپن به پايان رسيد. روز آخر زمانی که ايرانيان منتظر بودند کريمی جايزه MVP (باارزش ترين بازيکن تورنمنت) را به خود اختصاص بدهد، برگزارکنندگان ايناموتوی ژاپنی را شايسته اين عنوان دانستند. کريمی البته چندی بعد توپ طلای فوتبال آسيا را برد و ناکامی را جبران کرد. اما اگر آن جام با قهرمانی ايران به پايان رسيده بود، يک کاپ MVP در گنجه افتخارات کريمی چشمک می زد. ۳- علی کريمی را با بی تفاوتی اش به افتخار و فاصله هميشگی اش با آنچه در تصور ما است، به خاطر می آوريم. او بعد از دو سال حضور در بايرن به ايران برگشته و در تمرينات ملی حاضر است. آيا آسيای ۲۰۰۷ طلسم را می شکند؟
***
چرا پيدا کردن علی کريمی اينقدر کار سختی است؟
به هر حال من دوست ندارم تلفنی مصاحبه کنم. اصلاً هم علاقه زيادی به حرف زدن ندارم.
ولی در ايران همه دوست دارند درباره آينده تو بدانند.
در مورد آينده هيچ چيز معلوم نيست.
پس از گذشته حرف بزنيم. از بايرن مونيخ، جايی که دو سال در آن حضور داشتی.
مونيخ شهر زيبايی بود و امکانات خوبی هم داشت. تجربه خوبی بود.
در طول مدت زندگی در مونيخ سختی نکشيدی؟
خب، سخت که بوده ولی مثل سختی های زندگی هر آدم ديگری.
اما خيلی ها عقيده دارند جای تو ليگ اسپانيا بوده يا انگليس، نه آلمان.
اين چه حرفی است؟ انسان ها خيلی چيزها دوست دارند ولی مگر می توانند به همه آنها برسند؟ شايد من دوست داشته باشم خيلی کارها بکنم. ولی مگر می شود؟ ما که در روياهايمان زندگی نمی کنيم.
مثلاً خيلی ها گفتند جای کريمی و نکونام را بايد عوض کرد. می گفتند جنس فوتبال تو بيشتر به اسپانيا می خورد.
اين يک مثال است و من هم نظرم را در مورد اين موضوع گفتم.
وقتی تو در بازی با بايرلورکوزن در فصل قبل آن طور بازی کردی همه اميدوار شدند. اما بعد از آن اتفاق خوبی نيفتاد.
من چه کار می توانم بکنم؟ وقتی که آنطور بازی می کردم جواب ديگری می گرفتم. وقتی خوب بازی می کردم روی نيمکت می رفتم. وقتی هم که به يک بازيکن برای چند بازی ميدان ندهند معلوم است افت می کند.
اين تنها دليل تو است؟
بله و همين فصل را ببينيد. ديديد که وقتی هيتسفلد در پايان فصل در چهار بازی به من ميدان داد بعد از اولين بازی در همه ديدارهای بايرن خوب کار کردم.
ولی ای کاش اين اتفاق زودتر می افتاد.
من با گذشته ها زندگی نمی کنم. متاسفانه اشکال ما اين است که هميشه به جای آينده نگری حرف گذشته را می زنيم.
ولی خب، بعضی جملات در مورد تو واقعاً مهم بودند. حتی می گفتند ماگات گفته اگر استعداد کريمی را داشت بهترين بازيکن دنيا می شد.
من چنين حرفی را هيچ وقت نشنيدم.
از خودت راضی هستی؟
در حال حاضر از خودم راضی نيستم، يعنی اصلاً راضی نيستم.
فکر می کنی باز هم بتوانی برای آينده در اروپا بمانی؟ مثلاً فصل بعد...
گفتم که هيچ چيز در مورد آينده معلوم نيست.
می دانی در ايران خيلی ها انتظار هفته به هفته ديدنت را در ورزشگاه آزادی می کشند... ممکن است روزی به پرسپوليس برگردی؟
آرزويم بازگشت به پرسپوليس است. مطمئن باشيد روزی برمی گردم.
و اين روز نزديک است؟
شايد در آينده ای نه چندان دور برگردم.
در مورد جام ملت ها چه نظری داری؟
بايد در اين رقابت ها موفق باشيم.
و در مورد قلعه نويی؟
قلعه نويی مربی خوبی است و اميدوارم موفق شود.
سال بدی بود ولی به هر حال تمام شد.
بله واقعاً بد بود ولی هيچ وقت فکر نمی کردم تا اين اندازه بد باشد.
اين موضوع درست است که اضافه وزن داری؟
متاسفم از اينکه يک شوخی بی مزه در تمرينات تيم ملی بازتاب ويژه ای در رسانه ها داشت و اين مساله برايم تعجب آور است. متاسفانه خيلی ها مسائل اصلی فوتبال را کنار گذاشته اند و فقط دنبال حاشيه سازی برای بازيکنان هستند تا به اهداف خود برسند، واقعاً نمی دانم در مورد آنها چه بگويم. من فصل گذشته تمرينات طاقت فرسايی را در بايرن مونيخ پشت سر گذاشتم و فراموش نکنيد که از ليگ آلمان آمدم. همه می دانند که سخت ترين تمرينات را تيم های آلمانی دارند و با اين شرايط چرا من بايد اضافه وزن داشته باشم.
advertisement@gooya.com |
|
ولی می گويند کادرفنی توصيه کرده که وزنت را کم کنی.
اين حرف ها فقط در حد شايعه است و همان طور که گفتم برخی فقط دنبال اهداف شان هستند، حتی ۱۰۰ گرم هم وزن اضافه ندارم و تغيير وزن من در بدترين و بهترين شرايط بيشتر از ۲ يا ۳ کيلو نيست. در حال حاضر از لحاظ بدنی شرايط بسيار خوبی دارم و با آمادگی کامل تمرين می کنم. در اين شرايط احساس می کنم که حضور همه جانبه رسانه ها در تيم ملی زياد نمی تواند جالب توجه باشد.
بيشتر توضيح می دهی؟
با تعطيلی رقابت های ليگ ايران فکر و تمرکز اکثر رسانه ها به تيم ملی معطوف شده و اين موضوع می تواند حاشيه و تنش هايی را برای تيم ملی به وجود آورد تا فضای اردو مسموم شود. البته معتقدم رسانه ها می توانند نقش قابل توجهی در موفقيت تيم ملی داشته باشند ولی به شرطی که واقعيت ها را بنويسند و بی جهت بازيکنان را وارد حاشيه نکنند.
در اولين روز تمرين تست بدنی دادی، از وضعيت خودت رضايت کامل داری؟
اين تست پس از استراحت چندهفته ای از بازيکنان گرفته شد تا کادرفنی شرايط بدنی ما را مورد ارزيابی قرار دهد. تست آن روز فقط برای رسيدن به ميزان آمادگی بازيکنان نبود چون پس از تعطيلی چند هفته ای نمی توان به بدن فشار زيادی آورد.
شرايط تيم ملی را چطور ارزيابی می کنی؟
تمرينات خوبی راپشت سر می گذاريم و بازيکنان از لحاظ روحی و آمادگی بدنی وضعيت مطلوبی دارند. به طور حتم تا آغاز مسابقات جام ملت های آسيا به آمادگی کامل خواهيم رسيد و مطمئن باشيد ايران يکی از شانس های مسلم کسب عنوان قهرمانی است. اميدوارم طلسم قهرمان نشدن ايران در اين بازی ها سرانجام شکسته شود ولی بايد بگويم که تيم ملی نبايد فقط به چند بازيکن تکيه کند. موفقيت ما به تلاش تمامی بازيکنان برمی گردد و اين در صورتی حاصل خواهد شد که ما از لحاظ فکری تمرکز لازم را داشته باشيم.
حرف آخر...
برخی قصد دارند من را بازيکنی بی اعتنا و بی تعصب نسبت به تيم ملی جلوه دهند که برای آنها متاسفم. من ديگر حرفی نخواهم زد و فقط تمرکزم روی تيم ملی است، اين صحبت ها را کردم تا ذهن طرفداران فوتبال به واقعيت ها آشنا شود.