حضور سايپا در ميان تيم هاى بالانشين جدول رده بندى اتفاق نو و عجيبى در فوتبال ايران نيست.
باشگاهى كه از بدو تأسيس بنا را بر قهرمانى گذاشته بود، در سال هاى ۷۲ و ۷۳ جام قهرمانى را بالاى سر برد و غير از ۲ سال كه در قعر جدول براى فرار از سقوط دست و پا زد در ساير موارد مدعى بوده، در پايان هفته هشتم ششمين دوره ليگ برتر صدر جدول را به خود اختصاص داده و البته اين بار ديگر نمى توان به نظريه »آنها در روز پايانى كم مى آورند و ميدان را به نفع ساير مدعيان قهرمانى خالى خواهند كرد« دل بست. در فاصله ۸ هفته مانده به پايان ليگ فصل گذشته در حالى كه سايپا نسبت به استقلال و پاس شرايط بهترى براى قهرمانى داشت امير قلعه نويى كماكان پاس را رقيب اصلى تيم اش براى فتح جام قهرمانى مى دانست. »در ۴-۳ هفته پايانى ما مى مانيم و پاس. سايپا پتانسيل و ابزار لازم براى قهرمانى را ندارد و مطمئنم به زودى صدر جدول را واگذار مى كند.
« اتفاقى كه البته چند هفته بعد به وقوع پيوست. وقتى كار به جايى رسيد كه ۲ هفته پيش از پايان رقابت ها بيژن ذوالفقارنسب سرمربى وقت باشگاه از كار بركنار شد. نقطه ضعف اصلى سايپا كه فوتبال هدفمند و متفاوتى را ارايه مى داد به فقدان بازيكن بزرگ و رهبرى جاه طلب كه بتواند ساير اعضا را به حركت به سوى قهرمانى تشويق كند، مربوط مى شد. آنچه در تيم هايى مثل استقلال، پرسپوليس، پاس و سپاهان به چشم مى آمد اما سايپا در حساس ترين مقطع چاره اى جز كنار كشيدن از كورس قهرمانى نمى يافت.
در فصل جديد اما اوضاع به كلى متفاوت است و دست كم گرفتن سايپا از سوى ساير مدعيان قهرمانى حاصلى جز پشيمانى براى آن در پى نخواهد داشت.
على دايى كه از هفته پنجم به عنوان مربى - بازيكن پيراهن نارنجى را بر تن مى كند و در نوك خط حمله به ميدان مى رود، به رغم سن و سال بالا و تحرك پايين وزنه سنگين و ارزشمندى محسوب مى شود و اكنون پس از سپرى شدن ۸ هفته، كارشناسان و منتقدانى كه معتقد بودند جذب بازيكنى با ويژگى هاى دايى اشتباه بزرگى محسوب مى شود، ترجيح مى دهند سكوت كنند و به تماشاى يكه تازى سايپا با گلزنى هاى كاپيتان سابق تيم ملى فوتبال ايران بنشينند. مذاكرات باشگاه استقلال با على دايى در فصل نقل و انتقالات و احتمال آبى پوش شدن او در حالى كه در جام جهانى عملكرد قابل دفاعى را بروز نداده بود، انتقادات بسيارى را موجب شد و اكثر كارشناسان معتقد بودند به خدمت گرفتن دايى توسط استقلال در شرايطى كه همه در انتظار فرا رسيدن لحظه خداحافظى او از فوتبال هستند هرگز به صلاح نخواهد بود. به اين ترتيب دايى به سايپا رفت تا در آستانه ۴۰ سالگى به گلزنى هايش در اين تيم ادامه دهد.
امروز اما مى توان مدعى شد كه بهترين خريد فصل نقل و انتقالات به تور سايپا افتاده و آنها نه تنها گلزن متبحرى را در اختيار دارند بلكه تمام بازيكنان هم به طور كامل گوش به فرمان شماره ۱۰ هستند و انسجام تيمى بالايى را بروز مى دهند. در هفته هشتم در حالى كه ورزشگاه حافظيه شيراز پس از مدت ها به دليل نتايج خوب برق در فصل جديد ميزبان تماشاگران بسيارى بود و همه چيز براى تداوم پيروزى هاى شاگردان ذوالفقارنسب مهيا به نظر مى رسيد باز هم دايى مرد اول ميدان لقب گرفت و هر چند تيم او در اواسط نيمه اول از حريف عقب افتاد اما فريادهاى مهاجم باتجربه كه بازيكنان تيم اش را به بازى رو به جلو فرا مى خواند كارساز واقع شد و دايى با به ثمر رساندن ۲ گل سكونشينان را دعوت به سكوت كرد.
اين واقعيت كه على دايى هنوز هم مى تواند عنوان آقاى گلى ليگ برتر را از آن خود كند غير قابل انكار است.
نمايش او در زمين فوتبال به لحاظ دوندگى و درگيرى چندان چشم نواز نيست اما فقط كافى است توپ در محوطه جريمه حريف به كاپيتان برسد تا لحظاتى بعد حلقه شادى نارنجى رنگ تشكيل شود و سايپا ۳ امتياز ديگر را به مجموعه اندوخته هايش بيفزايد.
مهاجمانى كه مدعى بودند سال هاى متمادى بى جهت زير سايه على دايى قرار گرفتند و مربيان تيم ملى چون نمى خواستند براى كاپيتان رقيب بتراشند، آنها را به اردو دعوت نمى كردند؛ در جدول گلزنان ليگ برتر چند پله با مهاجم پا به سن گذاشته فاصله دارند و بعيد است بتوانند شانه به شانه همه كاره اين روزهاى سايپا حركت كنند. اين اتفاق از يك سو تصوير فوتباليست قابل احترام، سختكوش و حرفه اى را پيش روى ما قرار مى دهد و از سوى ديگر وضعيت اسف بار و تأمل برانگيز مهاجمان ليگ برتر را به تصوير مى كشد.
به هر حال وقتى قرار نيست از على دايى در تيم ملى استفاده شود جوانانى كه بعضاً ۱۵ سال با او اختلاف سن دارند بايد حداقل گوشه هايى از توانايى هاى اين بازيكن را بروز دهند و رقابت سرسختانه اى را براى كنار زدن گلزن ترين مهاجم سال هاى اخير فوتبال ايران آغاز كنند اما گويا هنوز هم رسيدن به گرد پاى دايى آرزويى دست نيافتنى و دور از ذهن محسوب مى شود. تجربه و انگيزه بالاى على دايى وقتى با نيروى جوانى و تاكتيك پذيرى ساير بازيكنان سايپا در هم مى آميزد اين تيم را به عنوان مدعى اول فتح جام قهرمانى ليگ ششم معرفى مى كند. در نوك خط حمله نارنجى ها بازيكنى به ميدان مى رود كه قطعاً ساليان سال از ياد فوتبال دوستان ايرانى نخواهد رفت.
با تماشاى دايى به اين نتيجه مى رسيم كه فوتبال فقط دويدن و انعطاف بدنى نيست، او مى ايستد و در يك لحظه كار را تمام مى كند. بعد با چشمانى از حدقه بيرون زده و فريادهايى تكان دهنده به سمت پرچم كرنر مى دود و جشن مى گيرد. آيا چنين انگيزه اى را در نزد مهاجمانى كه تازه در ابتداى راه پيشرفت قرار دارند سراغ داريد؟
فضاشناس
صحنه مربوط به گل اول على دايى به برق شيراز را بايد چندين بار تماشا كرد. او در نقطه كور محوطه جريمه حريف ايستاده و خودش را كاملاً از جريان بازى خارج كرده است. در لحظه اى كه احمد مؤمن زاده براى زدن ضربه سر به هوا بلند مى شود دايى به سرعت از گوشه محوطه جريمه به سمت تير نزديك مى دود و چند ثانيه بعد پاس رو به بيرون مؤمن زاده را در حالى كه هيچ مدافعى را مزاحم خود نمى ديد به تور چسباند.
گل دوم دايى به پرسپوليس هم به همين ترتيب به ثمر رسيد. وقتى داريوش يزدانى توپ را روى دروازه فرستاد در اجتماع مدافعان پرسپوليس خبرى از دايى نبود اما توپ درست در نقطه قرارگيرى او فرود آمد و باز هم هيچ مدافعى با دايى درگير نشده بود. على دايى مشابه اين حركت را مقابل سپاهان هم به نمايش گذاشت.
فرصت طلب
احمد مؤمن زاده مى گويد: در بازى مقابل پرسپوليس مدافعان حريف تلاش بسيارى را براى مهار دايى به خرج مى دادند. خودم شاهد بودم كه بارها بر سر هم فرياد مى كشيدند و اين وظيفه را به يكديگر واگذار مى كردند. على آقا اما اصلاً به آب و آتش نمى زد و حتى عرق هم نكرده بود. وقتى ۲ گل به پرسپوليس زد تازه فهميدم چرا آنها اين همه از او حساب مى بردند. تجربه على دايى كالاى گرانقيمتى است كه اكنون در اختيار سايپاست و خطر بزرگى براى ساير مدعيان قهرمانى محسوب مى شود.
advertisement@gooya.com |
|
او حتى اگر ۹۰ دقيقه در زمين قدم بزند و تأثير چندانى در جريان بازى نداشته باشد، مى تواند در چند ثانيه تيم اش را به پيروزى برساند. «يك فرصت و يك گل» اين توصيف مناسبى براى نحوه بازى اين روزهاى دايى است.
تمام نشدنى
تعداد دفعاتى كه در طول ۱۲-۱۰ سال گذشته فوتبال على دايى را تمام شده دانستيم بيش از شمار انگشتان ۲ دست است. هر بار كه براى چند هفته راه دروازه حريفان را گم كرد و در حد و اندازه هاى يك گلزن تمام عيار ظاهر نشد، منتقدان بر او تاختند و خواهان كنار گذاشته شدن كاپيتان از تيم ملى شدند اما دايى بلافاصله به روزهاى اوج بازگشت و با گل هاى متوالى و حساس زمان خداحافظى را به تعويق انداخت. در واقع او تنها بازيكنى بود كه هرگز مجالى براى اشتباه و بد بازى كردن نداشت و به رغم جوسازى هاى بسيار هيچ گاه سكوى نخست بهترين مهاجمان ايران را رها نكرد.
اعتماد به نفس دايى ستودنى است. شايدهر كس ديگرى جاى او بود سال ها قبل فوتبال را كنار مى گذاشت.