توافق مردم بر سر اين كه يك دوره جام جهانى خوب بوده است يا بد، كار بسيار سختى است و دشوارتر از آن تغيير دادن نظر كسانى است كه معتقدند جام هاى جهانى بعد از پله مفت هم نمى ارزيده اند!
بنابراين نظرها درخصوص اين دوره جام جهانى نيز بسيار متنوع است و برخى آن را بهترين و جذاب ترين دوره جام طى ۲۰ سال اخير مى دانند و درست در نقطه مقابل آن بعضى هم مى گويند كه اين جام افتضاح بوده است. بنابراين ما هم نمى دانيم چه بگوييم و قضيه به نظر شما بازمى گردد و هر جور كه دوست داريد، روى آن حساب كنيد و اگر هم خواستيد آن را «زيبا»ى نازيبا بناميد.
اما اگر مبنا را فقط بر گلزنى و تعداد گل هاى به ثمر رسيده بگذاريد، واقعاً جام ضعيفى بوده است. پس از بازى افتتاحيه ترس هايى كه در مورد «دفاعى بودن» جام هجدهم وجود داشت، محو شد، زيرا ۶ گل در آن بازى به ثبت رسيد، اما به محض ادامه يافتن ديدارهاى گروهى اين بيم ها بازگشت و منطقى هم به نظر مى رسيد، زيرا بعضى تيم ها به حداقل راضى بودند. در مراحل حذفى هم بدون احتساب آنچه يكشنبه شب در بازى فينال بين ايتاليا و فرانسه روى داد فقط ۲۴ گل از خط دروازه ها گذشت و از ۲۰ سال پيش كه بازى هاى مرحله دوم به بعد حذفى شد، اين كمترين گلى بود كه در اين مرحله و مقطع به دست مى آمد.اگر بخواهيد كيفيت را بيابيد و قياس كنيد، بايد به مراحل حذفى نگاه بيندازيد زيرا اينها ديدارهايى هستند كه حالت مرگ وزندگى را براى تيم ها دارند و هر چند بسيار احتياط آميز هستند اما لااقل تيم ها هر چه در آن دارند رو مى كنند. در چنين قياسى نيز «آلمان ۲۰۰۶» يك تورنمنت كامل و پيشرو نشان نمى دهد. بيشترين گل در مراحل حذفى جام هاى جهانى در سال ۹۴ در آمريكا به دست آمد. موقعى كه در ۱۶ بازى ۴۴ گل از خط دروازه ها عبور كرد. در «كره جنوبى و ژاپن» (۲۰۰۲) اين رقم تا حد ۲۶ پايين آمد. البته عده اى گفتند كه گرماى هوا، قضاوت مسئله دار داوران، تجربه برگزارى مسابقات در دو كشور به طور مشترك (كه براى اولين بار در كره جنوبى و ژاپن شكل مى گرفت) و شگفتى سازى تيم هايى مثل كره جنوبى، سنگال و تركيه در حادث شدن آن مسئله سهم مهمى داشته اند.
تورنمنت تازه پايان يافته در آلمان هميشه در آستانه و يك قدمى شكستن ركورد فوق قرار داشت. اگر بخواهيم منظر ديد و بررسى خود را كامل تر كنيم، بايد بگوييم كه به سال ۱۹۹۸ در جام جهانى فرانسه ۴۲ گل در مراحل حذفى به ثبت رسيد و اين برابر با تعداد گل هاى اين مرحله در جام ۱۹۸۶ بود كه در مكزيك برگزار شده بود. حتى در جام ۹۰ ايتاليا كه به درستى دفاعى ترين و منفى ترين دوره جام ناميده شد نيز ۳۰ گل در مراحل حذفى رد و بدل شد. با اين حساب و لااقل براساس نتايج مرحله حذفى، جام ۲۰۰۶ بسيار بد بوده كه حتى از جام ۹۰ نيز كم حاصل تر جلوه كرده است.
• شرط چيست؟
آيا فقط بايد به گل ها و تعداد آنها نگريست؟ اين نظريه هم رد نكردنى است كه خوب دفاع كردن يك هنر است و فوتبال دنيا در حال حاضر روى كاكل چنين تاكتيك هايى مى چرخد و اكثر تيم ها دوست دارند كه خطر نكنند و با كمترين خطرجويى پيروز شوند. در عين حال تا صحبت انتخاب بهترين بازيكن جام هاى جهانى پيش مى آيد، مى بينيد كه نظرها ابتدا به يك بازيكن خط حمله و يا ميانى مى رود و كسى را با مدافعان و دروازه بان ها كارى نيست. به واقع وقتى در سال ۲۰۰۲ «ابردروازه بان» آلمان يعنى اليور كان به عنوان برترين بازيكن جام انتخاب شد، اين سنت شكسته شد، اما انگار فقط موقتى بود، زيرا براى اين جام نيز خيلى ها مايل بوده اند كه به يك هافبك يا مهاجم روى بياورند و عنوان مذكور را به چنين بازيكنى ببخشند و انتخاب اول آنها براى اين مهم تا قبل از وقايع شب پايانى زين الدين زيدان بود، هر چند اخراج شدن وى در مسابقه فينال آن معادلات را تا حدى تغيير داد. با اين اوصاف چگونه مى توان فراموش يا انكار كرد كه فابيو كاناوارو مدافع وسط و كاپيتان ايتاليا در اين ديدارها خارق العاده و يك سر و گردن بالاتر از سايرين ظاهر شده و بيش از هر كسى شايسته لقب فوق بوده است. ممكن است به او ايرادهايى بگيرند. مثل اين كه كوتوله(!) و كوتاه قد است، خشونت را چاشنى كارش مى كند و يك عامل تخريبى (براى حريفان) است و به جاى سازنده بودن فقط كسى است كه توپ ها را دفع مى كند، اما اين گناه كاناوارو نيست كه در جامى درخشيده كه تعدادى ديگر از بهترين هايش نيز مدافع بوده اند. يكى از آنها ليليان تورام فرانسوى است كه او هم مثل زيزو در پايان جام براى دومين بار در سطح ملى بازنشسته خواهد شد.به واقع دليل اصلى كه تيم هاى ملى فوتبال ايتاليا و فرانسه يكشنبه شب بازى فينال را در برابر يكديگر برگزار كردند، نيز همين مسئله بود. آنها به فينال رسيدند چون بهترين خطوط دفاعى جام را به نمايش نهادند. در عين حال نمى توان و نبايد منكر شد كه هر دو تيم صاحب بداعت ها و خلاقيت هاى تهاجمى نيز بودند. فرانسه به هنگام حملاتش ظرافت فنى چشمگيرى را به نمايش مى گذاشت و تيم آتزورى هم با اين كه در تمام دقايق حمله ور نبود و «گزيده و به موقع» حمله مى كرد اما حملاتش چنان سنجيده و قوى و تاثيرگذار بود كه در اكثر اوقات دروازه حريف را با خطر جدى مواجه مى ساخت.اگر در چارچوب همين بحث بمانيم لازم است بگوييم كار مارچلو ليپى در تيم ايتاليا و در تنظيم و اجراى برنامه هاى تهاجمى تيمش فوق العاده نشان مى داد. او ۶ و حتى بهتر بگوييم ۷ مهاجم را با خود به جام جهانى امسال آورد و طى اين رقابت ها از تمام آنها استفاده كرد. حسن و ويژگى منحصر به فردى كه تيم ايتاليا داشت، اين بود كه تمامى مسابقاتش، چه آنها كه به مرحله گروهى مربوط مى شد و چه آنها كه به مرحله حذفى تعلق داشت، مهم و به غايت حساس بودند و هيچ يك به گونه اى نبودند كه اگر ايتاليا آنها را مى باخت، مطمئن باشد كه هيچ خطرى تهديدش نخواهد كرد.بر اين اساس تمامى بازيكنان اعزامى ايتاليا منهاى دو دروازه بان ذخيره جان لوئيجى بوفون (كه همواره ذخيره بودند و بايد هم مى بودند!) به ميدان آمدند و بازى كردند و امتحان پس دادند. كافى است در نظر بگيريم كه در تيم انگليس هرگز و حتى براى يك ثانيه هم از تئو ولكوت، جرمن جناس و وين بريج استفاده نشد.
• اوج كار ايتاليا
اوج كار ايتاليا و به واقع شخص ليپى در مرحله نيمه نهايى رويت شد. آنجا كه آلمان مى كوشيد بازى را به ضربات پنالتى بكشاند و با هنر «ينس لمن» در اين زمينه خاص كلك سرداران سواحل لاجوردى را بكند، اما مربى سابق يوونتوس آنقدر تعويض هاى تهاجمى در نيمه دوم و طى وقت اضافى انجام داد كه سرانجام كمر اين نقشه را شكست و تيمش را قادر ساخت كه دو گل بسيار ديرهنگام در وقت اضافى بزند و به پيروزى بسيار جالب ۰-۲ برسد و به فينال راه يابد. ايتاليا بر طبق سنت و سابقه هميشه شمارى از برترين مدافعان جام هاى جهانى را معرفى كرده است و امسال هم به جز كاناوارو زامبروتا و گروسو را در اين زمينه رو كرد، اما مسئله اين بود كه از يك سو آنها قابليت هاى تهاجمى زايدى هم داشتند و از جانب ديگر ايتاليا در قبال هر مدافعى يك مهاجم خوب نيز معرفى كرد.فرانسه؟ چه بگوييم؟ تيم بدى كه به سبك و روش ايتاليا بازى به بازى بهتر شد و به فينال رسيد و در اين مرحله روبه روى تيمى ايستاد كه سابقه اى بس طولانى تر در «بدشروع كردن» و «خوب به پايان رساندن» جام هاى بزرگ دارد. نگاهى به تركيب فرانسه ما را بيشتر به تعجب مى اندازد. حداقل نيمى از بازيگران ثابت اين تيم بازيكنان ديروز و امروز ليگ برتر انگليس بوده اند و معلوم نيست اگر اين ليگ اينقدر قهرمان پرور است، چرا انگليس كمتر از هر تيم ديگرى از آن بهره مى گيرد؟ با اين حال وقتى به فرانسه نگاه مى كنيد، هيچ سبك منحصر به فردى را در اين تيم نمى يابيد زيرا مجموعه اى از خصايل و آدم هاى متفاوت است كه گردهم آمده اند، حال آنكه ايتاليا، «ايتاليا» است؛ با تمام خصلت هاى مختص خود. اين تيم، نه فقط به روش هاى مدرن ليپى و روح بالنسبه تهاجمى وى عمل كرد، به سنن خود نيز وفادار ماند. شما با يك نگاه هم مى توانستيد بفهميد كه اين ايتاليا است، حال آنكه چنين رايزنى اى در مورد فرانسه صدق نمى كند. اين تيم بيش از هر زمانى با خودش فرق مى كرد و حتى از وقتى كه شروع به درخشش كرد (بازى سوم به بعد) با خصلت هاى درخشان سال هاى ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱ خود تفاوت فراوانى داشت. شايد ريموند دومنك حق داشت كه طى بازى هاى امسال مجال و جايى را به بومسونگ، سيلوستره و چيمبوندا ندهد، اما كم گل خوردن بارتز سبب شد كسى روى اين نكته تاكيد نكند كه كوپه گزينه بسيار بهتر و عاقلانه ترى در قياس با دروازه بان مارسى بوده است.
• تيم غيرقابل دفاع
پس از سخن گفتن درباره دو فيناليست محق جام، پرداختن به ساير تيم ها سخت و سخت تر مى شود و يكى از آنها انگليس است. اين تيم را بايد مجموعه اى از فرصت هاى از دست رفته توصيف كرد و تلخ ترين حرف اين است كه گفته شود «ايرادى ندارد، ۴ سال بعد قهرمان خواهيم شد.»
advertisement@gooya.com |
|
وقتى وين رونى بازى اخلاق را هم باخت و انگليس حتى دو نفر پنالتى زن هم در ديدارش با پرتغال رو نكرد، ديگر نمى شد از اين تيم دفاع و حمايت كرد. كارنامه انگليسى ها زمانى تيره تر شد كه گراهام پل داورشان آنقدر كارت زرد از جيبش درآورد كه يادش رفت چيزى به نام كارت قرمز هم وجود دارد و پيش از آن يك بار هم ابتدا به يك بازيكن كارت قرمز و سپس كارت زرد داد و به همين خاطر عذرش را از مسابقات خواستند. آلمان در جام جهانى قبلى در خاك بيگانه دوم شد و امسال در خاك خود سوم و بنابراين موفق شمردن اين تيم در جام هجدهم تعبير و تفسير عجيبى مى نمايد. با اين حال چون آلمان به شدت جوانگرايى كرده بود و هيچ كس روى اين تيم حساب نمى كرد، رتبه سومى اش به گونه اى يك توفيق بود. از سوى ديگر روش تهاجمى و بازى رو به جلوى اين كشور در اكثر ديدارهايش روح ها را تازه و تماشاگران را سيراب مى كرد. اگر ژرمن ها از بازى تيم شان هم راضى بوده اند و به اين خاطر از كلينزمن خواسته اند كه بماند، در انگليس فقط بايد از تماشاگران اين كشور تقدير كرد زيرا آشوب هايى كه به راه انداختند هرگز وسيع نشد و به حد و اندازه اى نرسيد كه عده اى بيم آن را داشتند. آلمان هم مى تواند از اين بابت به خود ببالد، زيرا با همكارى با نيروهاى امنيتى انگليس كارى كرد كه هوليگان هاى اين كشور حتى المقدور مجوز سفر به آلمان را نيابند و اگر هم صاحب چنين مجوزى شوند، اجازه تاخت و تاز در آنجا را نداشته باشند.ولى نه آلمان و نه فيفا (كه توسط رئيس خود اين دوره جام جهانى را بهترين در تاريخ خواند) نتوانستند موضوع داورى و نحوه قضاوت عجيب برخى داوران را جمع و ضايعات را محو كنند. موضوع فقط موضوع والنتين ايوانوف و كلكسيون اخطارها و اخراج هاى اين داور روسى طى مسابقه هلند با پرتغال نبود بلكه در ديدارهاى ديگر داوران در قبال خطاهايى مشابه تصميم هايى كاملاً متضاد با تصميم هاى وى و برخى قاضيان ديگر اتخاذ مى كردند و بازيگران دچار دوگانگى و سرگشتگى مى شدند و كسى هم نبود كه بگويد خطاى سبك كدام است و خطاى توام با كارت قرمز كدام. استاندارد داورى در جام هجدهم بر اين اساس نه فقط عالى نبود بلكه قابل قبول هم نبود و اين حقيقت با اظهارات سپ بلاتر در اين خصوص تضاد و منافات كلى داشت.
• حوادث شيرين
با اين حال بگذاريد حوادث خوب را به ياد بسپريم و يك جمع بندى قشنگ داشته باشيم. مثلاً به ياد بياوريم كه زين الدين زيدان در مسابقه با برزيل چه ها كرد، فراموش نكنيم كه گل هاى ماكسى رودريگز آرژانتينى به مكزيك و جو كول انگليسى به سوئد چقدر زيبا و استثنايى بودند و يا پاس عمقى و «تودر» آندريا پيرلو براى فابيو گروسو در واپسين دقايق وقت اضافى بازى نيمه نهايى ايتاليا با آلمان تا چه حد چشم ها را خيره كرد و يا اينكه بازى فينال تا چه ميزان سنگين و پرتنش و البته تماشايى بود.جام ۲۰۱۰ براى اولين بار به آفريقا مى رود و هر چند بايد آرزو كرد كه تعداد گل هايش بيشتر از اين جام باشد و يك پله جديد ظهور كند (كه البته نمى كند!) اما مى توان اميدوار بود كه بازى هاى تدافعى شده جام هجدهم به گونه اى بازتاب فوتبال علمى تر و مدرن تر روز باشد و طبعاً با گذشت چهار سال راه حلى براى زيباتر شدن اين «علم خشك و نازيبا» نيز حاصل آيد.
منبع: observer