فولاد اهواز امروز در دستگردى رودرروى تيمى مى ايستد كه در حال حاضر دقيقاً در نقطه مقابل اين تيم قرار دارد. پاختاكور قهرمان فوتبال ازبكستان مثل همه تيم هاى روسيه و كشورهاى اطرافش با نظم بازى مى كند. اين نكته در مسابقه رفت در تاشكند كه ازبك ها دو بر صفر بردند به وضوح مشخص بود. ميزبان خيلى آسان دو گل به فولادى ها زد تا بالاتر از حد تصور به راحتى سه امتياز را به دست بياورد.
در آن مسابقه دقيقاً روشن بود كه نماينده فوتبال ايران كاملاً از شرايط ايده آل دور است. در بازى هاى قبلى فولاد كه مستقيم پخش مى شد بيشتر نگاه ها متوجه كيفيت نمايش استقلال و پرسپوليس بود كه روبه روى اين تيم بازى مى كرد و كمتر كسى به حال و روز فولاد توجه مى كرد. در مسابقه با پاختاكور اما فولاد كاملاً زيرذره بين كارشناسان فوتبال ايران و روزنامه نگاران رفت و عيار پايين اهوازى ها برملا شد.
يازده بازيكنى كه در ميدان بودند در يك كلام با «شكم سيرى» بازى مى كردند، به سادگى توپ را از دست مى دادند و هيچ انگيزه اى هم براى بازپس گرفتن آن نداشتند. ظاهراً مهم اين بود كه بيشتر از دو گل نخورند، ولى خيلى اهميت نداشت كه حتماً با امتياز به ايران برگردند. خطاهايى كه مى كردند و آن اخراج مبتديانه نادر احمدى حكم تائيدى براى اين موضوع بود. اين بى شور و بى منطق بازى كردن در مسابقه حساس قبلى فولاد مقابل استقلال تهران هم به شدت نمود داشت.
در آن بازى هم محسن حميدى و لفته حميدى با ندانم كارى كارت قرمز را به چشم ديده بودند و ثابت كردند در اين هفته هاى اخير مسئول يا مديرى به گوش بازيكنانش نخوانده كه اگر روحيه بازى ندارند دست كم بدون پرستيژ و بدون كلاس بازى نكنند. اگر مى گفتند يقيناً نمايشى كه اين اواخر در بازى با ابومسلم، استقلال، پاختاكور و پاس از آنها ديديم نمى ديديم. به هر جهت هر چه باشد آنها مدافع عنوان قهرمانى و نماينده فوتبال ايران هستند و بايد به اين نكات توجه مى كردند اين گل خوردن ها و بد بازى كردن ها و بى روحيه بودن ها در آخرين مسابقه كه به شكست ۱-۵ مقابل ابومسلم هم انجاميد نمود داشت. اتفاقاً مقابل ابومسلم جلال كاملى مفرد هم از اين كارت قرمز ها بى نصيب نماند و اخراج شد تا مجموعه بدبيارى ها و ناكامى هاى فولاد در هفته هاى گذشته كامل شود. از چارچوب دروازه گرفته تا نوك خط حمله كسى به غير از عماد رضا نبوده كه در اين فصل اميدوار كننده بازى كرده باشد. همين كاملى مفرد كه در كل سال زير سئوال بوده و منتقدين جدى داشته به حدى اضافه وزن دارد كه از بالاى سكوها مى شود آن را احساس كرد. اين حكايت در مورد ابراهيم ميرزاپور هم صادق است. هر مسابقه اى كه گذشت ميرزاپور و كاملى مفرد بدتر شدند كه بهتر نشدند. نناد نيكوليچ البته گناهكار نبود. هرچه باشد او را براى استعداديابى و پرورش جوان هاى اين تيم درنظر گرفته بودند و مسلماً چنين فردى براى در دست گرفتن تمرينات بزرگسالان نامى اين تيم كه اغلب ملى پوش و اشباع شده هستند گزينه مناسبى نبوده است. هرچند نيكوليچ مرد محترم و مودبى است، اما شايد هرگز به ذهنش خطور نمى كرد كه به عنوان سرمربى تيم قهرمان ايران در ليگ قهرمانان آسيا بازى كند و تصاوير و صحبت هاى او در خبرگزارى هاى مختلف آسيايى منتشر شوند. اين موهبتى بود كه تنها از فوتبال بى حساب و كتاب ايران به او مى رسيد و نيكوليچ اين شانس را داشت. قبل از او هم مربى فولاد البته بهتر از او به نظر نمى رسيد. درباره مربى قبلى ملادن فرانچيچ كه آخرش هم معلوم نشد واقعاً در كشورش مربى بوده يا نه، مى گفتند پيك فدراسيون فوتبالشان بوده، خيلى ها از جمله مترجم سابقش دكتر حميداوى ادعا كردند كارگر كارخانه شكلات سازى بوده و اصلاً تجربه حرفه اى مربيگرى نداشته است. فرانچيچ البته به حدى در فصل اخير بد كار كرد كه حتى هفته ها قبل از اخراجش منتظر بركنارى نشسته بود. فرانچيچ كه رفت، برخى آرزو كردند بالاى سر تيمى كه معدن استعداد است كسى مثل ميلان ماچالاى بزرگ بيايد تا فوتبال ملى نيز از آن منتفع شود، اما مسئولان فولاد در يك اقدام عجيب راى به نيكوليچ دادند. نتيجه اش را هم همه ديدند. اين انتخاب دقيقاً نشان داد تفكر حرفه اى مسئولان فولاد و دورنماى آنها تا چه حد است. همين حريف ازبك شان كه امروز در چارچوب بازى هاى گروه A ليگ قهرمانان آسيا در دستگردى به زمين مى آيد، قبل از شروع بازى هاى اين فصل به سراغ والرى نپوم نياچى روس رفت كه سابقه درخشانى در تيم ملى كامرون در جام جهانى ۹۰ دارد. كسى كه به هر جهت هر چه باشد بعد از سال ها مربيگرى در فوتبال آفريقا، چين و كره جنوبى يك كارنامه مثبت و كلى تجربه از او به جاى مانده است.آنها بعد از قهرمانى در ليگ خيره به چشم اندازى بهتر شدند ولى در عوض فولاد جهت خلاف را در پيش گرفت و در نهايت به مقامى بهتر از مقام هشتم ليگ برتر هم نرسيد. در ليگ قهرمانان آسيا هم خيلى بعيد است بتوانند به عنوان تيم اول صعود كنند. پاختاكور ازبكستان، القادسيه كويت و الكرامه سوريه ديگر رقيبان فولاد در اين گروه هستند و هيچ راهى براى اهوازى ها نيست كه در مسابقه امروز ازبك ها را ببرند و دوباره شانس صعود پيدا كنند. البته اين امر با توجه به استعدادهاى ارزشمند اين تيم و ساختار درستى كه از فصول گذشته در اين باشگاه حاكم است، چندان بعيد نيست. قهرمانى فصل قبل بيشتر به لطف همين مديريت و نظام موجود باشگاه حاصل شد نه از تفكرات فرانچيچى كه شرح اش قبلاً گفته شد. انتظار هم اين بود براى موفقيت در آسيا و درخشان شدن نام فولاد اهواز مسئولان اين تيم درايت بيشترى به خرج دهند كه اين طور نشد. اوضاع حالا به گونه اى شد كه ديگر كمتر كارشناسى به چشم يك قهرمان ليگ به آنها مى نگرد. ملى پوشان اين تيم هم كه قراردادشان در پايان فصل به اتمام مى رسد، ساز جدايى مى زنند. حسين كعبى، ابراهيم ميرزاپور، جلال كاملى مفرد، دنى اولروم و عماد رضا از جمله همين بازيكن ها هستند. گفته هاى درگوشى حكايت از اين دارد كه عماد رضا احتمالاً راهى استقلال خواهد شد. ميرزاپور هم در راه پرسپوليس است. اگر اين نقل و انتقالات رخ دهند، مسلماً فولاد سال بعد جذابيت هاى كمترى خواهد داشت و اين اتفاق اصلاً به سود فولاد نيست. ايمان مبعلى هم گويا قراردادش را با الشباب تمديد مى كند و در غير اين صورت هم راهى پرسپوليس خواهد شد و اين به معناى پايان ظهور يك نسل درخشان در اين باشگاه است.
advertisement@gooya.com |
|
ظاهراً مشكل ديگرى كه فولادى ها از آن رنج مى برند، دودستگى هايى است كه در اين باشگاه به وجود آمده. چندى پيش يكى از روزنامه هاى ورزشى از اختلافات شديد عبدالله ويسى (كمك مربى) با يك عده از بازيكنان فولاد خبر داده بود. درگيرى هاى مختلفى هم كه بازيكنان اهوازى هرازگاهى با اين و آن پيدا مى كنند، گوياى جو متشنج باشگاه است كه هر چند وقت يك بار موجب افت روحيه كليه تيم مى شود. عباس نواصرزاده سرپرست تيم درباره اين موارد اين چنين توضيح مى دهد: «بازيكنان ما بى انگيزه شده اند. هم به خاطر مسائل مالى و هم به خاطر قهرمانى. ضمن اينكه نداشتن زمين اختصاصى هم حسابى ما را خسته كرده. فصل بعد به اميد خدا با حل اين مسائل، ديگر شاهد اين مشكلات نخواهيد بود.»