انتقادات تند مسعود دهنمکی از سلحشور: آقای سلحشور! آيا تو چنانکه مینمايی هستی؟ پارس توريسم
مسعود دهنمکی با نگارش يادداشتی از اظهارات سلحشور به شدت انتقاد کرد.
به گزارش پارس توريسم، متن کامل اين يادداشت را درز میخوانيد:
***
بسمه تعالی
جناب آقای فرجا... سلحشور
مصاحبه که نه قضاوتهای نا عادلانه شما در روزنامه.... را خواندم. اتهامات هميشگی شما به اين جانب و ديگران به بهانه دفاع از ارزشهای دفاع مقدس و اينبار به خاطر مثلا دفاع از دين مبين اسلام و انتقاد از سينما برايم تازگی نداشت.
دفعات قبل که حضرتعالی خود را در جايگاه مدعی العمومی اهالی جبهه و جنگ میگذاشتيد و به جای نقد با ادبيات سخيف به بنده و فيلم حمله میکرديد با خود میگفتم شايد کثرت حضور و بازی در فيلمهای دفاع مقدس و صحنههايی که ايفای نقش کردهايد حضرتعالی را دچار توهم کرده و خود را همه جبهه و جنگ، باور کرده ايد و هنوز از حس بازی خارج نشده ايد وگرنه اگر ذره ای نسبت به شهيدانی که نقششان را بازی میکرديد شناخت داشتيد لابد میدانستيد که در جبهه گردان ميثمیها هم بوده اند.(شما را ارجاع میدهم به خواندن کتاب کوچه نقاشها و يا کتاب حر انقلاب زندگی نامه شهيد شاهرخ ضرغام )..
بله در جبهه نماز شب و حاجی ها و سيدها بودهاند اما زور خانه هم بوده لوطیها هم بودهاند. شجاعت بوده اما ترس هم کنارش بوده و البته حاجی گرينف هم که به حمدا... در جنگ و بعد از جنگ به وفور داشته ايم..
گاهی با خود میگفتم به مرور زمان و طرح ناگفتههای جنگ از زبان رزمندههای واقعی و نه فيلمنامههای سينمايی - مسئله برای ايشان روشن میشود. گمان کردم با شنيدن تمجيد و تعريفهای برخی از سردارن جنگ از جمله سردار محسن رضايی که گاهی برای تلمذ و يا ابراز فضل نزدشان میرويد متوجه شويد که نظر شما در حد يک باريگر فيلمهای جنگی محترم است نه به عنوان کارشناس دفاع مقدس.
راستی میشود برای تنوير افکار عمومی بفرمائيد به جز حضور در شهرک سينمايی دفاع مقدس چقدر در خط مقدم تشريف داشتيد که اينچنين به خود حق میدهيد ديدههای عينی ديگران در جنگ را نفی کنيد و فقط شنيدههای خود را حق بدانيد...
اين ولايت مداری شما مرا کشته! وقتی ديدم در ديدار هنرمندان با رهبری معظم انقلاب - معظم له از سه فيلم آزانس شيشه ای و ليلی با من است و اخراجیها به عنوان سه نمونه موفق نام بردند اما شما خود را معيار دانسته و دوباره فيلم را مورد حمله قرار داديد.گرچه تعريف معظم له دليل بر نقد فنی نکردن فيلمی نمی شود اما از شما که به اسم ولايت و دين اينگونه ميدان داری میکنيد و زمانی میگفتيد: از تو به يک اشاره از ما به سر دويدن-بعيد بود که تصريح ايشان را نديده بگيريد.
البته کم نيستند آدمهايی که ولايت و دين برايشان تا جائی محترم است که با منافعشان بخواند يعنی وقتی از فلان فيلم و يا سريال ويا فلان کتاب تعريف و يا تمجيدی ولو ضمنی هم داشته باشند آن را رسانه ای میکنند اما در مورد ديگران و آثارشان تعريف رسانه ای را هم ناديده میگيرند. شما وقتی به ضررتان باشد حتی تقدير چند باره حوزه علميه از فيلم اخراجیها متنبه تان نمی کند. گويا برای شما سليقه شخصيتان حکم وحی منزل را دارد و گمان کردهايد که من هم مثل ديگران بايد از اسمتان بترسم و سکوت کنم و به خودم بلرزم و نا اميد از محاکم قضايی شما را در کرسی قاضیالقضاتی باور کنم؟
ظاهرا سکوت بنده شما را دچار نوعی توهم کرده است. اگر تا به حال چيزی در باره اظهار نظرهای تند و بی ادبانه شما نگفتم فقط به اين دليل بود که سعی کردم شأن شما به عنوان کارگردان فيلمهايی با مضامين دينی حفظ شود. تا مردم بيگناه در نگاهشان به فيلم های شما دچار تحير نشوند. که چرا بعضیها به آنچه در فيلمهايشان میگويند عمل نمیکنند؟ [لمن تقولوون ما لا تفعلون؟!]
اما با خواندن حرفهای جديدتان درباره خودم و ديگر اهالی سينما به اين نتيجه رسيدم که بعد از فعاليت شما در ژانر جنگی و دفاع مقدس اين بار فعاليتهای هنری شما در سينمای تاريخی ـ دينی شما را دچار نوعی توهم معنوی کرده و احساس کردهايد که چشم بصيرت پيدا کرده ايد و باطن همه را میبينيد و فاسق فاجر و عابد وفاحشه در ترازوی سليقه شما معلوم میشوند. لابد توقع داريد که بايد باور کنيم که از عالم بالا به شما الهام میشود که همه خلقا... مفسدند و شما مصلح کل!!
برادر سلحشور!
باور کنيد شما تکليف الهی نداريد که هر لحظه با هر خبرنگاری که با شما تماس میگيرد مصاحبه کنيد و شکيات خود را به جای يقينيات، رسانهای کنيد. حضرت علی (ع) میفرمايد: فاصله حق و باطل چهار انگشت است شنيدن و ديدن.
شما چگونه به خود حق میدهيد که با استناد بر شايعات آن هم از موضع دين و انقلاب درباره ديگران اينگونه قضاوت کنيد؟!
مثلاً همين شايعه دعوت از بازيگر هاليودی، هيچ با خود فکر نکرديد سينمای ايران با اين اقصاد نحيفش چگونه میتواند بازيگر هاليودی با دست مزدهای چند ده ميلييارد تومانی را به استخدام خود در آورد و اصل مسئله میتواند به خودی خود منتفی باشد؟ و گرفتن اين مصاحبهها از شما چيزی جز پوست خربزه انداختن زير پای شما نيست؟!
بگذريم از اينکه عطش استفاده از بازيگران خارجی دربين برخی دوستان کم مسبوق به سابقه نيست و اگر پا میداد حتی به مادر بزرگ آنجليناجولی هم برای حضور در فيلم و سريالشان رضايت میدادند. باز گلی به جمال بندة به قول شما لات و جبهه خراب کن که همان اول کار آب پاکی را روی دست دوستانی که اين خبر و پيشنهاد را دادند ريختم و اصل قضيه را منکر شدم...
حضرت سلحشور!
برای کوبيدن سينمای هاليوود و بازيگران بعضاً مسئله دارش نيازی به آسمان به ريسمان بافتن و اتهام زدن نيست. خوب و بد در هر صنف و هر لباسی هستند اما نمی توان اينگونه حکم کلی صادر کرد. برای دفاع از دين و انقلاب و حرفهایتان با قول احسن به ميدان بياييد.ادبيات شما نسبت به من که مثلاً به قول خودتان خودی بوده و سابقه جنگ و انقلابی گری دارم به حاکمان معبد آمون بيشتر میآيد تا حضرت يوسف چه رسد به ديگرانی که بايد به قول رهبری بايد به فکر جذب حداکثری آنها باشيد.
با ادبيات يزيدی نمی شود حرفهای حسينی زد.مگر در همين سينما و با همين بازيگران صدها فيلم دفاع مقدسی و يا دينی و يا تاريخی ساخته نشده است؟خود شما بازيگران و عوامل سريالتان را از آسمان هفتم که نياورده ايد؟چند نفر از شما و دوستانی که در حوزه هنری با پول بيت المال تربيت شدند تا سينمای انقلاب را بسازند همانطور که اول انقلاب بودند مانده اند؟
از روزی که با شعار مرگ برآمريکا چند نفر از همين تربيت شدگان به سينما آزادی ريختند و مرحوم علی حاتمی را نواختند چند سال میگذرد؟حالا آنها کجا هستند؟ دو سه نفر از آنها در همين سينما ريششان را تيغ زدند و دارند کار میکنند و پز روشنفکری میگيرند و يکی دو تا يشان هنوز با ريششان نظام را تيغ میزنند و بودجههای چند ميلياردی میگيرند. مگر بعضی از آنها هم که تا ديروز در خيابان تيغ موکت بری دست میگرفتند کارشان به سخنگوئی و مجری گری در بی بی سی نکشيد تا محمل ببافند؟ حالا چه توقعی از جوانهای امروزی سينما داريد که از برخی مدعيان دينداری ما در سينما چيزی جز تظاهر نديده اند؟برخی کسانی که با صلوات کات میدهند اما....لا اله الا الله..
کجای دين به شما اجازه میدهد خود را بهتر از ديگران بدانيد؟.اينگونه قضاوت تفرعنی و تکبری در خود دارد که عالمان دين هم از آن پرهيز میکنند چه رسد به من و شما که به تعبير شهيد آوينی همه ما برقله آتشفشان خانه ساخته ايم. نکند مصداق اين شعر معروف باشيم که:
عابدان کين جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار ديگر میکنند
من برای خودم بيشتر از ديگران میترسم شما را نمی دانم ولی با اين اطمينان به نفسی که شما داريد فکر میکنم معصوم باشد!!!
برادر کارگردان سينمای دينی!
اگر تا حالا جواب بداخلافیهای شما را ندادم و در مورد بسياری از موارد مطرح شده سکوت میکردم به خاطر وساطت برخی دوستان شما در رسانه ملی و سينما بود وگرنه حرف زياد بود برای گفتن اما نمیخواستيم دشمن شاد شويد. ولی اظهارات و تکذيبهای اخيرتان مرا بر آن داشت که چند خطی برايتان بنويسم تا مبادا اين توهم در جامعه ايجاد شود که شما سخنگوی همه نيروهای هنری جبهه انقلاب هستيد و ادبيات و مواضع شما مورد تاييد همه نظام و انقلاب است. شما در نهايت فقط و فقط فرجا... سلحشور هستيد و همه مواضع شما مواضع همه اهالی سينمای دفاع مقدس و يا همه اهالی سينمای دينی و انقلابی نيست.با نزديکترين دوستانتان هم که صحبت کردم تا قبل از انتشار اين نامه شما را نصيحت کنند به اين نتيجه رسيدم که آنها نيز از تند رویها و ادبيات خاصتان گله مند هستند و گوش شنوايی نيست و انتشار اين نامه اجتناب ناپذير است.
باور کنيد اگر دشمن شاد نمی شديد و تکذيبيه شما درباره حرفهايتان نبود برای اعلام برائت از اين مواضع حتما واکنش تند تری نشان میدادم تا نشان دهم حرفهای شما بی شباهت به مواضع کسانی نيست که انحصارطلبانه میگويند سينما جای متدينين و يا حرفهای دينی و انقلابی نيست اين دو ديدگاه هر دو مثل يک لبه قيچی میمانند.نان چه کسانی در ايجاد درگيری و تقابل در سينمای ماست. در حالی که بيشتر اهالی سينما در گير معيشت روزانه خود هستند برای برخی فرقی نمی کند چه دولتی سر کار باشد چپ باشد يا راست نانشان در روغن است و کارهای مثلا فاخر شان تعطيل شدنی نيست.حاشيه امن برای رفتارهای اخلاقی و غير اخلاقيشان دارند و هيچ وقت ممنوع الکار نمی شوند لابد چون به مصلحت نيست!..
اگر سينمای ما دچار آشفتگی است و در رعايت شئونات در بعضی جاها پايش میلغزد مقصر کسانی هستند که سی سال است ريش و قيچی دستشان بوده است؟ وگرنه همين معضلات در دانشگاه و خيابان هم هست.نگاهی به صفحه حوادث روزنامهها بياندازيد.البته به نظر من مردان خيابانی کمتر از زنان خيابانی نيستند ولی متهم هميشه ديگرانند.اين نسل تربيت شده استکبار نيست در اين سی سال يا چپ حاکم بوده يا راست.
مشکل اين است که برخی به جای کار بيشتر حرف میزنند. بچه مسلمانهای ما بايد از ديگران بياموزند که کارشان و عملشان حرف بزند نه زبانشان. آنها شب و روز با پول همين نظام دارند حرفهای خودشان را میزنند و بچه مسلمانهای ما برای پز روشنفکری حرفهای آنها را میزنند تا به رسميت شناخته شوند.
مشکل اين است که سياستمداران ما نگاهشان به سينما ابزاری است. با دست پس میزنند و با پا پيش میکشند.هم با هنر پيشه و سينما گران عکس يادگاری میگيرند و هم مصلح وضع موجود میخواهند باشند و بلبشو سياستگذاری در دستگاههای مختلف فرهنگی کشور جايی برای مصالح نظام نگذاشته است. در اين شرايط حمله به بازيگران سينما چيزی جز فرافکنی و ضعيف کشی نيست. من در اين چند فيلمی که ساخته ام بيش از يکصد بازيگر مطرح سينما و عوامل فنی که عموما از بهترينها بودهاند صادقانه در خدمت مضامين دينی و دفاع مقدسی بهره برده ام و شما و ساير دوستان و نهادها و ارگانها نيز بهره برده ايد حال جوانمردانه است که اينگونه سخن بگوئيم؟چرا حوزه هنر را همانند حوزه سياست دوقطبی کنيم که بهره اش را ديگران ببرند.چرا در طرح انتقاداتتان روش کسانی را در پيش گرفته ايد که نانشان در تقابل مردم با هم و يا هنرمندان با هم است؟ هيچ فکر کرديد چرا مدعيان انحصاری سينما در برابر حرفهای منسوب به شما در دفاع از بازيگران به ميدان نيامدند!!!!!!!.
آقای سلحشور!
در آخر اينکه من و بسياری ديگر به آن تعريف يک جانبه شما از دفاع مقدس که میگوئيد باور نداريم و اگر تعريف شما از دينداری هم اين است که بدون يقين در مورد ديگران قضاوت کنيم و حکم کلی صادر کنيم به اين دينداری هم باور ندارم.ادبيات علمای دين عرفا و بزرگان اخلاق حتی درباره بدترين دشمنان انقلاب اينگونه نبوده و نيست.امام راحل ما بارها حتی شاه را هم آقای شاه خطاب میکرد..
می دانم بعد از اين نامه شما و دوستانتان چه اتهاماتی را نثارم خواهيد کرد که فلانی خودش هم خراب شده و از مواضعش عدول کرده اما اين رسم جوانمردی نيست که با همين بضاعت سينما و عوامل و بازيگرانش فيلم بسازيم و آنها در آثار ما ايفای نقش کنند و در حد توانشان دينشان را به کشور و جنگ و...ادا کنند و بنده عافيت طلبانه در برابر بی مهریها از آنها دفاع نکنم.اين بازيگران از طرف ضد انقلاب بايد فحش بشنوند که چرا در آثار به نفع انقلاب کار میکنند و از داخل هم توسط سياستبازان هنرمند نما محکوم شوند و تهديد شوند و شما هم با کلی گوئی در حق شان کم لطفی کنيد؟اما بنده ترجيح میدهم به جای ضعيف کشی به آقازادههای پشيمان از انقلابی گری و اشراف حوزه فرهنگ و هنر بتازم و در نهايت ترجيح میدهم به قول شما به کاراکتر مجيد سوزوکی فيلمم شبيه باشم تا حاجی گرينف اخراجیها!
در پايان به قول خيام
....آيا تو چنانکه مینمايی هستی؟
والسلام علی من التبع الهدی