روز جهانی محيط زيست، روزی برای حفظ بسترهای حيات، اسدالله افلاکی، همشهری
روز جهانی محيط زيست (پنجم ژوئن، برابر با ۱۵ خرداد)، روزی است برای يادآوری بیمهریهايی که با طبيعت میشود
روزی است که دوستداران طبيعت فرياد برمیآورند که زمين ديگر تاب اين همه کجروی و تخريب را ندارد؛ روزی است برای هشدار به همه آنانی که گمان میکنند توسعه ناپايدار میتواند رفاه و آبادانی به ارمغان آورد؛ روزی است برای يادآوری اين نکته که طبيعت با صبوری تمام پاسخ اين بیمهریها را خواهد داد... .
اکنون پديده ريزگرد به يکی از معضلات جدی تبديل شده است؛ پديدهای که ۲۰ استان کشور را در بر گرفته، هرازگاهی آسمان پايتخت را هم درمینوردد. در برخی از شهرهای مرزی ريزگرد تا درون يخچالها هم نفوذ کرده است؛ گاه پروازها لغو میشود، گاه مدارس و ادارات را به تعطيلی میکشاند و اين همه ناشی از بیمهری با طبيعت است. با اين همه، بازهم هشدارها را ناديده میگيريم! فاضلابهای شهری و خانگی، زهابهای کشاورزی به همراه پسابهای صنعتی بدون تصفيه و بدون هيچ مانعی به ۲پهناب عظيم خليجفارس و خزر راه میيابد و حيات آبزيان و انسان را به خطر میاندازد کمااينکه پسابهای پتروشيمی در ماهشهر باعث تولد دهها کودک ناقصالخلقه شد، اما باز هم هشدارها را جدی نمیگيريم!
ميانگين استفاده از سموم دفع آفات در شمال کشور بيش از ۵برابر ميانگين کشور است و بر همين اساس است که در مناطق شمالی بهويژه در مازندران انواع بيماریها ازجمله بيماریهای گوارشی بيش از حد معمول شايع شده است، اما باز هم هشدارها را جدی نمیگيريم! مدتهاست کارشناسان و صاحبنظران، تبعات ناگوار سدسازی را فرياد میزنند حتی مديران ميانی دولت در نهادهايی چون محيطزيست و منابع طبيعی به کرات بر زيانبار بودن سدها انگشت نهادهاند؛ با اين همه، هشدارها را جدی نمیگيريم!
رويشگاههای زاگرسی از يکسو، تحت فشارهای انسانی چون سدسازی و عبور خطوط انتقال نفت و گاز و از سوی ديگر، بهدليل بيماری و پديده خشکيدگی در آستانه نابودی قرار گرفتهاند تا آنجا که يکی از مديران سازمان جنگلها، نسبت به وقوع مرگ اکوسيستم در اين عرصه ۶ميليون هکتاری هشدار میدهد! اما بازهم هشدارها را ناديده میگيريم!جنگلهای شمال تا آن اندازه در معرض تخريب و تجاوز قرار گرفته که رياست قوهقضاييه را بر آن داشته که «خود شخصا پيگير پديده شوم زمينخواری» در اين عرصهها باشد؛ همچنانکه پيش از عيد هم در نشست شورایعالی اداری استان هرمزگان به وضعيت نابسامان جنگلهای شمال و ساختوسازهای غيرمجاز در رويشگاههای جنگلی اشاره کرده بود، با اين همه باز هم هشدارها را ناديده میگيريم!
برخی آمارها حاکی از آن است که طی ۱۵سال اخير ۱۲۰هزار هکتار از رويشگاههای جنگلی شمال تخريب و ۲۰۰هزار هکتار تنک شده است! اما باز هم هشدارها را جدی نمیگيريم! ميزان فرسايش خاک در رويشگاههای شمال سالانه بيش از ۲۰تن در هکتار است در حالی که همزمان، ميزان خاکسازی در اين عرصهها ۵/۵تن در هکتار يعنی کمتر از يکچهارم ميزان فرسايش است! با اين حال باز هم هشدارها را ناديده میگيريم!
درياچه اروميه که عنوان دومين درياچه شور جهان را يدک میکشد بر اثر ساخت سدهای متعدد به وضعيتی اسفبار مبتلا شده، تبعات ناگوار آن روزبهروز نمايانتر میشود برای نمونه، مديرکل منابع طبيعی آذربايجان غربی چندی پيش رسما اعلام کرد که ۱۰۰هزار هکتار به عرصههای کويری و بيابانی اين استان افزوده شدهاست! اما باز هم هشدارها را جدی نمیگيريم! هراس از بروز سونامی ريزگردهای نمکی در اروميه خواب از چشم صاحبنظران مشفق محيطزيست ربوده است با اين حال باز هم هشدارها را ناديده میگيريم!
هزاران بلوط کهنسال در منطقه حفاظت شده دنا قربانی عبور لوله انتقال گاز میشود در حالی که میتوانستيم بیآنکه تيشه به ريشه اين منابع آب ساز فرود آوريم مسيری دورتر انتخاب کنيم اما نکرديم، چراکه هشدارها را ناديده گرفتيم! گفتند و فرياد میزنند ساخت سازههای عظيم آبی بدون ارزيابی واقعی زيستمحيطی در عرصههای زاگرس، در آيندهای نزديک سبب ظهور کانونهای جديد بحران گردوغبار میشود؛ اما باز هم هشدارها را جدی نگرفتيم! گفتند و میگويند اين شيوه رفتار با طبيعت باعث از بين رفتن جوامع بومی در پاييندست و مهاجرت آنها به حاشيه شهرها و هزاران معضل میشود! اما باز هم اين هشدارها را ناديده گرفتيم!
گفتند و میگويند حفر چاههای غيرمجاز و برداشت بیرويه از سفرههای زيرزمينی دهها دشت حاصلخيز کشور را به بيابان تبديل کرده و میکند! اما باز هم اين هشدارها را ناديده گرفتيم! گفتند و میگويند برای معيشت حاشيهنشينان جنگل به ويژه رويشگاههای زاگرسی بايد چارهای انديشيد زيرا صيانت از اين عرصهها در گروی قطع وابستگی معيشت جنگلنشينان به اين رويشگاههاست! اما اين هشدارها را جدی نگرفتيم! گفتند و میگويند چرای بیرويه در مراتع و جنگل، و تداوم دامداری سنتی، نيم رمق باقی مانده اين عرصهها را میگيرد، اما باز هم هشدارها را جدی نمیگيريم. چرا؟ اين چرا بزرگترين چالش محيطزيست و منابع طبيعی است؛ چرايی که ريشه در بسياری از مسائل دارد. روزی معاون سردبير يکی از روزنامهها به خبرنگار حوزه محيطزيست گفته بود « چقدر درباره شاخ پلنگ مینويسی؟! باتلاق و جنگل چه چيزی دارد که هرروز درباره آن مینويسی؟ خسته نشدی؟»
آن خبرنگار اين پرسش طعن آميز را با پرسش سادهای جواب دادبود:« شما از نفس کشيدن خسته میشويد؟!» در واقع با اين پرسش نشان داده بود که اهميت محيطزيست همسنگ نفس کشيدن است. تلقی آن معاون سردبير از محيطزيست تلقی طيف گستردهای از مسئولان است که هنوز جايگاه محيطزيست و منابع طبيعی را درک نکردهاند.براساس همين نگاه نادرست است که اخيرا يکی از مديران محلی به جای تقدير از کارشناسی که نسبت به تخريب ناشی از احداث جاده برای عبور خط لوله گاز در منطقه حفاظت شده و ذخيرهگاه زيستکره «تنگ صياد» هشدار داده بود از او شکايت میکند. در حالی که چندی پيش با امضای يکی از مديران محلی بيش از ۱۴هزار اصله بلوط کهنسال طی ۲روز قلعوقمع شد بیآنکه آن مدير بهعنوان يک شخصيت حقيقی مورد بازخواست قرار گيرد... . در عين حال روز جهانی محيطزيست تنها روز هشدار نيست؛ روزی است برای قدرشناسی و گراميداشت آندسته از محيط بانان، جنگلبانان، کارشناسان و سرانجام مديرانی که با وجود همه دشواریها بر سر منافع محيطزيست و منابع طبيعی مصالحه نمیکنند و تا پای جان بر سر صيانت از ميراث طبيعی کشور ايستادهاند؛ تعظيمشان میکنيم و بر آنها درود میفرستيم.