عسگرپور، مديرعامل خانه سينما: سينمای ايران به شدت مديون بنيانگذار انقلاب اسلامی است، مهر
مديرعامل خانه سينما معتقد است اگر امروز سرمان را در سينمای دنيا بالا می گيريم و خيلی مواقع جزء چند کشور مطرح از ما ياد می شود اين موضوع را به شدت مديون همين مرد بزرگ هستيم که يک موقعيت کاملا منحصر به فرد برای سينما بعد انقلاب ايجاد کرد.
۱۴ خرداد ماه مصادف با رحلت امام خمينی (ره) بنيانگذار انقلاب اسلامی است که به گفته فيلمسازان سينمای ايران نقش بسيار مهمی در فرهنگ خصوصا حوزه سينما بعد از انقلاب اسلامی داشته است، به همين منظور با محمد مهدی عسگرپور مديرعامل خانه سينما و کارگردان سينما گفتگويی در ارتباط با نقش ايشان در پيشرفت سينمای ايران انجام داديم.
* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: امام خمينی (ره) در پيشرفت سينمای ايران بعد از انقلاب نقش مهمی داشته اند. شما به عنوان يک سينماگر و مديرسينمايی در دهه های مختلف آيا به خاطر داريد ايشان اظهار نظر مشخص و معينی درباره سينما عنوان کرده باشند؟
- محمد مهدی عسگرپور: وقتی به تاريخ رجوع می کنيم، ايشان يک جمله معروف دارند. وقت ورودشان به کشور عنوان کردند که "ما با سينما مخالفت نيستيم ما با فحشا مخالف هستيم". اگر شما دقت بکنيد ايشان اظهارنظرهای پی در پی درباره سينما نداشتند. بيشتر يک مشی و رفتار را دنبال می کردند و اين رفتارها در حوزه مختلف کشور من جمله حوزه فرهنگ و سينما سايه خود را انداخته بود.
انقلاب اسلامی جزء معدود انقلاب هايی بود که به شدت با رهبری خود در دنيا معروف است زيرا متکی به رهبری خودش بوده است. اينگونه نبوده که با گروه چند نفره روبرو باشيم که در رهبريت نظام نقش داشتند. بلکه به شدت رهبری انقلاب وابسته به يک فرد بوده است. به همين اعتبار نقطه نظرات ايشان در حوزه های مختلف بدون اينکه زياد شعار داده شده باشند يا سخنرانی متعدد شده باشند سايه خودش را انداخته است.
*اما با وجود اين موضوع در سينمای ايران در همان دهه های اول انقلاب که همزمان با جنگ تحميلی بود آثار درخشانی توليد و حتی جهانی شد.
- بله؛ سينمای ايران به سرعت بعد از انقلاب جهانی می شود. درست در زمانی اين اتفاق شکل می گيرد که ما درگير جنگ می شويم. کشوری که تازه انقلاب کرده و انقلاب آن هم اسلامی و رهبر آن نيز دينی است و به سرعت هم درگير جنگ می شود.
با وجود اين موضوع طبق فرمول های رايج جهانی نبايد در حوزه فرهنگ خيلی موفق باشد و يا حرف زيادی برای گفتن داشته باشد اما اين اتفاق دقيقا بر عکس می افتد. حرفهای بسيار بزرگی در حوزه فرهنگ من جمله سينما زده می شود که ما را به سرعت بزرگ و جهانی می کند. اين ظرفيت بزرگ و تکرار نشدنی در تاريخ باعث می شود که يک نسل جديد در سينما بوجود بيايد و البته نسل قبل هم بهترين کارهای خود را در همين دوره انجام می دهند. اين نسل جديد به گونه ای رفتار می کنند و فيلم هايی ساخته می شود که موجبات افتخارات ما در دنيا می شود.
اگر حوزه سينما را از فرهنگ بگيريم آنچه از منظر بيرون از مرزها نسبت به کشور ما ممکن بود وجود داشته باشد، جنگ و حوزه های سياست است. اما سينما خيلی از اين معادلات را بر هم می زند. به هر حال ما با فردی که بنيان گذار انقلاب اسلامی است روبرو هستيم که به اعتراف خيلی ها يکی از موثرترين شخصيت های چند صد سال گذشته دنيا هستند. ايشان يک مرجع دينی عالی قدر هستند. بنيان گذار انقلاب به شدت اهل ذوق، شعر و فرهنگ بودند و طبع به شدت لطيفی داشتند. اين مجموعه تاثير خودش را کاملا مستقيم بر روی سينما می گذارند و ديگر شايد لازم نبوده که شخصا صحبت ها و يا سخنرانی هايی درباره سينما داشته باشند.
* گويا ايشان نظراتی را درباره برخی فيلمسازان در زمان خود و يا آثارشان مطرح کردند؟
- بله؛ درباره فيلم "گاو" صحبت هايی کرده اند و يا درباره مجموعه "پاييز صحرا" تا جايی که يادم است موضوعی را عنوان کردند. اگر هم ايشان درباره فيلم خاصی صحبت می کردند بيشتر به اين دليل بود که نظر ايشان را درباره فيلمی درخواست می کردند.
اگر عنوان می شد که امام خمينی (ره) درباره "پاييز صحرا" اظهار نظر کردند اين بدين معنی نبوده است که ايشان به يکسری افراد توجه و يا به آنها علاقه مند بودند. خيلی ها حالت تهاجمی نسبت به اين سريال داشتند و امام عنوان کردند که اشکال ندارد. اما در مورد فيلم "گاو" داريوش مهرجويی ايشان اظهار نظر مثبت داشتند و از آن به عنوان يک فيلم موثر ياد کردند.
ايشان نه تنها درباره سينما بلکه درباره حوزه های ديگر مثل کتاب، فيلم و يا اثر خاصی مصداقی برخورد نمی کردند. دنيای شخصی خودشان را خيلی خوب حفظ کرده بودند و به عنوان رهبر يک انقلاب که جهانی نيز محسوب می شود و اثرات آن را ما همچنان می بينيم بيشتر زمينه را برای بروز استعدادها فراهم می کردند.
ايشان نگاه پدرانه ای نسبت به همه حوزه ها داشتند که حتی مخالفين ايشان هم با احترام از بنيان گذار انقلاب ياد می کردند اين يک موقعيت منحصر به فرد است. من فکر می کنم سينمای ايران به شدت مديون ايشان است.
اگر امروز سرمان را در سينمای دنيا بالا می گيريم و خيلی مواقع جزء چند کشور مطرح از ما ياد می شود به شدت مديون همين مرد بزرگ هستيم که يک موقعيت کاملا منحصر به فرد برای سينما بعد انقلاب ايجاد کردند که کاملا قابل مقايسه با قبل انقلاب نيست. چند نسل ارزشمند را همين سينما به وجود آورد.
* فکر نمی کنيد سينمای ايران در حال حاضر يا در دهه های اخير از اين آرمانها و ارزش ها فاصله گرفته است؟
-بايد ببينيم از چه زاويه ای نگاه می کنيم. آن تب و لرزی که امروز با آن مواجه هستيم در حوزه های مختلف، شايد کمترين آن در سينما باشد. ما در حوزه های سياسی، اجتماعی و خيلی حوزه های ديگر و حتی اقتصادی دچار تب و لرزهای زياد شديم.
انقلاب ها بعد از يک دوره آرمان گرايانه با واقعيت ها روبرو می شوند و اين موضوع که دچار سرخوردگی شوند خيلی زياد اتفاق افتاده است. در تقسيم بنديهای جامعه شناسانه دوره های آرمان گرايانه و تبديل آن به واقع گرايانه خيلی مقطع مهمی است. ولی من فکر می کنم يکی از مشکلات ما اين بود که اين آمادگی را کمتر در خودمان ايجاد کرديم که وقتی با واقعيت ها روبرو می شويم چگونه بايد رفتار کنيم و اين آرمان ها چگونه بايد با واقعيت های امروز دنيا تطبيق پيدا کند. فکر می کنم بسياری از اين تب و لرزها شامل همين عدم تطبيق است يا آماده نشدن با واقعيت ها است. بايد اين دوره را هم تجربه کنيم.
* شما فکر می کنيد چه راهکاری می تواند ما را دوباره به همان سينمای پرافتخار برگرداند که مدنظر بينان گذار انقلاب بوده است؟
- نگاه امروزی به سينمای کشور ما ممکن است ما را دچار خطا کند. اگر به گذشته و يا دوره ۳۰ سال گذشته توجه کنيم و يا اگر به افتخارات ۱۵-۱۰ سال بعد از انقلاب خودمان دقت نکنيم، انگار اندوخته های گذشتمان را فراموش کرده ايم و درباره چيزی صحبت می کنيم که همين حالا به وجود آمده است.
سينما خيلی می توانست به اين دوره تبديل آرمان گرايی به واقع گرايی کمک کند. يکی از مشکلات اين بود که استفاده از همين امکان کمتر فراهم شد که سينما در بحث جامعه شناسی شرکت کند و نقش فعال ايجاد کند. همان طور که در دنيا چنين اتفاقی رخ داد.
*منظور شما همين دهه های اخير است؟
بله؛ اين همان ۱۵ سال گذشته است. سينما می توانست کمک زيادی به فهم اين موضوع برای ايجاد ارتباط منطقی بين آرمان ها و واقعيت ها در جامعه به وجود آورد. اما نگاه کمی سطحی و مديريت های نامناسب که توسط برخی افراد در بعضی دوره ها ايجاد شد و ممکن بود شانيت و امکانش را نداشته باشد، باعث شد اين امکان از سينما گرفته شد و سينما کارکرد روزمره تلويزيونی کمی دولتی و عقب افتاده پيدا کرد. اين امکان همچنان برای سينما از نظر من فراهم و سرمايه ها موجود است.
* پس نياز به يک تحليل درست تاريخی از سينمای بعد از انقلاب داريم؟
بله؛ به خاطر خيلی از موضوعات امروز که شايد دل آزرده شده باشيم نبايد اين گذشته ۳۰ ساله را فراموش کنيم. بايد از اندوخته هايمان درست استفاده کنيم و در واقع بايد يک نگاه منصفانه و تحليل گرايانه به ۳۰ سال گذشته داشته باشيم.
----------------------------------
گفتگو: بيتا موسوی