پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جشنوارۀ کن و زير و بم تاريخ، شهلا رستمی، راديو بين المللی فرانسه

در اين روز آغازين شصت و سومين فستيوال سينمائی کن ، در هوائی دم دار و در شهری که در آن کارگران به شدت مشغول کار برای تعمير ويرانی هايی هستند که در پی طغيان دريا در روز سه شنبه گذشته به وجود آمد، و در حالی که شهر هنوز از جنب وجوش خيل عظيم فستيوال روها پرنشده، شايد بد نباشد به تاريخچه آن نگاهی کوتاه بياندازيم.
اين فستيوال که مهمترين فستيوال جهان به شمار می آيد، بيش از ۳۵.۰۰۰ حرفه ای سينما و ۴۰۰۰ خبرنگار را به اين شهر می کشاند که با در نظر گرفتن ساليانه بودن جشنواره، نسبت آن از بازيهای المپيک هم بيشتر است.

فستيوال کن در سال ۱۹۴۶ به ابتکار "ژان زه" وزير وقت هنرهای زيبا بر پا نهاده شد.
پيش تر البته نياز به داشتن يک فستيو ال بين المللی مسابقه ای فيلم در نمايشگاه تخصصی سال ۱۹۳۷ محرز شده بود اما يک رخداد خاص باعث شد که اين خواست شکلی جدی به خود بگيرد.
ماجرا از اين قرار بود که در پايان سالهای ۱۹۳۰ ، دو شخصيت فرانسوی، ناخشنود از دخالت دولت های فاشيست آلمان و ايتاليا در انتخاب فيلم های فستيوال ونيز، طرح ايجاد يک فستيوال بين المللی فيلم را به وزير ياد شده ارائه کردند. اين طرح نه تنها مورد توجه اين وزير قرار گرفت بلکه حمايت آمريکائی ها و انگليسی ها را هم جلب کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




پس از آن مسئله انتخاب شهر مطرح گرديد و شهرهائی چون "ويشی"، "بياريتس" و "الجزيره" نامزد برگزاری فستيوال شدند. اما سرانجام "کن" برگزيده شدو "فيليپ ارلانژه" به عنوان اولين رئيس آن انتخاب گرديد.

در سال ۱۹۳۹، "لوئی لومير"، (يکی از برادران لومير و از
مبتکران سينما) رياست اولين فستيوال را که قرار بود از اول تا ۲۰ سپتامبر برگزار شود پذيرفت. اين همان سالی است که شاهد نمايش فيلم معروف "جادوگر شهر زمرد" ساخته "ويکتور فلمينگ" بود. در نتيجه در ماه اوت، کمپانی "مترو گلدوين ماير" يک کشتی بزرگ اقيانوس پيما را اجاره کرد و ستاره های هاليوود را به سوی فرانسه اعزام داشت. درميان اين ستاره ها، "تايرون پاور"، "گاری کوپر"، "آنابلا" و شماری ديگر ديده می شدند.

جشن های پر شکوهی نظير آن چه در فيلم "کازيمودو" ديده می شد،نيز پيش بينی شده بود. آمريکائی ها حتی می خواستند ماکتی از ساختمان کليسای معروف نتردام پاريس را در "کن" بسازند. اما در روز اول سپتامبر، يعنی روز گشايش فستيوال، ارتش آلمان نازی وارد خاک لهستان شد و فستيوالی را که هنوز به دنيا نيامده بود متوقف کرد. سه روز بعد هم فرانسه و انگلستان به آلمان اعلان جنگ کردند.

در واقع اولين فستيوال واقعی پس از جنگ، در سال ۱۹۴۶ برگزار شد و پس از آن هم، وقتی دو کشور ايتاليا و فرانسه بار ديگر خصومت ها را فراموش کردند، صحبت از اين می رفت که فستيوال "ونيز" و "کن" يکسال در ميان برگزار شوند. اما موفقيت چشمگير فستيوال و اعتراض کسانی که اين عمل را گونه ای کاپيتولاسيون فرانسه در برابر ايتاليا توصيف می کردند، باعث شد فستيوال، سال بعد، آنهم با وجود گرفتاريهای زياد (از جمله کنده شدن سقف کاخ فستيوال در پی بارانهای سيل آسا) برگزار شود.
گر چه فستيوال کن بدين ترتيب موضعش را محکم کرد و در اروپا مطرح شد اما از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۰ ظاهراً به دليل نبود بودجه، و در عمل به دليل توافقی که با فستيوال ونيز انجام گرفته بود، تشکيل نشد.

اما پس از پايان گرفتن اين توافق در سال ۱۹۵۰، جشنوارۀ کن به فصل بهار موکول شد تا ديگر جائی برای رقابت با ونيز وجود نداشته باشد.
چهار سال بعد، در سال ۱۹۵۵ ، نخل طلا به جای "جايزه بزرگ" برای بهترين فيلم به وجود آمد. در اين سال اولين نخل طلا به "دلبرت مان" برای فيلم "مارتی" تعلق گرفت.

در عين حال کن جای خود را هر چه بيشتر در دنيای سينما باز کرد و آنچه که "آندره بازن"، منتقد به نام ميخواست، به واقعيت پيوست. او می گفت فستيوال بايد کمتر به جشن، وطن پرستی و يا ديپلماسی بپردازد و بايد بيشترخود را وقف سينما کند.

از همان زمان بود که سينماگران آثار مهم خود را راهی کن کردند. از جمله آنان "ربرتو روسلينی"، "فدريکو فلينی"، "اينگمار برگمان"، اليا کازان، "رابرت وايز"، " ويليام وايلر"، ميکلآنجلو آنتونيونی" و "ساتيا جيت رای" بودند.

در سال ۱۹۵۹، فرانسوآ تروفو" که فستيوال کن را يک "تآتر سياسی" می ناميد، جايزه بزرگ کارگردانی آن را دريافت کرد، "آلن رنه" سه سال پس از نمايش مستند جنجال برانگيز ش "شب ومه"، با فيلم "هيروشيما عشق من" به کن بازگشت و در همين سال "موج نوی" سينمای فرانسه اعلام وجود کردو بازار فيلم هم چشم به جهان گشود.

در سال ۱۹۶۸ ، عليرغم رشد چشمگير فستيوال، به دليل انقلاب دانشجوئی و کارگری در فرانسه و اعتصابات بزرگ و همچنين اشغال کاخ فستيوال توسط دانشجويان معترض، کار فستيوال در روز ۱۹ مه، متوقف شد.
گفتنی است که روز پيش از آن "فرانسوآ تروفو"، "ژان لوک گدار"، "کلود لولوش"، "کلود بری"، "رومن پولانسکی"و "لوئی مال" در اعتراض به برکناری "هانری لانگلوآ" از سمت رياست سينماتک فرانسه توسط "آنده مالرو"وزير فرهنگ، سالن نمايش را بر هم زده بر پرده های آن آويزان شده بودند.
اين اولين بار در تاريخ سينما بود که فستيوالی در نيمه راه خود لغو می شد.

در سال ۱۹۷۸ تغييرات اساسی در فستيوال به وجود آمد. ژيل ژاکوب به عنوان مديرآن برگزيده شد. او جايزه دوربين طلائی را، که به اولين فيلم کارگردانان درهمه بخش های فستيوال تعلق می گيرد، به وجود آورد.
تغييرات ديگری از جمله رياست هیأت داوران توسط حرفه ای های سينما مشاهده شد و سپس ژيل ژاکوب با ايجاد "سينه فونداسيون" در سال ۱۹۹۸، کار حمايت از توليدات سينمائی در جهان را آغاز نمود.
او همچنين همواره حامی سينماگران جهان به ويژه آنهائی که در کشورشان در فشار قرار دارند بوده است.

امسال فستيوال کن راه تازه ای را گشوده و آن هم پخش مستقيم مراسم گشايش آن در سينماهائی است که به دستگاههای ديجيتالی مجهز هستند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016