قتل شقايق، شعری از سپيده کلانتريان همراه با صدای شاعر (فايل صوتی)
در ديار ما شقايق می کشند
شب پرستان صبح صادق می کشند
زانکه خود بيگانه با عشقند و مهر
صبح معشوق و شب عاشق می کشند
ترس و وحشت عقلشان را در ربود
لاجرم ياران سابق می کشند
بهر زخم اندر پی مرهم نی اند
خود طبيب نيک حاذق می کشند
در هراس از حرکت کشتی عدل
خشمگين، باد موافق می کشند
قاتلان شادان و مقتولان به خاک
رهزده را جای سارق می کشند
با که بايد گفت اين وضع عجيب
يار لايق جای فاسق می کشند
قلبها خون شد سپيده تا گفت
در ديار ما شقايق می کشند
سپيده کلانتريان
[برای شنيدن دکلمه شعر، اينجا را کليک کنيد]