سرخ...سبز...سپيد، شعری از مستانه سپهری، مدرسه فمينيستی
مامان که خيلی جوان بود
ــ هم سن حالای من شايد ــ
جرأت نداشت بگويد :سرخ
چون همه يادشان می افتاد
به "گل سرخی"
کرملين
چپ
حالا که من جوانم
ــ هم سن آن روزهای مامان شايد ــ
جرأت نمی کنم بگويم سبز
چون خيليها يادشان می افتد
به "سيادت "
رويش
اصلاح
***
... چند سال ديگر که تو بزرگ شدی
ــ هم سن جوانی من و مامان-
جرأت داشته باش وبگو سفيد
شايد کسی تکانی خورد و يادش افتاد
به کبوتر
به صلح
به آزادی