بخوانید!
2 مرداد » در پي لغو و تعويق چندباره - نخستين جايزه شعر «نيما» به طور خصوصي برگزار شد، اعتماد
2 مرداد » توقف عمليات آسفالتريزي در ارتفاعات دماوند، همشهری 2 مرداد » به بهانه ساخت ساز هاي جديد، براي رسيدن به موسيقي معاصر، اعتماد 2 مرداد » سعيد فرجپوري؛ گروه دستان در ايران و خارج کنسرتي ندارد، فارس 2 مرداد » تابوت روسی برای مسافران ایرانی، خبرآنلاین
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! به بهانه ساخت ساز هاي جديد، براي رسيدن به موسيقي معاصر، اعتمادباربد اعلايي آهنگسازان ايراني براي خارج کردن موسيقي خاص ايرانيان از زير سايه لقب «سنتي» در اين سال ها دست به تجربيات گرانبهايي زده اند تا اين موسيقي هرچه بيشتر «معاصر» باشد. اما هر چقدر در حوزه طراحي صدا به سوي مرز هاي تجربه نشده حرکت کرده ايم، در حوزه ساخت ساز هاي جديد چنان که بايد، نبوده ايم. يکي از دلايل دامنه نه چندان متنوع موسيقي ايراني را مي توان در محدوديت دامنه صوتي ارکستر ايراني جست وجو کرد. چنانچه سال هاست آهنگسازان ايراني به کمبود صدا هاي باس و بم در ارکسترهاي ايراني اشاره کرده اند. اين محدوديت صوتي باعث مي شود دست آهنگساز براي رفتن به سوي مرز هاي جديد بسته باشد و دايره تکرار هرچه تنگ تر. براي نمونه توجه داشته باشيد که تجربيات زيادي در حوزه موسيقي دراماتيک در قالب موسيقي خاص ايراني انجام نشده است. دليل آن را هم نمي توان تنها به کم کاري هنرمند و آهنگساز نسبت داد.
نکته اينجاست که ارکستر ايراني با توانايي هاي فعلي خود امکان تصوير يا توصيف بعضي از احساسات و احوالات انسان امروز را ندارد. وقتي پاي موسيقي دراماتيک به ميان مي آيد (چه از نوع موسيقي فيلم، چه تئاتر، چه اپرا و چه موسيقي صرف که دغدغه شخصيت پردازي و دراماتيک بودن دارد) به خاطر تنوع حس هايي که ممکن است در يک اثر دراماتيک وجود داشته باشد، موسيقي ايراني دست خود را در مقابل بعضي از اين حس ها و احوالات بسته مي بيند. کنسرت هاي سال گذشته نشان مي داد بسياري از آهنگسازان و گروه هاي موسيقي اين ضعف را دريافته اند و به همين دليل شاهد رونمايي از ساز هاي جديد در ارکسترهاي ايراني بوديم. در کنسرت گروه اشتياق به آهنگسازي علي قمصري و خوانندگي عليرضا قرباني ساز «کمانچه باس» مورد استفاده قرار گرفت. (اين ساز سال ها قبل توسط استاد قنبري طراحي شده بود اما گويا در کنسرت گروه اشتياق ساز طراحي شده فرد ديگري مورد استفاده قرار گرفت) در کنسرت محمدرضا شجريان و گروه شهناز از دو ساز «صراحي» و «بم ساز» رونمايي شد که به خصوص بم ساز مي تواند نقش مهمي در ارکستر هاي ايراني بر عهده بگيرد. اين ساز در کنسرت گروه شهناز به شکل تکنوازي مورد استفاده قرار گرفت اما در صورتي که شکل تکامل يافته تري به خود بگيرد، مي تواند نقش مهمي در ارکستر هاي ايراني بر عهده بگيرد (خود محمدرضا شجريان نيز اشاره کرده است که با توجه به طول بيشتر زمان حيات صدا هاي بم در فضا، مي توان پدالي براي اين ساز طراحي کرد که نوازنده و آهنگساز کنترل بيشتري روي صداي اين ساز داشته باشند). همچنين امسال نيز شجريان سازهاي ديگري را در يک نشست رسانه يي رونمايي کرد. در کنسرت سال گذشته گروه دستان نيز پژمان حدادي از دايره هاي کوک شونده استفاده کرد. اين دايره ها که چند سال است در ترکيب ساز هاي کوبه يي گروه «دستان» مورد استفاده قرار مي گيرد، در بعضي از موارد مي توانند صداي بم تري نسبت به تنبک، دف و کوزه توليد کنند. در اين کنسرت ها به وضوح مي شد تشخيص داد که اين ساز هاي جديد چقدر در توليد صدا هاي جديد و رفتن آهنگسازان به سوي ايده هاي تازه تر نقش داشته اند. برخلاف آنکه از موسيقي خاص ايراني تحت عنوان موسيقي سنتي ياد مي کنيم، اين موسيقي هيچ گاه از پس زمينه سنتي شفافي برخوردار نبوده است. تعداد رساله هاي به جا مانده در حوزه موسيقي قبل از قاجار به تعداد انگشتان دست هم نمي رسد. تکوين موسيقي قاجاري هم تقريباً با حضور موسيقي غربي در ايران همزمان بوده است. يعني سنت هاي موسيقايي ايراني را نمي توان هم وزن و معادل با سنت هاي ادبي براي مثال در حوزه شعر قلمداد کرد. شايد هم به خاطر فقدان اين سنت هاست که تحولات در موسيقي ايراني کم وزن تر و کم رنگ تر از تحولات در ادبيات و شعر ايراني بوده است. شايد وجود اين سنت ها باعث مي شد آهنگسازان ما با آرامش بيشتري به سوي مرز هاي تجربه نشده حرکت کنند اما عدم وجود يک تاريخ موسيقايي شفاف باعث شده آهنگسازان معاصر ما بيشتر به دنبال تعريف و اثبات هويت خود باشند. به هر حال به نظر مي آيد محدوديت دامنه صوتي ارکسترهاي ايراني اين روزها به يکي از دغدغه هاي آهنگسازان ايراني تبديل شده است. نکته اينجاست که جهان صوتي هر آهنگسازي از يک بخش ورودي صدا و يک خروجي صدا تشکيل شده است. صدا هاي پيرامون آهنگساز ايراني فعال در حوزه موسيقي خاص و صرف ايراني را نمي توان با امکانات فعلي ارکستر ايراني به طور کامل به موسيقي ترجمه کرد. به همين خاطر است که گاهي احساس مي کنيم اين موسيقي از معاصر خود با فاصله ايستاده است. اضافه شدن ساز هاي جديد به ارکستر موسيقي ايراني باعث خواهد شد ورودي و خروجي جهان صوتي آهنگساز به يکديگر نزديک تر شوند. اما نکته اصلي اينجاست که از اين ساز هاي جديد نمي توان توقع داشت صدايي را توليد کنند که ويژه و منحصر باشد آنگونه که صداي ني ، کمانچه، سه تار و... صرفاً ايراني است و در ارکستر و ساز هاي فرهنگ هاي ديگر نمي توان آن را جست وجو کرد. در زمان پيدايش اين ساز ها جهان صوتي يک ايراني از استقلال و ويژگي هاي منحصر به فرد بيشتري برخوردار بوده است در نتيجه وسيله توليد صداي اين فرهنگ هم بسيار خاص و منحصر بوده است. اما امروز در پيرامون خود، به صداي جاري در يک خيابان گوش کنيد، آنچه مي شنويد در نيويورک، پاريس، توکيو و... هم قابل شنيدن است پس ساز طراحي شده در اين روزگار هم مي تواند به همين ميزان صدايي همگاني تر توليد کند. Copyright: gooya.com 2016
|