گفتوگو با پيمان ابدی درباره بدلکاری، به مناسبت درگذشت پيمان ابدی، فارس
خبرگزاری فارس: پيمان ابدی، که ديروز در حين فيلمبرداری جان باخت، معتقد بود کارش بدلکاری نيست و در واقع طراحی و کارگردانی حرکات اکشن است. او میگفت: من خودم بازيگر هستم و از خود بازيگر بهتر بازی میکنم به طوريکه کارگردان میگويد دقيقا مثل «پيمان ابدی» بازی کن.
حدودا سه سال قبل بود که در برنامه به خانه بر ميگرديم ناگهان مردم چهره کسی را ديدند که کارگردان حرکات اکشن يکی از پرمخاطبترين سريالهای خارجی پخش شده از تلويزيون بود.
«پيمان ابدی» کسی که آن صحنههای عجيب و غريب را طراحی کرده به ايران آمده بود و حالا سه سال از آن ماجرا گذشته است، و او ديگر در ميان ما نيست.
سه سالی که اگر چه توام با سختیها، شايعهسازیها و بعضاً با حسادت ها همراه بوده اما باعث شده تا پيمان ابدی در طی اين سه سال به عنوان کسی مطرح شود که حتی برای سادهترين صحنههای اکشن يا در فيلمها حضور دارد و يا از او مشاوره میگيرند.
گفت وگويی را با «پيمان ابدی» به مناسبت حضورش در سينمای ايران، تأسيس آموزشگاه بازيگری اکشن، دلخوریهايش از برخی افراديکه اگر چه آنها را رقيب خود نمیداند اما با ايجاد شايعه سعی در تخريب موقعيتش داشتهاند، انجام داده بوديم که ماحصل آنرا در زير میخوانيد:
*برای شروع بگو که چه شد تصميم گرفتی با وجود اينکه کارت در آلمان گرفته بود به ايران بيايی و در سينمای ايران کار کنی؟
کبرا ۱۱ سريالی بود که همه مردم می ديدند و آنرا دوست داشتند اما يک نفر بود که اصلا صدايش در نيامد که در اين کار حضور دارد نه به خاطر اينکه خجالت بکشم، بيشتر به دليل اينکه دوست نداشتم اين موضوع به گوش پدر و مادرم برسد. بالاخره آنها از من دور بودند و نمی خواستم نگران شوند. وقتی که آقای اسلامی از طرف جام جم آمده در مورد کبرا ۱۱ تحقيق کند آن موقع بود که همه فهميدند داستان چی است و يک ايرانی دارد به عنوان طراح حرکات اکشن اين فيلم کار می کند.
در واقع نقطه اصلی اين خبر که يک ايرانی دارد اينکار را می کند از طرف من نبود و کسی که آمد جنجال درست کرد و گفت من آمده ام و گفته ام به من کار بدهيد ادعايش بی اساس است. ولی مساله اصلی اين است که من را از طرف صداو سيما و سفارت ايران در آلمان به ايران آوردند و شخص من هيچ دخالتی در اين کار نداشتم.
* در مورد اين جار و جنجال هايی که بعد از آمدنت به ايران راه افتاد بيشتر توضيح بده.
با ورود من به ايرن اين مسايل شروع شد و متاسفانه برخی ادعا کرده اند که من گفتهام دکتر روانشناس هستم، من هيچوقت چنين چيزی را نگفتم. من فقط گفتم درس روانشناسی ورزشی خواندم اما برای اينکه دکترا بگيرم مثل ايران بايد مدارکم را تکميل کنم و من هم به دليل علاقه ای که به اين کار داشتم موفق نشدم بروم و مدارکم را تحويل بدهم بنابراين من دکتر نيستم اما درس روانشناسی ورزشی را خوانده ام و اين باعث شده است که من امروز بتوانم باعث شوم که بازيگرانی مثل مهراوه شريفی نيا،پوريا پورسرخ،محمدرضا گلزار،شهاب حسينی و تمام بازيگرانی که امروزه می بينيم در سينمای ايران دارند کار اکشن انجام می دهند بيايند جلوی ماشين بايستند و ماشين به سمتشان بيايد.مثل مرحوم خسرو شکيبايی که من در فيلم بختک با سرعت ۸۰ کيلومتر جلويش ترمز کردم و ايشان هم بدون هيچ مشکلی بازی خودش را انجام داد.
چه طور من می توانم بدون هيچ تجربه ای بروم بگويم فلانی هستم و شما به من اطمينان کنيد تا من اين کار را برايتان انجام بدهم.اين يک دورغی است که بالاخره در اين سهسال و نيم که من کار کرده ام گفته شده است،چون «پيمان ابدی» ارزان می گيرد همه با او کار می کنند اما اتفاقا من خيلی هم دستمزد بالايی می گيرم. مثل قضيه بانجی جامبينگ که من خودم رفتم وسايلش را به اسم خودم و با امضای خودم خريدم و در گمرک هم به اسم من بار ترخيص شد، و آموزش دادم و حتی دو نفر از اعضای تيمم را هم برای مسايل امنيتی بالای سر کار گذاشتم اما وقتی می بينم که فهم اين قضيه وجود ندارد که به عنوان يک ورزش مردم بيايند و از آن استفاده کنند و يک نفر تنها به فکر منافع مالی خودش است مسلم است که به من برمی خورد و خودم را کنار می کشم و بعدش هم به همين راحتی می گويند اين وسايل را من خريدم و ابدی هيچکاری نکرده است.
من نمی دانم چه کار بدی در ايران انجام داده ام که هنوز هم يک خبرگزاری يا يک روزنامه مثل البرز حرف های بی اساس يک نفر را در مورد من می نويسد، و يا اينکه می نويسند پيمان ابدی يک نفر را کتک زده است! من که از صبح تا شب سر کار هستم يعنی اينقدر بی کارم که بخواهم يک نفر را بزنم؟ آن هم آدمی را که عقل درست و حسابی ندارد.
* تاحالا خواسته ای که از طريق مراجع قانونی پيگير اين قضايا باشی؟
من چند بار بايد بروم و خواهش کنم که از طرف فلان آدم چيزی در مورد من ننويسيد. او با من خصومت شخصی دارد؟ من می توانم ثابت کنم اين حرف هايی را که می زند دروغ است اما باز هم همان حرف ها را می نويسند و واقعا خسته شدم از بس که گفتم و اصلا بخواهم به چه کسی شکايت کنم. جالب اين است که اين آدم آمد و خودش را به عنوان دوست من معرفی کرد، البته توانايیهای خوبی داشت اما وقتی من ديدم که فقط منافع خودش را می بينيد و من نوعی برايش مهم نيستم و وسيله ای برای رسيدن به هدفش هستم، ارتباطم را قطع می کنم.
يا مثلا برگشته اند و گفته اند که من به درفيلم ها خسارت وارد می کنم اما هيچوقت نتوانسته اند اين را ثابت کنند چرا که من حتی هزينه ها را هم پائين می آورم بنابراين در يک چنين جايی که حتی قانون کپی رايت هم وجود ندارد به کجا بخواهم شکايت کنم؟.حتی عنوان می کنند تا عضو خانه سينما نشوم به من جايزه نمی دهند در حاليکه کسی با يک فيلم می رود و آبروی کشور ما را در خارج از کشور می برد به او جايزه می دهند اما من که صحنه هايی را اجرا می کنم که کسی حتی نمی توانست خوابش را ببيند بيايم و بروم زير مجوعه جايی که حاضر نيست هيچ کاری برايم انجام دهد قرا گيرم.
به خاطر يک تهمتی که به من زده بودند پليس امنيت ملی من را خواست و تمام مدراک من را گرفت فرستاد آلمان تاييد شد و گفتند شما هيچ مشکلی برای کار در ايران نداريد حالا من بروم و از چه کسی شکايت کنم.
* برای اينکه از بحث اصلی دور نشويم رابطه ات با کارگردانان چطور است؟
همين آدمهايی که می گويم پشت سر من حرف می زنند روز اول آمدند و پشت سر همه کارگردانان حرف زدند که فلانی اصلا کار بلد نيست و... اما وقتی من رفتم سر کار ديدم برخی واقعا درک بالايی نسبت به کار دارند مثل «سيروس مقدم» که در سريال «روز حسرت» آمد و تمام صحنه تصادف را در اختيار من قرار داد حالا اينکه در تدوين به مشکل بر می خورند و يا وقت ندارند تا از صحنه اصلی استفاده شود دلايل ديگری دارد.
مثلا در سريال «ترانه مادری» صحنه اصلی در فيلم استفاده نشد اما وقتی مردم پشت صحنه را ديدند گفتند عجب کاری بوده، اما مملکت ما جمهوری اسلامی است و صدا و سيما يکسری قوانينی دارد که مثلا ما هيچوقت نمی توانيم ببنينيم که يک ماشين به بازيگر زن می خورد و او هم کاملا طبيعی به هوا می رود اينها را نمی شود در فيلمها نشان داد و گرنه دليلی ندارد رابطه من با کارگردانان خوب نباشد.
* برخی فکر می کنند کار تو بدلکاری است در حاليکه خودت می گويی طراحی و کارگردانی حرکات اکشن دراين مورد بيشتر توضيح بده.
من اصلا کارم بدلکار نيست و در واقع همانطور که گفتم کارم طراحی و کارگردانی حرکات اکشن است. من خودم بازيگر هستم و اگر شما پشت صحنهها را ببينيد وقتی من دارم به يک بازيگر آموزش میدهم از خود بازيگر بهتر بازی میکنم به طوريکه کارگردان میگويد دقيقا مثال «پيمان ابدی» بازی کن. پس نمی توانم برم و الکی بگويم که بدلکار هستم من الان سه سال است که تنها دارم آموزش می دهم و به ۴۰- ۵۰ نفر هرچيزی را که بلد هستم ياد میدهم، آن هم نه آموزشهای الکی.
من در مجلههای مختلف مثل «صنعت سينما» و «مجله فيلم» در مورد طراحی حرکات اکشن مطلب نوشتهام، چه کتابی وجود دارد که من بخواهم از روی آن اين چيزها را بنويسم؟ و اگرهست چرا تاحالا کسی چيزی نگفته؟ يعنی کارگردانان و فيلمسازان ما اينقدر خوش باورند که بی دليل فيلمشان را به من بدهند.
* در اين چند وقت اخير از طرف خانه سينما بارها گفته شده که «پيمان ابدی» بيايد و يک انجمن مستقل برای کار تاسيس کند تا هم زير نظر خانه سينما باشی و هم بتوانی از امکانات آنجا استفاده کنی. خودت به اين فکر افتادی؟
اتفاقا بارها از طرف خانه سينما به من زنگ زدند و من را تهديد کرده اند که بايد بروم و عضو خانه سينما بشوم،حتی من يک چنين انجمنی را درست کردم اما نمی گذارم که از من سوء استفاده بشود.شما زمانی انجمن تاسيس میکنيد و میرويد زير نظر يک مجموعه که آن مجموعه برای شما ارزش قايل بشود.اما وقتی که مجموعه برای شما ارزش قايل نيست به اين نتيجه میرسيد طرفی که در اين خصوص اظهار نظر میکند آدم بیسواد و بی شخصيتی است و چه دليل دارد که من بروم زير مجموعه ايشان قرار بگيرم.
* يعنی خانه سينما انتظار دارد شما زير نظر جلوه های ويژه کار کنيد؟
دقيقا، در حاليکه وقتی قرار است که يک صحنه اکشن بوجود بيايد من هستم که بايد بگويم چی کجا باشد يعنی من کارگردان بخش اکشن هستم و ويژوال افکت اسپشيال افکت در واقع در ارتباط با من بايد مشترکا صحنه ای را طراحی کنيم.ما يونيت ۲ هستيم. يعنی هر فيلمی شامل ۲ گروه می شود گروه اول که گروه درام است که بازيگران و کسانی هستند که صحنه های درام را فيلمبرداری می کنند و يونيت ۲ هم ما هستيم که بخش اکشن کار برعهده ما است که کارگردان خودش را جداگانه دارد و حتی گروه فيلمبرداری و عکاس جدا هم دارد و تنها واژه مشترک بازيگران هستند که دو کارگردان می نشينند و با هم صحبت می کنند.
دقيقا مساله ای که در دوسال گذشته با من و کارگردانان ايرانی افتاده است.و در اين شرايط صحبت می کنند زير مجموعه اسپشيال افکت قرار بگيريم درحاليکه کاری که انها می کنند چيست و کاری که ما طراحی می کنيم چيست.من اصلا نمی خواهم بچه ها جلوه های ويژه را خراب کنند چون انها رقيب من نيستند رفيقان من هستند اما متاسفانه برخی اين را نمی فهمند، اينها همکاران من برای بوجود آوردن يک صحنه بسيار زيبا و هيجان انگيز هستند اما کسی که می تواند تصميم بگيرد اين صحنه خوب است يا خير کارگردان حرکات اکشن است و مسول جلوه های ويژه نمی تواند به من بگويد که مثلا از طبقه پنجم بپرم پائين.
من از خدام است که بروم و در خانه سينما اين انجمن را بوجود بياورم اما همه چير بايد بر اساس يک اصولی باشد و نه اينکه من تنها زير مجموعه خانه سينما باشم.
* برای اينکه بخواهی عضو «خانه سينما» بشوی چه انتظاری داری؟
«خانه سينما» اصلا چه چيزی است و چه کاری برای جامعه سينمايی انجام می دهد؟ در يک سال گذشته تازه يک کارهايی برای بيمه کردن اهالی سينما دارد انجام میشود. بنابراين اول بيائيم و ببينيم «خانه سينما» چيست و چه کاری می تواند برای من انجام بدهد، بعد من بيايم بگويم با همه تشکيلات و امکاناتم حاضرم بروم زير مجموعه «خانه سينما».حتی وزارت ارشاد برای من چه کاری انجام میدهد به جز اينکه به من مجوز بدهد که من تمام مراحل را پله پله برای گرفتن مجوز طی کرده ام، شخصی مثل آقای محبی در وزارت ارشاد برای اينکه من بتوانم مجوز بگيرم جنگيد و من اين آدم را تاج سرم قرار می دهم.
«خانه سينما» فقط برای اينکه من را خراب کند از وزارت ارشاد در مورد من استعلام گرفت، ۴۰ فيلم کار کردن در طی حدود سهسال اصلا شوخی نيست. اما مسولان «خانه سينما» میآيند میگويند ما از «پيمان ابدی» فقط يک سکانس بزن بزن در «راه بی پايان» ديده ايم. آيا اين موضوع خجالت ندارد؟
* تو سالها در آلمان کار کردی و آنجا هم خيلی موفق بودی اما آيا در فيلمهای هاليوودی هم حضور داشتی؟
برای فيلم «کازينو رويال» از سری فيلم های «جيمزباند»، بازيگرش «دانيل کريک» آمد آلمان و سه ماه پيش ما دوره ديد و يک بخشی از تمرينات ايشان را من انجام دادم که برای اولين بار دارم به آن اشاره می کنم.
من حتی هنوز هم با سينمای آلمان و خارج از کشور ارتباط دارم، به عنوان مثال چند وقت ديگر قرار است بروم و يکی دو کار در لبنان و ترکيه انجام بدهم. اما مساله اين است که متاسفانه مردم ما نمی توانند از بعضی از خبرها مطلع شوند، من پشت صحنه همه فيلمهايی که کار کردم را دارم ولی به اين دليل که مثلا در گرمای ۴۵ درجه با شلوار کوتاه هستم و اين برای جامعه ما قابل قبول نيست نمیتوانم آنها را نشان بدهم.
* در سری جديد «کبرا ۱۱» که دارد پخش می شود که هم حضور داشتی؟
در ۴ قمست اول کار بودم که بعد آمدم ايران.البته اين سری جديد که در ايران دارد پخش می شود برای ۴ سال پيش است.و اتفاقا رنه اشتايگر که نقش تام را بازی می کند چند روز پيش به من زنگ زد و تولدم را تبريک گفت و تقريبا با همه اعضای گروه ارتباط دارم چرا که ۷ – ۸ سال با هم زندگی کرديم.
* بعد از حدود سه سال کار در ايران الان چه چيزهايی برايت مهم شده است؟
من تازه بعد از سهسال آن هم به توصيه بقيه ياد گرفته ام که بخواهم اسم من را در تيتراژ بنويسيد. هر چند در برخی فيلم ها مثل «ريسمان باز» اسم و من اعضای گروهم نه در تيتراژ ابتدايی آمد و نه در تيتراژ انتهای فيلم در حالی که اگر ما نبوديم معلوم نبود چه بلايی سر مردم میآمد، ول کردن يک گاو آن هم در شهرک غرب که شوخی نبود اما ما توانستيم اين صحنهها را جوری کنترل کنيم که اصلا کسی متوجه اين موضوع نشد که همه چيز کنترل شده بوده است.
* قطعا بسياری از مردم ان موضوع را نمیدانند اما در چند کار برای گرفتن حق و حقوقت به مشکل خوردی. در اين مورد بيشتر توضيح بده.
من تاحالا اين موضوع را جايی نگفته بودم اما آقای امير حسن شريفی متاسفانه نه تنها در فيلم«خواب زده» پول من را نداد حتی سر من را کلاه هم گذاشت و به دروغ از قول من خطم را جعل کرد که بنده سر صحنه به يک ماشين ۲۰۶ هشتصد هزار تومان خسارت وارد کردم. اينها چيزهايی است که بعد از اين سهسال برايم مهم شده و دوست ندارم کسی از من سوء استفاده کند. حالا اگر «خانه سينما» در مقابل اين اتفاقات می آيد و از من و گروهم مواظبت می کند حاضرم و بروم زير مجموعه «خانه سينما» قرار بگيرم در حاليکه کسی را که می خواهد من را خراب کند عضو خودش می کند.
* اعضای گروهت چند نفر هستند؟
۳۸ نفر که ۱۴ نفر آنها دختر هستند. اين خانمهايی که من به آنها تعليم دادم وقتی آنها را می بينيد اصلا باورتان نمی شود آنها بتوانند چنين کارهايی را انجام دهند اما از طبقه سوم- چهارم خودشان را پرت می کنند پائين، و حتی ماشين در حرکت خودشان را می اندازند بيرون که البته بعد از يکسال کار مداوم به اين درجه رسيده اند اما متاسفانه اجازه حضور اينها در فيلمها وجود ندارد.
من فکر میکنم واقعا توانستهام کار مهمی را انجام بدهم چرا که ۴۰ نفر آدم را که میتوانستند دنبال هر خلافی بروند را کاری کردهام که نه لب به سيگار می زنند و نه مشروبات الکی و کاملا سالم زندگی می کنند.
* بعد از سهسال کار در سينمای ايران بيشترين مشکل سينمای اکشن را چه چيزی می بينی؟
يک مساله اصلی تهيه کنندکان هستند که متاسفانه برخی واقعا تخصص لازم را در اين زمينه ندارند، نه من هر کسی ديگری که جای من باشد دوست دارد در سينمای ايران فيلمی ببيند که واقعا پول درست و حسابی در آن خرج شود نه اينکه کلی پول را به چهار تا بازيگر بدهيم و آخر سر هم يک فيلم خشک و خالی که نه هيچ هيجانی دارد و نه چيز ديگری را نگاه کنيم.
چشمک زدن يک پسر جوون به يک دختر يا دو زنه بودن فلانی که نشد فيلم،چقدر ما بايد فيلمهای تکراری ببينيم،چرا ما نبايد در مورد تاريخ خودمان با آن صحنههای عظيمی که میشود توليد کرد فيلم بسازيم.
شما در طی اين دو سه سال اخير که ما کارمان را شروع کرديم ببينيد که چقدر فضای فيلمها و سريالها عوض شده و حتی در بدترين فيلمها هم چند اتفاق وجود دارد، يعنی مردم دوست دارند انگزيه ببيند و ديگر خسته شده اند از بس که ياس و نااميدی در فيلم هايمان نشان داديم.مردم خودشان هزار و يک مشکل دارند و به جای اينکه بخواهيم چهار تا بازيگر بياوريم ۱۵۰ ميليون، بيائيد يک «بی ام و» بزنيم داغون کنيد بعد ببينيد مردم برای ديدن اين صحنه چه کار میکنند اما تهيه کننده ترجيح می دهد «بی ام و» را بگذارد زير پايش و «پرايد» داغون کند.
کاری نکنيم که بازيگران ما اينقدر سر فيلمها آسيب ببينند که کار کردن با آنها سخت شود مثل «محمدرضا فروتن» سر صحنه «پست چی سه بار در نمی زند» که اينقدر در کارهای قبلی آسيب ديده بود که راضی نمی شد صحنهها را بازی کند. نيائيم از فيلمهايمان همش ايراد بگيريم تا مردم مجبور شوند فيلم های خارجی ببينند بيائيم خودمان فيلمهای درست و حسابی درست کنيم که سينماها شلوغ شود.
* ۴۰ فيلم را کار کرده ای اما فکر میکنی کداميک از کارگردانان ما واقعا اکشن کار هستند؟
«بهروز افخمی» که واقعا دلش می خواهد کار متفاوت اکشن کند و در قسمت دوم «عمليات ۱۲۵» کارهای اکشن عجيب و غريبی خواهيد ديد.و «مهدی فخيم زاده» که به اعتقاد من تنها کارگردانی است که واقعا درک درستی از اکشن دارد و می داند دنبال چه چيزی از اکشن در فيلمهايش میگردد. البته من تاحالا با آقای «فخيم زاده» کار نکرده ام اما از کارهايی که از ايشان ديدم متوجه شدم واقعا علاقهمند است تا سينمای اکشن يک تحولی پيدا کند.من فکر می کنم «فخيم زاده» تنها کارگردانی است که واقعا دلسوزانه کار اکشن می کند اما مابقی کارگردانان واقعا هنوز ذهنيت اکشن ندارند.
* استقبال از آموزشگاهت چه طور بوده است؟
خيلی خوب و اينقدر علاقه مند بوده است که من منتظرم آموزش گروه فعلی کامل شود و مدارک اين گروه را به آنها بدهم تا آموزش گروه بعدی را شروع کنم. من يک باشگاه اختصاصی با همه امکانات در حد خارج از کشور در حدود يک سال است که در جاجرود تدارک ديدم و کاملا مخصوص به اين حرفه است.
* در اين آموزشگاه قرار است دانشجوها چه چيزی آموزش ببينند؟
قرار است بازيگری اکشن را ياد بگيرند مثلا ياد بگيرند بدون اينکه آسيبی به خودشان بزنند از يک پله خودشان را پرت کنند. مثل همين کاريکه در فيلمها به شهاب حسينی، محمدرضا فروتن، پژمان بازغی و ... ياد داديم که در عين اينکه بتوانند ديالوگ خودشان را بگويند يک صحنه اکشن را هم واقعی بازی کنند.
* از بين همه بازيگرانی که با آنها کار کردی کدام بازيگر است که واقعا استعداد کار اکشن را دارد؟
ما بازيگران را داريم که واقعا از لحاظ چهره و فيزيک تبديل شدن به يک ستاره اکشن را داشته باشند مثل شهرام حقيقت دوست، پژمان بازغی، پوريا پورسرخ و ... چند بازيگر ديگر که متاسفانه اسمشان را الان يادم نمی آيد حتی محمدرضا گلزار هم می تواند اما گلزار خودش در اين چند سال گذشته به عنوان بازيگر در سطحی قرار داده که تصور بازی اکشن برايش سخت است.
* و صحبت پايانی...
من اميدورام روزی برسد که در سينمای ما هيچ کس فقط منافع خودش را نبيند و اينقدر راحت به آدمهای مختلف مارک و برچسب نچسبانيم. اين مارک چسباندنها من را خيلی اذيت کرد.