۴۵۰ کودک همراه مادران زندانی حبس میکشند، ايلنا
طبق آيين نامه سازمان زندانها کودکان میتوانند تا سن سه سالگی با مادرانشان در زندان بمانند اما بر اساس گزارش انجمن دفاع از حقوق زندانيان گاهی اين وضع تا شش سالگی هم طول میکشد و طی اين سالها "کودکان زندان" با حداقل امکانات از کمترين حقوق خود محروم میشوند
ايلنا: ”کودکان ديگری هم در بند بودند. بزرگترين آنها دختر هفت سالهای کوچک اندام و رنگ و رو پريده بود. ديده بودم که او هم مثل بزرگترها کار میکرد؛ جارو میکشيد، سفره غذا را پهن میکرد و حتی ظرف هم میشست. خيلی عصبی بود و فکر میکنم اين حالت او از فضای زندان ناشی میشد. بچههای ديگر هم بازی میکردند؛ صف میکشيدند و دنبال هم راه میرفتندء گاهی هم با دنبالهبازی به وجد میآمدند. بچهها بازی میخواستند اما در زندان اسباببازی در کار نبود.”
مريم ۲۰ سال بيش از زندان آزاد شده اما هنوز هم از وضعيت بد زندان و کودکان در بند نسوان میگويد. ”تصور همه کودکان دربند از ماشين فقط مينیبوسی بود که فاصله بين زندان تا اتاق ملاقات را با آن طی میکردند.”
البته امروز با آن زمان فرق کرده و به نظر فعالان اجتماعی از آن روزگار تاکنون فضای زندانها و وضعيت زنان و کودکان زندان بهبود يافته اما هنوز هم مشکلی به نام "کودکان زندان" وجود دارد و هنوز هم بچههای بیگناهی هستند که به جرم داشتن مادری بزهکار حبس میکشند.
"کودکان زندان" اغلب کودکانی هستند که در دوران حبس مادر ميان ساير زنان مجرم متولد و همانجا بزرگ میشوند. "کودکان زندان" از ابتدا فقط جرم و مجرم میبينند. عادیترين مفاهيم برای آنها بيگانه است. کودکان زندان خيابان را نمیشناسند. از نظر آنان پارک وجود خارجی ندارد. کنجاويشان لابهلای ميلههای زندان محبوس میماند، سرخورده میشود، میميرد. در زندان حتی ليوانی برای شکستن وجود ندارد تا بچهها بفهمند که شکستن چيست.
مددکاری میگفت که طی چند سال خدمت خود در مراکز نگهداری از کودکان بهزيستی، کودکانی را ديدهاست که پس از جدايی از مادر زندانی به اين مراکز سپرده شدهاند اما آنها در سن چهار ، پنج، شش سالگی و حتی بيشتر يک تفاوت عمده با ساير بچهها داشتند؛ اين کودکان در روزهای ابتدا آنقدر از محيط خارج از زندان شگفتزده بودند که در حالتی مشابه شوک به سر میبردند، حتی بعضی از آنها از ديدن خيابان و ماشين وحشت میکردند.
کودکآزاری در زندان
طبق آيين نامه سازمان زندانها کودکان میتوانند تا سن سه سالگی با مادرانشان در زندان بمانند اما بر اساس گزارش انجمن دفاع از حقوق زندانيان گاهی اين وضع تا شش سالگی هم طول میکشد و طی اين سالها "کودکان زندان" با حداقل امکانات از کمترين حقوق خود محروم میشوند. آنها در حالی صبح تا شب را با زنان مجرم میگذرانند که يکی از مشکلات کنونی زندانهای ما کنار هم بودن مجرمان از انواع جرايم در يک بند است.
زينب زن ديگری است که چند سالی از عمر خود را در زندان گذرانده، همانجا کودک خود را به دنيا آورده و تا سه سالگی در کنار خود نگه داشته است. زينب از مشکلات آن روزها میگويد و اين که چهقدر کودکان در ميان زنان مجرم در خطر بودند؛ ”گاهی مجادلههای سختی بين زنان درمیگرفت. بند کوچک بود و همه با هم در میآميختند، خيلی اوقات زنان برای اين که طرف دعوا را بيشتر عذاب دهند، کودک او را کتک میزدند و در نهايت اين کودکان بودند که قربانی درگيریهای زندانيان میشدند.”
از نظر کارشناسان مسائل اجتماعی موضوع کودکان زندان از اين رو به عنوان مشکل مطرح میشود که اين کودکان حساسترين زمان زندگی خود يعنی سالهای نخست را در محيطی جدا از جامعه عادی و در کنار جرم و مجرمان سپری میکنند. اغلب زندانهای ايران فاقد شيرخوارگاه و مهدکودک برای اين بچهها است و برخلاف بسياری از کشورها کودکان زندان به ناچار از صبح تا شب زندانیاند و اين همان چيزی است که موجب میشوند بسياری از کودکان زندان آنچنان به اين محيط عادت کنند که در بزرگسالی خود به عنوان مجرم دوباره به زندان بازگردند.
انجمن دفاع از حقوق زندانيان در سال پايان ۸۶، گزارش را منتشر کرد که در آن نسبت به افزايش تعداد زندانيان از جمله زنان هشدار داده و اعلام کرده است که در اين شرايط، با کاهش فضای فيزيکی زندانيان نه تنها وضعيت اقامت مجرمان در زندان مناسب نيست بلکه ديگر امکان اصلاح فرد خاطی وجود ندارد. بر اساس اين گزارش در حال حاضر تعداد زندانيان پنج برابر گنجايش زندانهای کشور است و اين موجب افت چشمگير خدمات به زندانيان و به دنبال آن کودکان همراه با زنان دربند شدهاست.
سعيد مدنی، پژوهشگر مسائل اجتماعی نيز معتقد است که بايد به وضعيت نگهداری کودکان در کنار مادران زندانی بيشتر توجه شود. او با استناد به آمار رسمی کشور اعلام میکند که طی هشت سال گذشته تعداد جمعيت زنان ندانی از چهار درصد کل جمعيت زندانيان به هشت درصد افزايش يافته و اين در حالی است که ۶۰ درصد اين زنان ۱۹ تا ۲۹ ساله و بسياری از آنها مادراند.
آمار نداريم
مدنی میگويد: روی بدن بسياری از کودکان زندان آثار اذيت و آزار ديده شده که اين نشانگر نبود امنيت کافی در بند نسوان برای کودکان است اما با تمام اين اوصاف مسوولان در برابر اين سوال که تعداد کودکان در بند نسوان چند نفر است و وضعيت اين کودکان چگونه است، پاسخ مشخصی نمیدهند.
علی اکبری، مديرکل دفتر اقدامات تامينی و تربيتی سازمان زندانها که مسوول مستقيم اين موضوع است، در اين رابطه توضيحات مختصری به خبرنگار ايلنا ارائه میدهد: از پنج، شش سال پيش تفاهمنامه ای با عنوان "سرای مهر" با سازمان بهزيستی برای ساماندهی کودکانی که همراه با مادر خود در زندان هستند، منعقد شد و بر اساس آن در زندان زندان مهدکودک برای اين بچه ها احداث می شود.
او البته ازروند پيشرفت اين برنامه اطلاعی ندارد و آن را قابل پيگيری میداند.
علی اکبری همچنين میگويد که برای مادران در زندانها امکانات ويژهای از جمله رژيم غذايی متفاوت و اتاق بهتر در نظر گرفته می شود و در کل به اعتقاد مديرکل دفتر اقدامات تامينی و تربيتی سازمان زندانها وضعيت "کودکان" زندان مناسب است اما اين در حالی است که به گفته کارشناس مددکار همين اداره از سال ۷۸ تاکنون که سازمان زندانها در نامهای به رييس سازمان بهزيستی وقت اعلام کرد که برخی کودکان با مادران خود در زندان زندگی میکنند، طرح سرای مهر به تاييد هر دو سازمان رسيد اما به دلايل نامشخص اين طرح مسکوت مانده و در حال حاضر در سازمان زندانها پيگيری نمیشود.
اين کارشناس مددکار در اظهاراتی روشنتر از ساير مسوولان به صراحت میگويد که چند سالی است هيچ طرحی در اين سازمان -متولی اصلی امور زندانها در مورد "کودکان زندان" دنبال نمیشود و اين موضوع ديگر در دفتر اقدامات تامينی سازمان زندانها مطرح نيست.
بر اساس اظهارات فيضی در حال حاضر اغلب زندانها شيرخوارگاه و مهدکودک ندارند و هر زندان در اين مورد سليقهای رفتار میکند.
اين کارشناس مددکار سازمان زندانها نيز اعلام تعداد کودکان سازمان زندانها را وظيفه خود نمیداند.
اما با اين حال، بر اساس تحقيقات فرشيد يزدانی يکی ديگر از پژوهشگران مسائل اجتماعی در حال حاضر دست کم ۴۵۰ کودک همراه با مادران خود در زندانها به سر میبرند و هزار و ۵۰۰ کودک زير ۱۵ سال به خاطر زندانی بودن مادرانشان در مراکز شبانه روزی بهزيستی زندگی می کنند. مراکزی که به اعتقاد يزدانی خود نوع ديگری از زندان برای اين کودکان به حساب می آيد و بايد راهکار مناسب تری برای حفاظت از کودکان زنان زندانی به کار نبست.
طرحهايی که ناتمام ماند
اما انگار راهحلی در کار نيست و "کودکان زندان" سال هاست که فراموش شده اند؛ چه به نظر می آيد سازمان بهزيستی و سازمان زندانها به عنوان دو نهاد مسوول در اين زمينه چندان از برنامههای همديگر اطلاع ندارند و همکاری مشخصی بين آنها وجود ندارد. البته حميدرضا الوند، مدير دفتر شبه خانواده بهزيستی که متولی رسيدگی به امور کودکان بیسرپرست و بدسرپرست است، تصريح میکند که طی چند سال گذشته سازمان زندانها در اين زمينه کمکی از بهزيستی نخواسته است. او به طرحی اشاره میکند که در سال ۸۳ آغاز در همان مرحله آزمايش ناتمام ماند. ”در آن سالها از چند زندان بازديد کردم و ديدم که مادرانی در زندان وضع حمل کردهاند اما سازمان زندانها به اين وضعيت توجه نکرده و کودک مادر دوران محکوميت را گذرانده است. به همين دليل طرحی را به سازمان زندانها ارائه کردم که بر اساس آن برای کودکان زنان زندانی، شيرخوارگاهی در زندان اما خارج از فضای بند احداث شود تا کودک در ارتباط با مادر اما به دور از مجرمان ديگر رشد کند و پس از دو يا سه سالگی به سرپرست با صلاحيت يا مراکز شبانهروزی بهزيستی سپرده شود.”
الوند میگويد اما اين طرح در سال ۸۱ در زندان گنبد گلستان به صورت آزمايشی اجرا شد اما در همانجا مسکوت ماند و به ساير زندانها نرسيد.
طرح سرای مهر هم که مديرکل دفتر اقدامات تامينی و تربيتی به عنوان تفاهمنامهای به بهزيستی از آن نام میبرد، ظاهراً آنقدر به فراموشی سپرده شده است که مسوولان فعلی سازمان بهزيستی هيچ اطلاعی از آن ندارند و حتی اسم آن را هم نشنيدهاند.
حميدرضا الوند که معتقد است کودک زير دو سال نبايد به هيچعنوان از مادر دور شود اميد دارد که با مذاکرات بيشتر با سازمان زندانها بتوان اقدامات موثری برای کودکان زندان انجام داد.
او میگويد: بر اساس قانون سازمان بهزيستی متولی ارائه خدمات به کوکان بدسرپرست يا بیسرپرست است اما بايد مراجع قضايی عدم صلاحيت والدين را محرز و اجازه انتقال کودک به مراکز شبانه روزی بهزيستی را بدهند.
مديرکل دفتر شبه خانواده بهزيستی نيز اطلاع دقيقی از تعداد وضعيت کودکان زندان ندارد اما آمار اين سازمان از ميزان انتقال کودکانی که به دليل عدم صلاحيت يا زندانی شدن مادر و پدر به مراکز اين سازمان شاهدی بر افزايش تعداد اين کودکان است. از سال ۸۳ تاکنون تعداد کودکانی که به اين طريق به مراکز بهزيستی رفتهاند از دو هزار و ۳۰۰ به بيش از سه هزار نفر افزايش يافته و الوند میگويد که اين افزايش زنگ خطری برای جامعه است.
او اگرچه معتقد است که برای مادران مجرم بايد مجازات جايگزين زندان در نظر گرفته شود و يا زمان حبس آنها به پس از وضع حمل و رشد چند ماهگی کودک موکول شود اما در عين حال هم تاکيد میکند که اگر سازمان زندانها بخواهدء فضاهايی در زندان وجود دارد که قابل تغيير کاربری به شيرخوارگاه يا مهدکودک باشند. اين همان کاری است که سال هاست در بسياری از کشورهای جهان انجام میشود. مثلا در چين زنان باردار و يا مادران تا يک سالگی کودک به زندان فرستاده نمیشوند. در برخی از ايالات آمريکا نوزادان مادران زندانی ظرف ۲۴ تا ۷۲ ساعت از فضای زندان دور میشوند و در ايالتهای ديگر مهدکودک در اين مراکز ساخته شده است. دولت اسکاتلند هم به زندانها اجازه داده تا کودک را تا يک سالگی نگه دارند و پس از آن به مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست منتقل کنند.
البته در ايران هم از سال ۷۹ بر اساس تفاهمنامهای بين سازمان بهزيستی و زندان ها کودکان زندان پس از دو سالگی به شبانهروزیهای بهزيستی يا اقوام سپرده میشوند اما اکنون اطلاعی از روند اجرای اين تفاهمنامه در دست نيست و همانطور که مديرکل دفتر شبه خانواده بهزيستی گفت بيم آن میرود که برخی از اين بچهها پنهان از ديد مسوولان بيش از دو سال در زندان بمانند.
فرشيد يزدانی، پژوهشگر مسائل اجتماعی و مدافع حقوق کودکان، از قوه قضائيه انتظار دارد که در مورد آمار و اطلاعات اين کودکان اطلاعرسانی و با کمک سازمانهای مردم نهاد از مجازات کودکان بیگناه به اين شکل جلوگيری کند.
در کوچه پسکوچههای محله اوين کودکان صبح تا شب را بیوقفه و يک نفس از سراشيبی بالا میدوند و پايين میآيند. زير سايه درختان خستگی بازی را در میکنند و گاهی هم شايد از روی شيطنت زنگ خانه همسايهای را زير انگشتان کوچک خود میفشارند.
بچههای محله اوين هر روز در کوچههای طول و دراز شهر میدوند و سر به هر سوراخی میکشند و میدانند که مادر همين نزديکیهاست اما هيچ کس کودکانی را نمیبينند که در پس ميلههای آهنی روزها را يک رنگ میگذرانند.
کودکان زندان بازی را نمیشناسند.