امکان تبديل يک نيروگاه انرژی هسته ای به نيروگاه توليد سلاح های هسته ای خطرناک، مانند آب خوردن آسان است (بخش سوم)، ترجمه انور ميرستاری
از انتشارات بنياد هانريش بل و بنياد سبز اروپا
برگردان از انور ميرستاری، عضو حزب سبزهای اروپا
۱ – مشاهدات کوتاهی از تلاشهای منع گسترش هسته ای
در زمان جنگ سرد، همه نگاههای ترس از گسترش سلاح های هسته ای، پيش از هر چيز ديگری، متوجه کشورهايی بود که مشکوک به داشتن گرايش به موضوعات هسته ای، به فناوری يا دانشوری ساخت سلاح های هسته ای بودند. در سالهای دهه ۱۹۶۰ و در آغاز دهه ۱۹۷۰، جمهوری فدرال آلمان، هندوستان، اسرائيل، ژاپن، سوئيس و سوئد در ميان اين کشورهای مشکوک به شمار می آمدند. در ميانه های دهه ۷۰ و اوايل دهه ۸۰، آرژانتين، برزيل، مصر، هندوستان، عراق، پاکستان، کره جنوبی، تايوان و آفريقای جنوبی در بين کشورهايی بودند که علاقه وافری به انرژی هسته ای داشتند و اين امر هم و غم آنها شده بود. از زمان آغاز دهه ۱۹۹۰، ترسها در باره انرژی اتمی، به ويژه در پيرامون انرژی اتمی کشورهايی مانند عراق، ايران، پاکستان و کره شمالی متمرکز شده است. تقريباً تمام کشورهايی که دارای انرژی اتمی نبودند ولی با شدت شروع به پژوهش هايی در اين زمينه کرده بودند يا يرنامه های انرژی اتمی داشتند، از همان ابتدای کارشان با شک و ترديد و بی اعتمادی کشورهای ديگر روبرو بودند و تمايل آنها به برنامه هسته ای، از نزديک در زير ذرهبين بود.
با شگفتی بايد گفت که با همه اين حرف ها، تا پايان جنگ سرد تعداد کشورهای دارای سلاح های هسته ای در مقدار کمی باقی ماند. دليل اصلی آن، پيمان منع سلاح های هسته ای بود. آژانس بينالمللی انرژی اتمی که کار اصليش عبارت از مراقبت و زير نظر داشتن کارهای نيروگاه های هسته ای است، در اين باره هم نقش بسزايی را ايفا کرد. بیآنکه کنترلهای چند جانبه جهانی يا خود کشورها را در باره فناوری ها و صادرات ها، بی علاقگی کشور ها به داشتن سلاح های اتمی، گرفتن تضمين های امنيتی از قدرتهای اتمی – زمانی که خطرات استفاده های نظامی جدی بودند - فشارهای ديپلماتيک و تنبيه های در نظر گرفته شده از سوی جوامع بينالمللی فراموش شوند.
پس از امضای پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای و در طی دوران جنگ سرد، اسرائيل، هند و آفريقای جنوبی نيز به۵ قبيله دارندگان سلاح های هسته ای، ايالات متحده، روسيه، انگلستان، چين و فرانسه پيوستند. ايالت متحده آمريکا در باره اسرائيل و هند، در هنگامی که در حال مذاکره با آن دو کشور در حال ساخت بمب های اتمی بودند، متقاعد شده بود که جلوگيری از دسترسی آن ها به گسترش سلاح های اتمی ناممکن شده است. درستی اين گفتار، بيش از چند سالی به درازا نکشيد.
آفريقای جنوبی با دولتی نژادپرست، تنها کشوری بود که در طی اين دوران، با شگفتی بيش از اندازه و عليرغم وجود پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای، توانست بمب اتمی بسازد.
پاکستان، بنا به گفتههای خودش و کره جنوبی اولين اعضای برنامه پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای هستند که پس از پايان جنگ سرد، سلاح های اتمی ساختند.
در ابتدای سالهای دهه ۱۹۹۰، در يک فاصله زمانی نسبتاً کوتاهی، اين اميدواری وجود داشت که خلع سلاح هسته ای و تلاشهای جدی برای منع گسترش سلاح های هسته ای، جهان را از خطر ويرانی اتمی آزاد کند. فوراً به دنباله همين برنامه، آمريکا و روسيه متعهد شدند تا هر چه زودتر پيمان کاهش سلاح های دوربرد استراتژيک خود را امضا کنند و روسای جمهور متعهد شدند تا برای کم کردن متقابل سلاح های هسته ای تاکتيکی خود ابتکار به خرج دهند. آفريقای جنوبی پس از سقوط رژيم نژاد پرستی، برنامه هسته ای خود را رها کرد. بيلاروسی، قزاقستان و اوکرائين در زير فشارهای بينالمللی به چشمپوشی از سلاح های هسته ای به ارث رسيده از دولت اتحاد جماهير شوروی رضايت میدهند و به کشورهای امضا کننده پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای، به عنوان اعضای بدون سلاح های هسته ای می پيوندند. بايد نام دو کشور ديگر، برزيل و آرژانتين را نيز به نام اين کشورها افزود که به دليل بلند پروازی هايی برای دسترسی به سلاح های اتمی، سالهای زيادی مورد ظن جوامع بينالمللی بودند.
در سال ۱۹۹۵ يک توافقنامه ديگری شامل برداشتن محدويت زمانی پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای که تا آن زمان ۲۵ ساله بود و بدون پيروی از شرايط ساختن سلاح های هسته ای، ممکن شد. آز آن زمان تا کنون، اوضاع به طور چشم گيری تغيير و تحول يافته است. بار ديگر از سوی دولت های زيادی، گسترش سلاح های هسته ای يکی از بزرگترين خطرات برای امنيت جهانی بشمار می رود. عامل های زيادی سبب اين وضعيت می شوند. پس از پايان جنگ سرد، کشورهای قدرتمند هسته ای انبارهای اسلحه های اتمی خود را با آن سرعتی که کشورهای بدون سلاح های اتمی اميدوار بودند و از آنها انتظار داشتند، تخليه نکردند.
آنان هميشه بر لزوم مدرنيزه کردن سلاح های هسته ای پافشاری میکنند و بدين ترتيب اعلام میکنند که همچنان قصد نگه داشتن اين سلاح ها را برای دهها سال ديگر دارند. پس از نابودی اتحاد جماهير شوروی که تضعيف روسيه را در پی داشت، يک نگرانی جدی تازه تری پيدا شد: آيا دولتهای تازه سر بر آورده از اتحاد جماهير شوروی که در ميان بحران دست و پا می زنند، توانايی آن را خواهند داشت تا به اندازه کافی امنيت سلا ح های اتمی، مواد هسته ای، فناوری و دانش مهارت و دانشوری را در سرزمين های خود حفظ کنند؟
در سال ۱۹۹۱ پس از جنگ خليج پارس، بازرسان بينالمللی يک برنامه هسته ای نظامی در عراق کشف نمودند. در ۱۹۹۸ پاکستان پس از نخستين آزمايش موفقيت آميز خود، همان طوری که مدتی بود، انتظار می رفت، به جرگه نيروهای اتمی پيوست. پس از سالها بالا و پايين کردن و شک و ترديد، در سال ۲۰۰۳، کره شمالی اولين کشوری بود که از پيمان منع توليد سلاح های هسته ای بيرون رفت و اعلام نمود که دارای سلاح اتمی است.
از زمان حمله ۱۱ سپتامبر، احساسات مردم نسبت به خطرات سلاح های هسته ای شديداً افزايش يافته است. ايالات متحده به عنوان قربانی اين حادثه تروريستی، در تجزيه و تحليلهای خود در باره تهديدات مربوط به سياستگذاری امنيتی، جايگاه مهمی را برای يک گروه فعال تازهای که می تواند از گسترش سلاح های هسته ای بهره مند شود، در نظر می گيرد. مثال:
عوامل و مامورهای فرامليتی و غير دولتی مانند تروريست ها، جنايت کارهای سازمان يافته، مذهبيون تندرو يا بنگاه های بيگانه.
هر چند که چنين گروههايی در طی دهها سال گذشته توسط کارشناسان در زير نظر بودند، اما تنها پس از يورش تروريست ها به نيويورک و واشنگتن بود که عالم سياست و توده های مردم از خواب گران به پا خاسته و به طور واقعی چشمهای نگران خود را به روی وجود چنين گروههايی باز کنند.
و اما، اگر روزی در آينده، تروريست ها برای يک حمله بزرگ، سلاح های هسته ای يا يک « بمب کثيف » دارای مواد راديو اکتيو و يا سلاح های سنگين و انفجاری کلاسيک به کار ببرند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
بخش عمده اين توجهات جديد از راه سياسی، اتاقهای فکر، صنايع آمريکا و ديگ کشورهای جهان صورت می گيرد. اينها با موفقيتهای زيادی تلاش کرده اند، تهديدات تروريستی، به ويژه، تهديدات سلاح های ويرانگر و کشتار دستجمعی را، با منطق فروش محصولات و عرضه خدمات و به کار گماردن کارکنان خودشان و هم چنين با تضمين دسترسی به منابع مالی، در جهت معقول برگردانند. آنان بلا فاصله از پشتيبانی و امکانات دستگاههای اداری جرج بوش برخوردار شدند. اما همچنان میتوان گفت که کارگزاران فرامليتی غيردولتی، مانند تروريست ها، میتوانند کوشش کنند که به مواد هسته ای، فناوری ها و دانشوری های مساعدی دسترسی پيدا کنند.
اگر اين گروهها پروژه ساخت « بمب کثيف » و يا يک بمب ساده ابتدايی را چه با دزدی و چه با بدست آوردن و يا حتی با ساختن مواد منفجره هسته ای با موفقيت عملی سازند، يک مشکل جدی ايجاد خواهند کرد.
چونکه گسترش سلاح های هسته ای دوباره به سر فصل برنامههای روزانه سياست امنيت جهانی وارد شد، خطرات ناشی از برنامههای هسته ای صلح آميز و نظامی نيز بارديگر نظرها را به خود جلب کرد. بحثهايی که اکنون در باره برنامه هسته ای ايران در جريان است، نمونههای خوبی در اين باره هستند: ايران به عنوان عضو کشورهای غير هسته ای پيمان منع گسترش هسته ای که زير نظر آژانس بينالمللی انرژی اتمی اداره می شود، نه تنها به دليل پنهان نگاه داشتن بخشی از فناوری هسته ای و زير پا گذاشتن تعدادی از تعهداتش، بلکه به خاطر تجربههايی هم که از عراق و کره شمالی وجود دارند، مورد شک و ترديد است.
نمونه عراق به روشنی ثابت میکند که ممکن است کشوری در زير پوشش يک برنامه صلح آميز، برنامهای نظامی داشته باشد و آنرا از کنترل و ديد آژانس بينالمللی انرژی اتمی پوشيده نگاه دارد. کره شمالی هم قادر بود يک برنامه هسته ای صلح آميز را به برنامه نظامی تبديل کند. هر چند که از ابتدای کارش مشکوک به نظر میرسيد و مجازات های خيلی جدی در باره آن اعمال شد، اين کشور امکان يافته بود تا به دسترسی به سلاح اتمی خيلی نزديک شود و در حال تصميم گيری بود تا خطر کرده و از پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای بيرون بيايد و اعلام کند که دارای سلاح های هسته ای می باشد.
چند سال پس از آن، کره شمالی نشان داد که میخواهد اولين آزمايش های سلاح های هسته ای خود را آغاز کند. به همين دليل است که امروزه منطق: «نبايد اجازه داد تا ايران به کره شمالی دوم تبديل شود»، خيلی پشتيبانی می شود.
برنامه هسته ای ايرانيان، بنا به گفته هايشان و بنا به تأييد تهران، حتی اگر يک برنامه کاملاً صلح آميز هم باشد، بنا به تجربياتی که از کره شمالی وجود دارد، بهتر است با شک نگاه شود.
اگر همه برنامههای هسته ای صلح آميز تازه از حد خود در استعمال راکتورهايی که با آب سبک کار میکنند تجاوز کنند و بخش مهم دايره چرخشی سوخت را در نظر نگرفته و به آن اهميت ندهند، بايد بايد به آنها بيش از گذشته ها با ترديد نگاه شود. ايران اولين کشوری است که با اين سياست تازه منع گسترش هسته ای در جهان روبرو شده است.
کار کنترل ايران میتواند در آينده درسی برای تمام کشورهايی که به دنبال استفاده کامل از فناوری و برنامه هسته ای باشند، شود، و به طور خودکار عطف به ماسبق شود.
۲ – نوشتهای کوتاه در باره ساختن نيروگاه های هسته ای صلح آميز
بنا به دادههای آژانس بينالمللی انرژی اتمی، ۳۲ کشور از ۱۹۳ کشور موجود در جهان، در سال ۲۰۰۹ از تعداد ۴۳۸ راکتور هسته ای تجاری برای توليد برق بهره برداری می کردند. در سال گذشته ۵۴ نيروگاه در حال ساخت بودند و ۵ نيروگاه برای بازنگری و بررسی، کار نمی کردند. راکتورهايی که امروزه کار می کنند، کمتر از ۵٪ مجموع نيازهای انرژی جهانی را تأمين می کنند، در حالی که در سال ۲۰۰۷، آنها نزديک به ۱۴٪ در توليد برق جهانی نقش داشتند. بخش بزرگی از راکتورهای تجاری توسط کشورهای پيشرفته صنعتی جهان استفاده می شوند.
در سال ۲۰۰۸، ايالات متحده ۱۰۴، فرانسه ۵۹، ژاپن ۵۵، روسيه ۳۱ و بريتانيای بزرگ ۱۹ راکتور داشتند. کانادا ۱۸، آلمان ۱۷ و اوکراين ۱۵ راکتور داشت. کره جنوبی دارای ۲۰، هند دارای ۱۷ و چين دارای ۱۱ راکتور بودند. تايوان از ۶ راکتور استفاده می کرد.
بنا به گزارش آژانس بينالمللی انرژی اتمی، هر کدام از کشورهای آرژانتين، مکزيک، پاکستان و آفريقای جنوبی دو نيروگاه دارند. معمولاً انواع مدل های جديد راکتورها به تعداد ۲۱ راکتور در چين، ۹ در روسيه، ۶ در هند و ۶ در کره جنوبی ساخته شده اند.
ايران راکتور اتمی بوشهر را تقريباً تمام کرده است و در انديشه راکتورهای ديگری است. بيشتر راکتورهای جهان راکتورهای آبی با فشار ۲۶۴ می باشند. همچنين راکتورهايی با آب سنگين ۴۴، راکتورهای آبی جوشان ۹۴، راکتورهايی با گرافيت های سردکننده معتدل با آب سبک ۱۶ و راکتورهايی با گرافيت های سردکننده معتدل گازی ۱۸ هم میتوان ديد.
بيشترين نيروگاه های هسته ای از اورانيوم غنی شده ضعيف استفاده میکنند که شامل ۲٪ تا ۵٪ اورانيوم ۲۳۵ می باشند. بقيه مانند بيشتر راکتورهای آب سنگين میتوانند با اورانيوم طبيعی کار کنند. امروزه تنها دو «سورجنراتور» در دنيا وجود دارد.
بيشتر کشورهای دارنده نيروگاه های هسته ای دارای چرخه سوخت کاملاً بسته ای نيستند، بلکه يا فقط راکتور دارند يا فقط دارای تاسيسات ويژه ای هستند که برای چرخه سوختی استفاده می شوند. در هر دو حالت، اين کشورها روش چرخه سوخت باز را انتخاب می کنند.
{ (زير نويس نويسنده):
• در يک چرخه سوختی بسته، مواد سوخت راکتور از اورانيوم طبيعی تهيه و آماده مصرف در راکتورها می شود، اين مواد سوختی پس از مصرف، برای استفاده دوباره پالايش می گردند.
• در يک چرخه سوخت باز، مواد سوخت تنها يکبار از راکتور می گذرد. در اين حالت، مواد سوختی پس از آنکه مصرف میشوند، بدون پالايش، يک راست انبار می گردند. }
روش چرخه های سوختی بسته، خصوصا در کشورهايی مورد استفاده قرار میگيرد که برنامه سلاح های هسته ای دارند و يا در گذشته، چنين برنامههايی را داشتهاند و يا توان عملی کردن آن را دارند. ايالات متحده به عنوان کشوری که بزرگترين زرادخانه هسته ای را در جهان دارد، دارای چرخه سوختی باز غير نظامی است، زيرا دولت در سال ۱۹۸۰ تصميم گرفت از پالايش و بهينه سازی پس مانده مواد سوخته که به صورت اشعه هايی پخش می شوند، چشمپوشی کند. اساساً اورانيوم مصرفی به عنوان مواد سوخت در راکتورها، از دو منبع سرچشمه می گيرند. نزديک به دو سوم آن، از معادن اورانيوم به دست میآيند. امروزه ۱۹ کشور بين ۴۰ تا ۵۰ هزار تن اورانيوم طبيعی در سال استخراج می کنند. بزرگترين عرضه کنندگان آن کانادا، استراليا و قزاقستان هستند. آنها در سال ۲۰۰۷، با هم در مجموع، نزديک به ۶۰٪ کل اورانيوم را استخراج کردند. فروشندگان مهم ديگر، نيجريه، روسيه، ناميبيا و ازبکستان هستند. چندين سال است که ايران هم، فقط برای نياز داخلی خود، اورانيوم استخراج می کند. در ۲۰۰۳، ۴۶٪ آذوقه جهانی اورانيوم برای راکتورهای غيرنظامی، هم چنان از منابع ثانويه ای مانند دوباره غنی سازی اورانيوم فرسوده، بهينه سازی مواد سوخت مصرف شده و رقيق سازی اورانيوم به شدت غنی شده در انبارهای سابق نظامی به دست می آمد؛ در حاليکه امروزه تهيه اورانيوم به اين روشها به سختی به ۳۰٪ می رسد. گفتن اينکه در آينده، سهميه تهيه اورانيوم از راه منابع ثانوی تا چه ميزان خواهد بود، دشوار است. میتوان گفت که اين کار، به عنوان مثال، بستگی به آن دارد که در آينده کشورهای دارنده سلاح های هسته ای، به دادن اورانيوم به شدت غنی شده موجود در زرادخانه های خود، برای رقيق سازی آن ادامه دهند يا ميزان گنجايش بهينه سازی زباله های اتمی به اندازه چشمگيری افزايش يابد.
آژانس بينالمللی انرژی اتمی و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی بر اين باورند که با توجه به در صد مصرف کنونی، معادن موجود میتوانند هنوز به مدت ۸۳ سال به تقاضای اورانيوم پاسخ مثبت دهند. در صورت افزايش تقاضای اورانيوم، اين رقم ۸۳ با همان نسبت معکوس، کاهش پيدا خواهد کرد. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی که معتقد به بالا رفتن درخواست اورانيوم به شيوه استخراج از معادن در سال ۲۰۲۰ می باشد، در مجموع نام ۴۳ کشور را به عنوان دارندگان منابع اورانيوم قابل استفاده يادداشت کرده است.
هر دو سازمان های نامبرده در بالا، افزايش بسيار قابل ملاحظه ای را برای استفاده انرژی هسته ای پيشبينی می کنند.
فناوری های گوناگونی میتوانند برای غنی سازی اورانيوم به کار برده شوند. روش بسيار رايج برای اين کار، غنی سازی به کمک سانتريفوژهای های گازی است. با اين وجود، از شيوههای ديگری مانند «انتشار گازی»، جداسازی ايزوتوپ ها به وسيله آهنرباهای برقی و روش «بيکر» هم استفاده می شود. پنج کشور ايالت متحده، روسيه، انگلستان، فرانسه و چين که به طور سنتی در انرژی هسته ای قوی هستند، از کارخانه های غنی سازی به منظور انرژی هسته ای صلح آميز و هم چنين برای اهداف نظامی استفاده می کنند. پاکستان هم برای انرژی نظامی و هم غير نظامی، اورانيوم را غنی می کند. آلمان، هلند، ژاپن و آفريقای جنوبی از تأسيسات تجاری غنی سازی اورانيوم با اهداف صلح آميز استفاده می کنند. در استراليا و کره جنوبی از پژوهش های آزمايشگاهی و ساختن تأسيسات غنی سازی گرفته تا استفاده از نيروگاه های بزرگ و کوچک وجود دارند. ايران در حال حاضر توان غنی سازی خود را گسترش میدهد که شامل نيروگاه های زيادی میشود که مورد شک و ترديد برای دستيابی به برنامههای نظامی در آينده است. کره شمالی مشکوک به داشتن برنامه غنی سازی نظامی غير اعلام شده می باشد. در ماه مه ۲۰۰۶، برزيل اولين سانتريفوژ يک نيروگاه کوچک غنی سازی تجاری اورانيوم را به کار انداخت که میتواند اورانيوم را تا ۵٪ غنی سازد و خيلی آسان امکان تبديل آن به سيستم توليدی برای تهيه اورانيوم به شدت غنی شده وجود دارد. آژانس بينالمللی انرژی اتمی که بر ساخت نيروگاه ها نظارت می کند، با برزيل بر سر تضمين دادن کشور نامبرده به ايجاد تسهيلات ورود متخصصين اين سازمان به نيروگاه برای نظارت فناوری سانتريفوژهای به کار رفته درگير شد. کارخانه از سال ۲۰۰۹ به طور آزمايشی کار می کند.
پس مانده های مواد سوختی راکتورها يا بايد در جاهايی به طور دراز مدت انبار شوند و يا بايد در نيروگاه های تجاری واقع در کشورهای انگلستان، فرانسه و روسيه، برای بهره برداری دوباره پالايش شوند. ژاپن نخستين کشور غير هسته ای است که در سال ۲۰۰۸ يک کارخانه پالايش تجاری به راه انداخت.
در تأسيسات بهينه سازی از يک نمونه پيشرفته ای بنام متد « پورکس » استفاده میکنند که از جمله کارهايش، بازيافت اورانيوم از مواد سوختی مصرف شده و جدا سازی پلوتونيوم حاصل از کارکرد راکتور می باشد.
ساخت پايگاه های پالايشی با برنامههای نظامی که پلوتونيوم برای سلاح های نظامی توليد می کنند، نه تنها در پنج کشور دارنده بمب اتم، بلکه در اسرائيل ، هند و پاکستان و کره جنوبی هم يافت می شوند.
برخی از کشورها مانند آلمان، بلژيک، سوئيس و هلند که نيروگاه هسته ای صلح آميز دارند، پس مانده های سوختی پرتويی (زباله های اتمی) را برای بهينه و قابل بهره برداری دوباره، به کشورهای ديگری می فرستند. در آنجا پلوتونيوم های راکتور را جدا میکنند، يا با تيتر «بی خطر» به انبار های موقت می فرستند؛ يا راهی کارخانه ديگری میکنند تا در آنجا به « موکس » تبديل شوند. [« موکس » نام اختصاری اکسيد های مختلطی است که ترکيبی از دی اکسيد پلوتونيوم و دی اکسيد اورانيوم می باشند. سوخت موکس شامل دی اکسيد پلوتونيوم و دی اکسيد اورانيوم است. سوخت موکس خيلی بيشتر از اورانيوم غنی شده، پرتوهای راديواکتيو دارد. ( برگرفته از ويکی پديا توسط مترجم)]
در تعداد زيادی از کشورهای توسعه يافته، پلوتونيوم جدا شده يا در خاک خودشان انبار میشوند و يا در کشوری که پالايش و بهينه صورت می گيرد. انبار کردن در کشورهايی که دارای بمب اتم نيستند، تابع شرايط «تضمينی» آژانس بينالمللی انرژی اتمی می باشد. برای ساختن تاسيساتی که «موکس» درست می کنند، نيز همينطور است. پايگاه های هسته ای کشورهای دارای بمب هسته ای (۵ کشور حق وتو ـ مترجم) تابع هيچ نظارت بينالمللی نيستند، مگر اينکه خود کشور مربوطه صراحتا آنرا تائيد کند. بيشتر کشورهای در حال توسعه که از نيروگاه های هسته ای بهره برداری می کنند، پالايش و بهينه نمی کنند. آنها زباله های حاصل از سوخت را يا انبار میکنند و يا به کشور های فروشنده آن می فرستند. امروزه پس مانده های مواد سوختی، دليل اساسی بيشترين پلوتونيوم موجود در جهان هستند. اگر هيچ تصميمی در باره سرنوشت اين زباله های بشدت راديواکتيو و خطرناک گرفته نشود، بی گمان بررسی و پژوهش در باره احتمال وقوع يک خطر ديگر گسترش سلاح های هسته ای در دراز مدت سخت می شود. بلژيک، فرانسه، بريتانيای بزرگ، هند و ژاپن مواد سوختی موکس تجاری توليد می کنند. استفاده از موکس امکان محدود سازی پلوتونيوم های جدا شده را در يک انبار ميسر میکند و در نتيجه میتوان از پلوتونيوم های گردآوری شده، در چرخه سوختی استفاده کرد. کشورهايی مانند بلژيک، آلمان، سوئد و سوئيس از اين نوع سوخت استفاده میکنند. میدانيم که چين هم چنين طرحی را در برنامههای خود دارد. ژاپن و روسيه قصد دارند از سورجنراتورهای سريع و با مواد سوختی موکس استفاده کنند. آلمان زمانی توليد موکس را در ابعاد زيادی پيشبينی کرده بود، اما بعداً پروژه ساخت اولين نمونه اين کارخانه و هم چنين برنامه ساخت کارخانه توليدی موکس تجاری را کنار گذاشت. روسيه و آمريکا متعهد شدهاند که برای کمتر کردن توليد موکس، ذخيره های پولوتونيوم نظامی خود را کاهش دهند.
در سال ۲۰۰۴، در نزديک به ۱۳۰ راکتور پژوهشی، هنوز از مواد سوختی اورانيوم به شدت غنی شده استفاده میشد که تا سال ۲۰۱۰ تقريباً در همين حدود باقی ماند. در ميان آنها میتوان تنها راکتور تحقيقاتی آلمانی به نام « گارچينگ دو » را ديد که اکنون با اورانيوم غنی شده ۹۳٪ کار می کند. در طی دورانی، استفاده اورانيوم به شدت غنی شده در اين نوع راکتورها، در زمينه امنيت و گسترش سلاح های هسته ای ترس ايجاد کرده بود. زيرا دست کاری در سوخت اورانيوم شديداً غنی شده که دارای خطرات نسبتاً قابل ملاحظه ای می باشد، کار کاملاً سادهای است. همچنين تعداد زيادی از راکتورهای پژوهشی دارای سيستمهای تدارکاتی امنيتی نيستند. هميشه مقدار زيادی از مواد سوختی اورانيوم به شدت غنی شده مصرف گشته، در راکتورهای پژوهشی تعطيل شده و يا در نزديکی آنها انبار می شوند. از سال ۲۰۰۴ تا به امروز، خراب کردن ساختمانهای بيش از نيمی از ۳۸۰ راکتورهايی که از دور خارج شده اند، هنوز پايان نيافته است.
عناصر چرخه سوختی صلح آميزی که بيشتر به چرخه گسترش سلاح های هسته ای کمک می کنند، عبارتند از:
• فناوری ها و تأسيسات غنی سازی اورانيوم
• مواد سوخت به شدت غنی شده برای راکتورهای پژوهشی و راکتورهای دريايی
• راکتورهای پژوهشی و نيروگاه های هسته ای که میتوانند پلوتونيوم توليدکنند
• تأسيسات بهينه سازی که در آنها میتوان پلوتونيوم را جدا کرد و فناوری مربوطه را در اين راه به کار برد
• انبارهای پلوتونيوم نظامی بهينه شده، پلوتونيوم راکتور و همچنين اورانيوم به شدت غنی شده
• تأسيسات پژوهشی و بهينه سازی برای ساختن مواد ديگری به قصد نظامی، مانند تريتيوم يا پولونيوم ـ ۲۱۰