گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
29 آذر» اعدام ۱۱ بلوچ و انتقامجويی جمهوری اسلامی از بمبگذاری چابهار، عبدالستار دوشوکی24 آذر» کشتار چابهار توسط جندالله و واکنش بلوچها، عبدالستار دوشوکی 29 شهریور» در ردّ ادعاهای بی اساس استاندار تهران، توبه فـرمایان چـرا خود توبه کمتر میکنند؟ عبدالستار دوشوکی 6 شهریور» گزارش کمیسیون رفع تبعیض نژادی و "سکوت" رسانه های ایرانی، عبدالستار دوشوکی 25 تیر» دور باطل خشونت در سيستان و بلوچستان، گفتگوی دويچه وله با عبدالستار دوشوکی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! امروز روز جهانی زبان مادری است، عبدالستار دوشوکیامــروز دوشنبه ۲۱ فوریه، روز جهانی زبان مادری می باشد. ۵۹ سال پیش در چنین روزی دانشجویان در بنگلادش که در آن زمان بخشی از پاکستان بود، برای برسمیت شناختن زبان بنگالی که از نظر تعداد متکلمین زبانی در رده ششم جهان قراردارد، به تظاهرات پرداختند. ارتش پاکستان که زبان رسمی آن اُردو می باشد واز نظر تعداد متکلمین زبانی در رده بیستم جهان قراردارد، جواب این خواسته طبیعی و حق "مادرزادی" را با سرب مذاب داد و تجمع مسالمت آمیز دانشجویان را به خاک و خون کشید. پاکستان در آن زمان از پنج ایالت عمده بنام های بنگال (بنگلادش)، پنجاب، سرحد (پشتونستان)، سند، و بلوچستان تشکیل شده بود. اُردو زبان مادری حدود پنج درصد پاکستانی ها بود. تقربیا ً نیم قرن طول کشید تا کنفرانس عمومی یـونسکـو در نوامبر سال ۱۹۹۹ میلادی آن سالروز خونین را "روز جهانی زبان مادری" بنامد. قریب به ۱۰ سال بعد، یعنی در ماه مئی سال ۲۰۰۹ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل با تاکید بر مصوبه شماره ۱۳۵/۴۷ تصویب شده در سال ۱۹۹۲در مورد منشور جهانی حقوق افراد وابسته به گروه های قومی، ملی، زبانی و مذهبی دنیا و همچنین معاده بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، مصوبه شماره ۲۶۶/۶۱ را تصویب نمود که بر اساس آن دولت ها موظف هستند تا از خزینه و میراث زبانی و فرهنگی موجود در کشور خود حمایت و پاسداری کامل بکنند. بر طبق داده های منتشر شده توسط سایت اتــنـولـوگ (۱)، حدود ۶۹۰۹ زبان و گویش زنده در دنیا وجود دارد. اگرچه اکثریت قاطع این زبانها توسط تعداد محدودی از ساکنین کره خاکی مورد استفاده قرار می گیرد. بعنوان مثال در کشور چهار میلیونی پاپوا نیوگینی (گینه نو) بیش از ۸۳۰ زبان وجود دارد. و یا درکشور دویست هزار نفری وانوآتو، ۱۱۴ زبان و گویش مختلف وجود دارد. انجیل به بیش از ۲۲۸۷ زبان دنیا ترجمه و تکثیر شده است. اما ۹۴% از جمعیت جهان فقط با ۳۸۹ زبان و گویش صحبت می کنند. زبان فارسی نیز در رده ۳۴ زبانهای زنده دنیا قرار دارد که بر اساس سایت اتــنـولـوگ (۱) زبان مادری حدود ۲۴ میلیون ایرانی است. بر طبق داده های این سایت، زبان آذری در رده ۴۹ و زبان کـُردی در رده ۵۶ و زبان بلوچی در رده ۹۷ جدول زبانهای زنده دنیا قرار دارند. از منظر زبانی بیش از دوسوم کشورهای جهان جمعیتی کمتر از بلوچستان دارند. اما در بلوچستان ایران تدریس و نشر به زبان بلوچی ممنوع است؛ در حالیکه در بلوچستان پاکستان اینگونه نیست. بر طبق قانون اساسی افغانستان بلوچی یک زبان برسمیت شناخته شده می باشد. در مورد تبعیض و سرکوب زبانی و فرهنگی، می توان به بسیاری از اقوام و "ملیت های" دنیا اشاره کرد که از حق تدریس به زبان مادری خود بصورت عامدانه و جابرانه محروم هستند. زبان تامیل مثال گویائی است. تامیل ها که زبانشان در رده هیجدهُم جدول زبان های زنده دنیا قرار دارد، بدلیل مطالبه حقوقی سیاسی ـ فرهنگی و از جمله زبانی خود، توسط دولت مرکزی سریلانکا و با کمک برخی از کشورهای جهان از جمله ایران با بیرحمی و شقاوت توصیف ناپذیری سرکوب شدند. بر طبق اصل پانزده قانون اساسی جمهوری اسلامی، زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و "کتب درسی" باید با این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبان های قومی و محلی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است. اما علیرغم این حق تصریح شده در قانون، سایت ایران بوم (۲) در توجیه تبعیض و سرکوب فرهنگی می نویسد: "آخرین فراز از این اصل به روشنی از آزادی ِ (نه الزام) تدریس ادبیات محلی در کنار زبان فارسی سخن به میان آورده است. باید توجه کرد که «ادبیات»، تنها بخشی از زبان به شمار می رود نه مساوی با آن. بنابراین از عبارت :«تدریس ادبیات آن ها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است» نمی توان نتیجه گرفت که قانون اساسی پروانه تدریس زبان ها و گویش های محلی را در مدارس صادر کرده است. پس عمل به اصل پانزده، مستلزم تدریس زبان های محلی نخواهد بود بلکه قانون گذار با ظرافت و دقت کامل استفاده از زبان های محلی را فقط در رسانه های منطقه ای آزاد دانسته است و در مورد تدریس در مدارس، فقط «ادبیات محلی» را در نظر گرفته، بدون آن که الزامی برای دولت ایجاد کرده باشد". این سایت که سیاست تبعیض آمیز رژیم را منعکس می کند، در ادامه توجیه خود می نویسد: "ممکن است عده ای مایل باشند از عبارت «آزاد است» تفسیر وارونه ای داشته و آن را مبین اراده ی قانون گذار در بیان تدریس ادبیات محلی بدانند در حالی باید گفت: اولا ً "این اصل فاقد هر گونه "ضمانت اجرایی" است. دوم اینکه اگر از عبارت "آزاد است" هم مفهوم تخییر و هم مفهوم اجبار را قابل استنباط بدانیم، آنگاه بایستی با مراجعه با اصول استنباط قوانین و نیز علم کلام و اصول فقه، مسئله را بررسی نموده و حکم مسئله را استخراج کنیم. موضوع اصول عملیه که شامل سه اصل عمده ی : "برائت"، "استصحاب"، "احتیاط و تخییر" می باشد، «شک» است و هر گاه نسبت به امری یقین نباشد به یکی از این اصول مراجعه می کنند". این سایت در پایان اضافه می کند: " رهیافتی که با تکیه بر اصل پانزده قانون اساسی سعی دارد مشوق چند فرهنگ گرایی افراطی شود، تقلیل جویانه و شتابزده و مسئولیت گریز است. چنین رویکردی با روح قانون که در صدد است افراد ملت را از تشتت و پراکندگی منع کند منافات دارد. از آن جا که اراده ملت همواره حق برتر و «حاکمیت ملّی» رکن اصلی نظام اداری و سیاسی هر اجتماع به شمار می رود، هر گونه تفسیر قوانین و مقررات موضوعه که با این اصل منافات داشته باشد ، حیات مشترک ملی را تهدید خواهد نمود و هیچ اصل یا ماده ای از مواد قانون، از این موضوع بر کنار نیست. حقوق بشر در سایه حاکمیت ملی، و هویت های فرو ملی در سایه هویت ملی معنا دارند."
البته توجیه فقی و "کلاه شرعی گذاشتن بر سر اصل ۱۵ قانون اساسی مختص جمهوری اسلامی نیست. رژیم پهلوی نیز با به زیر پا گذاشتن قانون اساسی مشروطه، به "حق آزادی زبان توسط اقوام ایرانی" بمثابه " ریسک بزرگ و خطر بل القوه امنیتی می نگریست. آنها وحدت ملی را نه در تنوع و کثرتگرایی دمکراتیک مبتنی بر عدالت، برابری و احترام متقابل بر اساس منشورهای جهانی، بلکه بر تک سازی اجباری از طریق لوله تفنگ و طناب دار، می بینند. این سیاست قهرآمیز همگونسازی و تحقیر و تبعیض بر علیه اقوام ایرانی، باعث رشد نفرت، تولید شکاف های زیربنایی خطرناک قومی ـ فرهنگی و ایجاد گـُسل های درازمدت مذهبی بین ایرانیان می شود. رژیم جمهوری اسلامی که خود را "تافته جدا بافته ای" می پندارد، هیچگونه تعهد عملی نه تنها به قانون اساسی خود ندارد، بلکه علیرغم پیوستن به معاهده ها و منشورهای بین المللی، هیچگونه اهمیتی برای آنها قائل نیست. جمهوری اسلامی روز جهانی زبان مادری را همانند بسیاری از سالروزها و مناسبت های بین المللی نظیر "روز جهانی کارگر" و "روز جهانی زن" و غیره، توطئه استکبار می داند و با آنها دشمنی عملی می ورزد. بارزترین مولفه فرهنگی و هویت جمعی هر قوم و ملتی، زبان آن می باشد. اهمیت آموزش و تدریس به زبان مادری نه تنها بمثابه یک حق طبیعی و مسلم انسان، بلکه بعنوان اساسی ترین وسیله ارتباط انسان و موثرترین واسطه کـُنش و واکـُنش او با محیط خویش می باشد. بهروزی و پیشرفت انسانها و جوامع آنها ارتباط کاملا ً مستقیم با توانایی آنها در تحصیل دانش و آموختن علم از گهواره تا گور دارد. وارد شدن به حیطه آموزش و پرورش از طریق زبان مادری بهترین و موثرترین "آغاز" برای هر کودک می باشد. خانم ایرنا بوکووا مدیر کل یونسکو در پیام خود به مناسبت ۲۱ فوریه، روز جهانی زبان مادری تاکید می کند که اولین اصوات قابل فهم از طریق زبان مادری ابراز میشوند روز جهانی زبان مادری فرصت مغتنمی است برای درک اهمیت زبانهای مادری و بسیج همگانی برای ترویج سیستم آموزشی چند زبانگی و تنوع زبانی. زبان مادری موضع اصلی هویت اشخاص می باشد، و آموزش بزبان مادری روش بسیار موفقی برای مبارزه با تبعیض، و همچنین برای تامین سلامت جامعه بسیار مهم می باشد. بسیاری از محققان و کارشناسان امور آموزش و پرورش بر این عقیده اند که آموزش اجباری به زبانی غیر از زبان مادری یکی از عوامل عمده اُفت آموزشی و بازماندگی از تحصیل در همان "آغاز" کار می باشد. امثال من که در مناطقی مانند بلوچستان بدنیا آمده و بزرگ شده اند، این مطلب را بخوبی درک می کنند. در بلوچستان گذشته از کمبودهای وحشتناک امکانات آموزشی، فقر اقتصادی و نبود تسهیلات بهداشتی و حتی نداشتن تخته سیاه و گچ و غیره، ما ناچار بودیم که از همان اولین روز مدرسه، علاوه بر حساب و هندسه و شیوه نوشتن الفبای عربی، یک زبان "ناآشنا" را نیز یاد بگیریم. وانگهی علاوه بر یاد گرفتن یک زبان "نامادری" جدید، شاهد مرعوب تحقیر زبان مادری خود نیز باشیم. شاید ماه ها طول بکشد تا ما معنی و تفاوت بین کلمات ساده ای نظیر "ممنون" و "ممنوع" و یا فرق بین "دارا" و دارد" را یاد بگیریم. یاد گرفتن نوشتن آنها بر روی تخته سیاه و یا کاغذ نیز ترس از یادگیری و تحصیل با اعمال شاقه را دوبرابر می کرد. تازه دوازده سال بعد قرار بود که امثال من با نوجوانان فارس زبان بهرمند از همه امکانات که در تهران و اصفهان و مشهد و شیراز درس خوانده اند، در کنکور سراسری رقابت کنیم! اینک تعجب آور نیست که با وجود بیش از نیم میلیون دانش آموز در مقطع دبستانی در بلوچستان، فقط هزار و اندی دانشجوی بلوچ در بین بیش از دو و نیم میلیون دانشجو در ایران و هفتاد هزار دانشجو در استان سیستان و بلوچستان، وجود دارد. اگرچه عوامل تبعیض آمیز و ضد انسانی متعددی در تولیدی این نابرابری تاثیر گزار هستند، ولی مسئله زبان مادری در صدر لیست قرار دارد. متاسفانه فرهنگ تبعیض و تحقیر دیگران در ایران و بخصوص بین هموطنان مرکز نشین نهادینه شده است. تحت تاثیر بمبارانهای تبلیغاتی نظیر "هنر نزد ایرانیان است و بس!" و "فارسی شکر است"، بسیاری از آنها از درک این حقیقت ساده عاجز هستند که زبان مادری هر کسی برای او "شکر" است ؛ و این حلاوت مختص زبان فارسی نیست. بلوچها نیز به زبان بلوچی می گویند "عـسـل" یا شـهـد! "بلوچی مئی وتی شهدین زباننت". زبان های زنده و رایج در بین اقوام ایرانی مانند بلوچی، آذری، کردی، عربی، ترکمن، طالشی، گیلک و غیره، زبان های پویایی هستند که علیرغم تبعیض و سرکوب فرهنگی، در کنار زبان فارسی به حیات خود ادامه داده اند. در یک سیستم متمدن، دمکراتیک و مدرن این زبان ها باید برسمیت شناخته شوند. همانگونه که در کشورهای همسایه نظیر پاکستان، افغانستان و عراق برسمیت شناخته شده اند. زبان فارسی نیز همچنان زبان رسمی و مشترک همه ایرانیان خواهد بود. متاسفانه عده ای نیز با تعیین تکلیف کردن برای دیگران ادعا می کنند که برای رشد علمی و همپا بودن با جامعه مدرن امروز باید بجای زبان های اقوام، مثلا ً زبان انگلیسی را بعنوان زبان دوم در مدارس تدریس کرد. اهمیت زبان های بین المللی نظیر انگلیسی بر همگان واضح است و بعقیده من باید تدریس شوند. ولی نه به بهای کنار گزاشتن زبان مادری که بعنوان یک حق لاینفک و دمکراتیک باید در مناطقی نظیر بلوچستان، کردستان، آذربایجان، خوزستان و ترکمن صحرا و غیره تحت پوشش رسمی سیستم آموزش و پرورش قرار گیرند. اکنون، بعنوان مثال، در بلوچستان پاکستان نشر کتاب و مجله به زبان بلوچی آزاد می باشد، ولی قاچاق مثلا یک جلد ً کتاب شعر ِ بلوچی" به بلوچستان ایران شاید جرمی سنگین تر از قاچاق تریاک و هروئین از آنسوی مرز تلقی شود. در دوران رژیم پهلوی وضع به مراتب وخیم تر بوده است. اگرچه در شرایط فعلی کتب بلوچی از دیدگاه جمهوری اسلامی به دو نوع "ممنوعه" و "مجاز" تقسیم بندی شده اند. زبان بلوچی و مردم بلوچ مظلومترین قربانی ستم های مضاعف در بین اقوام ایرانی هستند. مثلا ً امروزه تلویزیون های ماهواره ای فراوانی از کشورهای همسایه و یا سازمان های مخالف جمهوری اسلامی، به زبان های ترکمن، کـُردی، آذری و عربی وجود دارند. در نتیجه ترکمن ها، کردها، عربها، و آذری ها امکان شنیدن و دیدن برنامه تلویزیونی به زبان مادری خود را دارند؛ و تنها سر بلوچ ها بی کلاه مانده است. بعضی از کانال های ماهوره ای جمهوری اسلامی نظیر العالم و سحر عوامفریبی و تبلیغات رژیم را به زبانهای مختلف از جمله عربی، کردی و آذری نیز پخش می کند. در پایان باید تاکید کنم که روش های قرون وسطائی و تامگرای جمهوری اسلامی در همه زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زبانی، با روحیه و مفاد منشورهای جهانی و قراردادهای بین المللی، که ایران آنها را امضا کرده است، منافات دارد. در نتیجه درخواست کردن از جمهوری اسلامی و مطالبه حقوق پایمال شده از یک رژیم سرکوبگر و غاصب امریست بیهوده، و به مصداق شعر زیبای بلوچی که می گوید: "گــَنـوکـن دلّ کـۀ پــۀ تَــَو پـهـر بـنـدیـت / تــَچـوکین آپ پــُشـتأ کـِشـک رنـدیـت". دکتر عبدالستار دوشوکی ۱ـ http://www.ethnologue.com Copyright: gooya.com 2016
|