دور باطل خشونت در سيستان و بلوچستان، گفتگوی دويچه وله با عبدالستار دوشوکی
گروه جندالله مسئوليت عمليات انتحاری در شهر زاهدان در روز پنجشنبه ۲۴ تيرماه را بر عهده گرفته است. عبدالستار دوشوکی عضو مرکز مطالعات بلوچستان در لندن میگويد تسلسل باطل خشونت در اين منطقه از سوی هر دو طرف ادامه دارد.
دويچهوله: آقای دوشوکی بعد از اعدام برادران ريگی توسط دولت جمهوری اسلامی ايران، گمان میرفت که يک مقدار ناآرامیهای سيستان و بلوچستان کمتر شود. ولی شب گذشته ما شاهد بوديم که يکبار ديگر عمليات انتحاری باعث شد که حدود ۳۰ نفر کشته و بيش از ۳۰۰ نفر مجروح شوند. آيا شما چنين پيشبينیای میکرديد؟
عبدالستار دوشوکی: تجربهی سی سال اخير در بلوچستان نشان داده که خشونت از طرف جندالله موجب خشونت بيشتر از طرف دولت از طريق اعدامها و شکنجه و زندان میشود و بالعکس، شکنجه و اعدام و زندان از طرف حکومت نيز، باز توليد خشونت از طرف جندالله را بهدنبال خواهد داشت. اين دايرهی خشونتی است که توسط هر دو طرف ترويج میشود و تصور اين که اصولاً اعدام و زندان يا نابود کردن يک گروه، حالا هر کسی میخواهد باشد، چه جنگجويان جندالله چه مأمورين حکومتی، موجب پيروزی يک طرف خواهد بود، اين به عقيدهی من امکانپذير نيست.
رويکرد مردم در اين زمينه چيست؟ آيا شما خبری داريد که مثلاً مردم از اعدام اين دو خشمگين بودند يا اين که فکر میکردند با اعدام اين دو نفر شايد اوضاع يک مقدار آرامتر شود؟
نظرسنجی از مردم بلوچ در سيستان و بلوچستان کار بسيار مشکلی است، چون جو بسيار سنگين امنيتیـ نظامی بر بلوچستان حاکم است. ولی حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد بلوچهايی که در خارج از ايران هستند، اگرچه با عمليات خشونتآميز جندالله مخالف بودهاند، اما در مجموع با مقاومت آنها نوعی سنخيت داشتهاند. در داخل استان سيستان و بلوچستان، رهبران مذهبی و رهبران طوائف و عشاير اصولاً حرکتهای خشونتبار جندالله از جمله بمبگذاری در مساجد و غيره را هميشه محکوم کردهاند. بعد از اين بمبگذاری دوگانهی روز پنجشنبه در مسجد جامع اهل تشيع زاهدان، درگيریهای بسيار محدودی صورت گرفت، به صورت آتشزدن بعضی از مغازهها که در پنجشنبه شب بعد از اين بمبگذاری رخ داد. اما اصولا خود مردم سيستان و بلوچستان قربانی اصلی اين خشونتها هستند و نه با خشونتهای جندالله از قبيل بمبگذاری و ترور موافقاند و نه با زندان و شکنجه و اعدامی که از طرف حکومت صورت میگيرد و اين دايرهی خشونت که از هر دو سو پيگيری میشود، چيزی است که مردم با آن کاملا مخالف هستند.
اين درگيریهايی که اشاره کرديد، آيا بين نيروهای دولتی و مردم بوده يا بين نيروهای طرفدار جندالله و نيروهای دولتی بوده؟ بين چه کسانی بوده؟
اين درگيریها ديشب يعنی پنجشنبه شب در زاهدان بعد از بمبگذاری اتفاق افتاد. يک گروه بسيار کوچک از متعصبين شيعه ادعا میکردند که با توجه به اين که دقيقا يک هفتهی پيش، يعنی پنجشنبهی گذشته، مراسم فارغالتحصيلی طلبههای مدارس دينی اهل سنت سيستان و بلوچستان موسوم به مراسم «ختم صحيح بخاری» يا جشن بخاری برگزار شده بود، اين گروه بسيار اندک ادعا میکردند که چه طور میشود دهها هزار نفر سنی جمع میشوند، مراسم جشن فارغالتحصيلی و مراسم مذهبی خودشان را میگيرند و هيچ گونه مسألهای برای آنها پيش نمیآيد، اما اگر شيعهها در حسينيه زاهدان جمع شوند و مراسم ميلاد ثارالله و دعای کميل را در زاد روز امام سوم شيعيان و برادرش حضرت ابوالفضل عباس جشن بگيرند، مورد تهاجم انتحاری جندالله قرار میگيرند! به همين دليل اين گروه اندک بسيار خشمگين بودند و چند مغازه را در زاهدان آتش زدند. اما در مجموع رهبران مذهبی بلوچ و رهبران طوائف و عشاير بلوچ اين بمبگذاری را مثل همهی بمبگذاریهای قبلی جندالله محکوم کرده بودند. و من فکر نمیکنم که هيچ گونه تنش بهخصوصی بين شيعيان و اهل سنت، يا بلوچ و غيربلوچ در زاهدان بهوجود آيد. اما بههرحال زمينهی تنش و برخورد و خشونتی را که جمهوری اسلامی در طی سیسال اخير و بهخصوص در طی پنج سال اخير در بلوچستان فراهم آورده، با اين گونه حرکات جندالله، يعنی بمبگذاریها و خشونتهای بسيار سهمگين، بازهم شديدتر خواهد شد.
يعنی شما معتقديد که برخوردهای هر دو طرف، هم جندالله و هم جمهوری اسلامی، میتواند باعث شود که اختلافات بين شيعه و سنی و اختلافات قوميتی و مذهبی در اين استان شديدتر شود؟
يکی از خطرات همين است. ولی تا جايی که من میدانم حداقل هر دو طرف، يعنی هم رهبران مذهبی بلوچ و هم مسئولين حکومتی به اين امر کاملا آگاهی دارند و میدانند که اگر گروههای خشونتگرايی مثل جندالله از طرف سنیها اينگونه عمليات را عليه شيعيان انجام میدهند، اگر آنها هم اجازه دهند که گروههای متعصب و افراطی حالا هر چه قدر کوچک هم که باشند، از طرف تشيع به اماکن و اموال اهل سنت در زاهدان حمله کنند، ممکن است اين دايرهی خشونت از کنترل خارج شود و به آن درگيری و تنش بين شيعه و سنی بينجامد. اما آنها به اين امر آگاه هستند و تمام تلاش خودشان را در اين راستا بهکار میبرند که اين تنشها در دايرهی کوچک گروههای افراطی و خشونتگرا محدود بماند و بهکل جامعهی شيعه و سنی در شهر زاهدان و يا ديگر مناطق استان سيستان و بلوچستان سرايت نکند. تحليل من هم همين است که اين مردم کاملاً آگاه هستند و میدانند که تنش و اختلاف و درگيری بين شيعه و سنی به نفع هيچکس نخواهد بود و خود مولوی عبدالحميد اسماعيل زهی امام جمعه اهل سنت زاهدان هم به اين مسأله اشاره کرده و از مردم خواسته است که اصولا در اين دام خشونت گرفتار نشوند و خودشان را از هرگونه درگيری و خشونت پرهيز بدارند.
آقای دوشوکی! استان سيستان و بلوچستان از ديرباز استان سنینشين ايران بوده و اکثريت آن را سنیمذهبها تشکيل میدهند. از سوی برخی از ناظران و تحليلگران سياسی عنوان میشود که اين استان در سالهای اخير ناآرامترين روزهايش را گذرانده است. آيا به نظر شما هم اين طور است، يعنی آيا قبلاً ما شاهد اين مقدار ناآرامی در استان سيستان و بلوچستان بوديم يا نه؟
بههرحال ناآرامیهايی که توسط گروههای مسلحی نظير جندالله از طريق بمبگذاری و ترورهای مختلف شروع شده، کم نظير بوده است. اما متأسفانه استان سيستان و بلوچستان از همان ابتدای اول انقلاب نسبتاً ناآرام بود. يعنی بدين صورت که سياستهای دوگانه و تبعيضآميز جمهوری اسلامی عليه مردم بلوچ و عليه اهل سنت در بلوچستان زمينهای را برای تنش و برخورد بين بلوچ و غيربلوچ فراهم کرده بود و اين سياستهای تبعيضآميز همچنان نيز ادامه دارد. شما در نظر بگيريد به عنوان مثال هفتهی پيش که بزرگترين جشن فارغالتحصيلی مدارس دينی اهل سنت سيستان و بلوچستان بود، قرار بود اين جلسه دو روز، در روزهای پنجشنبه و جمعه، برگزار شود و تعدادی از فرهيختگان و علمای اهل سنت از بقيهی نقاط ايران و همچنين از کشورهای همجوار بهعنوان ميهمان در اين مراسم شرکت کنند. اما با فشار حکومت و ادارهی اطلاعات سيستان و بلوچستان مسئولين مذهبی ناچار شدند اين جلسه را برخلاف عرف قديمی در عرض يک روز يعنی روز پنجشنبه تمام کنند و همچنين اجازهی شرکت به بسياری از ميهمانان خارج از بلوچستان و خارج از ايران داده نشد و بعضی از سايتهای طرفدار حکومت در زاهدان نيز، برای تشديد جوسازی عليه بعضی از علما فعال شده بودند که سنیها خارج از قانون دارند عمل میکنند. در صورتی که حتی طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی اهل سنت اجازه دارند بر مدارس و اماکن مذهبی خودشان تسلط کامل داشته باشند. اين موضوعی است که دولت احمدینژاد آن را برنمیتابد و درصدد کنترل مدارس، اماکن و سيستم آموزش مذهبی اهل سنت در بلوچستان است که باعث تنش شده است. گروههای خشونتگرايی نظير جندالله هم از اين اختلافات و از اين موارد تنش همواره استفاده میکنند و خودشان را بهعنوان مدافع حقوق مردم بلوچ و اهل سنت که توسط جمهوری اسلامی تضييع میشود معرفی میکنند و بدين وسيله به اين تنشها ادامه میدهند. از طرف ديگر جمهوری اسلامی نيز در مقابل اعدامها و زندان و شکنجهها و غيره را بيشتر خواهد کرد و اين دايرهی تسلسل به اين صورت ادامه پيدا میکند و ما میبينيم که در عرض پنج سال اخير اين دايرهی خشونت به يک سطح بسيار بالايی رسيده است که ابعاد ملی در سطح ايران و حتی بينالمللی هم پيدا کرده است.
مصاحبهگر: ميترا شجاعی
تحريريه: مصطفی ملکان