دوشنبه 11 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شرح شکنجه‌های احمد باب، فعال اجتماعی شهر مریوان، کمیته گزارشگران حقوق بشر

کمیته گزارشگران حقوق بشر - شکنجه‌های جسمی یکی از موارد نقض حقوق بشر است که از دیرباز در مورد زندانیان سیاسی در ایران اعمال شده و به دلیل تمرکز رسانه‌ای بر زندان‌های تهران، این رفتارهای غیر انسانی در شهرستان‌ها، بخصوص در منطقه کردستان با شدت بیشتری؛ هر روز درحال وقوع است. گزارش زیر نمونه‌ای از رفتارها و اعمال غیرانسانی بر روی یک زندانی کرد به نام احمد باب است.


احمد باب، فعال اجتماعی اهل مریوان، مدت ۱۹۵ روز را در زندان بسر برده و تحت شدیدترین شکنجه‌های بدنی و روحی قرار گرفته است.

وی در غروب ۵ مهر ماه ۱۳۸۸ با ورود ماموران وزارت اطلاعات به منزلش و شکستن درب، بدون نشان دادن هیچ مدرکی بازداشت شده و با چشم‌بند از منزل به سلول انفرادی اداره اطلاعات مریوان منتقل می‌شود. در همان شب اول وی را به اتاق بازجویی منتقل کرده و در حالی که از همان لحظه بازداشت به وی چشم بند زده بودند بدون تفهیم اتهام مورد بازجویی و شکنجه قرار می‌گیرد.

چگونگی بازداشت احمد باب در حالیست که طبق بند ۶ بخشنامه حقوق شهروندی قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران، درجريان دستگيري و بازجويي يا استطلاع و تحقيق، از ايذاي افراد نظير بستن چشم و ساير اعضاء، تحقير و استخفاف به آنان، اجتناب گردد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


همچنین اصل ۳۲ قانون اساسي جمهوری اسلامی ایران اعلام می‌دارد : هیچ‌کس را نمی‌توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می‌کند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. مختلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود.

در اولین ساعات بازداشت، وی باید اعتراف می کرد که با گروه های ضد انقلاب در ارتباط بوده و اقدام به بر هم زدن نظم عمومی از طریق جمع کردن مردم بر علیه جمهوری اسلامی می‌کرده است. از آنجایی که وی یک فعال اجتماعی و مدنی بوده، هیچ کدام از این اتهامات را قبول نکرده و تن به اعترافات دروغین نمی‌دهد و پس از آن مورد شدیدترین شکنجه‌های جسمی و روحی قرار می‌گیرد.

در شرایطی که دست‌هایش با دستبند و چشم‌هایش با چشم بند بسته بوده توسط سه نفر با مشت و لگد و فانوسقه (کمربند پهن نظامی) مورد ضرب و شتم شدید قرار می‌گیرد. پس از آن دست‌هایش را باز کرده، دو نفر آنها را نگه داشته و یک نفر نیز دهانش را باز کرده، به وسیله یک انبردست اقدام به کشیدن سه دندان جلویی فک پایین وی می‌کند.

این عمل به این صورت بود که ابتدا دندان را با انبر دست شل می‌کردند و سپس توسط همان انبردست آن را می‌کشیدند و این عمل را تا بی‌هوشی وی ادامه می‌دادند. دنده‌های شکسته شده، دندانهای کشیده شده، لباس‌های خونی، ناتوانی در صحبت کردن، لثه‌های به شدت ورم کرده، جمجمه ورم کرده به واسطه کوبیدن باتوم به آن و چشم کبود شده حاصل اولین شب بازداشت احمد باب است.

شکنجه و آزار این فعال مدنی در زندان در حالی صورت می‌گیرد که بر اساس قوانین مجازات جمهوری اسلامی ایران هر گونه اعمال شکنجه بر زندانیان منع شده است.

اصل سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاکید می کند که هرگونه شكنجه براي گرفتن اقرار و يا كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار يا سوگند، مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات می‌شود.

باتوم، چوب، فانوسقه، انبردست و الفاظ رکیک و توهین آمیز نیز ابزار شکنجه وی بود.معمولا از غروب آفتاب تا سپیده صبح وی را مورد بازجویی همراه با شکنجه قرار می‌دادند تا تن به اعترافات دروغین دهد.این در شرایطی است که تا ۳۳ روز هیچ‌گونه رسیدگی پزشکی به وی نمی‌شود.

وی را مجبور به انجام دادن «بشین پاشو» تا شماره‌ی هزار می‌کردند و وقتی که این کار را تا مرحله صد انجام میداد، به دلیل این‌که یک شماره اشتباه کرده است مجددا باید از اول این کار را انجام می‌داد. آنقدر با فانوسقه وی را می‌زدند که قادر نبود بر روی پا بایستد.

ساعت‌های طولانی وی را مجبور می‌کردند، سرپا بایستد که این شرایط می‌توانست تا ۱۰ ساعت هم طول بکشد. بوسیله یک کلت وی را تحدید به مرگ می‌کردند، و از وی می‌خواستند که خودش انتخاب کند در ابتدا کدام انگشتش را با شلیک کلت قطع کنند.

او را سرپا نگه می‌داشتند و انبردست را از جلوی پیشانی به سمت انگشتان پایش رها می‌کردند، و با هر ضربه، خون از انگشتانش جاری می‌شد. در زیر شکنجه‌ها به وی اصرار می‌کردند که باید اعتراف کند برای آمریکا جاسوسی می‌کرده است.

وی را تهدید به تجاوز می‌کردند و توجیه‌شان این بود که تجاوز به کافران از نظر آن‌ها حلال است. وی را مجبور می‌کردند که بر روی یک چراغ گازی روشن بنشیند، که وی در برابر این خواسته مقاومت کرده و هیچوقت بر روی این چراغ نمی‌نشست، سپس برای این تمرد ایشان را مورد ضرب و شتم شدید قرار می‌دادند.

احمد باب ۳۳ روز از دوران زندان خود را در سلول انفرادی مریوان به سر برد، و تحت شدید ترین شکنجه‌ها قرار گرفت. شرایط نگه‌داری وی در زندان انفرادی مریوان به گونه‌ای بود که در سلولی که به اندازه یک پتوی سربازی بود نگه‌داری می‌شد، و فقط روزی سه بار می‌توانست از توالت استفاده کند، که فقط در همان توالت به آب خوردن دسترسی داشت.

بازجویی‌های وی معمولا از ظهر یا عصر شروع شده و تا صبح روز بعد طول می‌کشید، که در طول این ساعت‌های طولانی هیچ‌گونه دسترسی به غذا نداشته است. احمد باب در طول ۳۳ روز مدت زندان خود به هیچ ماده‌ی شوینده‌ای دست‌رسی نداشته و از حمام نیز محروم بود. وی گاهی اوقات از شدت ضعف مجبور بوده است به صورت چهار دست و پا خود را به توالت برساند. در طول مدت ۳۳ روز در زندان اطلاعات مریوان تنها یک هفته بازجویی نشده و در تمام بازجویی‌ها تحت شکنجه قرار می‌گرفت.

به دلیل انتقال به زندان اطلاعات سنندج بعد از ۳۳ روز به وی اجازه می‌دهند که به حمام برود اما به دلیل ناتوانی جسمی، تنها می‌تواند سرش را به کمک یک سرباز بشوید.

پس از انتقال به زندان سنندج به دلیل اینکه تمام پوستش قارچ زده، لثه‌هایش افونت کرده و دچار خونریزی داخلی شده بود به مدت ۱۴ روز در قرنطینه نگه‌داری شده و تحت درمان قرار می‌گیرد و پس از ۱۴ روز به سلول انفرادی زندان اطلاعات سنندج منتقل شده و مجددا تحت بازجویی و شکنجه قرار می‌گیرد.

همچنین وی را به علت سرپیچی از اعتراف تلویزیونی تحت شکنجه قرار می‌دادند. او را روی تخت خوابانده و دستانش رابه وسیله دستبند به تخت بسته و انگشت‌های بزرگ پا را به هم و ساق پا را به تخت می‌بستند، و با خواندن قرآن شروع به زدن شلاق بر کف پایش می‌کردند.

وی بارها در زیر ضربه‌های شلاق بی‌هوش شده و مجددا با ریختن آب بر روی صورتش به هوش آمده و مجددا ضربه‌های شلاق بر روی وی ادامه می‌یافته است. وی بارها بر اثر شدت ضربه‌ها کنترل ادرارش را از دست می‌داد، بارها استفراغ می‌کرد و پتوی کثیف شده‌ای را که بر روی تخت انداخته بودند باید به سلول برده و آن را می‌شست. به گفته بازجویان در مجموع ۳۲۰ ضربه شلاق به وی زده شد.

صداهایی توسط یک هدفون به وی منتقل می‌کردند که وی را شدیدا عصبی و خسته می‌کرده و تا سه روز در گوشش باقی می‌ماند. بعد از چهار ماه و ۲۰ روز به وی اعلام می‌کنند که وصیت‌نامه‌اش را بنویسد، زیرا که قرار است اعدام شود.

در غروب آن روز وی را به اتاقی می‌برند که به گفته بازجویان مخصوص اعدام است. او را مجبور می‌کنند که بر روی صندلی چرخ داری که در زیر طناب‌ دار بود بایستد و طناب دار را بر روی گردنش بیاندازد، سپس به او دستبند زده و پاهایش را نیز پابند می‌زنند. در آن حالت از وی بازجویی کرده و می‌خواهند که تن به اعتراف بدهد.

پس از یک ساعت وی را از چوبه دار پایین می‌آورند، این در شرایطی است که تمام بدنش خیس شده و به گفته‌ی خودش قادر به ایستادن نبود، و مانند یک انسان بی‌جان بر روی زمین می‌افتد.

در یکی از بازجویی‌ها، بازجو سیگار روشن را بر روی آرنج وی خاموش کرده و به او می‌گوید که این هم یادگاری من است برای تو.

بازجویان وزارت اطلاعات زبان وی را با یک انبردست گرفته و دور اتاق می‌چرخاندند تا حدی که به مدت ۴ روز قادر به صحبت کردن نبود.او را مجبور می‌کردند که چهار دست و پا دور اتاق بازجویی حرکت کند و صدای حیوانات را در بیاورد، و وقتی از انجام این کار امتناع میکرد وی را شدیدا مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند. کف هر دو پایش را با مته سوراخ کردند که هنوز آثارش باقی مانده است. آویزان کردن از پا نیز یکی دیگر از موارد شکنجه بود که بر روی ایشان انجام می‌شد.

احمد باب در طول مدت پنج ماهه بازداشت در انفرادی تنها یک بار توانست با خانواده خود به صورت تلفنی صحبت کند، که به وی اعلام می‌کنند از خانواده‌اش بخواهد برای ملاقات به زندان بیایند. این در شرایطی است که پس از حضور خانواده هیچ ملاقاتی انجام نمی‌شود و همسر وی که باردار هم بود به مدت پنج ساعت مورد بازجویی قرار می‌گیرد. وی پس از مدت ۱۵۵ روز به زندان عمومی مریوان منتقل شده، و در طول این مدت، هیچ‌گونه دسترسی به وکیل نداشت.

احمد باب در طول دوران زندان تحت شدیدترین و غیرانسانی ترین رفتارها قرار می‌گیرد، که عواقب آن میتواند سال‌ها بر روی وی باقی بماند. دندان‌های کشیده شده، سر دردهای شدید، آثار ضرب و شتم و شلاق و همچنین آثار سوراخ کردن کف پاهایش بوسیله مته برخی از عواقب شکنجه بر وی است که هنوز قابل مشاهده است.

وی هم اکنون در اثر شکنجه و ضربه‌های شلاق نمی‌تواند به آسانی راه برود و عصب‌های کف پایش به شدت آسیب دیده است.

احمد باب پس از تحمل ۱۶۵ روز بازداشت همراه با شکنجه، با قرار وثیقه ۷۰۰ میلیون ریالی از زندان آزاد می‌شود، و هم اکنون پرونده وی در شعبه اول دادگاه انقلاب مریوان به ریاست قاضی لطفی مفتوح است. تا کنون یک جلسه از دادگاه وی با حضور وکیلش آقای خلیل بهرامیان برگذار شده و جلسه بعدی دادگاه قرار است در تاریخ سی‌ام مرداد ماه برگزار شود.

به گفته احمد باب اتهاماتی که در پرونده وی مطرح شده، عضویت در گروهک‌های ضد انقلاب و جاسوسی برای آمریکا است. احمد باب پیش از این در سال ۸۲، ۸۴ و ۸۶ مجموعا ۶۱ روز را در سلول‌های انفرادی زندان اطلاعات مریوان و سنندج بازداشت بوده است.

*موارد نقض قانون در شرایط نگه‌داری و بازجویی احمد باب:

اصل سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: هرگونه شكنجه برای گرفتن اقرار و یا كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت ، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است . متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود . اصل ۳۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران : هتك حرمت و حیثیت كسی كه به حكم قانون دستگیر ، بازداشت یا تبعید شده به هر صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات می شود.

*بخشنامه حقوق شهروندی قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران شماره: ۷۱۶/۸۳/۱ بند ۶- درجریان دستگیری و بازجویی یا استطلاع و تحقیق، از ایذای افراد نظیر بستن چشم و سایر اعضاء، تحقیر و استخفاف به آنان، اجتناب گردد. بند ۷- بازجویان و مأموران تحقیق از پوشاندن صورت و یا نشستن پشت سر متهم یا بردن آنان به اماكن نامعلوم و كلاً اقدام‌های خلاف قانون خودداری ورزند. بند ۹- هرگونه شكنجه متهم به منظور اخذ اقرار و یا اجبار او به امور دیگر ممنوع بوده و اقرارهای اخذ شده بدین‌وسیله، حجیت شرعی و قانونی نخواهد داشت.

*ماده پنج اعلامیه جهانی حقوق بشر: هیچ‌كس را نباید تحت شكنجه یا رفتار یا كیفر ظالمانه ، غیر انسانی یا تحقیر آمیز قرار داد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016