"احمدی نژاد" در حال "اصلاح ِ نژاد" ايرانيان است! بابک داد
رفتارهای تبعيض آميز در کارنامه دولت نهم چنان پر تعداد است که توضيح اضافه ای نمی طلبد. دولت نهم، جامعه ايرانی را به نوعی درجه بندی "نژادی" تقسيم نموده و عملا" خدمات و نعمات را به سوی "اقليت برتر" جامعه سوق داده است
دولت «محمود احمدی نژاد» با روندی که برگزيده، جامعه ايرانيان را به شيوه خاصّی «طبقه بندی» کرده و عملا" در حال «اصلاح نژاد ايرانيان» است! مسئولان دولت نهم، بدليل نوع نگرش و اعتقادات خاص مذهبی شان، عملا" دارند به سوی «اصلاح نژاد ملّی» گام بر می دارند و نتيجه قهری اقدامات چهار ساله دولت «احمدی نژاد» حرکت به سوی «اصلاح ِنژاد ايرانيان» است!
اين پالايش و اصلاح نژادی به نحوی است که ميليونها ايرانی از زير چتر حمايتی دولت «اخراج» شده اند و فقط «اقلیّت» طرفدار احمدی نژاد، مانند يک «نژاد برتر» از «انواع مزايا و ثروتها» برخوردار شده اند! اصل ۴۴ به سود همين «گروه برتر» در حال اجراست! کارخانه های دولتی با قيمت ناچيزی به همين گروه واگذار می شود و به جای «خصوصی سازی» عملا" «اختصاصی سازی»(!) شده اند! انواع يارانه ها و سهام عدالت و وامهای کلان به جيب همين اقليت «برتر» سرازير می گردد! اقليتی که به طور تلويحی آنان را «نژاد برتر» می دانند!
در آن سو، ميليونها نفر مردمی قرار گرفته اند که در عمل شهروندان «درجه دو» محسوب می شوند، از زير «چتر حمايتی دولت» بيرون افتاده اند و از کمترين حمايتی از جانب دولت برخوردار نيستند و در اين نبرد نابرابر «هلاک» خواهند شد تا جامعه انسانی ما در «سکوت» و خودبخود «پالوده و اصلاح» شود! جامعه ای که هنوز ۹ ميليون نفر زير چتر بيمه های تامين اجتماعی نيستند و ۱۵ ميليون نفر زير خط فقر خشن قرار دارند، حذف همين اندک يارانه های دولتی يعنی يک قتل عام و نسل کشی خاموش! بر اين آمارها اضافه کنيد تعداد ۳۰ هزارنفری را که هر سال در تصادفات رانندگی می ميرند و دهها هزار نفری را که ناقص و معلول می شوند! و بيفزاييد ۳۵ هزاری را که به گفته معاون وزير بهداشت از «آلودگی غذايی» در سال می ميرند و اضافه کنيد هزاران هزار نفری را که در ريزش ساختمانها و سيل و زلزله و بيماريهای مزمن از دست می دهيم! و بشماريد بسياری را که بدليل فقر و سوءتغذيه می ميرند و يا معلول بدنيا می آيند! و آن ۵ ميليون بيمار ديابتی را! و آن ۳ ميليون معتاد را! و هزاران مبتلای به ايدز و تالاسمی و بيماری های مهلک ديگر، که همگی دير يا زود می ميرند و از شمار جمعيت کاسته می شوند و «نژاد ايرانی» باز هم «پالايش» می شود!
رفتارهای تبعيض آميز در کارنامه دولت نهم چنان پر تعداد است که توضيح اضافه ای نمی طلبد. دولت نهم، جامعه ايرانی را به نوعی درجه بندی «نژادی» تقسيم نموده و عملا" خدمات و نعمات را به سوی «اقلیّت برتر» جامعه سوق داده است. دشوار نيست فهم اين نکته که آقای احمدی نژاد درباره ساير ايرانيان چگونه می انديشد؟ زيرا دولت وی، عملا" بقيه مردمان را در مواجهه با ديو فقر و نابرابری و گرانی، بی پناه و تنها رها کرده و ميليونها نفر از اين «رعیّت» بی پناه را به ورطه نيستی و هلاکت کشانده است!
آقای احمدی نژاد غالبا" خود و معدود همفکرانش را «ملت ايران» لقب می دهد و ميليونها نفری را که موافق او نيستند، حداکثر «شهروندان» اين کشور می شناسد که هرگز زير سقف «مهرورزی» دولت او جايی ندارند! در لابلای نظريات و سخنان رئيس جمهوری و مسئولان دولت مهرورز او؛ درجه بندی شهروندان ايرانی را واضح تر می توان يافت. دولت نهم نه تنها ناراضيان و منتقدان خود را «خودی»، بلکه اساسا" «ايرانی» نمی دانند. آنها حتی شخصيت هايی مثل کروبی و موسوی و خاتمی و ميليونها مردمی که «دولت نهم» را نخواهند؛ به انواع «دشمنی» ها متهم می کنند! و اگر بتوانند با صراحت خواهند گفت چرا دولت بايد به اين اشخاص «غيرخودی» و اين ميليونها شهروند درجه دو، خدمات ارائه کند؟
لوايحی مانند «ارتقای امنيت روانی جامعه» و «حذف يارانه ها» فقط بخشی از طراحی اين دولت برای «پالايش هدفمند » و «منزه سازی» جامعه ايرانی است! حتی اگر بسياری از دولتيان و مجلسيان، آگاهانه به اين «پالايش جمعيتی» نيانديشيده باشند،حداقل «نتيجه» کارشان چنين خواهد بود و تا همين جا هم به «ريزش» بخش زيادی از جمعّيت ايرانيان از «گردونه زندگی» منجر شده است. قطعا" بسياری از اصولگرايان قصد سوئی بر عليه ملت ندارند، اما بايد بدانند پروژه هايی نظير «حذف يارانه ها» از نگاه واقع بينانه، مرحله ای از يک تسويه قومی و «اصلاح نژادی» در جامعه است، که بدون ترديد، بعد از «تمديد» دولت احمدی نژاد عملی خواهد شد.
«اشاره های تلويحی» آقای احمدی نژاد که بارها خود را «ملت ايران» معرفی کرده، ظاهرا" کافی نبوده و او بارها ناگزير شده با صراحت بيشتری «ملت ايران» را معرفی کند! رئيس جمهور اتفاقات اجلاس اخير ژنو و پرتاب اشياء به سوی خود را چنين شرح می دهد:« اينها چقدر بدبخت هستند که فکر کرده اند با پرتاب اشياء، ملت ايران صحنه را خالی می کند.» در اين دولتسرای آرمانی(!)، چيزی که حقيقتا" در شمار نمی آيد،«جان» آدميان است که بر اساس «آموزه های دينی»،جان يک نفرش، برابر با جان يک ملت است! اما بر اساس قرائت خاص(!)محمود احمدی نژاد از اين آموزه دينی، اکنون «شخص» او به تنهايی مترادف يک ملت «ملت ايران» به شمار می رود! و هر که با او نباشد، دشمن اوست و بنابر اين فلسفه، از کمترين حقوقی برخوردار نيست!
در «ضمير پنهان» آقای احمدی نژاد که گاهی از پرده بيرون می افتد و واقعيتهای آن «فاش» می شود، کارها بايد چنان ادامه يابند که «نژاد» همه ايرانيان، به «نژاد ناب احمدی» تبديل شود و جامعه ايرانی از چند ميليون نفرشهروند غيرخودی ناقابل(!)، «پاک» و«پالايش» شود! تا فقط «ملت ايران» (احمدی نژاد) و همسويان و همفکرانش باقی بمانند!
اينها بخشی از آرزوهايی است که گاهی از «ضمير» آقای احمدی نژاد بيرون می افتند و نمايان می شوند! چنان که دو سال قبل با ذوق زدگی در سخنرانی در جمع فرماندهان نظامی به يکی از آرزوهای ضمير ناخودآگاهش اعتراف کرد:«امروز ديگه همه دنيا «احمدی نژادی» شده اند!» و دو ماه قبل، حجت الاسلام سقای بی ريا مشاور او در امور روحانيت اين مژده را داد که:«الان در دنيا، ديگر نزديک است احمدی نژاد را بپرستند!»
نکته!: در پيامک های تبليغاتی طرفداران آقای احمدی نژاد هم گرايش های «نژادی» به وضوح ديده می شود.به اين دو نمونه دقت کنيد! نمونه اول: (نه فکرپول و جيب ومکنت وحشمت هستی/ نه دنبال زر و زور و ريا و قدرت و ثروت هستی/ «نژادت» احمدی است قدرت بدانند/ چو آنکه عاشقانه شيفته ی خدمت هستی!) و نمونه دوم:(برای دسترسی به تو داد لازم نيست / رحيل و کوچ و عبور از بلاد لازم نيست /چه غم اگر که نباشی تو از بنی زهرا / برای احمدی بودن «نژاد» لازم نيست!)
[فرصت نوشتن، وبلاگ بابک داد]