جمعه 18 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"تغيير" به سبک احمدی نژاد! (بخش اول)، بابک داد

بابک داد
هرگز نمی توان به سرنوشت "تمامی" وعده های آقای احمدی نژاد پرداخت! زيرا به گواهی آمارها، آقای احمدی نژاد فقط در دو سال اول دولتش، "هر روز ۱۷ وعده مختلف" در قالب ديدارها و سخنرانی ها و "مصوبه های استانی" به مردم داده است!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


دولت نهم می تواند ادعا کند قبل از ديگران، «دولت تغيير!» بوده است و اين شعار را هم ديگرانی مثل آقای خاتمی و کروبی از کلکسيون شعارهای انتخاباتی آقای احمدی نژاد «رونويسی» کرده اند! درست مثل شعار «پرداخت ماهانه ۵۰ هزار تومان به مردم» که در سال ۸۴ شعار انتخاباتی آقای کروبی بود و بعد از «مصادره ناقص» توسط دولت نهم، حالااساسا" ادعا می کنند ستاد فعلی آقای کروبی هم آن شعار و هم شعار «توزيع سود فروش نفت» را از شعارهای آقای احمدی نژاد «رونويسی» کرده است! اما هم آن پرداخت ماهانه ۵۰ هزار تومانی در دولت نهم از اساس «تغيير ماهيت» داد و به گفته بسياری از مقامات تبديل به نوعی «گداپروری» شد و هم اين شعار«تغيير» در فرهنگ لغات آقای احمدی نژاد، «معنای متفاوتی» با آنچه ما و شما و جهان از «تغيير» می شناسيم، پيدا کرد.
دولت آقای احمدی نژاد با همين «قرائت تازه!» چندين گونه «تغيير» را در طول اين چهارسال به نمايش گذاشت.يکی از آنها «تغيير» در وعده ها و شعارهای انتخاباتی اش بود!
در اين نوشته، بخش اول «تغييرات» به سبک آقای احمدی نژاد را به «شعارها و وعده های انتخاباتی» ايشان اختصاص داده ايم که در رقابتهای سال ۱۳۸۴ بيان شد.قابل تأمل اينکه؛ هرگز نمی توان به سرنوشت «تمامی» وعده های آقای احمدی نژاد پرداخت! زيرا به گواهی آمارها، آقای احمدی نژاد فقط در دو سال اول دولتش، «هر روز ۱۷ وعده مختلف» در قالب ديدارها و سخنرانی ها و «مصوبه های استانی» به مردم داده است! هزاران وعده ريز و درشت، منجمله نظير قول عجيبی که به مردم خوزستان داد که در ادامه اين نوشته به آن اشاره خواهد شد!
۱. در سال ۱۳۸۴ يکی از وعده های انتخاباتی آقای احمدی نژاد، ادعای وجود يک «مافيای مخوف نفتی» در کشور بود که پول مردم را به جيب خودشان می ريزند و وی قول داد با «مفاسد اقتصادی» مبارزه ای بی امان کند و از جمله گفت: «عدالت گستری و مبارزه با فقر و فساد و تبعيض از شعارهای اصل من است»، «ما می خواهيم جلوی رانت ها را بگيريم»، «مبارزه با فساد اداری و اقتصادی، سياست قطعی دولت من است و کسانی که معتقد به آن باشند در دولت از آنها استفاده خواهيم کرد»، «من دست مافيای قدرت را از سر نفت کوتاه می کنم و حاضرم جانم را پای اين قضيه بگذارم» و...
اما بعد از به قدرت رسيدن، نه تنها آن مافياها هرگز افشا نشدند، بلکه به گفته بسياری از مسئولان «خودی» دولت نهم،«مافياهای تازه ای» هم سر برآورده اند و «طبقه جديدی از مافياها» رشد کرده اند.آقای احمدی نژاد از اين واقعيت تجربه شده چشم پوشی کرد که «طرح بحث مافياها کليت سيستم را محکوم می کند!» و امروزه به گفته مسئولان کشور، «مافياها» ديگر نه فقط در عرصه نفتی، بلکه در عرصه های تازه ای مثل «مافيای قوه قضائيه!» ، «مافيای فوتبال!» ، «مافيای سيگار!» و حتی «مافيای بيمه های درمانی!» هم شکل گرفته اند! اکنون و پس از سه سال اداره کشور توسط شخصيتی که برای مبارزه با مافياها وارد عرصه شده بود، ادعای ديوان محاسبات کشور و مجلس «همسو با دولت» اين است که در «دولت مدعی مبارزه با فساد اقتصادی» دويست و پنجاه ميليارد دلار درآمد نفتی «مفقود» شده است! در واکنش به بگومگوهايی که بين ديوان محاسبات و مجلس و دولت در گرفت، حتی بسياری از «اصولگرايان» هم، دولت احمدی نژاد را زير سئوال بردند که با اين همه درآمد سرشار نفتی چه کرده؟ چندی قبل، آقای عسگراولادی حامی سرسخت احمدی نژاد هم، به ناچار لب به شکايت گشوده و گفته است:« چرا هيچ توضيح قانع کننده ای نه از سوی مجلس نه از سوی دولت درباره چگونگی هزينه شدن دويست و چهل، پنجاه ميليارد دلار درآمد نفتی بيان نمی شود؟...اشکال ما اصولگرايان اين است که دويست و چهل يا پنجاه ميليارد دلار در سال های پرنعمت داشتيم، هرچقدر می گوييم اين پول ها کجا مصرف شده است؟ هنوز جوابی از دولت، مجلس و رييس جمهور نشنيده ايم!» روزنامه اقتصادی «سرمايه» اخيرا" فاش کرده: «منابع ارزی واقعی بودجه دولت احمدی نژاد در سه سال اول تقريباً معادل کل منابع ارزی واقعی بودجه دولت خاتمی در دوره هشت ساله اين دولت در سال های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ بوده است.» يعنی دولت آقای احمدی نژاد در سه سالی که گذشت، معادل تمام هشت سال دوران خاتمی منابع ارزی داشته! آقای عسگراولادی سپس با لحنی کنايه آميز گفته: «هنوز نمی دانم در صندوق باز بوده يا ته صندوق سوراخ بوده که دلارهای نفتی پريده است!»
اينها، بخشی از «نتيجه عملی» و «کارنامه عينی» دولتی است که با «شعار» برخورد با مفاسد اقتصادی و افشای مافياهای مخوف نفتی رأی مردم را بدست آورد و حالا حتی از سوی «حاميان» خود، مورد سئوال جدی قرار دارد! اگر نخواهيم مانند آقای عسگراولادی با کنايه و طعنه، «سلامت مالی» مسئولان دولت نهم را زير سئوال ببريم، بايد در «دانش مديريتی» اين دولت در «روشهای برخورد با فساد» به طور جدی ترديد کنيم.دولتی که در سايه مديريتش، حالا با بروز و ظهور «انواع مافياهای تازه» روبروست!
۲. دامنه «تغيير شعارها» بيش از اينهاست! شعار «آوردن نفت بر سفره مردم» هم خيلی زود «تغيير» کرد و نه تنها سفره مردم نفتی نشد، بلکه از آنچه هم که قبلا" داشت، تهی تر شد! به گفته مسئولان همين دولت، بيشتر از ۱۵ ميليون نفر، به «زير خط فقر» رفته اند و عملا" توان اداره يک «زندگی حداقلی» را هم ندارند! به تازگی و بعد از «انکار» رئيس جمهور از اينکه او اساسا" «شعار سفره های نفتی!» را نگفته است، آقای غلامحسين الهام سخنگوی دولت نهم توضيح داد:« منظور رييس جمهور اين بود که اين عبارت متعلق به من نبوده است، نه محتوای آن . وی تاسيس صندوق مهر رضا و اختصاص بخش هايی از صندوق ذخيره ارزی در بودجه سال ۸۵ را «بردن نفت بر سر سفره مردم کشور» دانست و تاکيد کرد: «رييس جمهور از شعارش برنگشته و نفت بر سر سفره مردم جاری شده اما با رايحه پيشرفت! احمدی نژاد گفت که بايد افزايش قيمت نفت در زندگی مردم تاثيرگذار باشد و مردم بتوانند اثر اين رشد اقتصادی را در زندگی خود لمس کنند. پول نفت را نبايد در حساب های خا خارجی گذاشت تا سودش را آنها ببرند؛ لذا رييس جمهور اصل مطلب اين شعار را قبول دارد و به آن نيز عمل می کند.»
۳. سپس نوبت به تغيير شعار انتخاباتی «مهرورزی» رسيد. جمله معروف آقای احمدی نژاد در شب انتخابات که گفت: «مگر مشکل کشور بيرون بودن چند تا تار موی دخترهاست؟» بعد از به قدرت رسيدنش، «تغيير» کرد و گشتهای ارشاد و طرح امنيت اجتماعی و هزاران فقره برخورد و تذکر و ارشاد و دستگيری جوانان بدليل بيرون بودن «همان چند تار موی ناقابل»(!) حاصل کار دولت «مهرورز» بود! دولت مهرورز نهم، سپس به تشديد فشارها بر کارگران و معلمان و دانشگاهيانی پرداخت که بدنبال «حقوق قانونی و صنفی» خويش بودند. بسياری از اساتيد مجرب دانشگاهها طی آنچه به «انقلاب فرهنگی دوم!» مشهور شد، برکنار و خانه نشين شدند. فشارها بر دانشجويان فزونی گرفت و عدم پرداخت مطالبات قانونی، قشر معلم و کارگر و حتی پرستار را ناراضی کرد و «مهرورزی» صرفا" نصيب اقشار و نهادهای «حامی دولت» شد. اين همه در حالی صورت گرفت که فروش نفت ايران،«دوران طلايی» خود را می گذراند.با اين حال، دامنه «تغيير شعار مهرورزی» حتی به «خوديها» هم کشيده شد و وقتی وزير کشور محبوب آقای احمدی نژاد، از تمايلات سياسی رئيس جمهور در جريان برگزاری انتخابات شوراها «تمکين» نکرد،بدون کمترين تحملی از کار برکنار شد.
۴. آقای احمدی نژاد در «تغيير» شعارهايش و «وارونه کردن» وعده هايی که به مردم داد، تقريبا" بی رقيب است! وی در دوران انتخابات سال ۸۴ مدعی بود «حدود اختيارات و توانايی های رياست جمهوری» را می شناسد و با همين اختيارات به مردم وعده می دهد. اما بعد از بدست گرفتن قدرت، اين نظرش را هم «تغيير» داد و ناگزير شد برای رهايی از انتقادها، برخی مشکلات را به امام زمان(عج) محول کند! او ميان خود و امام زمان(عج) يک تقسيم کاری(!) انجام داد که در تاريخ جمهوری اسلامی بی سابقه است! احمدی نژاد هر کجا که با انتقاد و سرزنش مواجه می شود، مديريت کشور را به امام غايب شيعيان (عج) نسبت می دهد و مدعی است امام زمان در مديريت کشور مشارکت دارند! با اين سخنان، فرياد اعتراض بسياری از متدينين و حتی آيت الله مهدوی کنی که به نوعی از حاميان اوست، به آسمان رفته است.شنبه گذشته ۲۱ ارديبهشت ۸۸ آيت الله مهدوی کنی در جمع دانشجويانش گفت: « نبايد آقای احمدی‌نژاد اين سخنان را بگويد؛ چون ديد مردم را هم نسبت به امام زمان بد می‌کند.» دبيرکل جامعه روحانيت مبارز پرسيد: «اگر مديريت از امام زمان(عج) بود، يعنی ايشان نمی‌توانند مافيا را از بين ببرند؟ برنج کيلو پنج هزار تومانی هم از مديريت ايشان است؟ امام خمينی با آن همه عظمت، بک بار هم چنين سخنانی درباره رابطه با امام زمان و ... مطرح نکردند.»
با اين حال، غالبا" وقتی پروژه ای افتتاح شود يا رخداد مثبتی اتفاق بيفتد که دولت نهم بتواند آن را «مصادره به مطلوب» کند، آقای احمدی نژاد سخنی از مشارکت امام زمان(عج) در مديريت کشور نمی گويد و با غرور، مدعی «مديريت بر جهان» می شود.وی بارها از دنيا خواسته بيايند و «مديريت» را از او ياد بگيرند!
اخيرا" نخست وزير دوران جنگ در ديدار با علما و فضلای حوزه‌های علميه، با کنايه به اين ادعاهای احمدی نژاد گفته است:«از حل مشکل يک استان عاجزيم، اما می‌خواهيم دنيا را اداره کنيم!»
شايد اشاره ميرحسين موسوی به خيل نارسائی هايی باشد که مردم استانهای کشورمان هنوز با آنها دست به گريبانند و دولت به وعده رفع کردن آنها عمل نکرده است.مشکلی نظير آب شرب خوزستان که مردم آبادان و خرمشهر را مجبور کرد بجای زنگ تلفنهای همراه خود، سخنان و وعده های عمل نشده آقای احمدی نژاد برای کشيدن لوله آب شرب روی موبايلهای خود بگذارند.آنجا که احمدی نژاد در اولين سفر استانی با ادبيات مخصوص خود به مردم خوزستان وعده داده بود:« اگر آب آشاميدنی اين دو شهر بهبود پيدا نکند، پرويز فتاح وزير نيرو را از لوله‏های آب خارج می‏سازد!» اينک اما آب شهرهای خوزستان،حتی برای «استحمام» هم قابل استفاده نيست و بدليل ۲۱هزار واحد شوری، پوست بدن را دچار سوزش و تاول می کند! حالا بايد پرسيد ادعای «مديريت جهان» از رئيس چنين دولتی، چه معنايی دارد؟ و ادعای «دست داشتن امام زمان در مديريت کشور» چه بر سر ايمان مردم خواهد آورد؟

***

در يادداشت بعدی، درباره «تغييرات پی در پی» دولت نهم در بدنه مديريتی کشور خواهيم گفت که در تمامی دولتهای پس از انقلاب بی سابقه بوده و به «ماجرای عجيب کردان» تا «رفتارهای مديريتی آقای احمدی نژاد» می پردازيم.نکات فراوانی که بار ديگر «اثبات!» می کنند آقای احمدی نژاد قبل از همه، مبتکر «شعار تغيير» بوده! منتها «تغيير به سبک احمدی نژاد»!

[فرصت نوشتن، روزنوشته های بابک داد]
babakdad@hotmail.com





















Copyright: gooya.com 2016