advertisement@gooya.com |
|
«"مهرگان" به معنی مهر و محبت و پیوستن است و نام روز شانزدهم از هر ماه و نام ماه هفتم از سال شمسی و آن بودن آفتاب عالمتاب است در برج میزان که اپتدای فصل خزان است و نزد پارسیان،پس از جشن و عید نوروز،از این بزرگتر جشنی نمی باشد.» "برهان قاطع" روایتمان می کند که پارسیان در این روز،جشن می سازند و عید می کنند،بنابر آنکه فریدون در این روز،ضحاک را در بابل گرفت،به دماوند فرستاد و به بند کشید... باری، ضحاک همچنان همان و فریدون نیز. پس به پیشواز "مهرگان" می رویم در آغازین روزهای پاییز یک هزار و سیصد و هشتاد و چهار خورشیدی.
*"مهرگان"، جشن پیمانها
گفته اند که در آشیان آریایی،ایرانیان، سال را به دو بخش بزرگ تقسیم می کردند: بخش تابستانی و بخش زمستانی. در آغاز بخش تابستانی و به هنگام اعتدال بهاری،جشن نوروز با آواز و دهل بر پا می شده است.جشنی که جشن کشت بهاره بوده است. شروع بخش زمستان که اعتدال زمستانی نام دارد،جشن "مهرگان" یا جشن کشت پاییزی خوانده می شود. نوروز و مهرگان مشترکات زیادی دارند.نظامی گنجوی در خسرو و شرین نام سی لحن از الحان موسیقی ایرانی را که باربد ساخته بود،نقل کرده که نام لحن بیست و یکم مهرگانی بوده است.. در مهرگان روز، خوشه ها به دم تیز داس ها سپرده می شود.خرمن ها انباشته و انبارها محل ذخیره گندم و جو و حبوبات و سایر آذوقه ها برای زمستان سردی که در پیش روست می شود. حالا زحمتکشان ایران،شبانان و کشتکاران گرد هم حلقه زده و مهرگان روز را جشن می گیرند.سپاس خویشتن را به آستان اهورامزدا می رسانند و با سرودهای شیوا،"مهر"،ایزد نگهدارنده دشتها و خرمن ها و ستوران را به همپایی در پایکوبی فرا می خوانند. جابر عناصری در "اساطیر و فرهنگ عامه ایران" روایت می کند که "مهرگان" ایام جشن مهر درخشان،ایزد پر صلابت مهرورزی و آشنایی به شمار می رفت.چرا که ایزدان فرمانبردار اهورا مزدا را،پرستندگان چون جان دوست داشتند و هرگز قهر و خشمی از سوی آنان ندیده بودند. به دیگر سخن،"مهرگان" جشن دهقانان و شبانان زحمتکش دیار ما بوده است در دل تاریخی دور و دراز. درو پایان می گرفت و محصول دست انسان گرامی دانسته می شد. عناصری بر اشاره به این منشا تقویمی و تاریخی مهرگان،به منشا اجتماعی ان نیز اشاره می کند. گویا "مهرگان" جشن پیمانبندی قبیله ها برای حفظ دوستی و آشتی بین خود نیز به شمار می رفته. و اما جشن مهرگان در "مهرورز"(روز شانزدهم) از ماه مهر برگزار می شده. این جشن مخصوص ایزد مهر بوده است. « مهر میانجی بین تاریکی شب و روشنی روز،میانجی میان دلها،نگاه دار پیمانها،پاسدار عشق و دوستی و ایزدی از ایزدان محبوب ایران باستان.واسطه میان خالق و مخلوق و گواه راستگویان و کیفر دهنده عهد شکنان...» در گات ها نیز ،مهر، به معنی پیمان و پیوند و پیوستگی به کار رفته و پاسبان عهد و پیمان راستین خوانده شده است.
*کسی می آید
آنگونه كه محقق و فیلسوف فقید ایرانی،احسان طبری اشاره می کند، پژوهنده بلژيكى «كومن» در پژوهش هاى تاريخى خود پيرامون اسطوره مهر آورده مهر نخست از صخره اى در غارى با چهره فروزنده بر جمعى از شبانان ظاهر مى شود و شبانان از طلعت فريباى آن فرشته او را مى شناسند و نيايشش مى كنند.
گفته اند كه افسانه ظهور مهر در غار موجب آن شده است كه مهرپرستان، معابد يا ميتوئوم هاى خود را در غارها و يا در زيرزمين ها بسازند.
از مهر به عنوان خداى شفيع و خداوند منتقم نيز ياد شده است و به واقع اگر از دید دين باوران به محتواى كيش مهرپرستى نگريسته شود، به نوعى مهر شبيه همان ناجی است كه وعده مسيحايى می دهد! وعده آمدن كسى تا بيايد و زمين را از عدل و داد پر كند و از ستمگران انتقام كشد. چیزی شبیه "امام زمان" مسلمانان با وجوهی زمینی تر.
به گفته احسان طبری، برخى پژوهندگان، افسانه مهر را كه از آسمان به زمين مى آيد و به مثابه انسانى در ميان انسان ها مى زيد و سپس بار ديگر به آسمان ها عروج مى كند و در زمره جاويد انسان لاهوت وارد مى گردد، از خانواده افسانه هاى مربوط به «خدايان ميرنده و رستاخيزنده» مى شمارند كه در نزد بسيارى از اقوام و خلق ها وجود دارد.
خدايگانى كه به ميان مردمان مى آيند و درباره مرگ و رستاخيزشان حرف و سخن فراوان است. او به افسانه فنيقى و يونانى آدونيس، افسانه مصرى اسيريس، افسانه يونانى ديونيس، افسانه آيتس متعلق به آسياى صغير و… در این ارتباط اشاره می کند. رشن (ايزد دادگرى)، ارشتاد (ايزددرستى و راستى)، پارند (ايزد نيك بختى و فراوانى)، اش يا ارت (ايزد توانگرى و دارايى)، همه و همه ايزدان پارسى اند هم پيالگان ناهید میهن ما(آناهیتا)، كه در ركاب مهر، شب نهادان را به چالش مى طلبند، پروايشان نيست، نه بيمى! نه هراسى! نعره گزمگان را، حتى "اگر به هياهو، شمشير در پرندگان نهاده باشند تا ماه بر نيايد" به هيچ مى انگارند… و اما مهر اين دادگستر هميشه، گله ها و رمه ها را نيز پاس مى دارد!
او را حافظ گله و رمه ها نيز دانسته اند. «هر گاه چهارپايى از گله خود جدا مانده يا ربوده شود، ناله اش به مهر مى رسد. ايزد مهربان چراگاه ها و رمه ها به ياريش مى شتابد. او ايزد نگهبان كشتزار ها خرمن ها را مى پايد. ناظر كشتكاران است و لحظه اى و لمحه اى چشم بر هم نمى نهد.
*آیا مهر پرستی پس از تسلط اسلام بر ایران فرو مرد؟
طبری در اثر سترگش،"برخی بررسی ها درباره جهانبینی ها و جنبش های اجتماعی در ایران"،ضمن واگویی این مهم که «مردمى كه در فلات ايران زندگى مى كنند، دو بار توانستند كيش جهانى پديد آورند. يك بار در مورد مهرپرستى و بار ديگر در مورد مانى گرى. هر دو اين كيش ها نيز اين پيام دل انگيز را با خود همراه داشت كه ابناى انسان در زير يك انديشه واحد بايد به خاندانى بزرگ بدل شوند ...» اشاره می کند که از دیر باز،ترکیبات و اسامی زیادی در السنه اوستایی،پارسی باستانی،پهلوی و دری از ریشه مهر وجود داشته است. مانند مهر دروغ،مهر زیان،مهر جنگ،مهربان،مهرگسار،مهرگان،مهرک،مهرین،مهرنوش،در مهر( پرستشگاه زرتشتی)،مهر بند گشا،مهرداد،مهران،مهراب،مهرگشنسب،مهربد،مهربراز،مهربوزید،بزرگمهر،مهرگیاه،مهر ترسه و غیره. او در اثری که سالها صرف تحقیق و کار مستمر روی آن کرد پرسشی کلیدی را مطرح می کند و آن اینکه،«آیا اندیشه مهر پرستی پس از تسلط اسلام بر ایران فرو مرد؟» او پاسخ می دهد،« سخت بعید به نظر می رسد. احتمال زیاد می رود که آئین مهر در تکامل طولانی خود به جهان بینی گسترده ای همانند جهانبینی عرفانی بدل شده بود.تاثیر آیین مهر پرستی در گنوستی سیسم و تاثیر متقابل آن در مهر پرستی و رابطه مهر پرستی با مکتب نو افلاطونی که هر دو از جریانات مهم دوران هلنیسم است،امریست در خور مطالعه...» این فیلسوف سفر کرده ایرانی یکی از یادگارهای مهرپرستی را جشن "مهرگان" عنوان می کند. وی می گوید که جشن آغاز شش ماهه زمستان(زیه نه) است،چنان که نوروز جشن آغاز شش ماهه تابستان(هه مه) است.« نیروهای ملی دموکراتیک و انقلابی عصر ما به حق سنت جشن مهرگان را احیا کرده اند.» او از حافظ یاد می کند،« کم تر از ذره نئی،پست مشو،مهر بورز / تا به خلوتگه خورشید رسی رقص کنان» .
*"مهریه" و "مهر گیاه"
و اما "مهر" نمودراری از خلق و خوی ایرانی و مزدایی را نیز هویدا می کند. او دشمن بی امان دروغ و دروغگویان است. گفته اند که مهر،دروغگویان و ناراستان را به سختی کیفر می دهد و جنگاوران با ایمان را یاری. « ای مهر، تو ما را یار باش،ای مهر،که به تو دروغ نتوان گفت.دشمن ما را به بیم و هراس در افکن،چون تویی که می توانی نیروهایشان را باز ستانی و درمانده شان سازی...» سنت "مهریه" برای ازدواج در فرهنگ ایرانی نیز از همین جا ریشه گرفته است. در ایران باستان برای نوعروسان،"مهریه" تعیین می کردند.چرا که ایزد مهر، پیوند دهنده قلبهاست و مجری مقصود اهورایی.زنان برای اینکه عزیز کرده شوهرانشان باشند و به اصطلاح "سپید بخت" شوند"مهرگیاه" همراه خود نگه می داشتند. چه بسیار نامهای ایرانی که با پیشوند و پسوند "مهر" ساخته می شوند.
"مهرگان" در کردستان
این کردستان زخمی ایران است که هنوز و همچنان به پیشواز مهرگان می رود. آغاز پاییز کردی در مناطق عشایری ایران "گوران" و "قلخانی" و کوهپایه های "دالاهو" با جشن خرمن و برداشت محصول همراه است و بزرگترین جشن تقویم زندگی عشایری آنجاست. گفته اند که جشن مهرگان در کردستان،در دهکده "جاماز" رو به دشت سینه بازی در دامنه دلاهو برگزار می شود. زنان و مردان زحمتکش کرد دست در دست هم به پایکوبی می پردازند. در ایام این جشن، پرچم های سبز و سفید و سیاه بر فراز صخره ای بر افراشته می شود. بیرقهایی که راهنمای میهمانان به "قدمگاه" است. راه طولانی باید پیموده شود تا به "میعادگاه" برسند. تپه ها و دشتهای وسیع کردستان، حالا مملو از رنگ می شود، زنان،مردان و دختران،دسته دسته با لباسهای رنگی کردی و کوله بارهایی بسته بر پشت چهارپایان به سوی "میعادگاه" روانه می شوند. حالا این آسمان صاف و بلند کوهستان است که با صدای ساز و دهل، خدا را میزبان می شود.خلق را میزبان می شود... زنان، دیگها را بر اجاقها بار گذاشته اند.. آنها روی ساج های آهنی نان می پزند،جوانان اسب می تازند و مردان و زنانی هم دست ها در هم حلقه کرده و با ساز و دهل به پایکوبی و رقص مشغولند. عناصری، از بازار مکاره ای که در این روز برگزار می شود می گوید.« ... پای هر درخت،در شکاف هر صخره،دکانی است.عجیب اینکه معاملات بر اساس "پول" نیست و پول زیاد دست به دست نمی گردد. وقتی معامله انجام شد،می بینیم که به جای پول، جنس است که رد و بدل می شود.یک روسری به ازاء یک کاسه گندم،خرما در برابر یک کیل جو و...»آنگونه که محققان اشاره کرده اند در بسیاری دیگر از نقاط ایران از جمله سنگسر و شهرهای شرقی گیلان نیز همچنان آیین پاسداشت مهرگان انجام می گیرد. محققان، "علم واچینی" کوه نشینان شرق گیلان را هم همان جشن خرمن زرتشتیان ایران باستان پیش از حمله لشکر اسلام به ایران عنوان کرده اند. مراسمی که بعد از ورود اسلام به ایران رنگ مذهبی به خود گرفت.
*"مهرگان"، یادآور مبارزه
از «مهرگان» و از ايام جشن ايزد مهر و صلح و پيمان، روايات گوناگونى نقل شده است. از زمين كه ديگر بار ز شخمى تازه برمى خيزد و از زمين كه آسمان را فرمانروا مى شود و دستان معجزه گر انسان!
بسياران را اين باور است كه جشن مهرگان، يادآور مبارزات مردمان آزاده ايران زمين است.
«مردمى كه تسلط خويشتن بر طبيعت را از يك سو و پيروزى بر ظلم و ستم را از جانب ديگر جشن مى گرفتند، طبيعت را مهار مى كردند، سينه زمين را مى شكافتند، بذر در شيار ها مى پاشيدند، آب از چشمه ها بر گذرگاه هاى آب رو مى انداختند، چشم انتظار مى ماندند و خوشه هاى سرسبز گندم و عدس و ... را مى ديدند. اما چه سان بايد با ستمگرانى كه انبار هاى آذوقه اين زحمتكشان را تهى مى ساختند، مى بايستى مبارزه كرد؟ چگونه بايد از قيد و بند و ستم، خويشتن و خانمان خويشتن را رهاند؟...» به هر روى، جشن "مهرگان" آنگونه كه پيش از اين نيز اشاره شد، حتى پس از فتح ايران توسط اعراب همچنان رونق و اهميت خود را حفظ كرده است.
به گونه اى كه ريشه تاريخى مراسم «قالى شويان» كاشان را نیز به نوعى از سنت هاى به جا مانده از همين جشن "مهرگان" دانسته اند.
«... نكته قابل توجه اينكه، اين نخستين موردى است در حوزه سنت شيعى كه وفات امام زاده اى (يا پيرى يا بزرگى را) به تاريخ شمسى مى گيرند نه قمرى. برخلاف همه قتل ها و عزاها و عيد هاى مذهبى- روز شهادت امام زاده سلطان على كه همان روز قالى شويان باشد به تقويم شمسى زراعى نگه داشته مى شود. تاريخ قمرى چنين شهادتى را (حتى سنت و اخبار و احاديث) نشان نمى دهد »
*جشن ناهیدی
طرفه آنکه، باید به یاد آورد که "مهرگان" جشنی ناهیدی است در زمره بی شمار جشنهای فراموش شده ملی میهن ما. خلعت مهرگانی تا اکنون در فلات ایران، نه بر قامت شاهان و نه هر استبدادی دیگری برازنده نبوده و نیست. "مهرگان" خاطره ایست مشترک. جشنی ملی که یادآور تکاپوی زحمتکشان خطه ایست فراموش شده در طول سده ها، جستجو و جستجو.