نوشته ای از يک هوادار تراکتورسازی تبريز در باره ديدار پرسپوليس و تراکتور، سايت متحد هواداران تراکتور

ادب مرد به ز دولت اوست
خومار ميانَلی

قبل از هر چيزی، لازم است به نوبه خود و به عنوان يک ترک زبان که به آن افتخار می کنم، توهين های تماشاگران بی ادب منتسب به قرمز پوشان پايتخت را محکوم نمايم. دوستان قلم چيزی است که انسان بايد حرمت آن را نگه دارد ولی متاسفانه رسانه های مجازی و غير مجازی در کشور ما حرمت را حفظ نکرده و بدون بررسی علل ايجاد جو حاکم بر بازی ديروز، اقدام به نشر مطلب کرده اند که جا دارد از اين بابت تاسف خودم را اعلام کنم. بر من جای بسی تاسف است که بعنوان يک ايرانی ترک زبان شاهد بودم که از يک برنامه زنده تلويزيونی (عمدی يا غير عمدی بودن آن را نميدانم) رکيک ترين الفاظ و شعارها عليه يک ملت داده شد. ملتی که بارها وجود خود را در ايران به مرحله ثبوت رسانده و در اين راه هزاران شهيد ترک زبان دفاع مقدس ، گواه بسيار محکمی بر اين مدعاست.

جالب است که گزارشگر معروف به استاد دانشگاه نيز در گزارش خود صرفا يک قسمت استاديوم را ديد و هيچ عکس العملی در قبال اين حرکت زشت هواداران قرمز های پايتخت نشان نداد. اين به اصطلاح روشنفکر امروز، تا ديروز اعتقاد داشت" ادب مرد به زه دولت اوست". حال چطور شده حتی به لحاظ صوری هم به رفتار بی ادبان اشاره نکرد؟ همه فهميدند چه الفاظی باعث قطع گزارش گرديد؟ تلويزيون نيز بعد از اينکه رسوايی قرمزهای بی نزاکت عيان شد متوجه شد که نمی توان شنونده را دراز گوش حساب کرد و با اعتراف و عذر خواهی به ادامه برنامه از داخل استوديو پرداخت.

آنچه بيش از همه مايه تاسف است اين است که دايی به سمت هواداران تيمش نرفت تا آنها را ساکت کند؟ آيا آن تماشاگر نماهای بی شعور( ضمن احترام به طرفداران واقعی پرسپوليس) آنقدر درک نداشتند که بفهمند سرمربی و کاپيتان تيمشان ترک است؟ آقای دايی تاريخ مصرف شما تمام خواهد شد ولی يادتان باشد اصالت شما در ميان شعارها زير سئوال رفت و فارغ از اينکه شروع کننده چه کسی است شما از همان شخصيت هميشکی که با صداقت همه چيز را بيان می کند به دور بودی.

ديروز يکی از برادرانم که به شدت به قرمز های پايتخت علاقه دارد ( البته او سواد دارد و می داند که نژاد پرستی با هواداری فرق دارد) پس از پايان بازی پيشم آمد و گفت ديگر فهميدم حق با تو بود و اين تيم تا زمانی که نتواند هوادارانش را سامان دهد لايق هواداری نيست. چرا که همواره جوی اين چنين بر بازيهايش حکم فرماست. آقايان آيا شعار ياشاسين آذربايجان يا پلاکارد تراختور توهين است که شما در جواب آن شعار ها اين چنين به اصالت يک ملت توهين می کنيد ؟ آقايان شايد بدترين شعار ما هواداران ترک تراکتور اين باشد که شما را افغانی خوانده باشيم( البته من اين شعار را درست نمی دانم چون پرسپوليس يکی از افتخاران فوتبال ايران است) ولی افغانيها نيز يک ملتند. ولی توهين های ديروزتان مصداق بارزی از دشمنی نسبت به مردم و هموطن ترکتان بود.

آقايان دولت مردمی؟ چرا در مقابل اين هجمه های کثيف تبليغ رسانه ای می کنيد؟ آقايان صدا و سيما مگر فتوای مقام معظم رهبری را که توهين به اقوام را حرام کرد نشنيديد؟ چرا در يک برنامه زنده اجازه داديد اين اتفاق بيافتد. چه کسانی ايران و آذربايجان را دوست ندارند. شما همه می دانيد آذربايجان همواره با اين شعار جاويدان "ياشاسين آذربايجان" زندگی کرده است و حتی مقامات طراز اول مملکت نيز زمانيکه در آذربايجان حاضر می شوند به جهت احترام به تاريخ پر افتخار مردم خطه از اين شعار استفاده می کنند. چرا نيروی انتظامی اجازه ورود پلاکارد تراختور و ياشاسين را به ورزشگاها نمی دهد تا تنش را در ميان هواداران پيش بياورد. مگر چه اتفاقی می افتد؟ مگر ما به قانون اساسی کشور مان رای آری نداديم؟ مگر اصول ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی حقوقی برای اقوام پيش بينی نکرده است؟ آيا ميدانيد اگر اين اصول را احترام ميگذاشتيم امروز شاهد اين وقايع نبوديم؟

دقت کنيد در بازی بلديه (شهرداری) با استقلال سی و پنج هزار نفر در ورزشگاه سهند(يادگار امام) حاضر شدند و با کمال متانت اقدام به تشويق تيم خود کردند بيش از نيمی از آن هواداران نيز هوادار تراکتور بودند که فقط با عشق به آذربايجان و با اعتقاد به شعار ،اذربايجان تيم لری فرق المز رنگلری، در ورزشگاه حاضر شدند. برويد و بپرسيد کدام شعار زشت داده شد. برويد ببينيد آيا جز تشويق تيم و شعار آرمان گرايانه "ياشاسين آذربايجان" چيز ديگری بود.همه می دانند تماشاگرانی که در آزادی به تشويق تراکتور پرداختند از تهران ، کرج و شهرهای مختلف آذربايجان آمده بودند و در خانواده های آنان علاقمندان به قرمزهای پايتخت نيز وجود دارند ولی تا امروز همه چيز برمبنای يک همزيستی مسالمت آميز پيش می رفت. ولی حرکت ناجوانمردانه و نژاد پرستانه تماشاگرنماها همه چيز را به سرابی تبديل کرد. البته وقتی تمام رسانه های ما اعم ار تلويزيون و روزنامه ها همه در اختيار اين تيم است تا به ضرب زور و بيت المال آن را پر طرفدار نشان دهند. چه توقعی از اين تماشاگر نما ها می توان داشت.

دوستان من به احترام تمام ترک زبان های ايران زمين خصوصا مردم بسيار پاک خطه آذربايجان، امروز صبح در حضور عده ای از دوستان تصميم گرفتم که ديگر هيچ وقت به زبان فارسی مطلب ننويسم، ولی به اصرار دوستانی که الان نيز در کنارم ، از تصميم خود منصرف شدم . چرا که ما دوستانی داريم که فارس زبانند و بسيار با نزاکت و حتی آنقدر به ما ترکها ايمان دارند که از ديروز باشرم با ما حرف می زنند. ولی با تمام اين حرفا چنانچه شما عزيزا ن بخواهيد حتما ادبيات فارسی را کنار خواهم گذاشت.بار ديگر ضمن محکوميت اعمال زشت تماشاگرنماهايی که ادب را زير پای خود گذاشتند از هواداران تراکتور می خواهم خشم خود را کنترل کنند، چرا که امام صادق(ع) می فرمايند "هرکه مالک خشم خود نباشد مالک عقل خود نيست". البته اعتراض مدنی به روشهای قانونی و مسالمت آميز ، نه تنها حق مسلم هر هوادار تراکتور بلکه تمام ترک زبانان و حتی همه فوتبال دوستان آزرده خاطر ايران است. چه بسا اين فرصتی باشد که ما ايرانيان به همه بقبولانيم که از فرهنگ و تمدن عظيم برخوداريم.ضمنا بعضی مواقع سکوت در مقابل نادانان به مثابه جواب محکمی است .لقمان حکيم می گويد اگر حرف زدن نقره است سکوت طلاست. ما ميتوانيم به احترام تمام ترک زبانان ايران و مردم شريف آذربايجان در شروع بازی بعدی سکوت کنيم و با هماهنگی مسئولان استانی اين را در صدا و سيما پخش کنيم که در مقام تشييع جنازه ادب که در ورزشگاه آزادی مرد، اين سکوت را انجام داديم. دست تک تک شما ترک زبانان ايران را ميبوسم و از طرف تمام دوستان فارس زبان خود نيز عذر خواهی می کنم.يا شاسين آذربايجان .ياشاسين تراختور.ياشاسين منيم آنا ديليم.

آدی يوخ آذربايجانلی.