سه شنبه 5 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پنج سال "رايحه خوش خدمت" در ورزش ايران، فرامرز کوشان

ورزش ايران پنج سال پس از حاکميت مطلقه دارودسته‌ی احمدی‌نژاد و گسترش "رايحه خوش خدمت‌شان" در بحرانی‌ همه‌جانبه به‌سرمی‌برد. راه پايان اين بحران و تغيير اصولی در مديريت، برنامه‌ريزی و اجرای پروژه‌های ورزشی، از راه حل بحران عمومی کشور جدا نيست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




بيش از پنج سال از زمانی می‌گذرد، که محمود احمدی نژاد برای اوّلين بار مقام رياست جمهوری اسلامی را بعهده گرفت. برنامه انتخاباتی او در آن روزها تامين عدالت، مبارزه با فساد و حيف و ميل ثروت کشور توسط کسانی بود که دستشان از قدرت کوتاه شده بود، و يا بايد توسط او کوتاه می‌‌‌شد. وعده آن روزهای او ترويج "رايحه خوش خدمت" در سراسر کشور بود.

بر اين اساس در تمام بخش‌های مديريت کشور از جمله ورزش ايران زلزله‌ای بنيان برنداز براه افتاد. مديران و روسايی که به مرور در طیٔ شانزده سال رياست جمهوری رفسنجانی و خاتمی، پس از ارتکاب به همه اشتباهات ممکن (از سر بی‌ تجربگی و يا غرض ورزی)، حداقل تجربه و دانش لازم برای اداره سازمان تربيت بدنی، فدراسيون‌های ورزشی و هيئت‌های ورزشی استانها و شهرستانها را کسب کرده بودند، از کار برکنار شدند و جای آنها را مديران مورد اعتماد و وابسته به جناح حاکم جديد گرفتند.

در اوّلين قدم، مهندس علی‌ آبادی بعنوان معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدنی جای هاشمی طبا را گرفت. علی‌ آبادی که مهندس عمران است، تا آنروز معاون عمرانی احمدی نژاد در شهرداری تهران بود. او در دوران طولانی همراهی با احمدی نژاد، تبديل به يکی‌ از بزرگترين مغاطعه کاران ايران شده است. علی‌ آبادی بدون کمترين تجربه و دانشی در زمينه مديريت ورزشی، با توجه به سابقه نظامی و امنيتی خود، دست به تصفيه در سراسر سازمان ورزش کشور زد. اوّلين نکته‌ای که او حاضر به پذيرش آن نبود، اين بود که فدراسيون‌ها و هيئت‌های ورزشی نه ادارات تابع سازمان تربيت بدنی، بلکه نهاد‌های مستقل مردمی هستند، که رؤسای خود را بايد از طريق انتخابات دمکراتيک توسط اعضا انتخاب کنند. فدراسيون‌ها تنها تابع فدراسيون‌های جهانی‌ هستند، که خود توسط فدراسيون‌های ملّی انتخاب می‌‌شوند.

بر کناری روسای فدراسيون‌های کوچک و هيئت‌های ورزشی استانها و شهرستانها بخاطر توجه کم افکار عمومی و مطبوعات، تقريبا بدون مقاومت و به سهولت انجام شد. مديرانی که خود با انتخاباتی نه چندان دمکراتيک به رياست رسيده بودند، عطای اين مقام را به لقايش بخشيدند و اکثراً به کارهای پر درامدتر و کم دردسرتر اقتصادی و يا تدريس در دانشگاه‌ها پرداختند.

تغيير در فدراسيون فوتبال به خاطر توجه ويژه ميليونها علاقمند، نشريات ورزشی و راديو و تلويزيون به اين ورزش، به سادگی فدراسيون‌های ديگر نبود. مقاومت دادکان رئيس وقت فدراسيون فوتبال هم باعث تشديد بحران در اين زمينه شد. دادکان که عليرغم اظهار علاقه‌ مکررش به احمدی نژاد، غير خودی و متهم به وابستگی به جناح اصلاح طلب بود، حاضر به استعفا و باز کردن راه برای انتصاب رئيس مورد اعتماد در اين فدراسيون نبود. با طرح اين موضوع در مطبوعات، توجه فيفا فدراسيون جهانی فوتبال هم به اين مسئله جلب شد. کار به جايی‌ رسيد، که فيفا يک بار ايران را به مدت کوتاهی از شرکت در کليه مسابقات بين المللی محروم کرد.

سرانجام دعوا با اعلام استعفای داوطلبانه! دادکان به پايان رسيد و علی‌ آبادی با يک انتخابات نمايشی و حتی دور زدن افراد خودی مثل سردار آجورلو ، کفاشيان را بعنوان رئيس فدراسيون فوتبال و در واقع مجری دستورات خود، تعيين کرد.

معيار اصلی‌ و يا تنها معيار برای انتخاب مديران جديد، وابستگی فاميلی، گروهی و سياسی به جناح حاکم و داشتن سوابق نظامی و امنيتی‌ بود. به اين ترتيب افرادی چون کفاشيان، واعظ آشتيانی، محمّد آخوندی، سعيد لو، سردار آجور لو، سردار شفق، سردار عزيز محمدی و سردار کريم ملاحی، مديريت نهاد‌های مختلف و باشگاهای ورزشی را بعهده گرفتند.

شايعات زيادی در مورد نقش بعضی‌ از اين افراد در بازجويی زندانيان سياسی سالهای گذشته وجود دارد.
جای تعجب نيست که برخورد اين مديران با منتقدين خود، اکثرا با زبان تهديد و پرونده سازی است. سال گذشته، واعظ آشتيانی مدير عامل آن وقت باشگاه استقلال در پاسخ به انتقاداتی که از بی‌ کفايتی او و شکست‌های پی‌ در پی‌ تيم محبوب استقلال می‌‌شد، در مصاحبه‌ای تلفنی با برنامه تلويزيونی نود گفت: "فيلم و عکس تمام اين افراد (منتقدين) مشخصه و ما مشغول کامل کردن پازل (پرونده) اين افراد و فرستادن اين پازل به مراجع ذی‌ صلاح جهت برخورد با اونا هستيم." مدتی قبل از آن گروهی از هواداران تيم استقلال که در استاديوم عليه واعظ آشتيانی شعار داده بودند، توسط پليس تهران به بازداشگاه جلب شدند. آنها تحت لوای پرونده مبارزه با فساد مورد بازجوی قرار گرفتند، تا اعتراف کنند که توسط قلعه نوعی، رقيب آنروز‌های واعظ و سر مربی تيم استقلال، تطميع شده‌اند.

حاصل اين تغييرات در مديريت ورزشی، برای ورزش ايران فاجعه بار بود. شکست افتضاح آميز تيم‌های ملّی ايران در المپيک پکن با کسب تنها دو مدال، حذف تيم ملی‌ فوتبال ايران در بازيهای مقدماتی جام جهانی‌ ۲۰۱۰ و محروميت مکرر وزنه برداران ايرانی از شرکت در مسابقات بين المللی و پرداخت جريمه‌های پانصد هزار دلاری بخاطر استفاده از مواد غير قانونی انرژی زا (دوپينگ)، تنها چند نمونه از تاثير مديريت نمايندگان احمدی نژاد و " رايحه خوش خدمت" آنها در ورزش ايران بود.

امروز ديگر پس از پنج سال کسی‌ وعده‌های آن روزهای علی‌ آبادی و همکارانش را جدی نمی گيرد و يا اصلا آنها را بياد نمی‌‌آورد. آنها وعده ساخت ده‌ها استاديوم با استاندارد‌های بين المللی در شهرستانها، ساخت هزار زمين چمن مصنوعی در تهران، رسيدن ايران به مرحله يک شانزدهم نهايی جام جهانی‌، مقام چهارم آسيا، ... را داده بودند.

چندی قبل سعيد لو جانشين علی‌ آبادی، بعد از پايان مسابقات جام جهانی‌ افريقای جنوبی ادعا کرد؛ ايران آمادگی برگزاری جام جهانی فوتبال را دارد. اين در حاليست، که سالهاست هيچ مسابقه بين المللی مهمی‌ در ايران برگزار نشده است. سال گذشته هم مثل هر سال، فدراسيون آسيايی فوتبال به دو باشگاه ثروتمند سپاهان اصفهان و مس کرمان اخطار کرد، که استاديوم‌های آنها شرايط برگذاری ديدار با تيم‌های آسيايی رقيب را ندارد.

در اين سالها علی‌ آبادی که به خود عنوان سردار عمران و آبادانی را داده بود، بارها تأسيسات نيمه تمام ورزشی را که ساختمان اکثر آنها در دوران قبل از او شروع شده بودند، افتتاح کرد. به گزارش روزنامه‌های ورزشی، هر بار پس از پايان مراسم افتتاح و پخش تلويزيونی آن مراسم، در‌های آهنی تأسيسات بسته می‌‌‌شد و تا مراسم افتتاح بعدی کاری در آن تأسيسات انجام نمی‌شد.

فساد، رشوه خواری، باج گيری، تقلب در مسابقات، خريد داوران و بازيکنان حريف، گسترش استفاده بی‌ حدً و مرز مواد غير قانونی نيروزا، از ديگر نتايج اين مديريت ورزشی در پنج سال گذشته بوده است.

حجت الاسلام عليپور، دبير ستاد منشور اخلاقی‌ فدراسيون فوتبال در مصاحبه‌ای با خبرگزاری دولتی فارس در افشای يکی‌ از روش‌های فساد در فوتبال ميگويد: " سؤ استفاده از بازيکنان و باج گيری از آنان نمونه‌ای از فساد در ايران است. مثلا با يک بازيکن مصاحبه ميکنند. بعد به مربی مورد نظر خود ميگويند که بايد اين بازيکن را جذب کند و سپس آن بازيکن بعد از عقد قرارداد بايد بخشی از پول خود را به خبرنگار آن روزنامه يا دبير سرويس آن پرداخت کند. دلالها روی کار آمدند ... حتی ديده ميشد که برای استفاده از بازيکن (شرکت در مسابقه) از او ميخواستندک پول بيشتری بپردازد. ..رئيس يکی‌ از باشگاه‌ها ی مطرح ميگفت، فلانی که مربی (تيم) من است اعلام کرده، مبلغی را به روزنامه نگاری بدهم. بنابراين آقداری از اين پول را باشگاه را به من بدهد. بعد همان مربی با تک‌ گال‌های مشکوک و پنالتی‌های مورد دار قهرمان شد."

به گفته مسئولان فدراسيون فوتبال سالانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ ميليارد تومان از بودجه کشور در رشته‌ ورزشی هزينه ميشود. مبلغ قرارداد فوتباليستهای سرشناس در ليگ برتر ايران بين صد تا ششصد ميليون تومان در سال است. اين در حاليست که چندی پيش يکی‌ از بازيکنان تيم استقلال تهران در مصاحبه ای گفت، سال قبل عملا فقط يازده ميليون تومان دريافت کرده است.

ناصر حجازی اخيرا از يک نمونه ديگر اختلاس در فدراسيون فوتبال ايران پرده برداشت. او در مصاحبه‌ای گفت: در سفر اخير تيم ملی‌ ايران به اردوی آمادگی اتريش، به جای پرواز مستقيم تهران به وين با بهای ششصد هزار تومان برای هر نفر، از مسير تهران، فرانکفورت، وين سفر کرده اند و برای اين پرواز سه برابر پرواز مستقيم پرداخته اند.... حتما پولی و سودی در کار بوده که راه مستقيم را کج کرده‌اند."

چند روز قبل رئيس کميته تحقيق و تفحص مجلس شورای اسلامی، علی‌ آبادی را متهم به سؤ استفاده کلان مالی‌ از بودجه فدراسيون ‌های ورزشی، صندوق حمايت از قهرمانان ملی‌ و هزينه اعزام ورزشکاران به خارج از کشور، به نفع سرمايه گذاری در بانک خصوصی تات کرد. از سوی ديگر محمّد رضا مهماندوست سرّ مربی تيم ملی‌ تکواندوی ايران اخيرا در مصاحبه‌ای شکايت کرد که:" حقوق ۲۲۰ هزار تومانی من را از صندوق حمايت از قهرمانان ملی‌ قطع کرده اند. مرا از شرک سايپا اخراج کرده اند و در حالی‌ که دو فرزند بيمارم در بيمارستان بستری اند، بيمه درمانی ام را فسخ کرده اند." تکواندو يکی‌ از موفق‌ترين رشته‌های ورزشی ايران در صحنه بين المللی است. تيم ملی‌ تکواندو ايران بتازگی در جام جهانی‌ تکواندو در اسپانيا به مقام قهرمانی جهان رسيد.

ورزش ايران پنج سال پس از حاکميت مطلقه دار و دسته احمدی نژاد و گسترش "رايحه خوش خدمتشان" در بحرانی‌ همه جانبه بسر ميبرد. راه پايان اين بحران و تغيير اصولی در مديريت ، برنامه ريزی و اجرای پروژه‌های ورزشی، از راه حل بحران عمومی کشور جدا نيست.

فرامرز کوشان


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016