شنبه 25 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آيا افشين قطبی سرنوشت بلاژويچ و ايوانکويچ را تکرار می‌کند؟ فرامرز کوشان

افشين قطبی
سرنوشت امروز پرسپوليس با مربی‌اش شباهت زيادی با سرنوشت تيم ملی‌ ايران با دو مربی کروات، آن بلاژويچ و ايوانکويچ دارد. آن ها در آغاز به خاطر اعتبار و موفقيت بين المللی‌شان مورد علاقه زياد مردم و توجه نشريات قرار گرفتند. ولی بعد از يکی دو سال، علاقه بعضی از روزنامه نگاران به آن ها تبديل به انتقادات و اعتراضاتی شد، که کمتر جنبه فنی داشتند و بيشتر از ناآگاهی‌ و يا دشمنی انتقاد کنندگان خبر می داد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




ورزش ايران از نگاهی ديگر

افشين قطبی سر مربی تيم پرسپوليس هفته هاست که به موضوع اصلی‌ نشريات ورزشی ايران تبديل شده است. هر چند تيم پرسپوليس از اول ليگ امسال فوتبال ايران شرايط چندان بدی نداشته و بين مقام دوم تا چهارم جدول ليگ در نوسان است، نشرياتی که بايد روزانه هشت تا دوازده صفحه را با خبر و تفسير ورزشی پر کنند، هر روز چندين مطلب در تحليل، نقد و هجو او؛ از تاکتيک نداشتن‌اش تا لهجه تگزاسی- فارسی‌! او، اشتباهات لفظی او، همسر کره‌ای‌اش ، سفر‌های شخصی او در روز‌های تعطيل، ... مينويسند. بنوان مثال به چند تيتر يک صفحه از روزنامه ورزشی "۹۰" در روز سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۷ توجه کنيد: " آقای بين المللی (قطبی) پرسپوليس بازيکن نميخواهد، اين تيم آرامش ميخواهد"؛ "تماس مرزبان با شريفی برای شکايت از قطبی"؛ "تغيير در برنامه سفر‌های قطبی، ايرانگردی بجای دبی گردی"، "قطبی به شيراز رفت"، ...
افشين قطبی بعد از سالها زندگی‌ و تحصيل در کاليفرنيا و مربيگری تيم ملی آمريکا در جام جهانی‌ ۱۹۹۸ و مربيگری تيم ملی کره در جام جهانی‌ سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶، مورد توجه فوتبالدوستان ايرانی قرار گرفت. او که در کره جنوبی دستيار مربيان بزرگی مثل گاس هيدينگ و ديک آدووکات بود، به عنوان فردی مجهز به دانش روز فوتبال شناخته شده است. بسياری از فوتبالدوستان ايرانی علاقمند بودند، که از دانش و تجربيات اين مربی ايرانی در راه پيشرفت فوتبال ايران استفاده شود.
سال گذشته حبيب کاشانی مدير عامل وقت تيم پرسپوليس، در تماس با افشين قطبی، او را راضی‌ به آمدن به ايران و پذيرفتن پست سر مربيگری تيم پرسپوليس کرد. قطبی از روز ورودش به ايران تبديل به شخصيت محبوب فوتبالدوستان و روزنامه نگاران شد. ادب و احترام او به ديگران، برخورد انتقادی با خود، بازی تهاجمی تيم پرسپوليس، زبان فارسی‌ شکسته بسته او، حتی همسر کره‌ای‌اش که با روسری و مانتو در تهران نمايشگاه آثار نقاشی‌اش را برگذار کرد، از افشين قطبی پديده‌ای نو ظهور و محبوب ساختند.
محبوبيت او به حدی رسيد، که تربيت بدنی و فدراسيون فوتبال او را به عنوان سر مربی تيم ملی ايران انتخاب کردند. اين انتخاب قبل از يک مسابقه به او اعلام شد. قطبی بين دو نيمه از بازيکنان تيم پرسپوليس خداحافظی کرد. ولی وقتی مسابقه تمام شد، با کمال تعجب مطلع شد، که تربيت بدنی و فدراسيون فوتبال در ۹۰ دقيقه گذشته تصميم خود را عوض کرده و علی‌ دايی را به عنوان سر مربی تيم ملی اعلام کرده اند.
پرسپوليس در انتهای فصل با کمی شانس در آخرين بازی، بعد از شش سال به قهرمانی ليگ برتر ايران رسيد. اين قهرمانی از قطبی چهره‌ای اسطوره ای ساخت. البته مسير قهرمانی پرسپوليس در اين سال صاف و بی‌ درد سر نبود. تيم قطبی در تمام فصل از کمبود امکانات اوليه ورزشی رنج ميبرد. در درون تيم هم بازيکنانی که با او مخالف بودند مثل شيث رضايی و مامانی و مربيانی که طرح برکناری او و جانشينی خودشان را ميکشيدند، مثل استيلی و مرزبان کم نبودند. اما شخصيت محبوب او و حمايت فرد پر نفوذی مثل حبيب کاشانی سدی برای ضربه زدن به او و تيم پرسپوليس شد.
پس از پايان فصل، قطبی که از کلنجار رفتن با سيستم غير حرفه‌ای فوتبال ايران وتوطئه گری رقبا خسته شده بود، ايران را ترک کرد و حاضر به تمديد قراردادش با پرسپوليس نشد.
تابستان گذشته داريوش مصطفوی مدير عامل جديد پرسپوليس که ميخواست با قهرمانی مجدد ليگ و موفقيت در جام باشگاههای آسيا، حقانيت برکناری حبيب کاشانی و انتصاب خود را به اثبات رساند، دوباره به سراغ قطبی رفت و با وعده رفع همه اشکالات ناشی‌ از سيستم غير حرفه‌ای اين تيم و پيشنهاد قراردادی به مبلغ هشتصد و پنجاه ميليون تومان برای يک سال، قطبی را راضی‌ به بازگشت به ايران کرد. هشتصد و پنجاه ميليون تومان ( حدود هشت صد هزار دلار) هر چند در صحنه بين المللی و حتی آسيايی فوتبال حرفه‌ای رقمی بسيار عادی و حتئ نسبتا کم است، ولی در مقايسه با سطح درامد عمومی در ايران و حتی درامد ديگر مربيان فوتبال، بسيار زياد است. گذشته از چند مربی خارجی مثل مصطفی دنيزلی و آری هان، که مبلغ قراردادشان در همين حدود بود، ديگر مربيان تيم‌های ليگ برتر ايران رقم بسيار کمتری دريافت ميکنند. بالاترين قرارداد را بعد از قطبی، قله نوعی با مبلغ سی‌ صد و پنجاه ميليون تومان برای يک سال دارد.
بزودی پس از شروع ليگ، لحن و نحوه برخورد بخشی از مفسران و روزنامه‌های ورزشی که با تيراژ نسبتا زياد، نقش موثری در نظرسازی در بين ميليونها علاقمند به فوتبال ايران دارند، شروع شد. با اولين شکست‌ها و تساوی‌ها، سيل انتقادات به سوی قطبی جريان يافت. وقتی کمک مربی برزيلی او از وعده‌های دريافت پولش توسط مديريت پرسپوليس نا اميد شد و ايران را ترک کرد، قطبی متهم به طرفداری بی‌ جهت از او، دلالی و هدر دادن بيت المال شد. وقتی که بازيکن جوان برزيلی تيم نتوانست تمام ضرباتش را تبديل به گل کند، قطبی مورد تمسخر روزنامه نگارن قرار گرفت. در تمام اين دوران پرسپوليس در جدول ليگ بين مقام دوم تا چهارم در نوسان بوده است. در مقام مقايسه وقتی که در هفته های اول فصل، تيم استقلال در مسابقات نتيجه نميگرفت و در رتبه ای بمراتب پايين تر از پرسپوليس قرار داشت، روزنامه نگاران ورزشی تنها بازيکنان را مقصر شکست‌های استقلال ميدانستند و کسی‌ از قله نوعی انتقاد نميکرد.
کار حمله به قطبی به جايی‌ رسيد که هفته قبل در مسابقه با تيم صبا، از دقيقه هفتاد و پنجم گروهی از تماشاگران شروع به فحاشی به او و مصطفوی کردند و خواستار به کار گماشتن استيلی رقيب او شدند. بعد از پايان مسابقه، همان تماشاگران! قطبی را با بطری آب زدند. گزارشگر برنامه تلويزيونی „ گزارش ورزشی “ اذ عان کرد، که اين عمليات از قبل برنامه ريزی شده بود. اکنون تيم پرسپوليس تحت فشار روحی شديدی قرار دارد، که باعث تضعيف روحی و کمتر شدن شانس موفقيت آن ميشود.
سرنوشت امروز پرسپوليس با مربی‌اش شباهت زيادی با سرنوشت تيم ملی‌ ايران با دو مربی کروات، آن بلاژويچ و ايوانکويچ دارد. اين دو مربی که تيم ملی کرواسی را در مسابقات جام جهانی‌ ۱۹۹۸ به مقام سوم رسانده بودند، به نوبت تيم ملی‌ ايران را در مسابقات مقدماتی جام جهانی‌ ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ رهبری کردند. آنها در آغاز بخاطر اعتبار و موفقيت بين المللی‌شان مورد علاقه زياد مردم و توجه نشريات قرار گرفتند. ولی بعد از يکی دو سال، علاقه بعضی از روزنامه نگاران به آنها تبديل به انتقادات و اعتراضاتی شد، که کمتر جنبه فنی داشتند و بيشتر از نا آگاهی‌ و يا دشمنی انتقاد کنندگان خبر ميداد. هر جلسه گفتگوی آنها با خبرنگاران، تبديل به جلسه محاکمه ميشد. آنها در هر جلسه بايد به سوالات غير تخصصی ‌ای پاسخ ميدادند، که در ده جلسه قبل هم به همان سوالات پاسخ مشروح داده بودند. ايوانکويچ که استاد اکادمی فوتبال کرواسی است، از طرف افرادی که از اصول اوليه مربيگری هم بی‌ اطلاع بودند، مورد تمسخر قرار ميگرفت و به او علنا بيسواد، ترسو و نادان ميگفتند. فشار روحی وارد شده به تيم ملی‌ ايران در اين دور ه يکی‌ از دلايل حذف ايران از مسابقات مقدماتی جام جهانی‌ ۲۰۰۲ و عدم موفقيت در جام جهانی ۲۰۰۶ بود.
جالب است که در نظرخواهی هايی‌ که از طرف روزنامه‌ها و تلويزيون ميشد، اکثريت مردم عادی بلاژويچ و ايوانکويچ را مقصر اصلی‌ شکست ايران نميدانستند. در يک نظر خواهی که روزنامه جهان فوتبال بعد از حذف ايران در مسابقات مقدماتی ۲۰۰۲ منتشر کرد،اکثر نظر دهندگان مقصر اصلی‌ شکست ايران را در مرحله نخست روزنامه‌های ورزشی، در مرحله دوم بازيکنان و در مرحله سوم سر مربی تيم ميدانستند.
در آخرين نظرخواهی زنده‌ای که برنامه پر بيننده تلويزيونی نود از طريق پيامک تلفنی انجام داد، ۷۸ درصد نظردهندگان، قطبی را مقصر نميدانستند.
شايد ادعای وجود يک توطئه سازمان يافته، توسط بخشی از روزنامه نگاران ورزشی، مربيان رقيب يا دلال‌هايی که از طريق کميسيون گيری از ورزشکاران و مربيان درامدهای ميليونی دارند، عليه مربيان متخصص و دانش آموخته، غير منطقی باشد. بد نيست ولی به اشاره‌ای که محمد دادکان رئيس سابق فدراسيون فوتبال، بعد از برکناری ايوانکوويچ و بر کنار شدن غير قانونی خودش، توسط علی‌ آبادی معاون رئيس جمهور احمدی نژاد و رئيس تربيت بدنی، در باره علت دشمنی بخشی از روزنامه نگاران ورزشی با ايوانکويچ کرد، توجه کنيم:
„ ايوانکويچ پولی را که از فدراسيون فوتبال ايران ميگرفت، حق زحمات خود ميدانست. اگر او قسمتی از اين پول را بجای خرج کردن برای خانواده اش، خرج بعضی از روزنامه‌ها ميکرد، مطمئنا دوستان خيلی‌ بيشتری در بين روزنامه‌های ورزشی داشت. “





















Copyright: gooya.com 2016