در همين زمينه
1 تیر» يک ملی پوش، فردوسی پور را کتک زد! بازتاب3 خرداد» عادل فردوسيپور: ايران به مرحلهي دوم ميرود، ويژهنامههاي جام جهاني نود در راه است، ايسنا
بخوانید!
30 آذر » ويژه بالا
30 آذر » ويژه پائين 15 آبان » افشين قطبی: پرسپوليس با چهار پيروزی قهرمان نيم فصل میشود، ايسنا 15 آبان » هفته چهاردهم ليگ برتر فوتبال؛ استقلال به دنبال صدر، پرسپوليس در تعقيب مدعيان، ايسنا 15 آبان » محمد نصرتی به پرسپوليس برمی گردد، ايرنا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! فوتبال ايران به قلم عادل فردوسی پور در WorldSoccer، ايسنا
عادل فردوسیپور که با لقب "جان ماتسون ايران" شناخته میشود، در مطلب خود نگاهی عمقی به فوتبال ايران، بررسی موقعيت فعلی فوتبال اين کشور، شرح کوتاهی از تاريخچه باشگاه های ليگ برتر و اشاره به پيشگامان و تاثيرگذاران فوتبال ايران داشته است. او همچنين مشکلات فوتبال ايران طی سالهای گذشته، جابجايیهای جغرافيايی در فوتبال کشور و ميزان محبوبيت رشته فوتبال در ايران را شرح داده است. به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، متن کامل اين مقاله به اين شرح است: اگر از هر دوستدار فوتبال در ايران پيرامون دوست داشتنی ترين خاطره فوتبالی اش بپرسيد اکثر آنها به روز تاريخی ۲۹ نوامبر ۱۹۹۷ اشاره خواهند کرد که در اين روز تيم ملی کشورشان با کنار زدن استراليا به رقابت های جام جهانی راه يافت. پس از تساوی يک - يک در تهران، استراليايی ها در ديدار برگشت بازی حذفی آسيا - اقيانوسيه ۲ بر صفر پيش بودند. نتيجه بازی می توانست گل های بيشتری را برای استراليا به همراه داشته باشد اما به دليل واکنش های قهرمانانه احمد عابدزاده سنگربان افسانه ای و همچنين خوش اقبالی های ايران در مقاطعی از بازی اين امر تحقق نيافت. ايران به طرزی باورنکردنی از لبه پرتگاه فاصله گرفت. دو گل در پنج دقيقه توسط کريم باقری و خداداد عزيزی و به دنبال آن مقاومت شجاعانه در ثانيه های باقی مانده به شکل معجزه آسايی استراليا را از بدست آوردن پيروزی محروم کرد و يک جشن واقعی در ايران آغاز شد. ميليون ها ايرانی شهر را به رنگ قرمز در آورده و با پايکوبی، دو گل حماسی به ثمر رسيده خارج از خانه را جشن گرفتند. از آن لحظه به بعد، فوتبال به داغترين موضوع در ايران تبديل شده است و همه از هواداران تعصبی و رسانهها گرفته تا سياست مداران بزرگ مدتها به بحث درمورد آن میپردازند.
پيش از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ ميلادی، ايران سلطان بی چون و چرای فوتبال آسيا بوده و سه بار پياپی در سال های ۱۹۶۸، ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ به قهرمانی در جام ملتهای آسيا دست يافته است. اين تيم در جامجهانی ۱۹۷۸ به عنوان تنها نماينده آسيا - اقيانوسيه به اين رقابتها راه يافت و همچنين چندبار پياپی در بازیهای المپيک حضور پيدا کرد. سراشيبی فوتبال ايران پس از انقلاب شکل گرفت که با جنگ ۸ ساله با کشور همسايه، عراق و محروميتهايی همراه شد. راهيابی به جامجهانی ۱۹۹۸ نشان داد که فوتبال يک بار ديگر جای خود را در قلب ملت ايران پيدا کرده است. طی يک دهه گذشته فوتبال ايران به رشد پيوستهای دست يافته است. تيم ملی با سهولت نسبی و شماری از ستارگان خود که اکنون در باشگاههای اروپايی توپ می زنند به رقابتهای جام جهانی ۲۰۰۶ راه پيدا کرد.
فوتبال در زندگی بسياری از ايرانيان نفوذ کرده است. بيش از ۱۲ روزنامه مربوط به فوتبال، روزانه در ايران منتشر می شوند و تمامی ديدارهای ليگهای معتبر اروپايی به صورت زنده از شبکه های تلويزيون و به صورت رايگان پخش میشوند. شهرآورد بزرگ تهران ميان استقلال و پرسپوليس و برنامه تلويزيونی بحث برانگيز ۹۰ که هر هفته پخش میشود بيش از ۲۵ ميليون نفر علاقمند را به خود جذب میکند. استقلال و پرسپوليس دو قطب اصلی مقابل هم در فوتبال ايران هستند. نخستين سوالی که هواداران فوتبال در ايران از يکديگر می پرسند اين است که "قرمز(پرسپوليس) هستی يا آبی (استقلال)؟" سالهاست که اين دو باشگاه، قدرتهای ممتاز فوتبال داخلی بوده و حتی ساکنان شهرهای ديگر هم از هواداران جان سخت اين دو تيم هستند. اما اين چشم انداز طی سال های گذشته و از زمان آغاز ليگ حرفه ای جديد در سال ۲۰۰۱ تغيير کرده است. سپاهان، سايپا، فولاد و پاس با قهرمانی خود به دو تيم بزرگ فوتبال ايران تنها سه بار فرصت قهرمانی دادهاند که دو قهرمانی به پرسپوليس و يک قهرمانی به استقلال رسيده است.
پس از آن که سازمان تربيت بدنی تصميم به تمرکز زدايی فوتبال گرفت، تغييرهای جغرافيايی تحت الفظی نيز شکل گرفت. در حالی که استقلال و پرسپوليس تيمهای ممتازی به حساب میآيند، ساير باشگاههای رده بالای تهرانی با وجود موفقيت های درون زمين، با کانون های هواداری کوچکی همراه بوده اند. پروژه دولت، انتقال اين باشگاه ها به شهرهای ديگر است. فصل گذشته پاس که پنج قهرمانی در ليگ و يک قهرمانی در آسيا را در کارنامه دارد، به شهر تاريخی همدان انتقال پيدا کرد. اين فصل صبا باتری و پيکان به ترتيب به شهرهای قم و قزوين منتقل شدند، در همين حال گزارش ها حاکی از آن است که راهآهن در آستانه انتقال به يکی از استانهای شمالی قرار دارد. در يک دهه گذشته، تمامی بازيکنان بزرگ به همراه يکديگر به خارج از کشور منتقل شده اند. باقری، عزيزی و علی دايی در سال ۱۹۹۷ به بوندسليگا راه يافتند و پس از جام جهانی ۱۹۹۸ بزرگترين ستارگان ايران به کشورهای آلمان، اتريش، بلژيک و ترکيه انتقال پيدا کردند. دايی، وحيد هاشميان، رحمان رضايی، جواد نکونام، آندو تيموريان، علی کريمی و مهدی مهدویکيا چندی از لژيونرهای موفق در اروپا بودهاند، اما بسياری ديگر هم برای رسيدن به موفقيت تقلای زيادی کرده اند. آخرين بازيکن ملی پوشی که ايران را ترک کرد، مسعود شجاعی است که راهی اوساسونای اسپانيا شد. همچنين امارات متحده عربی به نقطه جذب بازيکنان ايرانی تبديل شده است. حقوق پرداختی در اين کشور خوب بوده و بازيکنان با حضور در فوتبال امارات از سبکهای زندگی دشوار و برنامههای زمان بندی سفت و سخت ليگ های اروپايی می گريزند. کريمی دوران اوج خود را در امارات و در باشگاه الاهلی سپری کرد و با وجود نخستين فصل آبرومندانه در بايرن مونيخ (۲۰۰۶-۲۰۰۵)، به خليج بازگشته و برای تيم های قطری "قطر اس سی" و "السيليه" توپ زد. بسياری صاحب نظران، انتقال ستارگان به امارات را مورد انتقاد قرار داده اند و "دايی" سرمربی جديد تيم ملی نيز بسياری از اين بازيکنان را به اين تيم دعوت نکرده است. در واقع، بازيکنان به طور نسبی حقوق خوبی در ايران دريافت میکنند. در حالی که حقوق ساليانه ۹۰ درصد مردم کمتر از ۳۰۰۰ پوند است، اکثر بازيکنان ليگ برتر بيش از ۸۰ هزار پوند درآمد داشته و برخی ستارگان رده بالا نيز بيش از ۲۰۰ هزار پوند درآمد دارند. از ۱۸ باشگاه حاضر در ليگ برتر، تنها دو باشگاه دارای مالکان خصوصی هستند که هردوی آنها نيز در نزديکی ورشکستگی قرار دارند. ساير باشگاه ها نيز به طور مستقيم و يا غير مستقيم توسط منابع دولتی اداره می شوند. در سال ۲۰۰۶، دخالت های دولت در مسائل مرتبط با فوتبال، فيفا را برآن داشت که ايران را از حضور در تمامی رقابت های بين المللی محروم کند، هرچند اين محروميت پس از چيدمان کميته انتقالی فوتبال و انتصاب رئيس جديد فدراسيون فوتبال مرتفع شد. بزرگترين مشکلی که پيشوايان فوتبال ايران با آن روبرو هستند اين است که قالب بندی کنونی هيچ سودی را برای باشگاه ها به همراه ندارد چرا که هيچ درآمد قابل ملاحظهای از فروش بليت، حق تاليف و تصنيف تجارت محصولات و يا حتی حق پخش تلويزيونی درميان نيست، اگرچه برخی شرکتهای صنعتی در فوتبال نقشه هايی برای فرار از ماليات به وجود آورده اند. همچنين مشکلهايی برای تيم ملی ايران وجود داشته است. سياست مداران خارجی، به محروميت ايران از حضور در جام جهانی ۲۰۰۶ به دليل فعاليتهای موشکی و هسته ای تمايل داشتند. "سپ بلاتر" رئيس فيفا با حمايت از ايران اظهار کرد که فوتبال بايد از سياست جدا باشد و در نتيجه ايران در جام جهانی آلمان بازی کرد. با وجود اين، به نظر می رسد طی ماه های گذشته، بازی های دوستانه برابر چارلتون اتلتيک و تيم ملی مصر به دلايل سياسی لغو شدند. چنين مشکلهايی پيکار ايران در بازی های مقدماتی جام جهانی تحت هدايت "دايی" که روی کار آمدن وی به عنوان سرمربی تيم ملی در فوريه امسال باعث شگفتی همگان شد را تهديد می کند. فدراسيون فوتبال جديد وعده برگزيدن يک سرمربی خارجی و صاحب نام را داده بود. حتی "آرتور جورج" و "خاوير کلمنته" برای مذاکره در مورد عقد قرارداد به کشور ايران سفر کردند. همچنين گزارشهايی مبنی بر جريان داشتن گفت وگوهای فدراسيون با افشين قطبی و امير قلعهنويی به عنوان گزينههای بعدی به چشم میخورد اما، ناگهان دايی، شناخته شده ترين چهره فوتبال ايران در خارج از کشور به عنوان گزينه نخست پديدار شد. بزرگترين گلزن فوتبال ملی جهان اکنون هدف ديگری را مقابل ديدگان خود میبيند که آن هم کمک به ايران برای راهيابی از مرحله نهايی مقدماتی جامجهانی و چهارمين تجربه حضور در اين رقابتها است. بدون شک اين مساله انتقادهای داخلی بسياری را خاموش می کند.
۱- ملوان اين باشگاه در سواحل دريای خزر بنا شده و به عنوان باشگاهی که استعدادهای خانگی را پرورش داده و تيمهای بزرگ را شکست می دهد شناخته می شود. قوهای سپيد سه بار قهرمانی در جام حذفی را تجربه کردهاند. بزرگترين بازيکن آنها، کاپيتان سابق تيم ملی سيروس قايقران بود که در يک سانحه رانندگی در سال ۱۹۹۶ درگذشت. ۲- پگاه گيلان باشگاهی که مدام به دسته پايين تر سقوط کرده و به دسته برتر راه پيدا میکند اما امسال با حضور در ديدار نهايی جام حذفی به بزرگترين دستاورد خود رسيد. از سال ۲۰۰۲، شرکت پگاه يکی از شرکتهای بزرگ تهيه شير در ايران به عنوان مالک اين باشگاه شناخته میشود.( يکهفته پيش به داماش واگذار شد) پيش از اين، آنها با نام استقلال رشت شناخته میشدند. بازی پگاه برابر ملوان به عنوان داغ ترين شهرآورد دريای خزر شناخته می شود. ۳- پيکان قزوين تاسيس اين باشگاه در سال ۱۹۶۷ صورت گرفت اما با بيش از دو دهه انحلال روبرو شد. افتتاح دوباره پيکان در سال ۲۰۰۰ توسط کارخانه بزرگ اتومبيلسازی ايران خودرو انجام شد. اکنون باشگاه پيکان در شهر قزوين که در ۱۵۰ کيلومتری غرب تهران واقع است قرار دارد. اين باشگاه زمانی توانست نامی برای خود دست و پا کند که علی پروين بازيکن افسانه ای در سال ۱۹۷۰ به مدت يک فصل برای آنها توپ زد. ۴- سايپا سايپا نام دومين شرکت بزرگ اتومبيلسازی در ايران بوده که مالک اين باشگاه نيز است. سايپا سه بار به قهرمانی در ليگ دست يافته است که آخرين آنها در سال ۲۰۰۷ به همراه علی دايی در قالب مربی- بازيکن به دست آمد. مهاجم پيشين تيم ملی و سرمربی کنونی اين تيم و در کنار وزنهبردار نامآور المپيک حسين رضازاده، همچنان جزو هيات مديره باشگاه است. ۵- پرسپوليس پرسپوليس با بيش از ۳۰ ميليون هوادار به عنوان محبوبترين باشگاه آسيا شناخته میشود. اين باشگاه در سال ۱۹۶۰ پس از منحل شدن باشگاه شاهين شکل گرفت و بسياری از ستارگان شاهين به اين باشگاه پيوستند. پرسپوليس که همچنين با عنوان پيروزی شناخته میشود، با ۹ قهرمانی در ليگ و يک نايب قهرمانی در آسيا رکورددار است. آنها فصل گذشته به گونهای دراماتيک با پيروزی ثانيههای آخر در واپسين بازی خود برابر سپاهان به قهرمانی دست يافتند. ۶- استقلال يکی از دو باشگاه بزرگ تهران که دارای ميليونها هوادار در سراسر کشور است. آبیها در سال ۱۹۴۵ تاسيس يافته و پيش از انقلاب اسلامی با نام تاج شناخته میشدند. آنها شش قهرمانی در ليگ را تجربه کرده و با دو قهرمانی در آسيا (سال ۱۹۷۰ و ۱۹۹۱) به عنوان موفقترين باشگاه ايرانی در رقابتهای قارهای شناخته میشوند. استقلال فصل گذشته به مقامی بهتر از سيزدهم در ليگ داخلی دست نيافته و سه بار سرمربی خود را عوض کرد. اما، چندی پيش توانست به قهرمانی در جام حذفی دست پيدا کند. ۷- راهآهن اين باشگاه تهرانی در سال ۱۹۶۴ توسط شرکت راهآهن ايران تاسيس شد. آنها در زمينه پرورش استعدادهای جوان شهرت دارند. باشگاه راهآهن سالهای بسياری را در دسته پايينتر سپری کرد اما، سرانجام در فصل ۲۰۰۶-۲۰۰۵ توانست به ليگ برتر راه پيدا کند. شايعههايی مبنی بر انتقال اين باشگاه از تهران به يک شهر ديگر به گوش میرسد. ۸- پاس همدان در سال ۲۰۰۷، سران باشگاه پاس تهران، آخرين باشگاه ايرانی که در سال ۱۹۹۳ به قهرمانی در آسيا دست يافت، با اعلام انتقال باشگاه به شهر همدان که هيچ تيم دسته برتری را در اختيار ندارد، فوتبال کشور را حيرت زده کردند. ۹- صبای قم اين باشگاه در سال ۲۰۰۲ تاسيس شد و در فصل ۲۰۰۵-۲۰۰۴ توانست در ليگ برتر حضور پيدا کند. با حمايت يکی از شرکتهای دولتی و ثروتمند باتری، آنها در سال ۲۰۰۵ با تيمی متشکل از بازيکنان ملیپوش همچون علی دايی و يحيی گلمحمدی به قهرمانی در جام حذفی دست يافتند. چندی پيش اين باشگاه از تهران به شهر مذهبی قم انتقال يافت. ۱۰- ابومسلم اين باشگاه مشهدی مشهورترين باشگاه غربی ايران است اما، هرگز نتوانسته به عنوان مهمی دست پيدا کند. خداداد عزيزی که در سال ۱۹۹۶ به عنوان بهترين بازيکن آسيا شناخته شد، فصل گذشته سرمربی اين تيم بود اما، پس از درگيری با رييس باشگاه مجبور به ترک ابومسلم شد. ۱۱- پيام مشهد پيام مشهد همواره زيرسايه رقيب همشهری ابومسلم قرار داشته است. آنها فصل گذشته پس از ۱۰ سال حضور در دسته پايينتر توانستند به ليگ برتر راه پيدا کنند. خداداد عزيزی مرد هميشه جنجالی فوتبال ايران، سرمربی اين تيم است. ۱۲- سپاهان اين تيم يکی از قدرتهای آشکار فوتبال ايران است. سپاهان که در شهر اصفهان بنا شده توسط شرکت آهن مبارکه مالکيت میشود. آنها با قهرمانی در ليگ در فصل ۲۰۰۳-۲۰۰۲ نخستين تيم خارج از پايتخت بودند که توانستند به اين مقام دست پيدا کنند. فصل گذشته سپاهان نايب قهرمان ليگ برتر شده و در سال ۲۰۰۷ توانست به ديدار نهايی ليگ قهرمانان آسيا راه يابد. آنها در همين سال توانستند به سومين قهرمانی در جام حذفی دست پيدا کنند. ۱۳- ذوب آهن مالک اين باشگاه شرکت آهن ذوب آهن است و آنها همواره زير سايه رقيب همشهری سپاهان قرار داشتهاند اما، به طور معمول در نيمه بالای جدول قرار میگيرند. ذوب آهن در سال ۲۰۰۵ نايب قهرمان ليگ شد. ۱۴- فولاد خوزستان اين باشگاه که با حمايت شرکت صنعتی همراه است، در سال ۲۰۰۷ به دسته پايينتر سقوط کرد. اگرچه آنها فصل گذشته بازی حذفی برای راهيابی به ليگ برتر را واگذار کردند اما، با خريد حق امتياز باشگاه سپاهان نوين توانستند در رقابتهای ليگ برتر اين فصل حضور پيدا کنند. ۱۵- استقلال اهواز استقلال اهواز يکی از دو باشگاه خصوصی حاضر در ليگ برتر است؛ اما، مالک جوان اين باشگاه علی شفيعزاده در حال حاضر در دبی زندگی میکند و ظاهرا به دليل بدهیهای خود حق ورود به ايران را ندارد. استقلال اهواز با نايب قهرمانی در فصل ۲۰۰۷-۲۰۰۶ بهترين مقام خود در تاريخ ۶۰ ساله اين باشگاه را بدست آورد. ۱۶- برق شيراز اين باشگاه يکی از قديمیترين باشگاههای ايران است که در سال ۱۹۴۶ تاسيس شد. برق شيراز به طور معمول در ميانه جدول قرار میگيرد و از پشتيبانی نسبتا کمی برخوردار است. ۱۸- مس کرمان مس کرمان در سال ۱۹۹۸ شکل گرفت و مالک آن يک کارخانه استخراج مس است. آنها طی دو فصل گذشته در ليگ برتر حضور داشتهاند.
- علی پروين علی پروين که با لقب "سلطان" شناخته شده است، از ديد بسياری، بزرگترين بازيکن فوتبال ايران قلمداد میشود. پروين در جام جهانی ۱۹۷۸ کاپيتان ايران بود و به همراه پرسپوليس تا ۴۰ سالگی در سطح بالای فوتبال توپ زد. او هشت سال آخر در اين باشگاه را به عنوان مربی بازيکن سپری کرد و سپس هدايت قرمزها را برعهده گرفت. وی همچنين در بين سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۳ هدايت تيم ملی را برعهده داشت. - امير قلعهنويی مرد ۴۴ ساله، تابستان امسال به همراه استقلال قهرمانی در جام حذفی را تجربه کرد و در سال ۲۰۰۶ پس از دو سال طلسم توانست برای نخستين بار استقلال را به قهرمانی درليگ برتر برساند. اين موفقيت سبب روی کار آمدن او به عنوان سرمربی تيم ملی شد اما، ژنرال پس از نمايشهای نااميد کننده در جام ملتهای آسيا در سال ۲۰۰۷ از کار برکنار شد. - برانکو ايوانکوويچ سرمربی کروات در طول چهار سال حضور خود در ايران موفقيتهای بسياری به دست آورد. او در سال ۲۰۰۲ مدال طلای بازیهای آسيايی بوسان را کسب کرد، در سال ۲۰۰۴ به مقام سوم جام ملتهای آسيا دست يافت و تيم ملی را به جام جهانی ۲۰۰۶ هدايت کرد. ايوانکوويچ که با لقب "نجيبزاده" شناخته میشود با وجود اينکه اکنون در ديناموزاگرب مشغول به کار است به عنوان فرد تاثيرگذاری در فوتبال ايران شناخته میشود. - افشين قطبی قطبی فصل گذشته همراه با پرسپوليس و به عنوان سرمربی اين تيم، قهرمانی در ليگ برتر را تجربه کرد. وی پيش از آن، به عنوان دستيار هر سه سرمربی هلندی کره جنوبی طی سالهای گذشته يعنی گاس هيدينگ، ديک ادووکات و پيم فربيک انجام وظيفه میکرد. - علی کريمی کريمی يکی از بزرگترين بازيکنان فوتبال ايران است که با نام مستعار جادوگر شناخته میشود. او که در سال ۲۰۰۴ به عنوان بهترين بازيکن آسيا شناخته شد، دوران اوج خود را در کشور امارات سپری کرد. کريمی در سال ۲۰۰۵ به بايرن مونيخ پيوست اما، با وجود عملکرد قابل قبول در فصل نخست حضورش در اين باشگاه، در سال ۲۰۰۷ به خليج و کشور قطر بازگشته و با انتظارهای بالای سطح ممتاز فوتبال اروپا وداع گفت. - مهدی مهدویکيا موفقيت مهدویکيا در يک دهه گذشته در خارج از کشور بيشترين تداوم را داشته است. اين بازيکن ۳۲ ساله اکنون يازدهمين فصل حضورش در بوندسليگا را پشت سر میگذارد. وی هشت سال در هامبورگ توپ زد و به بازيکن مورد علاقه هواداران مبدل شد و سپس سه سال را در آينتراخت فرانکفورت سپری کرد. مهدویکيا در سال ۲۰۰۳ به عنوان بهترين بازيکن آسيا شناخته شد. وی بيش از ۱۰۰ بازی ملی در کارنامه دارد و اکنون کاپيتان تيم ملی است. - محسن صفايی فراهانی صفايی فراهانی يک اقتصاددان و سياستمدار تاثيرگذار است که طی سالهای گذشته يکی از بازيکنان اصلی فوتبال ايران بوده است. وی به عنوان رييس فدراسيون، بين سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ فوتبال ايران را به سمت حرفهای شدن هدايت کرد. در سال ۲۰۰۷ به دنبال محروميتی که فيفا برای فدراسيون فوتبال ايران در نظر گرفت، صفايی توسط فيفا به عنوان رييس کميته انتقالی برگزيده شد. - محمد علیآبادی علیآبادی معاون رييس جمهور و رييس سازمان تربيت بدنی است. انتقادها از دانش کم وی پيرامون مسايل مربوط به فوتبال میگويند اما، او در زمينه زيرساختها و بنا کردن ورزشگاههای جديد موفق بوده است. - علی دايی سرمربی تيم ملی مشهورترين چهره فوتبال ايران است. دايی به عنوان بازيکن، ۱۰۹ گل در ۱۴۹ بازی ملی به ثمر رساند و سالهای موفقی را در باشگاههای آلمان سپری کرد. وی در فصل ۲۰۰۷-۲۰۰۶ به عنوان مربی – بازيکن همراه با سايپا به قهرمانی در ليگ برتر دست يافت.
- ليگ برتر ايران دارای ۱۸ تيم است. اين رقابتها به طور معمول از ماه اوت آغاز شده و در ماه مه پايان میيابد. براساس سازماندهی جديد مسابقات باشگاههای آسيايی، سه تيم نخست ليگ برتر به ليگ قهرمانان آسيا راه پيدا میکنند. سه تيم انتهای جدول به دسته پايينتر سقوط میکنند. - اختلاف عمدهای درمورد حضور تماشاگران در ديدارهای ليگ برتر به چشم میخورد. بسياری بازیها کمتر از ۵۰۰ نفر تماشاگر را به خود جذب میکنند اما، داربی پرسپوليس – استقلال بيش از ۱۰۰ هزار نفر تماشاگر به همراه دارد. - رقابتهای جام حذفی برنامه ثابتی ندارند. در سالهای اخير اين بازیها بين ليگهای مختلف برگزار شده اما، برای طی چند فصل پس از پايان رقابت های ليگ برگزار شد. تيمهای دسته بالا در مرحلههای بالاتر وارد اين رقابتها میشوند. تهيه و ترجمه: رشيد سعدلو- ايسنا Copyright: gooya.com 2016
|