يونس تراکمه: اغتشاش در مميزی تعمدیست، ايلنا
شرايط بحرانی مميزیها در ادراهکتاب، يونس تراکمه را نيز به اعتراض واداشتهاست. او که ترجيح میدهد کتاب تازهاش در کشو ميزش بماند؛ میگويد: به شخصيت و خلوتهای ادبیام مومن میمانم و به زيربار سانسور و مميزی نمیروم.
ايلنا: يونس تراکمه نويسندهی نامآشنايیست که حضور بیوقفهاش در هياتهای داوری جايزههای ادبی مختلف مثل جايزه هوشتگ گلشيری و نويسندگان و منتقدان مطبوعات؛ گواهیست بر اعتبار و اعتماد همقطارانش در عرصهی ادبيات داستانی به وی.
تراکمه که مشغلهی اينروزهايش بررسی آثار ارائه شده در قالب جايزهادبیهاست، از سرنوشت آخرين اثرش که در کشوی ميزکارش خاک میخورد، سخن میگويد.
اين نويسنده در پاسخ به خبرنگار ايلنا، پيرامون فعاليتهای ادبی اخيرش، گفت: بجز رمانی که سالهاست نگارشاش را به اتمام نرساندهام و «اديسهی من» نام دارد، يک مجموعه با ۳ داستان با نام «تنها که میشوم درد شروع میشود» مدتهاست به اتمام رسيده اما ترجيح میدهم در کشوی ميزم باقی بماند.
دليلش را که جويا میشويم، درد دل را آغاز میکند و از فضای مغشوش مميزیها میگويد. تراکمه هم مثل خيلی از نويسندگان همنسل خود، در کار مميزان وامانده و در مقابل ابهامها و سوءتفاهمهای مميزی، از نبود معيار و چارچوب مشخص برای نوشتن انتقاد میکند.
تراکمه که موضع ادارهی کتاب در مواجهه با آثار ارائهشده را حاصل فضايی موهوم و مغشوش میداند، دراينباره گفت: برای نويسنده هيچ تصوری از خط قرمزها و محدودههای ممنوعه وجود ندارد و يک مولف يا يک ناشر؛ هرچقدر هم که انسان باهوشی باشد، نمیتواند رگ خواب بررسها را بدست آورد.
وی افزود: حتی با کنارهم گذاشتن کتابهای منتشر شده و مطابقت دادن متن آنها؛ بازهم نمیتوان به اشتراکات معياری رسيد و خط فکر مشخصی را برای مميزان ادارهی کتاب متصور شد. برخی از کتابها آزادانه از خطوط قرمزی که مصطلح است، عبور کرده و منتشر میشوند، اما ارشاد بیدليل بر سينهی برخی از کتابها که مولف در آنها؛ حتی به خط قرمزها نزديک نشده، دست رد میزند.
يونس تراکمه اين آشفتگی را مانع بزرگی بر سر راه مولفان و مترجمان میداند، اظهار داشت: اگر من ِ نويسنده بدانم چه قوانين و الگوهای نوشتاری را بايد رعايت کنم، آنگاه به هرتقدير راهحلی برای نجات اثرم پيدا میکنم اما وقتی نمیدانم متن مورد تاييد مميزان، چه معيار و مختصاتی بايد داشتهباشد، حاصلش میشود سرگشتگی من و امثال من.
وی ادامه داد: من باور نمیکنم که اين اغتشاش و مبهمکاری ازسوی ادارهی کتاب وزارت ارشاد، اتفاقی يا بر اثر نارسايیهای اداری بوجود آمده باشد. اين وزارتخانه بيش از سه دهه است که با تفکرات و الگوهای مديريتی مختلفی اداره شده و قطع يقين پيشفرضهای مشخصی در امر مديريت در اختيار مديران فعلی وجود دارد. بنابر اين بهزعم من؛ وضعيت فعلی ادارهی کتاب، نه تنها اتفاقی نيست؛ بلکه دقيقا برآمده از انديشهی مديرانش است.
تراکمه افزود: اين ابهامکاریها ازسوی مميزان، به ابزار يا بهانهای بدل شده برای اينکه کتابهايی که باب ميل تفکرات حاکم در اين وزارتخانه نيست، متوقف شوند. چراکه در شرايط فعلی به هرحال دست مميز برای ايراد اصلاحيههای متنوع و رنگارنگ، باز است.
اين نويسنده که شيوهی فعلی تصميمگيریهای ارشاد را تکرار اشتباهات تجربه شده میخواند، گفت: پيشتر در دورهی وزارت آقای ميرسليم؛ فضاهای تيرهای که بر سر کتاب و عرصهی نشر، سايه انداخته بود، را شاهد بودهايم و نتايج و عواقباش را نيز متحمل شدهايم. اما همان موقع نيز آن روند نظارتی به بنبست خورد. ولی گويا مسوولان امر، قصد ندارند که از گذشته درس بگيرند. آنها میخواهند انديشهی شکستخورده را دوباره تجربه کنند.
وی با اشاره به کتابهايی که گاه مجوز نشر میگيرند، اما پس از انتشار در مرحلهی اعلاموصول، معوق میمانند، اضافه کرد: چه کسی جوابگوی اين بیتعهدیهاست؟ وقتی به يک ناشر خصوصی که سرمايهی قليلی دارد، مجوز نشر يک کتاب داده میشود؛ و ناشر با تقبل هزينههای چاپ و صحافی و... کتاب را منتشر میکند؛ اما اعلام وصول کتابش را نمیدهند، اين چه معنايی میتواند داشته باشد جز اينکه قصد و غرضی در کار است تا ناشر را از پا بياندازند و ورشکست کنند؟ مگر يک ناشر چقدر توان اقتصادی دارد؟
وی در ادامه با اشاره به موقعيت نابسامان نويسندگان در جامعهی امروز ايران، گفت: خلق يک داستان، کار پيچيدهایست و مراحل متعددی را شامل میشود که نويسنده طی آن بايد فراغت مطلق ذهنی داشته باشد تا خللی در خلق اثرش بوجود نيايد.
تراکمه ادامه داد: پروسهی خلق اثر هنری يک ساختار مشخصی دارد که اصولا سياستبردار نيست. يک نويسنده در لحظهی خلق اثر نمیتواند و نبايد به مسائل حاشيهای و احتمال مميزیهايی که انتظارش را میکشد، فکر کند. بنابراين در هنگام نوشتن بدون هيچ مرز و محدوديتی به کارش ادامه میدهد.
وی درخصوص برخورد نويسندگان در مواجهه با اعمال سانسورها اضافه کرد: بعداز اينکه اثر خلق شد، سرنوشتاش به شخصيت خالق آن بستگی دارد. چنانکه اگر يک نويسنده به شخصيت خود و خلوت ادبیاش مومن باشد و حرمت قائل شود، حاضر نمیشود اثرش دستخوش هيچگونه اعمال نظر، مميزی و حذف و تغيير قرار بگيرد. اما بعضا با نويسندگانی مواجه هستيم که اين حرمت را برای خود و مخلوقشان قائل نيستند و به قيمت انتشار، حاضرند ماهيت خود را زير سوال ببرند.
تراکمه با انکار شعارهايی که هرازگاه از زبان نويسندگان يا ناقلان خبر بهگوش میرسد، اضافه کرد: فکر نکنيد که صفی از شاهکارهای ادبی در کشوی ميز نويسندگان خاک میخورد چون شاهکار هميشه در تداوم و مداومت بوجود میآيد. يعنی يک نويسنده برای رسيدن به يک شاهکار، بايد سالهای سال، بنويسد و منتشر کند و بازخورد مخاطبانش را مورد ارزيابی قرار دهد. حال وقتی چرخهی انتشارش در همان پلهی اول متوقف مانده، پس شانسی برای خلق شاهکار نيز بدست نياورده است.
وی ضمن اشاره به شيوع سانسور از نوعی که نويسندگان پيش از اين؛ در دوران سياه قبل از انقلاب تجربه کردهاند، اظهار داشت: فشار سانسور در سالهای پيش از انقلاب، باعث شد تا به ناچار استعاره و ايهام در آثار نويسندگان متولد شود و افقهای جديدی به ادبيات ايران باز شود. اما در شرايط فعلی؛ سياستهای مبهمانگارانهی وزارت ارشاد در حوزهی نشر حتی راه را بر تحول و ايجاد فضاهای جديد در ادبيات ايران تنگ کردهاست.
وی در پايان سخنانش گفت: اميد ما به نويسندههای جوان است که البته تقديری جز پذيرش وضعيت فعلی ندارند. اما تاريخ ادبيات ثابت کردهاست که اين جريان در هيچ مقطع و جغرافيايی متوقف نمیماند و در تنگناهای مختلف راه خود را پيدا خواهد کرد.