اينجا کسی به فکر درختان باغ نيست! شعری از م. سحر
http://msahar.blogspot.com/
در اخبار بود که:
« يکصد و ده اصله از درختان چند صد سالهء باغ فين کاشان خشگ شدند!»
شعر زير متأثر از اين خبر است.
اينجا کسی به فکر درختان باغ نيست!
دل را نصيب پير و جوان غير داغ نيست
شب غالب است و اهل جهان را چراغ نيست
گِرد زمين غريوِ دغا تار می تند
جز در فضا سياهی ِ فوج کلاغ نيست
بر خواهش ِ گياه، زمين را غم زمان
وز خاک، بردميدن گـُل را فراغ نيست
خاکسترست و سايهء ابليس و خون خشک
جز فرش راه ِ سوخته ی دشت و راغ نيست
فصلی به کام ِ دوزخ و دين، کارساز ِ مرگ
اينجا کسی به فکر درختان باغ نيست!
پاريس
۳۰.۹.۲۰۰۹