بخوانید!
4 اسفند » دولت و پلیس بر سر طرح امنیت اجتماعی اختلاف ندارند، مهر
4 اسفند » شیطان به روایت امیر تاجیک، خبر آنلاین 2 اسفند » قفل شدگی در گذشته، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا 2 اسفند » ديدگاه هنرمندان براي رفع كمبود تالارها، جام جم 2 اسفند » آذر نفیسی نویسنده و استاد دانشگاه جانز هاپکینز در مورد تازه ترین اثر خود صحبت می کند (ویدئو)، صدای آمریکا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! زردی يک دست، شعری از ويدا فرهودیآن بهاری بهمنی کابستن صد غنچه بود / شد خزانی صحنه ای با زردی يک دست و رفت / روز نو آمد ولی جمشيد را جامی نبود / بر مزار لاله ها چندی حزين بنشست و رفت
کوچه کوچه شادمانی بار خود را بست و رفت مـِهـر را زهد عبوس از بسترش بيرون کشيد ناروا گفتم! نخـستش، دَد منش، کامی بجُـست سنگ ها بر سينه اش باريد و هر نامحرمی شوق را عفريت غم کـُشت و کسی لب وا نکرد ميهن از جام شقايق جرعه ای نوشيد و وَهـم جای عطر مهربانی بوی بد یُمـن نفـاق آن بهاری بهمنی کابستن صد غنچه بود روز نو آمد ولی جمشيد را جامی نبود کاشکی از نو بگردد زندگی بر کام عشق ناشدن ها را بهــِل، در کار دل پروا مکن همتی ای آشنا دستت بده بر دست عشق ويدا فرهودی Copyright: gooya.com 2016
|