جمعه 27 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ناگفته‌‏هاي پديده سقط جنين، مادراني که مرگ مي‌‏زايند، 30 درصد از سقط‌‏های غيرقانوني به فوت مادر منجر مي‌‏شوند، ايلنا

خانه‌‏اي در يکي از کوچه‌‏هاي تنگ و تاريک محله پامنار با دري زنگ‌‏زده و رنگ و رو رفته، از هياهوي بازي بچه‌‏ها و کوچه جدا مي‌‏شود. "فرزاد" و همسرش بعد از ناتواني از پرداخت درخواست چند ميليوني پزشک حالا با معرفي يکي از آشنايانشان به خانه بي بي .... آمده‌‏اند تا بچه‌‏شان را سقط کنند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




همکار فرزاد از کار بي بي خيلي تعريف کرده به آنان اطمينان داده هيچ مشکلي براي مادر پيش نمي‌‏آيد. حالا اما زن فرزاد به‌‏علت خونريزي شديد و پارگي رحم در يکي از بيمارستان‌‏هاي جنوب شهر تهران بستري است. مي‌‏گويد: زنم از سقط جنين خيلي مي‌‏ترسيد. قرار بود در دفتر پزشکي آشنا اين کار را انجام دهيم اما دکتر براي دستمزدش رقم بالايي پيشنهاد داد. بعد پيرزن را به ما معرفي کردند. زنم بچه را در زير زمين خانه سقط کرد. با يک سيخ و ميله‌‏اي مکنده براي تخليه رحم. نه تختي و نه حتي مواد ضد عفوني کننده. تمام طول راه را زنم نيمه بيهوش بود تا دو شب بعد که از خونريزي زياد غش کرد و حالا در بيمارستان بستري است. زن فرزاد از آن روز يک لحظه هم نمي‌‏تواند بخوابد. مدام جيغ مي‌‏زند و بچه اش را صدا مي‌‏زند.

از او در باره علت سقط جنين مي‌‏پرسم. مي گويد: من دو پسر دارم و حاملگي اين بار زنم ناخواسته بود بچه‌‏هايم يک ساله و سه ساله هستند. نمي‌‏توانستيم اين بچه را بپذيريم. به گفته او شايد اين دليلي محکمي نباشد اما خانواده عمويم هنوز که هنوز است دختر 12 ساله شان را "اضافي" خطاب مي‌‏کنند. آخر او هم در 45 سالگي مادرش و ناخواسته به دنيا آمده. نمي‌‏خواستم تا آخر عمرم به اين بچه به چشم يک آدم اضافي نگاه کنم.

خيلي‌‏ها خوب مي‌‏دانند زير زمين خانه بي بي .... در پامنار تنها يکي از سلاخ خانه‌‏هاي غير قانوني است که نه به جان مادر مي‌‏انديشد و نه به معصوميت جنيني که دارد کم کم شکل مي‌‏گيرد تا پا به دنياي زشت و زيباي امروز بگذارد. سلاخ خانه‌‏هايي که در آنها جيغ‌‏هاي زن‌‏ها ديوارهاي سرد و سياه را خراش مي‌‏دهند تا حق زندگي از جنيني که ناخواسته و به اشتباه نطفه بسته سلب شود و به جاي صداي گريه‌‏اش طنين بروز بحراني نوظهور در خانواده‌‏هاي گسته از سنت و مدرن نشده ايراني در گوش ما زنگ بزند.

به گزارش خبرنگار"ايلنا" کسي نمي‌‏داند پشت ديوارهاي خاکستري تهران هر روز چند مادر جوان که هنوز آمادگي مادر شدن را ندارند، چند دختر جوان مورد تجاوز قرار گرفته و چند زن پا به سن گذاشته که از نگاه سرزنش بار در و همسايه مي‌‏ترسند در مطب‌‏هاي غير قانوني پزشکان سودجو و يا زير زمين‌‏هاي خوفناک بچه‌‏هايشان را که يا در آستانه تولد قرار دارند يا هنوز نطفه‌‏اي بيشتر نيستند، سقط مي‌‏کنند.

اين مرگ پنهان در جامعه ارزشمدار ايراني همواره در تاريک روشن ناآگاهي قرار گرفته و نه آماري از ميزان سقط جنين‌‏هاي غير قانوني و گاه قانوني منتشر مي شود و نه تحقيقي جامع و کامل در اين زمينه صورت مي‌‏گيرد. تنها گاهي نگاه رهگذراني که از کوچه‌‏اي تاريک مي گذرند به موجودي ناقص الخلقه در کيف يا نايلون زباله‌‏اي مي‌‏افتد که شايد محصول رابطه‌‏اي نامشروع، فقر و نداري و يا ترس زن از شوهري باشد که ديگر بچه نمي‌‏خواهد اما مقيد به هيچ روشي براي جلوگيري از بارداري ناخواسته نيست.

در اين ميان البته انگشت اتهام بيشتر به سوي دختران و زناني است که باري از رابطه‌‏اي نامشروع با خود حمل مي‌‏کنند که به زعم آنان در آينده هم ننگ بزرگي براي مادر است و هم محکوميتي ابدي براي کودکي بي شناسنامه تا هر روز از زندگي در اين دنيا بدون هيچ اسم و رسمي منزجرتر شود.

اين زنان به خود حق مي‌‏دهند از به دنيا آمدن فرزندي جلوگيري کنند که شايد اگر به دنيا بيايد از مادرش نام و نشان پدر را بخواهد و يا از مهر ننگي که به پيشاني‌‏اش خورده دچار سرخوردگي و بيزاري شود يا در فقر و نداري دست و پا بزند و دائم خطاب به پدر و مادرش بپرسد وقتي که توان تامين مالي فرزندشان را نداشتند چرا او را به اين دنيا آوردند؟

براي کساني که اقدام به سقط جنين مي‌‏کنند اولين اقدام مراجعه به پزشکشان است که خوب مي داند از نظر قانوني اقدام به سقط جنين تنها با حکم دادگاه و پزشکي قانوني امکان پذير است در حالي‌‏که بسياري از متقاضيان سقط جنين هيچ دليل پزشکي و محکمه پسندي براي دادگاه ندارند.

کودکاني که حق زندگي ندارند؛ مادران تا ابد سوگوار اينجاست که بايد از دوست و آشنا سراغ پزشکي سودجود را گرفت که پروانه طبابت‌‏اش آغشته به خون هزاران بچه بي‌‏گناه است و بايد براي قرار گرفتن زير تيغ جراحي‌‏اش مسووليت جان مادر را پذيرفت و صدالبته دستمزدي کلان را به طور کامل به او پرداخت کرد که تامين آن تنها از عهده خانواده‌‏هايي بر مي‌‏آيد که آنقدر متمول هستند که ديگر نيازي به نگراني براي به دنيا آمدن نانخوري ديگر ندارند. ديگراني که ندارند بايد در کوچه پس کوچه‌‏هاي ناصر خسرو دنبال آمپول‌‏هايي بگردند که اگر تاريخ مصرف گذشته يا تقلبي نباشند هر کدامشان حدود چهل هزار تومان قيمت دارند و بايد در چهار نوبت پشت سر هم به مادر تزريق شوند.

تهوع، سرگيجه و درد تا سرحد مرگ ارمغان اين آمپول‌‏هاست که بايد مادر رنج آن را بر خود هموار کند هر چند در بسياري از اين نوع سقط ها تنها ارمغان آمپول نه سقط که ايجاد مشکلات فراوان براي بچه و مادر است و در مواردي کودکي که قرار است سالم به دنيا بيايد با تزريق اشتباه و يا گذشتن از موعد تزريق تبديل به موجودي مي شود که نارسايي هاي بسيار در تن و حتي روان دارد.

اين روش که البته در حال حاضر پرطرفدارترين روش براي سقط جنين محسوب مي‌‏شود بايد در بازه زماني معيني انجام بگيرد و البته در مواردي بسيار ناکارآمد است.

روش ديگر البته پا گذاشتن به سلاخ خانه‌‏هاست با ميله‌‏اي که در بسياري موارد به پارگي رحم مي‌‏انجامد و شانس مادر شدن در آينده را نيز از زن مي‌‏گيرد و چه تلخ است براي مادراني که اين گونه سقط مي‌‏کنند تا هر شب کابوس کودکاني را ببينند که نيمي انسان و نيمي خون از دريچه فاضلاب‌‏ها انگشتشان را به طرف آنها دراز مي‌‏کنند و شايد هم هنوز خطابشان مي‌‏کنند مادر!

به گفته روانکاوان و روانشناسان اين مادران تا پايان عمر خود را توامان قاتل و سوگوار مي‌‏دانند و همين آنها را از اقدام به سقط پشيمان مي کند و هزاران مشکل روحي و رواني در زندگي براي آنها به وجود مي آورد.

"مونا" يکي از اين مادران نابالغ و 23 ساله است که روي نيمکتي در پارک ساعي روبه رويم مي‌‏نشيند و از تجربه‌‏اش مي‌‏گويد. او که از رابطه نامشروع با دوست‌‏پسرش صاحب جنيني مي‌‏شود که قرار است نگهش دارند اما دو ماه بعد با فرار کردن دوستش حباب شيشه‌‏اي روياي ازدواج آنان و زندگي در خوشبخت‌‏ترين شکل ممکن در ذهن او شکسته مي‌‏شود. در نتيجه مجبور مي‌‏شود اين راز را با خانواده در ميان بگذارد. پدر زير مشت و لگد له‌‏اش مي‌‏کند و مادر مجبور مي‌‏شود النگوهايش را بفروشد تا پاي آنان به سلاخ خانه‌‏اي در شهر ري باز شود.

"حس کردم چيزي با درد شديد از تنم کنده شد و بيهوش شدم. حتي صداي گريه جنين سه ماهه را در ذهنم مي‌‏شنيدم. تا چند هفته بعد هم حالت تهوع داشتم و کابوس رهايم نمي‌‏کرد. تا يکسال و نيم هم زير نظر روانپزشک بودم. گاهي در اتاقم براي عروسکم لالايي مي‌‏خواندم. دکترم گفته بود بايد هر شب عروسکم را بغل کنم و بخوابم. هنوز هم به ياد بچه سقط شده‌‏اش گريه مي‌‏کند."

مي گويد: بارها سعي کرده‌‏ام فراموش‌‏اش کنم اما هر بار در خواب صداي گريه نوزادي را مي‌‏شنوم و چهره پيرزني با دندان‌‏هاي سياه و زشت که بچه‌‏اي را با دست‌‏هايش خفه مي‌‏کند.

- به نظرت مي تواني در آينده بچه دار شوي؟

نگاهش را به جايي دور مي‌‏دوزد و مي‌‏گويد: همه خواستگارهايم را جواب مي‌‏کنم. اين رازي است که بايد براي هميشه به گور ببرم. پدر و مادرم نمي‌‏توانند سرشکستگي را تحمل کنند. هر روز پيرتر مي‌‏شوند و من نمي‌‏دانم چطور بايد به همسر آينده‌‏ام بگوم ديگر نمي‌‏توانم بچه‌‏دار شوم.

مونا يکي از هزاران نفري است که تاکنون به اين کار اقدام کرده است. هنوز هم هستند کساني که در رويايي شيرين از مردي حامله مي‌‏شوند که نمي‌‏تواند و نمي‌‏خواهد پدري خوب براي فرزندش باشد و هيچ مسوليتي هم در قبال فرزندي که به اين دنيا آورده ندارد.

سقط جنين معلول مردان اما چالش زن‌‏ها سقط جنين چالش زن‌‏هاست. مشکلي که مردان اگر چه علت اصلي‌‏اش هستند اما هيچ‌گاه خود را درگير آن نمي‌‏کنند. يا مي‌‏گريزند و يا زنشان را به دستان مامايي پير يا پزشکي مي‌‏سپارند که چيزي را از هويت زن مي‌‏دزدد که هيچگاه به او برنمي‌‏گردد. نعمت مادر شدن اگر چه در سال‌‏هاي دور مايه سربلندي زنان بود اما امروزه با نهادينه نشدن فرهنگ جلوگيري از بارداري ناخواسته و يا آموزش نداشتن مردان و زنان جوان در خصوص پيشگري از حاملگي معضل مادران جوان است.

اگر چه آمار رسمي از ميزان حاملگي ناخواسته و يا سقط جنين غير قانوني در ايران وجود ندارد اما بر اساس برآوردهاي جهاني در هشت سال گذشته از هر 10 مورد بارداري حدود 20 درصد از آن ناخواسته بوده‌‏ است. بيشتر اين بارداري‌‏هاي ناخواسته هم در کشورهاي جهان سوم اتفاق مي‌‏افتد که هنوز با بحث پيشگيري از حاملگي به خوبي آشنا نيستند.

بر اساس آمارهاي غير رسمي منتشره در مطبوعات اکنون با توجه به منع شرعي براي سقط جنين در ايران بيشتر سقط‌‏ها در مراکز غير بهداشتي و غير قانوني انجام مي‌‏مي‌‏شوندگيرد و تنها 10 تا 20 درصد اين سقط جنين‌‏ها موفق است. بر اين اساس عموما 20 تا 30 درصد از سقط‌‏هاي اينگونه به مرگ مادر منجر مي شود و بيشتر اين افراد نيز دختران 16 تا 30 ساله هستند.

سقط جنين در ايران به معضل تبديل شده است به گفته "محمدعلي فرهودي" از کارشناسان مسايل اجتماعي سقط جنين اکنون يکي از معضل‌‏هاي مهم جامعه محسوب مي‌‏شود و متاسفانه با توجه به شرايط و فرهنگ حاکم بر جامعه اغلب سقط جنين‌‏ها در نهان صورت مي‌‏گيرد که خود به وجود آورنده مشکلات ديگري است.

او فرار از خانه و قرار گرفتن در محيط مستعد بزه، مشکل تهيه پول براي انجام سقط جنين و مشکلات روحي و رواني دختران که بسياري از آنان مورد تجاوز قرار گرفته و حامله شده‌‏اند را از جمله معضلات مهم پيرامون سقط جنين عنوان مي‌‏کند.
به گفته اين کارشناس تاسف آور است که بيشتر سقط جنين‌‏ها را نه دختران مورد تجاوز قرار گرقته که مادران و پدراني انجام مي‌‏دهند که زن و شوهر بوده اما آمادگي پذيرش فرزند را ندارند و اين نکته در نوع خود مي‌‏تواند سبب مشکلات بسيار ديگري در روابط درون خانوادگي شود.

او مي‌‏گويد: جامعه بايد به صورتي روشن از طرف رسانه‌‏ها از روش هاي پيشگيرانه در خصوص جلوگيري از حاملگي ناخواسته اگاه شود تا از اين طريق از ميزان سقط جنين و به تبع آن مرگ و مير مادران بکاهيم.

اگر چه اکنون در بسياري از کشورهاي جهان سقط جنين عملي غير قانوني محسوب مي‌‏شود اما برخي از کشورها تلاش کرده‌‏اند با تجديد نظر در قوانين با مشکلات اين چنيني مبارزه کنند. اين اقدام در ايران نيز با توجه به شرايط جامعه و احکام شرعي از طرف مراجع قضايي و قانونگذار نيز مورد توجه قرار گرفته و خوشبختانه راه براي سقط جنين افرادي که از نظر پزشکي حاملگي آنان مي‌‏توانند زمينه را براي بروز مشکلات جسمي آماده کند، باز شده است. در اين مورد البته قانون در مواردي سقط جنين را مجاز شمرده و آن را منوط به تاييد پزشک قانوني و رضايت مادر دانسته است.

بر اساس قانون اگر بر اساس نظر سه پزشک متخصص و پزشکي قانوني جنين بيمار باشد و به صورت ناقص الخلقه به دنيا بيايد و يا تولد وي جان مادر را تهديد کند در صورت رضايت مادر قبل از چهارماهگي جنين مي توان او را سقط کرد.
قانون در اين موارد سقط را منوط به قبل از بروج روح در جنين يعني چهار ماهگي کرده است. بر اساس فتاوي برخي از مراجع تقليد نيز در صورتي که ادامه حمل براي مادر مضر تشخيص داده شود و چند متخصص نيز اين خطر جاني را تهديد کنند مي‌‏تواند بچه‌‏اش را تا قبل از چهارماهگي سقط کند و بدون اين شروط اين اقدام مطلقا حرام است.

بر اساس اين فتواها هرگاه زني کاري کند که بچه‌‏اش سقط شود بايد ديه او را به وارث جنين بپردازد که اين ميزان مي‌‏تواند از 40 مثقال تا 1000 مثقال طلا باشد. سقط جنيني اگر چه از نظر شرعي عملي مذموم و گناه دانسته مي‌‏شود اما متاسفانه بنا به اعتراف بسياري از پزشکان و مسوولان اکنون در جامعه رو به افزايش است و متاسفانه چون آماري از آن در دست نيست اگر چه جرمي بزرگ است اما هيچکس براي آن تحت تعقيب قرار نمي‌‏گيرد.

قوانين مربوط به سقط جنين نيازمند بازبيني جدي است
در اين مورد ماده 182 قانون مجازات هاي عمومي تصريح مي‌‏کند: اگر يک زن با آگاهي از کاري که انجام مي‌‏دهد بدون اجازه پزشک با اقدام به خوردن و يا استعمال چيزي بار خود را سقط نمايد از يک تا سه سال به حبس محکوم مي‌‏شود.
به گفته بسياري از فعالان اجتماعي با توجه به سال تصويب اين قانون در سال 1304 به نظر مي‌‏رسد اکنون زمان آن فرا رسيده که با بازنگري در قانون طبق شرايط جامعه و افزايش اين پديده به راهکارهايي ديگر براي قانوني سازي سقط جنين در موارد خاص انديشيد تا حداقل از ميزان غير قانوني سقط جنين در مراکز غير بهداشتي جلوگيري شده و زندگي و آينده مادراني که به هر علت (که در مواردي حتي اين علت مي تواند اجازه قانون را براي آنان به ارمغان آورد) دست به سقط جنين مي زنند از خطر رهايي يابد.

پايان تلخي است گفتن اين نکته که بر اساس آمارهاي جهاني هر ساله 47 ميليون زن در سراسر جهان بر اثر سقط حنيني در شرايط نامناسب مي‌‏ميرند و تلخ تر آن است بداني که هر هفت دقيقه زني در گوشه‌‏اي از اين دنيا در نتيجه پديده‌‏اي به نام سقط جنين مجان خود را از دست مي‌‏دهد.





















Copyright: gooya.com 2016