گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
14 شهریور» در اعتراضات مردم ارومیه دو شهروند کشته و شماری نیز زخمی شده اند، کردپا13 شهریور» اتحادرا نه در شعارهای توخالی بلکه در عمل به اثبات برسانیم! ناصر مستشار 13 شهریور» تظاهرات گسترده مردم ارومیه و تبریز بر علیه سیاست خشکاندن دریاچه ارومیه، آداپ 13 شهریور» بازداشت دستکم شصت و دو تن در تظاهرات تبریز، کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی 10 شهریور» چه عاملی باعث رشد رادیکالیسم در حرکت ملی آذربایجان می گردد؟ علی حامد ایمان
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! دریاچه ارومیه: در منگنه ای از ندانم کاری ها، عبدالحسین طوطیاییخبر اختصاص 900 میلون دلار برای نجات دریاچه ارومیه از طرف دولت بیش از آنکه دلسوختگان خشک شدن دریاچه را که همه مردم کشور و عاشقان بستر حیات در دنیا هستند شادمان سازد شاید که مدیران و مجریان توزیع و هزینه این اعتبار کلان را خوشحال خواهد نمود . شادمانی آنان مانند کارگزاران سور وسات های مراسم مرگ می باشد که شاید ناله و شیون صاحبان عزا برای انان نوید رونقی و ممد معیشتی دیگر باشد. اما دور از انصاف است اگر که بخواهیم در این شرایط، این کارگزاران را مورد نقد و تحقیر قرار دهیم . بهر حال خدمات آنان در هنگامه عزا و اندوه هرگز از قدر و ضرورتشان نمی کاهد . اما هشداری و تذکاری که باید نگاه نقد و خرده از شیوه رایج دگرگون نموده و از فرصت این خشکی مرگزا در اندیشه بقای حیات و زندگانی باشیم که هنوز برای آنچه مانده است شاید بتوانیم. اگر امروز می توانیم مویه کنان بر پیکر در حال احتضار دریاچه بایستیم و دولتی داشته باشیم که اعتباراتش را نه برنامه ریزی شده که مشت مشت خرج می کند و در برابر ناله های دلسوزان بستر حیات ، مشتی هم از کیسه سخاوتش در می آورد تا با فشردن گلوی حیات حق آبه دارانی، تنفسی مصنوعی به دریاچه بدهد فردا با شمال کشور چه خواهیم کرد ؟ خطه سبز دیروزی که اکنون بر سیمای ملکوتی اش میلیارد ها تن بتن فرو کرده اند تا همچون عجوزه زشترو حتی دریا را که از دل رفته است از دیدگان هم بزداید که البته زدوده است. آیا معترضین فردای نابودی شمال می توانند از جیب بی دلار دولت های وقت خود مشتی ازکرامتشان را دریافت کنند و مگر که غده بدخیم بتن که سراسر منطقه را گرفته است با داروی مسکن مشتی دلار درمان خواهد شد؟
سوگواران دریاچه ارومیه و در حقیقت همه مردم ایران بدانند که ارزش این کانون حیات تنها در قالب مرز های جغرافیای استانی نمی گنجد و بیش از آنکه بر لبهای شور دریاچه دیروز بنشینید و ناله سردهید نگاهی فراگیر به موج نابودی بیافکنید که حتی با پر شدن دریاچه نیز تخم مرگ از کران تا کران کشورمی پراکند و نیستی درو می کند. سازمان موسوم به حفاظت محیط زیست در مناسبات موجود هرگز دغدغه ای بیش از حیات دولتش را ندارد . دولتی که تلفی اش از اشتغالزایی زوزه بولدوزورها و دود سیاه کارخانجات سیمانش است . سیاهی که اکنون بر چهره طبیعت این سرزمین نقشی از اهریمن زده است. اهریمنی که برای مسافرین همیشه در جاده اش بوق سرعت می زند. مسافرینی که آرام و قرار از خانه و کاشانه گرفته و در جستجوی آرامش و هوا خوری در انبوه ترافیک جاده ها سرب به دم برده تا در فردایشان آلودگی بازدم کنند . فردایی که حنجره هایمان در اسارت غده های بدخیم نای فریاد زدن از دست خواهد داد. فریادی که امروز بر لبه های شور دریاچه تشنه کام خود می زنیم و مشتی دلار می ستانیم . دلاری که فردا در ته چاه های خشکیده نفتمان به یغما رفته است. لطفا از لب دریاچه برخیزیم و همه جارا نگاه نماییم از 300 هزار کشاورزی که در خشکی زاینده رود به اردوگاه بیکاران پیوسته اند ، کارونی که در انتظار سرنوشت دریاچه ارومیه قرار از کف ربوده است و ازغبطه ای که در اوج گردنه حیران به باکوییان می خوریم و از دشت ماهی دشت کرمانشاه که در زیر ستوران کارخانجات و سودجویان عربده جو و چه می دانم از همه طبیعت سبز دیروز ایران که اکنون دریاچه ارومیه شده است. دریاچه ای که شرق و غرب آگاهی و غفلت انسان این سرزمین از هم جدا می سازد. عبدالحسین طوطیایی Copyright: gooya.com 2016
|