چرا آفريقای جنوبی توانست اما ايرانی ها نتوانستند؟ ناصر مستشار

بيست سال پيش رژيم نژاد پرست افريقای جنوبی توسط انتخابات آزاد به رهبری کنگره ملی افريقای جنوبی ،از قدرت دريک مصالحه سياسی کناره گيری کرد تا راه برای آغاز روند دمکراتيک آن کشور آغاز گردد.آنروزها بسياری از فعالان سياسی مدل افريقای جنوبی را برای ايران اسلامی توصيه کردند تا دمکراسی بر کشور حاکم گرددکه تا به امروز نيز به جائی نرسيده است که به موانع متعدد آن بايد پرداخت.
چرا خشونت حاکميت آپارتايد افريقای جنونی بالاخره شکست خورد اما استبداد مذهبی در ايران همچنان به سرکوب مردم ايران ادامه می دهد؟
اين فقط خارج از کشوری ها نيستند که اميدی به نجات مردم ايران توسط انتخابات ندارند بلکه از فعالان درون و خارج حاکميت نيز هيچ چشم انداز روشنی برای انتخابات آينده نمی بيند!
براستی چرا حکومت اسلامی پس از برگزاری هر دوره انتخاباتی مستبد تر و جانی تر شده است.
رژيم اسلامی پس از دوم خرداد سال ۷۶ دست به کشتار زنجيره ای زد و همان فاجعه را پس از انتخابات ۲۲ خرداد سال ۸۸ اما بسيار گسترده تر تکرار نمود ،براستی چرا؟
جمهوری اسلامی از يک قدم پيشروی دمکراسی و آزادی به وحشت دهشتناک فرو می رود و برای نجات نظام دست به هر جنايتی می زند!
آيادولت کودتا می تواند برگزار کننده انتخابات سالم و آزاد باشد؟
«عماد افروغ: حضور مردم و نخبگان در انتخابات آينده پررنگ نخواهد بود، مگر اينکه اعتماد آنها جلب شود» سايت آفتاب..
«حدود شصت درصدی در انتخابات آينده مجلس شرکت ميکنند». مسعود بهنود سايت گويانيوز ....
تاجزاده: با شرکت نکردن در انتخابات بايد باعث تشديد اختلاف اقتدارگرايان شد راديو فرداد...
هنوز جنايات ۱۸ تير بدرستی کشف و داد خواهی نشده بود که بارديگر انتخابات کودتائی ۲۲ خرداد به فاجعه انجاميد!
هنوز تکليف انتخابات کودتائی سال ۱۳۸۸ روشن نشده است که بارديگرمردم را برای شرکت در انتخابات آتی تشويق و ترغيب می نمايند.
دولت کودتائی که بر گزار کننده انتخابات رياست جمهوری دوره گذشته بود ،توانست با تقلب و سرکوب مردم معترض خود را به زور به کرسی بنشاند.آيااينک چنين دولتی صلاحيت بر گزاری انتخابات ديگری را دارا می باشد؟

هنوز وهمچنان تکليف کشته شدگان،شکنجه شده ها و زندانی های معترض به کودتای انتخاباتی سال ۸۸ روشن نشده است که بارديگرآهنگ رسوای انتخابات را برای اسفندماه سال جاری آماده می سازند.انظار بين المللی همه اعمال و رفتار مردم ايران را زير نظر دارند.اگر مردم در انتخابات پيش روی شرکت گسترده ای داشته باشند آنگاه از منظر جهانی باعث افت حيثيت ملی خواهد شد ،چرا که افکار عمومی جهان همچنان شاهد اعتراضات فعالان سياسی ومردم ومظام دولت کودتا در حق معترضين به نظاره نشسته است.
يکبار هم که شده بايد با تحريم ملی همه جانبه انتخابات در جمهوری اسلامی ،رژيم اسلامی را منزوی و تنها گذاشت تا حکومت اسلامی با شرکت گسترده مردم برای خود آبروی موقت نيافريند!
آيا تحريم انتخابات يک مبارزه خشونت آميز هست يا يک واکنش ملی و صلح جويانه که يک ملت برای رسيدن به اهداف خود بدان متوسل می شود؟

در همينجا بايد خاطرنشان کرد که طرفداران بی چون و چرای شرکت در انتخابات به هرقيمتی با شعارانتخابات آزاد به کدام هدف می خواهند دست يابند؟
از نظر من شرکت درهرانتخاباتی درهر کشوری چه دمکراتيک و غير دمکراتيک به معنای تائيد نظام،قانون اساسی و به رسميت شناختن برگزار کننده آن انتخابات نيز می باشد. پس از گذشت ۳۲ سال از عمر جمهوری اسلامی و برگزاری انواع اقسام انتخابات به چه در جه از دمکراسی دست يافته ايم و چرا بعد از هر انتخاباتی استبداد در ايران اسلامی گسترش می يابد؟آِيا با برگزاری انتخابات آزاد می خواهيد به عمر رژيم پايان دهيد؟آيا رژيم ددمنش ولايت فقيه بابرگزاری انتخابات آزاد می تواند نابودی خود را در انتخابات ازاد مشاهده نمايد تا ساده گرايانه آنرا برگزارنمايد؟اصلاح طلبان حکومتی درحاليکه همچنان به پيروزی احمدی نژاد در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۴ و ۸۸ هيچ رضايتی نشان نمی دهند و دائما بدان پيروزی انتقاد می ورزيدند اما عليرغم همه آن در انتخاباتی که وزرات کشور دولت احمدی نژاد در سال ۸۸ برگزار نمود به قصد تقصير دولت شرکت نمودند تا مقام رياست جمهوری را ان خود نمايند و تسط ان قوه به مقاصد سياسی و اصلاحی خود دست يابند اما بارديگر مانند انتخابات سال ۸۴ به کودتائی بودن انتخابات انتقاد نمودند وپس ازآن ميليونها ايرانی را برای باز پس گيری آرای خود به نفع خويش به خيابانها فرا خواندند تا خامنه ای را وادار نمايند به آرای واقعی مردم گردن بگذارد تا مهندس موسوی به رياست جمهوری دست يابد اما آن سياست به کرسی ننشست!آرايش مردم در خيابانها به جنبش سياسی سبز گسترش يافت و مردم عدم رضايت خود را به رژيم اسلامی در پوشش تظاهرات خيابانی « رای من کجاست« با کشته ،زخمی ،زندانی و تبعيد بيشمار به همه جهانيان نشان دادند!مردم ايران با سلحشوری های بی نظيری نشان داند که حکومت اسلامی لايق آنها نيست. اين در حالی بود که اگر مهندس موسوی در انتخابات ۲۲خرداد سال ۸۸ به رياست جمهوری دست می يافت به وضعيت بهتری از خاتمی نائل نمی شد.در نهايت اگر موسوی نيز همچون خاتمی به مقام رياست جمهوری می رسيد ، تنها ۱۰ درصد قدرت را مانند سرايدار دولت و مانند خاتمی به منزله تدارک چی در اختيار می گرفت و دائما از کار شکنی های جناح رهبری و دستگاه های خود سر ناله سر می داد!ازآقای تاجزاد ه بايد پرسيد ، شما که هنوز تکليف انتخابات ۲۲ خرداد سال ۸۸ را روشن نکرده ايد و دولت بر آمده از آنرا هنوز به رسميت نمی شناسيد،چگونه می خواهيد به همين دولت اعتماد نمائيد تا انتخابات آزاد برگزار نمايد؟اين در حاليست که آقای عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت خاتمی گفته است که در دويست ساله گذشته در ايران دولتی به بی لياقتی نهم ودهم بر سرکار نيامده است!

تاج زاده: جز انتخابات آزاد راه ديگری وجود ندارد!

زيبا‌کلام: اصلاح‌طلبان نمی‌توانند برای بازگشت به قدرت اميدوار باشند!

رهبر انقلاب اسلامی مانند دوم خرداد سال ۷۶ با مشاهده شرکت ميليونی مردم در انتخابات و حضور ۴۰ ميليونی ملت در انتخابات ۸۸ سال گذشته رياست جمهوری را رفراندومی ملی در ابراز وفاداری و اعتماد به نظام اسلامی خواندند :
«امام جمعه يکی از شهرها می‌گويد در طی ملاقاتی که با رهبر معظم انقلاب اسلامی داشتم از ايشان سوال کردم شما خيلی از احمدی نژاد حمايت می‌کنيد. معظم له در پاسخ(فرمودند آقای احمدی نژاد در دفاع از ارزش‌ها و در دفاع از امام خجالت نمی‌کشد. برخی با رسيدن به مسئوليت و حضور در فضا‌های جديد، در صحبت کردن ادبيات ديگری پيدا می‌کنند،‌ اما احمدی نژاد اين گونه نبوده است«.
از اقای تاجزاده بايد پرسيد ، آيا شما می توانيد موقعيکه در انتخابات آزاد به قدرت دست يافتيد در اجرای منويات ولی فقيه و حفظ نظام از خط امام تبعيت نمائيد؟
صادق زيباکلام در گفتگو با «فرارو»: متاسفانه ما نه از دو خرداد درسی گرفتيم نه از ۲۲ خرداد!

زيباکلام:وضع اصلاحات نتيجه بی‌لياقتی خاتمی

با حرفهای کاملا واقع گرايانه زيبا کلام اينک اصلاح طلبان بايد ثابت نمايند که براستی بدنبال کدام هدف تلاش می نمايند!چراهنوز حفظ نظامی که باعث نابودی مردم و ايران گرديده است برای اصلاح طلبان همچنان مقدس هست؟آيا برای اصلاح طلبان ـ مردم و ايران مهم هستند يا نظام؟ميخائيل گورباچف نيزدر راه اصلاحات خود در روسيه شکست خورد اما برای حفظ روسيه و مردم آن کشور به نابودی کمونيسم مقدس رای مثبت داد تا حفظ نظام کمونيستی باعث پاشيدگی کشورنگردد! آياموقع آن نرسيده است که اصلاح طلبان نيز نظام فرتوت اسلامی را به فراموشی تاريخ بسپارند و در راه حفظ مردم و ايران و آزادی و حقوق حاکميت ملی همه خلق های ايران تلاش نمايند؟ايا اصلاح طلبان منتظرند تا طوفانهای سهميگن فرا برسد تابه عقلانيت دست يابند ؟برگشت اصلاح طلبان به قدرت سياسی در ايران به گفته زيبا کلام به نقطه پايانی رسيده است و خامنه ای انتخاب خود را کرده است و در اين راه به مرحله برگشت ناپذيری خود تاکيد می ورزد تا آنجائيکه اصلاح طلبان را فتنه و ميکروب ناميده است! پس اصلاح طلبان منتظر چه چيزی مانده اند ؟ پيوستند به مردم برای سرنگونی نظام ويا ماندن در کنار نظام ،کداميک ؟شرکت در نابودی نظام پوسيده اسلامی آخرين شانس اصلاح طلبان هست و بس !؟
پس بنابراين اگرآقای خامنه ای شرکت ميليونی مردم را در همه انتخاباتی را که تاکنون در ايران برگزارگرديده است وعليرغم اينکه همچنان از جانب بخشی از نيروهای سياسی غير حکومتی در داخل و خارج کشور مورد حمايت قرار می گيرد را بطور مستقيم ، صلاحيت و تائيد نظام از جانب مردم خطاب می نمايد بايد صادقانه اقرار نمود که وی حق دارد!؟