گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 مرداد» مجلس به چهار وزير پيشنهادی دولت رای اعتماد داد، ۲۱۶ رای در سبد قاسمی، مهر12 مرداد» علی مطهری: قاسمی از سپاه بازنشسته شود تا از وزارتش استقبال کنيم، مهر 11 مرداد» مجيد انصاری: اصلاحطلبان هيچ برنامهای برای ورود به انتخابات ندارند، شرکت نمیکنم، مهر 11 مرداد» انتقاد به بررسی نشدن گزارش شکايت نمايندگان از رئيسجمهور در صحن مجلس، فارس 10 مرداد» کوهکن: در صورت پيگيری نمايندگان سوال از رئيس جمهور در دستور قرار میگيرد، ايلنا
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نگاه آمريكايي به مسئله انتخابات در ايران، مهدي محمدي، کیهاندر حالي كه انتخابات مجلس نهم در حال نزديك شدن است و بحث و رايزني ها درباره آن عملا از مدت ها قبل آغاز شده، در اختيار داشتن يك برآورد راهبردي از مجموعه عواملي كه احتمالا بر اين انتخابات اثر خواهد گذاشت، واجد اهميت فراواني خواهد بود. 4 بازيگر عمده بر انتخابات مجلس در ايران تاثير خواهند گذاشت. نخست، طرف خارجي كه به اين انتخابات به مثابه فرصتي براي بازآرايي راهبرد خود در مقابل ايران مي نگرد. دوم، جريان فتنه كه تصور مي كند در آستانه انتخابات مجالي براي خروج از وضعيت آچمز ناشي از فتنه 88 قرار خواهد داشت. سوم، جريان انحرافي كه انتخابات مجلس را مقدمه اي ضروري براي از پيش پا برداشتن برخي مشكلات ساختاري پيش روي خود در محيط سياست داخلي و سكويي براي برداشتن گام هاي بعدي ارزيابي مي كند و نهايتا اصولگرايان كه لاجرم بايد در اين انتخابات مدلي نو، كارآمد و اصلاح شده از اصولگرايي به نمايش بگذارند كه درعين حال كه با جريان انحرافي به روشني مرزبندي مي كند، به آرمان سوم تير وفادار بماند. پيش از ورود به بحث، تذكر دو نكته كلي مهم است. نكته اول اين است كه همه طرف هاي درگير با مسئله دريافته اند كه برنامه هاي سياسي آينده خود بويژه طراحي براي انتخابات رياست جمهوري يازدهم را بايد به وقتي موكول كنند كه نتيجه انتخابات مجلس روشن شده باشد. اين انتخابات مجلس است كه ميزان دقت محاسبات بازيگران مختلف و همچنين وزن اجتماعي و سياسي كه آنها مي توانند در انتخابات رياست جمهوري به ميدان بياورند را روشن خواهد كرد. درست است كه تقريبا همه طرف ها تلاش مي كنند انتخابات مجلس را در چارچوب طرحي بزرگتر قرار بدهند كه انتخابات رياست جمهوري را هم در بربگيرد اما همگان اين احتمال را در نظر گرفته اند كه نتيجه اين انتخابات ممكن است چنان غيرمنتظره باشد كه آنها را وادار به بازنگري در آن طرح كلان بكند. دومين نكته هم اين است كه به جز اصولگرايان ولايي، بقيه طرف هايي كه درباره آنها سخن گفتيم احساس مي كنند «روند جاري امور» به نفع آنها نيست و اگر قرار باشد آنها در انتخابات مجلس به نان و نوايي برسند، بايد بتوانند در ماه هاي آينده وضعيت سياسي در كشور را از حالت نرمال خارج كرده و آن را به نوعي در وضعيت شوك قرار بدهند. بنابراين، سوق دادن امور به سمت يك روند غير عادي و اضطراري، برنامه اي است كه هر سه طرف جريان فتنه، خارجي ها و فرقه انحرافي در آن اتفاق نظر دارند. اكنون مي توان مستقيما سراغ اصل مسئله رفت. آمريكايي ها به انتخابات مجلس هشتم در ايران چگونه نگاه مي كنند؟ در يك جمله سناريوي آمريكا كه انبوهي از شواهد آن را تاييد مي كند اين است كه يا جريان فتنه به عنوان نزديك ترين جريان سياسي در ايران به آمريكا مجددا احيا شود و اختيار مجلس را در دست بگيرد و يا اينكه منازعه قدرت در ايران چنان شديد شود كه بازنده فرايند انتخابات كليت نظام باشد نه اين يا آن جريان سياسي خاص. يكي از مهم ترين پديده هايي كه اخيرا در محيط سياست خارجي ايران شكل گرفته و احتمالا در ميان مدت ادامه هم خواهد يافت اين است كه آمريكايي ها درباره مسائل داخلي ايران و حمايت خود از افراد و جريان هايي كه آنها را مطلوب تشخيص مي دهند، كاملا صريح حرف مي زنند. اين صراحت طبعا با اصول و موازين ديپلماتيك و همچنين با آن اصل كليدي سياست خارجي آمريكا درباره ايران كه مي گويد: «اصلاح طلبان در ايران هرگز نبايد آمريكايي به نظر برسند» منافات دارد. دولت آمريكا اكنون هفته اي نيست كه بيانيه اي در حمايت از دوستان ايراني خود -با ذكر نام- صادر نكند يا چند مقام ايراني را در حمايت از آنها تحريم نكند. چرا آمريكايي ها اينقدر بي پرده عمل مي كنند؟ ظاهرا چند دليل ساده وجود دارد: 1- نخستين علت اين است كه آمريكايي ها دريافته اند جريان فتنه در ايران هم پشتوانه اجتماعي و توان بسيج گري خود را از دست داده و هم پشتوانه سياسي خود درون حكومت را. اگرچه اخيرا آمريكايي ها به اينكه در اثر افزايش تحركات جريان انحرافي، حمايت سياسي از فتنه گران مجددا اوج بگيرد اميدوار شده اند، اما اين اميد چندان پر رنگ نيست چرا كه آمريكايي ها مي بينند مكانيسم هاي كنترلي درون نظام اجازه بازي كامل را از جريان انحرافي گرفته است. تحت اين شرايط، تحليل غربي ها اين است كه اگر جريان فتنه در داخل ايران احساس كند پشتوانه خارجي خود را هم از دست داده است، ديگر اميدي به بقاي سياسي آن نمي توان داشت. 2- دومين علت، وابسته به شناخت تكاملي است كه غرب به تدريج از ماهيت جريان فتنه در ايران به دست آورده است. اين جريان وقتي در اوايل كار خود قرار داشت اصرار مي كرد كه خود را جرياني داخلي و انقلابي و حتي ميراث دار حقيقي انقلاب اسلامي معرفي كند اما به تدريج -يا شايد هم بايد گفت «به سرعت»- اين ظاهر فريبي را كنار گذاشت و اعلام كرد كه از حمايت هاي جامعه جهاني استقبال مي كند. به اين ترتيب، در واقع اين آدرس به واشينگتن ارسال شد كه جريان فتنه در ايران آمريكايي بودن را براي خود عيب نمي داند و در نتيجه ديگر دليلي براي ملاحظه كاري از جانب آمريكايي ها باقي نماند. 3- علت سوم چيزي است كه برخي تحليلگران آن را نوعي فرايند آدرس دهي به افكار عمومي داخلي ايران ناميده اند. در واقع آمريكايي ها نمي خواهند هيچ ابهامي دراين باره باقي بماند كه در ايران طرفدار چه گروهي هستند و به اين ترتيب اين آدرس به افكار عمومي داخلي ايران منتقل شود كه تنها گرايش به سمت اين جريان است كه مي تواند فشارهاي آمريكا ر ا كم كند.
با اين وجود، در آستانه انتخابات مجلس مي توان ديد كه پروژه آمريكايي ها از مرحله حمايت لفظي بسيار فراتر رفته است. به طور بسيار خلاصه پروژه هاي چندماه آينده غرب در محيط سياست داخلي ايران كه منابع غربي درباره آن سخن گفته يا به آن اشاره داشته اند اينهاست: 1- قبل از هر چيز آمريكايي ها در پي آن هستند كه خاطره فتنه 88 در ايران از ياد نرود و به اصطلاح «سال 88» به لحاظ زماني كش پيدا كند. دقيقا به همين دليل است كه در هفته هاي گذشته مجددا بحث هاي مربوط به تشكيك در سلامت انتخابات يا احتمال مداخله دولت در آن از جانب محافل ضد انقلاب به عنوان يك پروژه روتين در دستور كار قرار گرفته و متاسفانه برخي اصولگرايان هم به خيال اينكه در حال مبارزه با جريان انحرافي هستند در اين دام افتاده اند. آمريكايي ها اكنون مشغول كدگذاري در ذهن افكار عمومي هستند، درست مثل كاري كه ماه هاي منتهي به انتخابات رياست جمهوري 88 كردند. هدف هم اين است كه با توليد انبوهي از كدهاي ريز و درشت و كشاندن برخي خودي هاي غافل به ورطه عمليات رواني خود، زمينه را براي زير سوال بردن اصل انتخابات در روزهاي پس از برگزاري آن فراهم كنند. 2- در مرحله بعد اميد آمريكايي ها اين است كه در آستانه انتخابات مجلس در ايران منازعه قدرت تا حداكثر مقدار ممكن افزايش پيدا كند. بويژه آمريكايي ها دريافته اند كه بحراني كردن فضا بخشي از بازي سياسي برخي جريان هاي سياسي در ايران است. تحليل هاي منابع غربي نشان مي دهد، از ديد طراحان امور ايران در آمريكا افزايش منازعه قدرت چند فايده مهم خواهد داشت: اول اينكه باعث مي شود كارهاي جاري زمين بماند و روند خدمت رساني به مردم اگر نگوييم متوقف لااقل كند شود. براي كامل شدن همين موضوع است كه آمريكايي ها اخيرا تحريم هاي خود را روي حوزه هايي متمركز كرده اند كه تصورمي كنند بيشترين مقدار نارضايتي در ايران را به دنبال خواهد داشت (تحريم ايران اير، تحريم اپراتور تايد واتر ، ميدل ايست و تحريم هاي بانكي). دوم، تصور آمريكايي ها اين است كه افزايش منازعه قدرت در ايران باعث خواهد شد جناح هاي مختلف عليه يكديگر دست به افشاگري بزنند و در اثر تشديد اين افشاگري ها به تدريج اسرار نظام برملا شود. و سوم، تصور آمريكايي ها اين است كه افزايش منازعه قدرت در ايران مجال استفاده از فرصت هاي بر هم انباشته منطقه اي را از آن خواهد گرفت و براي آمريكا زماني ايجاد مي كند تا بتواند حداقلي از مديريت را بر تحولات منطقه اعمال كند. اين موارد فقط تيترهايي است كه از دقت در كدهاي آشكار منابع آمريكايي درباره ايران مي توان دريافت. به راستي آيا فهم اين موضوع كه، وحدت و پرهيز از اختلاف يك ضرورت امنيت ملي است، هنوز هم دشوار است؟ Copyright: gooya.com 2016
|