گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
11 فروردین» وزير خارجه ليبی به لندن پناهنده شد، ايسنا10 فروردین» شرکتکنندگان در نشست لندن: قذافی باید برود، راديو فردا 9 فروردین» اوباما: هرگز اشتباهات عراق را در ليبی تکرار نمیکنيم، ايسنا 4 فروردین» موفقيت نظامی نيروهای ائتلاف در ليبی، دويچه وله 3 فروردین» قذافی: ما انقلاب جهانی عليه امپرياليسم را رهبری میکنيم، مخالفان ما گروه کوچکی از فاشيستها و ديوانگان هستند، ايسنا
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! زنان در حاکميت ديکتاتورها، بلقيس حميد حسن، برگردان از د. موسی مزيدیايمان العبيدی(۱) يک نمونه است اين بدور ازمنطق نيست که يک جنايتکار نادان اينگونه فکر کند. کسی که ده ها سال بر اريکه قدرت است، علاقه ای و تمايل به هرگونه تفکر و کنکاش در تغيرات، اعتلا و پيشرفت عقل بشری که بارها به بيش از سقف چادر و کاخ او رسيده است، نشان نمی دهد. اين منطقی است که چنين کسی با چنين روانی و عقلی اينگونه تصور کند که زن نا توان است و قادر به مشارکت و يا تاثير گذاری در يک عصيان مدنی و يا خيزش ملی نيست .
ديکتاتور جنايتکار، زن را مانند حيوان خانگی به منظور توليد مثل و وسيله ای جهت ارضای غريزه جنسی مرد نگاه می کند، اورا ملک شخصی خود مانند لباس ، جواهرات و يا املاک ديگر می تواند در آن دخل و تصرف کند و حتی می تواند اورا به دوستان ببخشد. او به عنوان بخشش و کرم سخاوتمندانه عربی به يک کشوراز کشورهای آمريکای لاتين که به دوستی با آن، تفاخر و خودنمائی می کند، ميلياردها دلار ثروت ملت خويش رابخشوده است. او اخير با توسل به روسيه چکی اهدا می کند تا مسئولان آن کشور برای رسيدن به يک اتفاق با مخالفان وانقلابيون اقدام کنند و راه حلی جهت خروج از اين بحران پيدا کنند. راه حل موعود حتی اگر در نهايت منجر به تقسيم کشور شود. او فقط به ترپولی(طرابسل) و اطراف آن قانع خواهد بود، در نتيجه برای او مهم نيست که شهروندان در فقر، تباهی، سرکوب، سيه روزی و وضعيت وحشتناک زندگی بسر برده و روزانه در اين وضعيت دست و پنجه نرم کنند و همچنين توسط اطرافيان و فرزندان جنايتکار او، کسانی که چون گرگ درنده، مردم بی پناه را برای چندين دهه ديگر در قبضه خود نگه داشته و آنان را چپاول کنند و راه تجاوز به دختران و فرزندان اين کشور توسط آنان جهت بقاء و ادامه قدرت و عظمت بيمارگونه وعقب افتاده خويش مهيا شود. تا از اين طريق رهبر ثابت کند که او قدرت تجاوز به کشور و ساکنين آن را دارد. ايمان العبيدی اين زن شجاع و وکيل بيباک که مرگ را بر پوشش و کتمان حقيقت ترجيح داد و ازخود در برابر وحشيگران امنيتی قذافی دفاع کرد. درک و بينش امنيتيها از زن همانند رهبرشان است که با حفاظت خويش توسط گروهی از زنان ادعا و تفاخر به جهانيان بفروشد واينرا نشان احترام به زنان و منزلت آنان عنوان کند. اينجا است که ايمان العبيدی دروغ گوئی و رياکاری قذافی و باند او را افشا می سازد. در اينجا است که ايمان العبيدی حقيقت را به جهان نشان می دهد با وجود تلاش ماموران امنيتی قذافی از آنچه در دست داشته وبا همه قدرت و توان خويش صدای او را خفه کنند. اينجا است که ايمان العبيدی زن تحصيل کرده و آگاه، دروغگوئی و سيه کاری قذافی و همدستانش را عيان ساخت، با شجاعت و شهامتی بی نظير که از توان دارندگان بمب و اسلحه پيشی گرفته، مقام و مرتبه و آوای زنان را در جهان عرب به اوج عزت رساند ، او اين کار را باجان خريد. او بيگناه و زنی مردمی است و آنان مجرم، ددمنش و خائن به وطن هستند . امروز ايمان العبيدی همه ديکتاتورها ومستبدان عرب را افشا می کند ، مستبدانی که در هر عصری و قصری که باشند، با کمک آنان ده ها وصدها زن در سياه چالها و خانه های مخفی مورد تجاوز قرار گرفتند. اگر چيزی را فراموش کرده باشم، اينرا هرگز فراموش نمی کنم، مردمان با ترس و نگرانی برای يکديگر داستانی را نقل می کردند، من جوان بودم و با ترس و وحشت اينرا شنيده ام، "نوريه"، دختری از جنوب عراق دست گير ميشود و به يکی ازمقرهای امنيتی بعث برده شد و در آنجا بعد از شکنجه بدنی بکارت او را با چوب جهت شکنجه روحی برداشتند، سپس گروهی به او تجاوز کردند. اين دخترجوان خوشرو و معلم از خانواده ای معروف و محترم جنوب عراق بود. بلقيس حميد حسن- مترجم: د. موسی مزيدی ۱- ايمان العبيدی در شهر ترپولی پايتتخت ليبی به هتل محل سکونت حبرنگاران خارجی رفته و به آنان آثار ضرب و جرح بر بدن خويشرا نشان داد. او گفت چون از شهر بنغازی جايگاه اصلی مخالفان بوده در يک ايستگاه بازرسی اورا دستگير می کنند، اورا می بندند و به او فحش داده و توهين کردند و پانزده نفر از نظاميان قذافی به او تجاوز کردند. او در هتل مورد حمله نيروهای امنيتی موجود در هتل قرار گرفت ولی او از اين جهت به آن جهته هتل می دويد تا واقعه تلخی که بر او اتفاق افتاده است شرح دهد. ماموران به د نبال او بوده تا دهانش را ببندند. ميکرفونها و خبرنگارن موجود در هتل اين واقعه را ثبت و ضبط کردند. او در نهايت دستگير و به مکان نامعلومی منتقل شد. بعدها سخنگوی دولت قذافی گفت: اين زن بيمار است و از بيماری روانی رنج می برد و خانواده او نا آشنا هستند. اما پدر ايمان گفت: دختر من تحصيل کرده است و در دانشگاه طرابلس رشته حقوق را به پايان رساند و وکيل دادگستری است. Copyright: gooya.com 2016
|