گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
26 اسفند» نامه گروهی از رهبران سابق جهان به آيت الله خامنه ای درباره موسوی و کروبی، بی بی سی21 اسفند» چراغ خانه کروبی روش شد اما ابهام در وضعيت نگهداری رهبران مخالف ايرانی همچنان ادامه دارد، کمپين بين المللی حقوق بشر 20 اسفند» خانواده کروبی: پس از ۱۸ شب؛ چراغ های منزل روشن شد، کلمه 20 اسفند» حسين کروبی خطاب به سردار نقدی: خانواده کروبی بر خود می بالد که سه نسلش در اوين زندانی شدند، سحام نيوز 17 اسفند» خانواده کروبی: بنا به شواهد قوی معتقديم ايشان در منزل نبوده و به مکان نامعلومی منتقل شده اند، سحام نيوز
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پيام نوروزی فرزندان موسوی و کروبی: اين سرمای سياه که میرود نه ظلم میماند و نه زنجير، کلمه و سحام نيوزبه اميد، نام و ياد خدا ما بیغمان مست دل از دست دادهايم همراز عشق و همنفس جام بادهايم برما بسی کمان ملامت کشيدهاند تا کار خود ز ابروی جانان گشادهايم ای گل تو دوش داغ صبوحی کشيدهای ما آن شقايقيم که با داغ زادهايم همراهان، هم دردان، ياوران ما سال ۱۳۸۹ به پايان رسيد، سال صبر و استقامت، سال پشت در ايستادنها و انتظار کشيدنها، سال دلنگرانی برای عزيزی در بند، گم گشتهای را جستن و هرولهای از درزندانی به در زندانی ديگر کردن. سالی حماسی بود برای همه ما. ساليکه، روزگارمان نيز، به اشک نشست از سوگ فرزندان و برادران و خواهرانی که خونشان جان سبزمان را سرخ کرد و سنگينی غبار ابهامهايمان را تطهير.
خاطره سال ۸۹ طعم تلخ زمستان طولانی و سرد است که با ايستادگی پدران و مادران و ايستاده جان سپردن همرزمانمان رنگ و بويی دگر گرفت. هفت سين ما امسال کنار آب و آيينه و قرآن و سبزه و گلی به ياد همه همپيمانان و همرزمان، مزين به عکس والدينمان نيز هست، که چون انبوه ياران خويش، زن و مرد و پير و جوانی که لحظههای بهار شدن اين سرما را پشت درهای فراق و ميله های جدايی میگذرانند يا به جور قدرت پرستان (فرعون پرستان) خشم آيين، خفته و گلگون کفن در تيره خاکهای سردند. اما بهار میآيد و زمين میگردد و باران خواهد باريد و ترنم لطيفش زمانه رويش را باور پذير خواهد کرد. پايان زمستان زندان وبند، دشنام و افترا، اتهام و بازجويی، تهديد و تفتيش و شکستن قلم و زنجير کردن انديشهها را بهار مهر و ايمان وعشق و صلح و نور و پاکی، به خاطرات دورسرزمينمان بدل خواهد کرد. چه استوار و پرغرور ايستادهای ايران! هرچند خسته و رنجور از تازيانههای تاريخ. ای سرزمين اميرکبير بزرگ با رگهای بريده! خاک ستارخان و باقرخان و ديگر آزاديخواهان نامدار! ايرانِ مصدقی دشنام شنيده و تبعيد کشيده و غل و زنجير برشانههای توانايش ديده و خمينی های حبس و تبعيد کشيده، ايران جوانان خداجوی جانباخته در جبههها که مرزها را به جان و خون پاس داشته. سرزمين سرداران وسربداران خونين بال! وطن! فراموش کن فريادهای مرگ خواهی و نفرت برای يارانت را در خانه ملتت! پرتاب سنگ و تير و دشنام نوشتن وگفتن به ساکنين و در و ديوار خانه مردی که تنها جرمش هويدا کردن اسرار فجايع زندانها بود و افتخار بزرگش عزيز داشتن فرزندان شهيد چو جان خويشتن. سالهای سال مرامش نواختن نوای دوستی در بلوای اختلاف افکنان و جسم و جانش زخمی شلاقهای بيرحم ظالمان بود. بانويی شجاع که سالهای سال زخم و عفونت بدنهای مجروحان وجانبازان مظلوم شيميايی را زينب وار پرستار و همدم دلهای مجروح فرزندان شهيد بود. کاش میشد فراموش کنی پاسخ دردناک حرمت شکنان بیدرد را به روزهای بيتابی و شبهای بیخوابی مردی را که به عشق ذره ذره وجود توای وطن خود و جان و روحش را درهزارتوی کوههای سربرکشيده غرب کشور و دشتهای تبدار و زخمی جنوب گم کرده بود و در نگاه سبزش تنها آينده روشن تو ثبت میشد. که امين و دلنگران فرهنگ غريب مانده وبه يغما رفته کشور بود ويا زنی را که گويی عهدی داشت با خود که شمع وار بسوزد و فضای دانش و علم را روشن کند و درد همنوع را برجان خويش ببرد و مهر بورزد و مهر را لطيف و پاک ومحکم به دنيای سياست بپيوندد. از ياد ببر ننگ حبس و حصر و ربودن پدر و مادرانمان را که تنها جرمشان ايستادگی بر خواست مطابق با سرشت آدمی و خلقت الهی، آزادی بود! برادران خواهران ما تسلای دلهای دردمند و نگران ما در لحظات تحويل سال حضور گرم شما در قلبهای ماست. آن حس پرشکوه و غرور انگيزی در چشم و جان پرشرر والدينمان است که همچون همه فرزندان پاکشان درکشور، ايستادهاند. آرزو داشته و دارند آزاده باشند و ايستاده بميرند. اينک هرچند درهای ديدار و تماس به ناحق به روی آنها بسته شد اما هزار پنجره نورانی دعا ی شما و ما به روی آنها گشوده گشت. خداوندا شکرت هزاران هزار بار شکرت به آنکه مارا در ايران و در آغوش پر از حق و عدالت و ايمان و صداقت چنين پدران و مادرانی پروراندی. اين سال به پايان میرسد همچون تمام سالهای بدی که رنگ خون داشت اما بهارش سبز بود. اين زمستان جان سخت، اما، يادمان داد چگونه میتوان با صبری زيبا و ايمانی راسخ و استقامت کنار پدران و مادران، کنار ياران و هموطنان ايستاد. به ما آموخت که گرمای دلهای پرمحبت ازفرسنگها دور يا نزديک چه سان اميد سبزمان را به فرداهای دور دست روشن آبياری میکند. اندوخته و تجربياتی که تا پيروزی نهايی همراهمان خواهد بود. اين سرمای سياه که میرود نه ظلم میماند و نه زنجير. زمستان که میرود کرامت غبار آلوده انسانيمان را از غبار خواهيم زدود. میدانيم که در نهايت فروردين لطيف خواهد آمد، در اين همهمه لطف و شور و سرمستی آوای پرندگان را بيرون از بند ميله ها خواهيم شنيد که پرندگان آزادند و در اين بزم پراميد همه ما شکفتن رنگارنگ شکوفهها را خواهيم ديد. رويش ناگزير جوانهها که سرزمينمان را سبز خواهد کرد. خداوندا حال ما را، دوستدارانت و سرزمين پارسايان را همان گونه که خود میپسندی بهتر کن که به راستی تو حقی و ياری دهنده تمام حق جويان اين سرزمين. منصور عشقم و ترسم که عاقبت اين پايداريم، بکشاند به پای دار منصور وار اگر ببرندم به پای دار مردانه جان دهم که جهان نيست پايدار فرزندان موسوی و کروبی Copyright: gooya.com 2016
|