جمعه 27 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پيام نوروزی شورای هماهنگی راه سبز اميد: خواست مردم ايران، حذف و اصلاح بخش‌ها و اصولی از قانون است، ندای سبز آزادی

شورای هماهنگی راه سبز اميد در پيامی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۰ و عيد نوروز با ياد آوری جوانان برومند و زنان و مردانی که به جرم درخواست اجرای کامل قانون اساسی و حقوق مسلم شهروندی به شهادت رسيده و يا دربند قانون شکنان گرفتار آمده اند، آورده است: درپای سفره های سبز هفت سين می نشينيم و با اميد بازگشت به عدالت، آزادی، استقلال و پيشرفت در جهت بهروزی و سعادت مادی و معنوی همة ايرانيان، دست به دعا بر می داريم. هر چند که در لحظات شکوهمند تحويل سال، جای خالی فاطمة کروبی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و ميرحسين موسوی و پيام های اميدبخششان هماره سبز است.

در اين بيانيه با بيان اينکه ای کاش حاکمان اين مرز وبوم، همان قدر که حاکمان ملل ديگر را به شنيدن صدای مردمشان فرا می خوانند، خود نيز صدای مردم خود را می شنيدند، تاکيد کرده است: سال جديد را همراه با شما مردم آگاه و مقاوم، باز هم با صبر و استقامت و اميد به پيروزی آغاز می کنيم، چرا که می دانيم پيروزی، همانا گام زدن در راه است، و با شما همنوا می شويم که «سبز يعنی استقامت تا بهار» ، و نويد می دهيم که در آينده با هدف متنوع ساختن شيوه های مبارزة مدنی، ارتقای تشکيلاتی جنبش و گسترش ابعاد بين المللی آن، برنامه ها و راهکارهايی را که با بهره گيری از نظرات رهبران وفعالان جنبش سبز طراحی شده، ارايه نماييم.

متن کامل اين بيانيه به شرح زير است:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بسم الله الرحمن الرحيم

يا مقلب القلوب و الابصار، يا مدبر الليل و النهار، يا محول الحول والاحوال،

حول حالنا الی احسن الحال

(ای دگرگون کننده دلها و ديدگان, ای تدبير کننده شب و روز, ای تحويل کننده سالها و حالها, حال ما را به بهترين حال تحويل بگردان)

هموطنان عزيز، همراهان و ياران گرامی

اينک در آستانة سال جديد قرار داريم. طليعة فصل سبز و آغازی دوباره برای همة کسانی که به دنبال تغيير و تحول حيات خويشتن و جامعة خود هستند؛ دگرگونی به سوی فردايی بهتر و روشن ، زندگی پراميد و شاداب . اين روزها در حالی به استقبال سال نو می رويم، که در پايان اولين سال «صبرواستقامت» و دوسال تلاش و پايمردی برای حاکميت ارزش های والای اخلاقی و بازگرداندن کرامت انسانی که همة اديان و مذاهب در پی احيای آن هستند را در کارنامة خويش داريم.

اين روزها با ياد جوانان برومند و زنان و مردانی که به جرم درخواست اجرای کامل قانون اساسی و حقوق مسلم شهروندی ؛ به شهادت رسيده ويا دربند قانون شکنان گرفتار آمده اند ، درپای سفره های سبز هفت سين می نشينيم وبا اميد بازگشت به عدالت، آزادی، استقلال و پيشرفت در جهت بهروزی و سعادت مادی و معنوی همة ايرانيان، دست به دعا بر می داريم . هر چند که در لحظات شکوهمند تحويل سال، جای خالی فاطمة کروبی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و ميرحسين موسوی و پيام های اميدبخششان هماره سبز است .

فرهنگ وهويت تاريخی ملت فهيم ايران درطی اعصار و قرون ، پذيرای چندصدايی به عنوان مبنای همزيستی مسالمت آميز بوده است. مردم ما در طول تاريخ، در مقابل کسانی که خواسته اند با زر و زور و تزوير، اين چندصدايی را ناديده گرفته و تک صدايی را جانشين آن نمايند، مقاومت کرده اند.اگر تاريخ رفت و آمد اقوام مهاجم به اين سرزمين اهورايی را بنگريم خواهيم ديد که مهاجمان پس از چندی يا رنگ و بوی ايرانی به خود گرفته اند و يا مجبور به ترک اين سرزمين شده اند. چنان چه به تقويمی که هرسال بر ديوارهای خانه هايمان می آوبزيم بنگريم خواهيم ديد سال خورشيدی با چهار فصل، دوازده ماه منطبق با آن و مناسبت های ملی ما ودر کنارآن، سال قمری با ماه هايش، و مناسبت های مذهبی ما، ودر کنارآنها سال ميلادی، ماه ها و مناسبت های جهانی اش . چنين است که چهارشنبة آخر سال، نوروز، سيزدهم فروردين، مهرگان و يلدا و ده ها مناسبت ديگر، با تاسوعا و عاشورا و قربان و فطر و غدير، و به همراه روز جهانی کارگر، روز جهانی کودک، روز زن ، روز جهانی محيط زيست و ميلاد مسيح در کنار يکديگر معنی پيدا می کنند، و حذف هرکدام، ناديده گرفتن بخشی از هويت ايرانی، اسلامی و جهانی ما تلقی می شود . سفرة هفت سين و آئين های نوروزی، خود نمايش پايدار اين همنشينی است: آئينه در کنار کلام خدا، شادباش سال نو در کنار دعا به درگاه الهی برای دگرگونی حالمان به بهترين حال ها، ديد و بازديد با خويشان و دوستان در کنار زيارت قبور رفتگان و شهيدان؛ اين است هويت مشترکی که به شخصيت مستقل و متفاوت شهروندان احترام گذاشته وميراث تاريخی ايرانيان را ارج می نهد.

آيا خواست مردم ما طی دو سال گذشته چيزی جز به رسميت شناخته شدن اين چندصدايی بوده است ؟ پس چرا قتل و تجاوز، ضرب و شتم، حبس و حصر، تحقير و تهديد را پاسخ شنيده اند؟ ای کاش حاکمان اين مرز وبوم، همان قدر که حاکمان ملل ديگر را به شنيدن صدای مردمشان فرا می خوانند، خود نيز صدای مردم خود را می شنيدند. ای کاش همة آزادی هايی را که برای مردم ديگر کشورها می خواهند، برای مردم خود نيز می خواستند. ای کاش در کنار به رسميت شناختن حق حاکميت بر سرنوشت ملل ديگر، اين حق طبيعی وخدادادی را برای مردم خويش نيز به رسميت می شناختند. و ای کاش بجای تلاش برای مصادرة نهضت های ضداستبدادی منطقه، از سرنوشت مستبدان درس گرفته و استفاده از زر و زور و تزوير را کنار می نهادند و قبل از آنکه خيلی دير شود، تسليم خواسته های مردم خود می شدند.

اما اگر اقتدارگرايان ازآموختن سرباز زده اند، ما درس های زيادی يادگرفته و ياد داده ايم. ما آموخته ايم که برای رهايی از سير انحطاط و اضمحلالی که دستاورد کوته بينی، نخبه گريزی، شايسته ستيزی، خودکامگی وباندبازی حاکمان است، بايد همچنان سرزنده و مقاوم و صبور بايستيم.

می دانيم که به خشونت کشاندن حرکت عظيم مردم، ترفند ودامی است که اقتدارگرايان برای مشروعيت بخشيدن به سرکوب غير قانونی شهروندان انديشيده اند؛ حيله ای که ديکتاتورهای تونس ومصر ويمن وليبی و…. به اميدفايق آمدن برخيزش انقلابی مردم به کار گرفتند. در عين حال با بديهی بودن و به رسميت شناخته شدن حق دفاع مشروع از جان و مال وناموس در برابر سرکوبگران، همچنان بر استفاده از همة راهها و اشکال مبارزة مدنی و مسالمت آميز پای خواهيم فشرد و با بهره گيری ازاهداف و خواسته های ديرينة که در نهضت مشروطه، نهضت ملی شدن نفت، قيام پانزده خرداد، انقلاب اسلامی و جنبش اصلاحات تبلور يافته، استقلال، آزادی، عدالت و پبشرفت را در سرلوحة آرمان هايمان قرار خواهيم داد.

با صدای بلند می گوييم که انتساب جنبش ضد استبدادی سبز مردم ايران به آرزومندان بازگشت حکومتهای فردی غير پاسخگو ويا تروريستهای بريده از ملت که هموطنان خود را به متجاوزان به اين آب و خاک فروختند، مکر ناشيانه وکهنة زمامداران بی تدبيری است که با ندانم کاری، سعی می کنند آينده تاريکی را برای پيروزی جنبش ترسيم کنند.

ما در طول دو سال صبر و استقامت ياد گرفته ايم که برای اصلاح کژی ها ومبارزه با انحرافات بزرگی که در انقلاب مردم ما پديد آورده اند، حق نداريم همانند اقتدارگرايان حاکم، از هر وسيله نامشروعی برای رسيدن به هدف استفاده کنيم والتزام و پای بندی به مبانی وارزش های اخلاقی را، حتی در سخت ترين شرايط وبزنگاه ها، بر خود فرض می دانيم و بر خود می باليم که جنبش سبز و رهبران آن در مقابل سيل اتهامات ناروا و زبان رکيک و سخيف حاکمان که نشان از عصبانيت ودستپاچگی آنان دارد، مواضع اصولی جنبش را با خويشتنداری وآراسته به ادبياتی فاخر بيان می کنند. آموخته ايم که در بارة مسائل و چشم اندازها گفتگو کنيم و از خرد جمعی برای تصميم گيری استفاده کنيم و اکنون منشور جنبش سبز که حاصل اين گفتگو هاست بنای حرکت ماست که صدالبته، همچنان که بر اثر گفتگو ها ويرايش شده است، می تواند در فرايند گفتگو غنی تر شود. يادگرفته ايم که شبکه های اجتماعی که در آن عضو هستيم را با تشکيل جمع های مختلف و يا تقويت گروه های مختلفی که در آن عضو هستيم تقويت کنيم. ياد گرفته ايم که جنبش نه وابسته به يک فرد که متکی به بی شماری خرده توانهاست. يادگرفته ايم همچنان که در دوران انتخابات بر پايه راهبرد هر ايرانی يک ستاد، هر کدام در گوشه ای با ابتکارها و مقاومت های کوچک دستاوردهای بزرگ به دست آورديم، از هر مجال برای گشودن پنجره ای جديد رو به اميد بهره ببريم. يادگرفته ايم که راه تثبيت ارزش هايی که در عرصة سياسی دنبال آن هستيم، گره زدن آن ارزشها در تمام عرصه ها و جاری کردن آنها در زندگی است. يادگرفته ايم که در شرايطی که دولتی ناکارآمد هر روز سفره مردم را کوچک تر می کند، بی مسئوليتی دولت در قبال سياست های غلط اقتصادی و سياسی، مسئوليت ما را در قبال هموطن همسايه، دوست و آشنا بيشتر می کند. ياد گرفته ايم که در عين متکثر بودن، در راه رسيدن به اهداف جنبش، متحد باشيم و از هرگونه تفرقه افکنی و انحصارطلبی که آفت و مانع راه است، بپرهيزيم.

می فهميم که شعله ور ساختن حس کينه و انتقام، سرانجامی جز پديد آمدن استبدادی ديگر ندارد، ودر فردای پيروزی، عفو عمومی همة خطاکاران، به جز کسانی که فرمان ودستورسرکوب وريختن خون بيگناهان وآزادانديشان را صادر کرده اند و بايد در دادگاه های علنی و در پيشگاه هيئت منصفه و مطابق قانون محاکمه شوند، خداپسندانه ترين و عقلايی ترين گام برای سامان بخشيدن به اين سرزمين محنت زده است. می دانيم که دست يابی به اقتدار و عزت در صحنة بين المللی نيازمند دست کشيدن از ماجراجويی های بی فرجام در سياست خارجی و يافتن راهکارهای معقول برای حفظ استقلال از طريق همزيستی مسالمت آميز است و حفظ منافع ملی تنها از طريق همکاری در جهت منافع مشترک جهانی ممکن است.

باورمان اين است که قانون اساسی دارای پشتوانة رأی مردم و نقطة اجماع ملی ماست و نهادينه شدن حاکميت قانون به معنی الزام زمامداران حکومتی ودولتمردان به اجرای بی چون وچرا وکامل قانون، تضمينی خواهد بود برای ايجاد حکومتی مردم سالار که از تضييع حقوق وآزادی های سياسی ملت و بروز وظهور استبداد وخودکامگی در لباس وچهره ديگر جلوگيری خواهد کرد. عليرغم درخواست مشروع ملت ايران برای حذف و اصلاح بخش ها واصولی که راه را بر شکل گيری خودکامگی هموار ساخته و با حاکميت اراده و حقوق مسلم مردم مغايرت دارد، پذيرش حاکميت قانون در همة امور، ارکان و مناصب را تنها راه برون رفت از وضعيت کنونی واحقاق حقوق شهروندی تلقی می کنيم. ايمان داريم که ميزان، رأی ملت است.

به خوبی واقفيم که زخم هايی که در طول تاريخ بر تن رنج ديدة اين مردم وارد شده، ناشی از قدرت های فراقانونی و قانون گريزی هايی است که اين روزها به عرف رايج حکمرانی تبديل شده و برای بازگرداندن عزت و استقلال به قوه مقننه وقوه قضاييه، تأکيد بر اصل تفکيک قوا و عدم تمرکز قدرت در يک فرد يا نهاد که به عدم پاسخگويی و گسترش فساد می انجامد، ضروری است. بدون ترديد پافشاری بر آزادی سريع زندانيان سياسی که به صرف اعتراض و انتقاد به رويه های جاری، با انواع اتهامات ساخنگی، بازداشت و به روش کاملا غير قانونی محاکمه وبه جرايم بی پايه محکوم و در زندان به سر می برند، با روح دينداری و آزاديخواهی سازگار خواهد بود.

می دانيم که برگزاری تجمعات اعتراضی مسالمت آميز، حق مسلمی است که هم در قانون اساسی ما و هم در بيانیة جهانی حقوق بشر( که کشور ما نيز آن را پذيرفته) بر آن تأکيد شده است. می دانيم که دفاع از حقوق اقليت ها، قوميت ها و زنان، برای دستيابی به ايرانی بهتر ضروری است. بر خود واجب می دانيم که ازهيچ تلاشی برای رفع بازداشت و حصر رهبران جنبش سبز و همسرانشان که نمونة استقامت و پايداری برای احقاق حقوق حقة مردم هستند، تا جان در بدن داريم دريغ نورزيم. می دانيم که نيل به آزادی و به دست آوردن زندگی عزتمندانه، بدون تلاش و استقامت ميسر نيست، و بقول سعدی «بکوشيد تا جامة ذلت نپوشيد». می دانيم که کشوری با اين همه ثروت خدادادی و سرمایة هنگفت انسانی، نبايد به علت سوء مديريت دولتمردان، مردمانی تا اين اندازه فقير و محنت زده داشته باشد. آری ما، برخلاف اقتدارگرايانی که تنها راه تکيه بر قدرت را در ارعاب و سرکوب و فرافکنی می دانند، درس های خود را بخوبی فراگرفته ايم و ايمان داريم که: ان الله لايغير ما بقوم حتی يغيروا ما بانفسهم (خداوند حال هيچ ملتی را تغيير نميدهد مگر اينکه خودشان حالشان را دگرگون کنند).

از همين رو سال جديد را همراه با شما مردم آگاه و مقاوم، باز هم با صبر و استقامت و اميد به پيروزی آغاز می کنيم، چرا که می دانيم پيروزی، همانا گام زدن در راه است ، و با شما همنوا می شويم که «سبز يعنی استقامت تا بهار» ، و نويد می دهيم که درآينده با هدف متنوع ساختن شيوه های مبارزة مدنی، ارتقای تشکيلاتی جنبش و گسترش ابعاد بين المللی آن، برنامه ها وراهکارهايی را که با بهره گيری از نظرات رهبران وفعالان جنبش سبز طراحی شده، ارايه نماييم. ايمان داريم:

” باران که ببارد ؛ همه راه دوباره سبز خواهد شد “


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016