هشيار باشی در خصوص تفاوتهای ايران و مصر، مهرداد سيدعسگری
از ميان ردههای گوناگون بسيج مسالمتآميز، شورشهای دورهای شهری با توالی يک هفته، تظاهرات تودهای در استانهای مختلف و سازماندهی قوی در هنگام حملات نيروهای مبارک در مصر به وضوح ديده شده است اما اثری از اعتصابات در مصر ديده نمیشود اما در ايران فقط شاهد بسيج مسالمتآميز و تظاهرات تودهای بودهايم و در ديگر موارد فقدان عمل مشترک به صورت واضحی ديده میشود
مقدمه
طبقات اجتماعی و تحرک اجتماعی آنها, سلسله مراتب اجتماعی و مفهوم برابری و نابرابری, سلطه قدرت اجتماعی طبقات و قشرهای مسلط و زير سلطه از مباحثی است که از ديرباز مورد توجه کنشگران سياسی و اجتماعی و فعالان اقتصادی بوده است. وقوع وقايع بهار عربی از تونس و مصر تا اردن و سوريه و يمن به باز توليد اين مفهوم با توجه به جنبش اعتراضی سال گذشته در اذهان پرداخته است در اين گفتار بر آنيم تا از زاويه ای متفاوت به واکاوی اين جنبش ها بپردازيم.
رهبری در دو ديدگاه
يکی از بزرگترين تفاوتهای جنبش های اعتراض جهان عرب و ايران در نگاه رهبران آن به کنشگری اجتماعی است در مصر و تونس رهبران شناخته شده آن با اعلام تاريخ مشخص به همراه يک نام سمبليک اقدام به تهييج هواداران و دادن روحيه به آنان می پردازند اما رهبران جنبش اعتراض در ايران بنا به دلايلی نا معلوم و در پناه تحرکات حاکميت بر آرامش و خانه نشينی تکيه دارند و صرفاً به دادن اعلاميه های متوسط می پردازند. تفاوت در مصر و ايران آن است که رهبران جنبش مصر خود را به ميدان تحرير می رسانند و مصاحبه می کنند اما رهبران جنبش اعتراض ايران خانه نشينی را انتخاب کرده اند مثلث سه گانه رهبران اعتراض سال گذشته تبديل به خانه نشينی خاتمی و اعلاميه های بی محتوا محتوم به شکست و اعلاميه های ميرحسين و کروبی گرديده است که هيچ برآيندی جز مفهوم همدلی با مردم از آن برداشت نمی شود و از ديگر سوی جوانان طبقه متوسط که فرماندهی اصلی جنبش اعتراض در مصر را به عهده داشته و در اعتراضات سال گذشته رهبران اصلی اعتراضات در ايران بودند بواسطه برخوردهای تند حاکميت به شدت سرخورده, ترس خورده و فاقد انسجام فکری و پيرو شده ا ند لذا اين سطح از رهبری را هم بايد در نظر داشت و آگاهانه بدان نگريست.
اقشار مسلط
اقشار مسلط در مصر عبارتند از هيات حاکمه حزب, نظاميان, زمين داران و صاحبان سرمايه های بزرگ صنعتی و رفاهی و ارباب عمائم در جنبش اعتراضی مصر به غير از هيات حاکمه هيچ مخالفتی با راه اندازی تظاهرات ديده نشد و همدلی عجيبی در ميان آنان ديده شد, نظاميان تا کنون ميانداری دعوا را برگزيدند و نه ايستادن در يک طرف دعوا, ارباب عمائم و جمعيت اخوان المسلمين وضعيتی دوگانه را در پيش گرفته اند که شامل سکوت مثبت تا حضور جدی در تظاهرات است اين در حالی است که در ايران نظاميان همواره در يک طرف دعوا ايستاده اند و هيچ جريان جدی ميانداری در ايران ديده نشده است نخبگان حاکميت در ايران به لحاظ ذهنی و امدار حاکميت اند حتی آنانکه در زندان بسر می برند, نخبگان دولتی گروهی هستند که بطور مستقيم در معرض سياستهای حاکميت هستند اما تا کنون ذره ای از اعتراض سازمان يافته در آنان ديده نشده است لذا اين بحث يکی ديگر از تفاوتهای جدی ايران و مصر است.
اقشار غير مسلط
قشرهای متوسط سنتی و بازاريان رده دو, تجار, پيشه وران, کسبه, هيچ گونه واکنشی در برابر امواج اعتراض در ايران نشان ندادند خرده بورژوازی سنتی وامدار سياستگزاريهای دولت ايران است, سلسله مراتب روحانيت از آغاز جنبش اعتراضی ايران از وحشت راديکاليزه شدن شعارهای جنبش و برخوردهای حاکميت با سکوت خود در کنار حاکميت و نه معترضان ايستاده اند طلاب جوان در آرزوی سياستهای جديد قضايی و آموزشی حاکميت تشنه قدرت هستند سياسی بودن مذهب در ايران روحانيون غيرسياسی را به گوشه ای پرتاب نموده است کارگران در ايران در تمامی صنايع بزرگ ايران شامل نفت, نساجی, صنايع غذايی, معدن, شيلات, صنايع شيميايی, نظامی, برق, مصالح ساختمانی و ساختمان, راه آهن, حمل و نقل, فرش, چرم, هيچ واکنشی در برابر امواج اعتراض طبقه متوسط جديد نشان نداده و نمی دهد و علی الاصول طبقه کارگر صنعت هيچ عمل جمعی سياسی را برنمی تابد طبقات زراعی شامل دهقانان, خرده مالکان و خانوارهای مستاجر و سهم بران نيز بدنبال معيشت روزانه اند اجاره دهندگان ابزارهای توليدکشاورزی, رباخواران و سوداگران و سلف خران همواره نگاهی به قدرت دارند و تحرک اجتماعی آنان همواره در جهت قدرت است و نه معترضان, دانشجويان, روشنفکران ناراضی, نويسندگان, وکلا و فعالان حقوق بشر همواره از نخستين گروههائی هستند که آشکارا حاکميت ها را در ايران و مصر با چالش طلبيده اند اين گروهها با بهره گيری از نرمش حکومت در قبال نافرمانی سياسی جان گرفته يا آسيب می بينند و سياستهای در پيش گرفته شده با اين گروهها در ايران و مصر دقيقاً عکس هم می باشد.
انديشه ورزان جوان (دبيران دبيرستانها و دانش آموزان) هيچ تحرکی به لحاظ سياسی و اجتماعی در آنها ديده نشده لذا در تحليلهايمان اين امر را بايد مد نظر داشت.
رده بندی فعاليت تحول خواهانه
بسيج مسالمت آميز, شورش های دوره ای شهری, تظاهرات توده ای, اعتصابات بزرگ و سازماندهی در حاکميت دوگانه رده های مختلف فعاليت در اين گونه اعتراضات می باشند از ميان رده های گوناگون بسيج مسالمت آميز, شورش های دوره ای شهری با توالی يک هفته, تظاهرات توده ای در استان های مختلف و سازماندهی قوی در هنگام حملات نيروهای مبارک در مصر به وضوح ديده شده است اما اثری از اعتصابات در مصر ديده نمی شود اما در ايران فقط شاهد بسيج مسالمت آميز و تظاهرات توده ای بوده ايم و در ديگر موارد فقدان عمل مشترک به صورت واضحی ديده می شود.
سياست های بين المللی
از نظر داخلی, حرکت های تحول خواهانه را نمی توان از لحاظ منافع و نقش آنها تنها با يک طبقه يا گروه اجتماعی توضيح داد, نيروی پيش برنده اين تحرکات در ائتلافی متشکل از قشرهای گوناگون اجتماعی است همچنين اين تحرک ها از تعامل پويا ميان حکومت, قدرتهای خارجی و نيروهای عمده اجتماعی و سياسی هستند تاثير منازعات بين المللی بر ثبات حاکميت ها بطور عمده از منظر تقليل محدوديت های تندروانه حاکميت عليه نيروهای منازعه گر بررسی و اثبات شده است در مورد مصر آمريکا و دول همراه علناً علاوه بر پشتيبانی رسمی رسانه ای پشتيبانی سياسی و ديپلماتيک را نيز به تحرکات سياسی خود افزدند اما اين عمل در مورد جنبش اعتراضی اخير ايران نمود نيافت و هيچ دليلی مبنی بر معکوس شدن اين روند وجود ندارد علاوه بر آن سياستهای دول طرز اول بر ايجاد يک درک مشترک دموکراسی خواهانه در جهان عرب خواهد بود لذا سياستهای تحول خواهی داخلی ايران در اولويت دست چندم قرار می گيرد با توجه به آنکه جنبش ها در کشورهای عربی همگی خصلتی مخالف اسرائيل نيز دارند اين مهم شدتی بيشتر پيدا می کند.
نتيجه گيری
با توجه به بررسی چند عامل فوق تنها نبايد به تک عامل گسترش اعتراضات منطقه ای با توجه به پيشينه اعتراض در ايران بسنده نمود و عوامل فوق با دقت بيشتری مورد بررسی قرار گيرد.