چهارشنبه 1 دی 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حرکت از پله دوم! حسين شريعتمداری، کيهان

۱- شايد برخی از شخصيت های محترمی که مخاطب اين نوشته اند با خواندن اين وجيزه ابرو درهم کشيده و نگارنده را ملامت کنند که «اندازه نگاه نداشته»! و به ساحت واجب الاحترام «مرجعيت» بی اجازه سرک کشيده است! ولی از آنجا که موضوع يادداشت پيش روی يک هشدار دلسوزانه است و اين هشدار با پيوستی از شواهد و اسناد آشکار نيز همراه است، بايد از آن تلقی «خدمت» کرد و چه بهتر که اين خدمت نثار برخی از مراجع عظام و شخصيت های گرانقدر روحانی شود که پدران معنوی و دلسوز ملت اند و شايسته خدمت.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۲- «حرکت از پله دوم» که گاه به اختصار «پله دوم- SECOND STEP» نيز ناميده می شود يکی از معروفترين شگردهای عمليات روانی است. اين شگرد، مخصوصا در جريان فتنه ۸۸ از سوی مديران بيرونی فتنه و ستون پنجم داخلی آنها به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته است. در اين شگرد، بخش اول يک رخداد و يا ماجرا که نقطه آغازين آن است حذف شده و ناديده گرفته می شود و در همان حال، روی پله دوم ماجرا، که نتيجه منطقی و پی آمد طبيعی پله اول است، تاکيد ورزيده و بزرگنمايی می کنند به گونه ای که انگار تمام ماجرا همان پله دوم بوده است! فرض کنيد از پنجره رو به کوچه خانه خود شاهد سيلی زدن شخصی به چهره شخص ديگری هستيد. در اين حالت بديهی است احساسات انسان دوستانه شما تحريک شده و حمايت از شخص سيلی خورده را که مظلوم می پنداريد، وظيفه خود بدانيد، اما، اگر اين صحنه فقط پله دوم از يک ماجرا باشد و شما هر دو پله را با هم و در کنار هم شاهد باشيد، به يقين قضاوت ديگری خواهيد داشت. مثلا اگر باخبر شويد که شخص سيلی خورده در چند کوچه دورتر از ميدان ديد شما، با دشنه به عابر بی پناهی حمله ور شده و ضمن ضرب و شتم و دريدن سر و سينه وی، کيف پول و ساير اموال منقول او را به سرقت برده است، نه تنها از سيلی خوردن اين سارق مسلح احساسات انسان دوستانه شما جريحه دار نمی شود، بلکه آن مجازات را برای جرم بزرگی که مرتکب شده است، ناکافی و ناعادلانه نيز تلقی می کنيد. در جريان فتنه ۸۸ بارها شاهد بوده ايم مديران بيرونی فتنه که هدايت عمليات روانی- رسانه ای را در اختيار داشته و دارند و نيز، عوامل داخلی آنها، به اين شگرد متوسل شده اند. آنها در گزارش رخدادها و جناياتی که فتنه گران مرتکب شده اند، پله اول را ناديده گرفته و پله دوم را در شيپورهای فريب تبليغاتی خود دميده اند. اعضای مرکزيت فلان حزب و فلان سازمان، به جرم جاسوسی برای بيگانگان و در حالی که مشغول تبادل اطلاعات با افسران اطلاعاتی سفارتخانه های اروپايی و يا دريافت تجهيزات جاسوسی از واسطه سفارتخانه فلان کشور عربی بوده اند بازداشت شده و با توجه به اسناد غيرقابل انکار به وطن فروشی و خيانت خود اعتراف کرده اند. آن ديگری در حالی که با اسلحه گرم به عابران حمله ور شده و تعدادی از آنان را مجروح کرده و در مواردی به قتل رسانده است، تحت تعقيب قرار گرفته و زندانی شده است. آن چند فتنه گر راننده يک خودروی عبوری را تنها به اين جرم(!!) که ظاهر حزب اللهی و متدين دارد، از اتوموبيل پياده کرده و او را پيش چشم گريان و فريادهای مضطربانه و نگران همسر و فرزند خردسالش به قتل رسانده اند و آن ديگری و آن يکی و آن....
رسانه های تحت مديريت رهبران بيرونی فتنه و سايت های وابسته به سران فتنه که برخی از آنها- از جمله سايت کلمه متعلق به موسوی- از بيرون بارگزاری می شود، در تمامی موارد ياد شده بی آن که به وطن فروشی و جنايات هولناک انجام گرفته از سوی فتنه گران زندانی کمترين اشاره ای کنند، درباره بازداشت اين جنايتکاران قاتل و جاسوس و اين که چرا دور از خانه و کاشانه خويش به سر می برند، مرثيه می سرايند! آنها، حتی از ماجرای مشمئزکننده زن خطاکاری که بعد از رابطه نامشروع با ديگران، همسر خود را مظلومانه به قتل رسانده است و هيچ ربطی به مسائل سياسی نيز ندارد، نمی گذرند و بی آن که به جنايت انجام گرفته از سوی اين زن قاتل اشاره ای کنند، حکم اعدام او را بهانه ای برای سياه نمايی و نشانه ای از ناعادلانه بودن احکام قضايی نظام اسلامی قلمداد می کنند و اين رشته سر دراز دارد.
و اما، وارونه نمايی فتنه گران موضوع اين نوشته نيست، چرا که به قول حضرت سجاد(ع) دشمنان اسلام «احمق» هستند و خداوند تبارک و تعالی به برکت خون شهدا، به مردم اين مرز و بوم بصيرت بخشيده است تا آنجا که حنای وطن فروشان در ميان مردم کمترين رنگی ندارد. حماسه ۹ دی با آنهمه عظمتی که داشت و دارد، فقط يک نمونه از بصيرت ملت است و ...
۳- مدتی است که جمعی از اعضای خانواده فتنه گران زندانی با مراجعه به بيوت برخی از مراجع عظام و دروغ بافی درباره شرايط زندان و ادعای بی گناهی بازداشت شدگان، عليه جمهوری اسلامی ايران و مردم شريف و پاکباخته آن دست به سياه نمايی می زنند و خبر مربوط به اين ديدارها با آب و تاب و شاخ و برگ فراوان در رسانه های بيگانه منتشر و اساساً برای همان رسانه های نيز تهيه می شود. نگاهی به اخبار و گزارش های مربوط به اين ديدارها نشان می دهد مراجعه کنندگان به دفاتر مراجع که از سوی کانون واحدی مديريت می شوند، در ملاقات خويش با مراجع محترم، از جرايم و جنايات هولناکی که زندانيان مورد اشاره مرتکب شده اند، کمترين سخنی به ميان نمی آورند، بلکه به گونه ای حساب شده و با برنامه قبلی به شگرد «حرکت از پله دوم» متوسل شده و دست به مظلوم نمايی می زنند.
از اين طيف- چه آن عده از خانواده ها که می دانند چه می کنند و چه آن عده که نمی دانند و با تحريک ديگران به بازی گرفته شده اند- انتظار چندانی نيست، اما از مراجع و عالمان دينی انتظار ديگری در ميان است. چرا؟!... بخوانيد!
۴- فتنه گران در جريان فتنه ۸۸ که بازداشت برخی از آنان را در پی داشت، به طور آشکار و بدون کمترين پرده پوشی، با بهايی ها، سلطنت طلبان، منافقين، مارکسيست ها و تمامی گروه ها و جريانات تروريستی و مخالف اسلام و نظام ائتلاف کرده بودند. آنها مطابق اسناد غيرقابل انکار موجود، نسخه کودتای مخملی و برگرفته از صهيونيست ها نظير جرج سوروس، جين شارپ، مايکل لدين و... را دنبال می کردند. مثلث آمريکا، اسرائيل و انگليس، با صراحت از فتنه ۸۸ و سران فتنه حمايت مالی، تبليغاتی و تدارکاتی داشتند. تا آنجا که شيمون پرز از فتنه گران با عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» ياد کرد، نتانياهو، آنان را سربازان اسرائيل ناميد که به نمايندگی از رژيم صهيونيستی با جمهوری اسلامی ايران درگير شده اند، اوباما، حمايت از فتنه گران را يکی از اصلی ترين محورهای استراتژيک آمريکا برای مقابله با اسلام و نهضت های اسلامی ناميد. فتنه گران روز عاشورا، آشکارا به ساحت مقدس حضرت امام حسين عليه السلام اهانت کردند. وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عج) را نفی کردند، مسجد را به آتش کشيدند، روز قدس به نفع اسرائيل شعار دادند، روز ۱۳ آبان، به حمايت از آمريکا عربده کشيدند و... آيا اين همه زشتی و پلشتی نفرت انگيز و مقابله آشکار با اسلام و انقلاب و ائمه اطهار(ع) و مردم مسلمان و... قابل انکار است؟ خود فتنه گران که انکار نمی کنند و نمی توانند انکار کنند.
اکنون با عرض پوزش پيشاپيش، سؤال اين است که چرا برخی از مراجع عظام و محترم- فقط برخی از آنها که محترمند و نه برخی ديگر که نه مرجع هستند و نه قابل احترام- وارد اين بازی شده و در اين بازی دشمن ساخته، چه بخواهند و چه نخواهند، آب به آسياب دشمنان اسلام ريخته اند؟!
۵- ممکن است گفته شود رسيدگی به مشکلات مردم و شنيدن درد دل ها و شکوه های آنان يکی از وظايف غيرقابل ترديد مراجع عظام و علمای بزرگوار اسلام است و در خانه مراجع بايد به روی همه مردم باز باشد و از آنجا که خانواده زندانيان فتنه گر نيز بخشی از مردم هستند پذيرش آنها و گوش کردن به خواسته آنان از جمله وظايف و رسالت دينی و علمی مراجع است که بايد گفت در صحت و درستی اين نکته نه فقط کمترين ترديدی نيست، بلکه اين نگاه، حکيمانه و خداجويانه نيز هست ولی سخن اين است که پذيرش و ملاقات با خانواده فتنه گران زندانی نبايد به گونه ای باشد که تصور حمايت از فتنه را به ذهن مخاطبان بکشاند. راه کار خداپسندانه و منطقی نيز، آن است که ملاقات کنندگان ياد شده با تابلوی حمايت از فتنه گران در بيوت مراجع عظام حاضر نشوند و يا مراجع بزرگوار ضمن پذيرش آنان و نصيحت يا استماع سخنان آنها، با صراحت، موضع خود نسبت به فتنه و اقدامات ضد اسلامی و جنايتکارانه فتنه گران را نيز بيان کنند تا اينگونه ملاقات ها که به يقين و بدون کمترين ترديدی از سوی برخی مراجع عظام با نيت و انگيزه خداپسندانه صورت می پذيرد، از سوی دشمنان به حساب حمايت مراجع بزرگوار از فتنه و فتنه گران نوشته نشود.
سال ۱۳۵۷ و در هفته های پايانی رژيم آمريکايی شاه، سيدجلال الدين تهرانی که با ترفند آمريکايی ها به عنوان «رئيس شورای نيابت سلطنت»! انتخاب شده بود برای ملاقات با حضرت امام - رضوان الله تعالی عليه- به پاريس رفت. حضرت امام(ره) درباره اين ملاقات می فرمايند؛ «به او گفتم، تا استعفا نکنی من با تو ملاقات نمی کنم و او هم استعفا کرد».

حسين شريعتمداری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016