یکشنبه 14 آذر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گزارش سمينار احزاب و سازمان های ايرانی در بروکسل، علی صمد

در تاريخ يکشنبه ۲۸ نوامبر توسط کميته همکاری های احزاب در بلژيک که متشکل از کميته های کشوری سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) و حزب دمکرات کردستان ايران است، سميناری با حضور ۷۰ نفر از ايرانيان مقيم بلژيک برگزار گرديد.

در اين سمينار از نمايندگان جبهه ملی ايران- اروپا آقای کمال ارس، از حزب دمکرات کردستان ايران آقای صادق زرزا، از سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) آقای بهزاد کريمی و از طرف کميته همکاری های احزاب در بلژيک آقای علی صمد به عنوان گرداننده جلسه، شرکت داشتند.

در آغاز برنامه، آقای علی صمد پس از خوش آمد گوئی به مهمانان و حاضرين در جلسه از شرکت کنندگان در سمينار خواست که بياد همه آنانی که در راه آزادی جان عزيزشان را نهادند به احترام بايستيم و دقيقه ای را سکوت کنيم. سپس بعد از معرفی مهمانان از آنها خواسته شد که در وقت خود که ۱۵ دقيقه می باشد تحليلی کوتاه از اوضاع و احوال ايران بدهند و در ادامه به سوالات زير پاسخگو باشند؛
۱- آيا اتحاد جريانات دمکرات، آزاديخواه و جمهوريخواه می تواند در جنبش اعتراضی ايران نقش موثر و تاثيرگذار داشته باشد؟
۲- اگر جواب به سوال بالا از طرف شما مثبت است، لطفاً توضيح دهيد به چه دليل يا دلايلی چنين اتحادی ميان جريانات فوق صورت نمی گيرد؟
چرا جريانات سياسی ايران بعد از دو دهه تجربه و آگاهی نسبت به اهميت اتحادها، هنوز نتوانسته اند بر سر حداقل هايی چون آزادی زندانيان سياسی، عليه لغو حکم اعدام در ايران و يا مشخصاً بر سر مفاد کنوانسيون حقوق بشر با يکديگر همکاری مشترک و دائم داشته باشند؟

قبل از شروع سخنرانی مهمانان، متن مشترک کميته احزاب در بلژيک توسط آقای علی صمد خوانده شد که مهمترين بخش آن چنين بود:
" خانم ها و آقايان و دوستان عزيز؛وضعيت بحرانی و خطير کشور و آينده نگران کننده آن، مسئوليت سنگينی را در برابر همه آزاديخواهان ايران، همه احزاب و سازمان های جمهوريخواه و دمکرات اپوزيسيون قرار داده است، ۳۱ سال حاکميت جمهوری اسلامی و سلطه استبداد مذهبی بر کشور ما، ارکان جامعه، اقتصاد و فرهنگ کشور را از هم گسيخته، هزاران کره کور برای جامعه ما آفريده و راه مشارکت اکثريت مردم و نخبگان آنرا در حيات سياسی کشور سد کرده است.

درماندگی کامل حکومت گران در جاره جوئی و پاسخگويی به انبوه معضلات کشور، و شرايط خطير و حساس بين المللی آينده را برای کشور ما بسيار حساس و مخاطره آميز کرده است. در ميان طيف وسيع جمهوريخواهان مخالف وضع و نظام حاکم بر کشور، چه در داخل و چه در خارج از ايران، فکر چاره جوئی مشترک برای نجات کشور از دست استبداد و نظام دينی، روزبروز افزايش و رساتر می شود.

اين فضا در شرايطی تقويت می گردد که ميليون ها ايرانی در سال گذشته در داخل و خارج از کشور به خيابانها آمدند و يکصدا فرياد زدند که انتخابات رياست جمهوری ژوئن سال ۲۰۰۹، (۲۲ خرداد) باطل است. اما قدرت حاکم با خشونت تمام به مقابله با مردم و تظاهرات مسالمت آميز آنها برخاست. ارگان های سرکوب سينه نداها و سهراب ها را با گلوله شکافتند، از پشت بام قرارگاه ها مردم را به گلوله بستند، شبانه به خوابگاه دانشجويان يورش بردند، چند تن از دانشجويان را با شقاوت تمام کشتند و دسته دسته جوانان کشور را از خيابان ها و خانه ها ربوده و به اسارتگاه بردند. چندين نفر از هموطنان آزاديخواه کرد کشورمان چون فرزاد کمانگر را بصورت ناجوانمردانه در زندانها اعدام کردند. با اين وجود اعتراضات با تغيير شرايط به اشکال گوناگون در سراسر کشور ادامه يافته است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


روشن است که جنبش اعتراضی مردم در يکسال و نيم گذشته دستاوردهای بسيار پر باری داشته است؛- اولين دستاورد آن دگرگونی مناسبات بين حکومتگران و مردم است. رژيم حاکم مشروعيت خود را در بين اکثريت مردم کشور ما از دست داده است. اکنون برای مردم مشخص شده است که تکيه گاه اصلی رژيم نيروی قهر و سرکوب است و رژيم تنها با زور سرنيزه و پول نفت قادر به ادامه حيات است - دومين دستاورد اين حرکت جلب حمايت بی سابقه بين المللی و پشتيبانی گسترده ايرانيان خارج از کشور از جنبش اعتراضی است. - سومين دستاورد اين جنبش حضور قشرها و طيف های گسترده ای از نيروهای اجتماعی از جمله جوانان، زنان ... در آن است. - چهارمين دستاورد همبستگی بين مردم، بين داخل و خارج از کشور، بين نسل های قبلی و نسل جوان است.

در چنين شرايطی ضروری است که نيروهای دمکرات وآزاديخواه ايرانی در خارج از کشور برای همکاری بر سر حداقل ها ی موجود ميان خود هر چه بيشتر اقدامات عملی و مشخص برای حمايت از جنبش اعتراضی موجود کشور، سازمان دهند. در ضمن ضرورت تقويت رابطه ميان نيروهای دمکراتيک در داخل و خارج از کشور بيش از هر دوره ای افزايش يافته است.

با انجام موارد فوق می شود اميدوار شد که می توان مشترکاً با هم بر موانع و مشکلات موجود در راه تشکيل اتحاد گسترده نيروهای آزاديخواه و دمکراتيک غلبه نمود و اقدامات مشخص و پايداری را برای حمايت از جنبش اعتراضی و دمکراتيک داخل کشور سازمان داد.

هموطنان گرامی؛ اوضاع سياسی کشور ايجاب می کند که نيروهای اپوزيسيون دمکرات در تمام نقاط کشور با همراهی مردم و بويژه جوانان و زنان، دست در دست هم بگذارند و يکپارچه به مبارزه برخيزند. در طول سال های گذشته همکاری های عملی و نظری ميان طيف های معينی از جمهوريخواهان دمکرات با باورها و تعلقات سياسی متفاوت شکل گرفته است.

اما اجازه دهيد در اين سمينار به شما نمايندگان احزاب سياسی ايرانی با تاکيد بگوييم که تلاش های شما احزاب سياسی در شرايط کنونی ايران بسيار ناکافی و اندک بوده است.البته ما به عنوان سازماندهندگان اين سمينار آرزومنديم که تلاش های همه ما به پيوند، همبستگی و همياری همه نيروهای آزاديخواه، عدالتجو و دمکرات ايرانی منجر شود تا بلکه از اين طريق بتوانيم دست در دست هم نظامی غير دينی و متکی بر جمهور مردم و مبتنی بر حقوق بشر و عدالت اجتماعی بنا نهيم و برای ايجاد ايرانی آزاد، مستقل، توسعه يافته، مرفه و آباد که فارغ از هر گونه تبعيض قومی-ملی، جنسيتی، دينی و مسلکی باشد گام های مشترک برداريم".

بعد از صحبت های آقای علی صمد در سمينار، ايشان از آقای صادق زرزا نماينده حزب دمکرات کردستان ايران دعوت کردند که صحبت های خود را بر اساس سوالاتی که پيش تردر اختيار ايشان گذاشته شده بود، آغاز کنند.

- آقای صادق زرزا متذکر شدند که حکومت ايران با هر گونه آزادی در ايران مخالف است. و بايد خيلی صريح گفت که خود ما هم در ايجاد اين وضعيت مقصر هستيم. چنانکه می دانيد همواره در طول حکومت جمهوری اسلامی سرکوب در کردستان بشدت ادامه داشته است.

ما از سال ۱۳۵۸ با اين حکومت درگير هستيم و تا امروز بيش از ده هزار پيش مرگ از حزب دمکرات کردستان ايران در اين مبارزه کشته و بيش از ۵۰ هزار نفر از مردم منطقه کردستان ايران نيز به قتل رسيده اند. ما در حال حاضر بدليل وضعيت سياسی منطقه مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته ايم و بجای آن به مبارزه سياسی و مدنی روی آورده ايم. البته حزب ما هنوز نيروهای پيش مرگ خود را حفظ کرده است. جنگ مسلحانه برای حزب ما گزينه ای است که الآن از آن دفاع نمی کنيم ولی آنرا هم رد نکرده ايم.

در حال حاضر پيش مرگ های ما در قرارگاه های حزبی بجای آموزش نظامی، آموزش سياسی می بينند. و در ضمن برای ما مثل روز روشن است که تنها يک حزب يا جريان يا يک ملت نمی تواند به تنهايی فعاليت و مبارزه بر عليه جمهوری اسلامی را پيش ببرد.

ما شش مليت در ايران داريم. اتحاد داوطلبانه اين شش مليت می تواند به کشورمان کمک کند.آقای زرزا در خصوص جنبش سبز گفتند که اين صحت ندارد که کردها در اين جنبش اعتراضی شرکت نداشتند يا ندارند. شکل شرکت ما متفاوت است. بدليل ميليتاريزه بودن مناطق کردستان ايران و نيز عدم وجود شهرهای بزرگ امکان تظاهرات بزرگ در کردستان وجود ندارد. اما در تهران کردها در جنبش اعتراضی شرکت دارند و حتی در اين جنبش شهدايی هم داده اند.

جنبش سبز رهبر مشخصی نداشت و کسانی صاحب اين جنبش سبز شدند که طرفدار جمهوری اسلامی نه يک کلمه کم و نه يک کلمه زياد هستند و اين بر خلاف نظر کسانی است که در اين جنبش شعار مرگ بر ديکتاتوری می دهند.

ما نيروهای سياسی نتوانستيم از اين جنبش استفاده مطلوب کنيم. جمهوری اسلامی توسط ارگان های سرکوب توانسته اين جنبش را سرکوب کند. و ما بعنوان اپوزيسيون همواره در حال در جا زدن هستيم و به يک عبارت داريم کم کاری می کنيم. همه ما می دانيم که در جمهوری اسلامی، ولايت فقيه اصلی است که برای همه تصميم می گيرد و اين يک اصل ننگين است.

در اين بخش از برنامه نوبت به آقای کمال ارس نماينده جبهه ملی ايران- اروپا، رسيد و گرداننده سمينار از ايشان خواستند که صحبت های خود را در چارچوب سوالاتی که پيش تر در اختيار ايشان گذاشته شده بود، آغاز کنند.


- آقای کمال ارس متذکر شدند که بخشی از صحبت های ايشان توسط آقای علی صمد گفته شد. ايشان تاکيد داشتند که اطلاعات که از ايران می رسد همگی نشان از اين دارد که جمهوری اسلامی برای مسائل اقتصادی، فرهنگی و سياسی کشور هيچ برنامه روشنی ندارد و فقط با سرکوب مسائل را پيش می برد. و اين نشاندهنده اين موضوع است که جمهوری اسلامی به ته خط رسيده است.

ايشان در بخشی ديگر از صحبت های خود گفتند که متاسفانه ما ايرانی ها هنوز نتوانستيم يک اپوزيسيون متحد که دارای برنامه نيز باشد، داشته باشيم. البته ما می توانيم اتحاد عمل داشته باشيم. اما فرق اين اتحاد با اتحاد دوران شاه در زمان انقلاب در اين است که ما از امروز حکومت آينده را تعيين می کنيم. کاری که در آن دوران(سال ۵۷ ) انجام نداديم.

متاسفانه در سازمان های سياسی ايران انشعاب های متعددی روی داده است. نزديک به ۳۳ سال است که در خارج نتوانستيم با هم باشيم. امروز با هم فعاليت کردن بسيار دشوارتر از زمان شاه می باشد.

آقای کمال ارس در بخشی ديگر از صحبت های خود متذکر شدند امروزه فدراليسم را احزاب کرد ايرانی مطرح می کنند. البته هر جريانی حقش است که هر شکل و سيستمی را که برای ايران آينده مناسب و ايده آل می داند، مطرح کند. از اين نظر مشکلی نيست. اما همه ما بايد بپذيريم که در چارچوب قوانين حقوق بشر مبارزه کنيم. اين قوانين نمی گويد که فقط آزادی می خواهد بلکه پيش شرط های يک انتخابات آزاد را نيز تعيين می کند. در واقع ما يک برنامه کلی دستمان است و می توانيم حدی از اين برنامه را برای ايران آينده در نظر بگيريم. البته مناسب است که هر طرحی با توجه به زمينه تاريخی و اجتماعی کشور تحقق پيدا کند. من برای ايران آينده می توانم بهترين حکومت ها را مطرح کنم. اما درست است که اول زمينه موجود آنرا در ايران بسنجيم. سپس بايد تلاش کنيم که يک اتحاد بين اپوزيسيون برای درک يگانه بوجود آيد. در آن هنگام است که می توان روی چنين مدل هايی برای ايران پافشاری کرد.

ما هيچ مخالفتی با اين يا آن مدل برای حکومت آينده ايران نداريم. اين کار، امری کارشناسانه است. ما بايد شرايط سياسی را آماده کنيم و در دست کارشناسان قرار دهيم. اگر ما با يک تصور يا مدل از پيش ساخته بيايم و واقعيت را بدوزيم و بخواهيم آنرا اجرا کنيم، اين روش منجر به اختلاف اساسی ميان ما می شود.

آقای کمال ارس در خصوص جنبش سبز گفتند اين جنبش اگر اسمش سبز است اما درونش رنگارنگ است. در اين جنبش از سلطنت طلبان، مجاهدين، چپ ها و نيروهای ملی گرفته تا اصلاح طلبان حضور دارند. از اين جنبش بايد با تمام ضعف ها و کمبودهايی که دارد حمايت کرد.

يکی از قيود ما اصل جدايی دين از دولت است. در واقع ما خواهان يک حکومت لائيک و سکولار هستيم. يکی از اشکال اين جنبش اين است که بخش هايی از ملت ايران در اين حرکت هنوز شرکت ندارند. بنابر اين همبستگی ملی که ضروری است هنوز بوجود نيآمده است و ما بايد مشترکاً آنرا بسازيم.

اين ملت هنگامی پيروز بوده که همبستگی ملی داشته است. ( ما در دوران مشروطه، دوران ملی کردن صعنت نفت، دوران انقلاب و نيز در زمان جنگ تحميلی عراق و ايران همبستگی ملی را تجربه کرده ايم). ايشان متذکر شدند که جنبش سبز در اين مرحله شکست خورده است.

در اين بخش از برنامه نوبت به آقای بهزاد کريمی نماينده سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)، رسيد و گرداننده سمينار از ايشان خواستند که صحبت های خود را در چارچوب سوالاتی که پيش تردر اختيار ايشان گذاشته شده بود، آغاز کنند.


- بهزاد کريمی در تحليل کوتاه خود از اوضاع سياسی کنونی کشور گفتند که: بررسی اوضاع و احوال ايران بيانگر فلاکت ملی و اجتماعی توام با نشانه هايی از گشايش ها در جامعه است.

ما از يک طرف فاجعه و از طرف ديگر اميد را برای جامعه می بينيم. ايشان دلايل خود را با استنتاج از وضعيت سه مولفه اصلی: حاکميت، مردم و اپوزيسيون فرمولبندی کردند. تا آنجايی که به حاکميت بر می گردد موضوع اينست که حاکميت به قدرت رسيده از طريق يک انقلاب توده ای وسيع، کارش حالا بجايی رسيده که فقط می تواند بر قدرت سرکوب تکيه کند. در واقع نظامی که عناصر اصلاح طلبش را بيرون بريزد، نشان می دهد که آخرين عناصر حياتمند خود را وا می نهد. و اين نشانه آنست که به مرگ خود نزديک ترمی شود، هر چند که برای مدتی سرکوب کند و يا که بخاطر زنده ماندنش سر و صدا راه بيندازد.

آقای کريمی در ادامه صحبت های خود تاکيد داشتند که در اين سيستم عناصر جمهوريت تقربياً و درعمل از بين رفته است. اين سيستم هر چه بيشتر خود را به صراحت در ولايت فقيه تعريف می کند و مردم از طريق تجربه شان جمهوری اسلامی را درسيستم استبداد ولی فقيه می شناسند و منشاء استبداد کنونی را در حاکميت فقهی باز می يابند. و اين، همان روزنه ای از گشايش ها است و اميد به تحولات بزرگ سياسی در کشور. اما اينکه مردم و کشور با مخاطرات و مشکلات اساسی هم روبرو يند، از نظر سخنران روی ديگر سکه است و اين نشانگر فاجعه است.

آقای بهزاد کريمی در خصوص جنبش سبز گفتند که اين جنبش را نمی توان فقط با انتخابات يکسال و نيم گذشته تعريف کرد. اين جنبش، حاصل يک مقاومت سنگين و رنگارنگ سه دهه ايی در برابر يک حاکميت استبدادی است. از نظر آقای کريمی اين جنبش شکست نخورده است بلکه سرکوب شده است. و شکست نخورده است قبل از همه به اين دليل که، اين جنبش يک جنبش اجتماعی است، بر مدنيت استوار است، مطالبه محور است و ابزار عمل و نگاهش متعلق به مدرنيته.

در دو سال گذشته در عرصه جهانی اين جنبش جزء بهترين نمونه های جنبش های معاصر بوده است. البته لازم به توجه است که اين جنبش در حال حاضر با مشکلات اساسی مواجه است. اما با اين وجود، جنبش هر چه بيشتر اجتماعی می شود و بيشتر به اعماق می رود. اين جنبش متکثر است و هر حرکت آزاديخواهانه ای شريک و يا بخشی ارگانيک از اين جنبش پلوراليستيی است. جنبش سبز، در مسير فوق پيش می رود. و اين نشانه اميد است که البته از ميان سنگلاخ ها راه خود باز ميکند.

از نظر ايشان اکنون ميان جنبش مردم و بخش بزرگی از اپوزيسيون ارتباط رو به بالندگی برقرار شده، اگرچه هنوز کاملاً يکی نيستند.

آقای کريمی در خصوص اپوزيسيون متذکر شدند که اگرچه از وظايفش عقب است، اما اگر بصورت رئال پولتيک نگاه کنيم می بينيم که نسبت به ده سال گذشته پيشرفت های قابل تاکيدی در صفوف آن پديد آمده است. اکنون بسياری از مولفه های اپوزيسيون می کوشند خود را در سطح کشوری بالا بکشند و در ابعاد ملی عمل کنند. هم اپوزيسيون دامنه بيشتری به خود می گيرد و هم اين اعتقاد در ميان آن که به موجب آن در صحنه سياسی کشور ديگرانی هم هستند که بايد ديده شوند و شريک تلقی گردند.

در خصوص اتحادها آقای کريمی تاکيد کردند که اتحاد پايدار، پروژه سياسی پايدار می خواهد. با اتحاد اتحاد گفتن، زمينه اتحاد فراهم می آيد ولی به اتحاد منجر نمی شود. برای گذر از تفرقه به تفاهم بر سر پروژه مشترک ملی نياز است. اين پروژه نمی تواند پايه اش فقط بر نفی و سلب استوار باشد.

از نظر ايشان اپوزيسيون دارد به پروژه ملی نزديک می شود که همان انتخابات آزاد است و انتخابات آزاد می تواند وسيع ترين نيروها را در جامعه حول خود متشکل و متحد کند. اگر از اين طريق تحول صورت گيرد ما در فردای حذف جمهوری اسلامی با يک وضعيتی روبرو خواهيم شد که شعور دمکراتيک جامعه، سامان دهنده ساختار سياسی جامعه باشد. خواست انتخابات آزاد که طبعاً ناظر است بر خواست تحقق پيش شرط هايش، می تواند هم در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی موجب حمايت شود.

- گرداننده سمينار بعد از پايان سخنرانی نمايندگان احزاب و سازمان های ايرانی، در دو بار متوالی به حاضرين در جلسه فرصت داد که سوالات و ارزيابی های خود را از بحث های صورت گرفته اعلام کنند.

سوالات بيشتر بر سر بيلان کار مشترک اپوزيسيون و اينکه چرا اتحادها بر سر حداقل ها صورت نمی گيرد. چرا بجای همکاری بر سر اشتراکات حداقل، نيرويمان بيشتر بر سر اختلافات صرف می شود؟ موانع عدم همکاری ها چيست؟ آيا مناسب نيست که در آنجائی که توافق وجود دارد همکاری ها صورت گيرد و سپس بحث بر سر اختلافات ادامه يابد؟ آيا امکانپذير است که همکاری های بوجود آمده را منوط به حل ديگر اختلافات موجود نکنيم ؟ آيا در ميان شما خط قرمز برای همکاری ميان جريانات اپوزيسيون دمکرات وجود دارد؟ بحث واژه ملت و مليت و حقوق مربوط به آن از ديگر موارد مورد بحث و سوال بعضی از شرکت کنندگان بود.

گرداننده سمينار از نمايندگان احزاب خواست که در وقت کوتاهی که باقی مانده به سوالات پاسخ دهند.

- آقای بهزاد کريمی در پاسخ به بعضی سوالات از جمله همکاری ميان اپوزيسيون دمکرات ايران گفتند که، در سازمان ايشان برای همکاری با احزاب و سازمان های دمکرات و تاکيد می کنم که نه نيروهای ضد و غير دمکرات بلکه نيروهايی با سطوح متفاوت از پذيرش دمکراسی و آزادی ها، هيچگونه خط قرمزی وجود ندارد. ديالوگ سازنده، اتحاد عمل های موضعی، اتحاد ملی حول پروژه انتخابات آزاد در ايران، و نيز وحدت های برنامه ای سطوح مختلف همکاری ها از نظر ما هستند. دست ما در اندازه های مقتضی برای همکاری به سوی همه اپوزيسيون دمکراسی خواه و آزاديخواه گشاده است. اما توجه داشته باشيم که پروژه انتخابات آزاد در ايران می تواند هم در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی موجب حمايت همگانی شود.

- آقای کمال ارس در پاسخ به بعضی سوالات متذکر شدند که از نظر جبهه ملی حقوق بشر يکی از موارد اصلی است که می تواند مبنای همکاری های اپوزيسيون دمکرات ايران قرار گيرد. ايشان تاکيد کردند که تعريف ايشان از واژه های ملت، قوم با بعضی از سوال کنندگان متفاوت است. ايشان متعقد هستند که ملت ايران از اقوام مختلف تشکيل شده است و برای ايشان منطقی است که هر قوم ايرانی بزبان محلی خودش صحبت کند و بدين طريق از آموزش بزبان مادری خود تا پايان دانشگاه برخوردار باشد. هر قوم اختيار کامل در امور فرهنگی منطقه خود داشته باشد و حتی مسئولين منطقه محل زندگی خود را از ميان مردم همان منطقه انتخاب کند. آقای ارس در آخر تاکيد کردند که بر سر تعاريف واژه ها نبايد بدنبال اختلاف ها باشيم بلکه بر سر مسائل حقوقی بايد با يکديگر دنبال توافق ها و وجوه مشترک باشيم.

- آقای صادق زرزا در پاسخ به بعضی سوالات گفتند: که در حزب ايشان برای همکاری ها با احزاب و سازمان های دمکرات خط قرمز وجود دارد و با سازمان هايی که حقوق مليت ها را قبول نداشته باشند همکاری سياسی صورت نمی گيرد. با توجه به قبول مورد فوق ما آمادگی هر گونه همکاری با هر جريان سياسی را داريم. حزب ما در هيچ سندی از تجزيه ايران صحبت و حمايت نکرده است و همواره خودش را در چارچوب ايران تعريف کرده است. اما ايرانی که به حقوق مليت هايش احترام بگذارند. تاکنون ما هزينه زيادی در اين عرصه پرداخته ايم. شايد هيچکس نتواند بگويد که ايرانی تر از کردها ملت ديگری وجود دارد.

- در پايان سمينار گردانده سمينار آقای علی صمد از حاضرين و مهمانان بخاطر حضورشان در جلسه سمينار تشکر کردند و گفتند قرار است سمينارهای ديگری با موضوعات مختلفی در بروکسل با ديگر احزاب ايرانی برگزار شود و اميد آن است که در برنامه بعدی طيف های دمکرات و آزاديخواه بيشتری در پيشبرد موضوعات سمينار با ما همراه شوند.

گزارش از بروکسل - علی صمد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016