پرستوفروهر: خونخواهی نمی کنيم، به دنبال دادخواهی هستيم، جرس
فرزانه بذرپور - جرس: سيزده سال از آذر ماه خونين سال ۷۷ می گذرد ، وقتی که ماموران وزارت اطلاعات روشنفکران دگرانديشی مانند داريوش فروهر و همسرش ، پوينده و مختاری را به قتل رساندند. قتل های زنجيری مهمترين اتفاقی بود که دولت اصلاحات را در تمام هشت سال با بحران مواجه کرد . بنابر اصرار خاتمی رييس جمهور ، وزارت اطلاعات در بيانيه ای قتل های سياسی را بر عهده گرفت .
مطبوعات نسبتا آزاد سالهای ابتدايی اصلاحات پرده از تاريکخانه قتل های زنجيره ای بر انداختند و عاقبت يکسال بعد ، روزنامه سلام به دليل افشای بخشی ديگری از سناريوی طراحان قتل های زنجيره ای توقيف شد و پس ازآن اعتراضات دانشجويی پديد آمد و به واقعه ۱۸ تير ختم شد و مطبوعات هم به گونه فله ای توقيف شدند. نقش قتلهای زنجيره ای و آمرين و مسببين آن در وضعيت سياسی ايران همچنان پررنگ ادامه دارد . آنچنان که نظام در شش سال اخير از هرگونه بزرگداشتی برای قربانيان قتل ها جلوگيری کرده است . به همين مناسبت جرس با پرستو فروهر يکی از بازمادگان فعال قربانيان قتل های سياسی سال ۷۷ گفتگو کرده است . او معتقد است اين پرونده سياسی ملی همچنان باز است و بازماندگان خونخواهی نمی کنند بلکه خواهان دادخواهی و رسيدگی دقيق به اين پرونده سرنوشت ساز هستند.
مراسم بزرگداشت فروهرها امسال هم برگزار نشد، آيا درمورد عدم برگزاری مراسم بزرگداشت ، تهديد مشخصی از سوی مسوولان امنيتی صورت گرفته بود ؟
- ما اميدمان و قصدمان اين بود که اين مراسم برگزار شود . بعد از اينکه به ايران آمدم از سوی ماموران امنيتی احضار شدم و ممنوعيت برگزاری مراسم رسما به من ابلاغ شد. اعتراضاتی که کردم هم متاسفانه به جايی نرسيد و گفتند اين تصميمی است که گرفته شده و تغييری هم در آن داده نمی شود. اين روندی است که در شش سال گذشته با آن روبرو بوديم و هر سال با بهانه های مختلف و بيشترش حول محور امنيت ملی مراسم را ممنوع کردند و امسال هم همين تاکيد هست.
مامورين امنيتی اجازه برگزاری مراسم در منزل شخصی را هم به خانواده شما ندادند؟
- الان شش سال است که دو طرف کوچه خانه ما نرده کشی می شود و حضور گسترده نيروهای انتظامی وجود دارد و از ورود کسانی که می خواستند بيايند برای شرکت در مراسم جلوگيری می شود. خود ما يعنی نزديکترين افراد، خاله های من و پنج شش نفری که شب در منزل بوديم ، در اين منزل هستيم و ياد آن عزيزان را گرامی می داريم ، اما ما هم نمی توانيم خانه را در آن روز ترک کنيم اين روندی است که چند سال است با آن روبرو هستيم کسی برای بزرگداشت آن مرحوم نمی توانسته وارد خانه شود .کسانی که مراجعه می کنند با ممنوعيت مواجه می شوند و اين اطراف می روند و می آيند و گاهی هم با پرخاش مامورين روبرو می شوند .
الان بيش از يک دهه از قتل فروهرها و ديگر قربانيان قتل های زنجيره ای گذشته است ، پيگيری هم در اين سالها در مورد بازداشت و محاکمه آمرين و مسببين قتلهای زنجيره ای انجام نشده ، شما فکر می کنيد چرا جمهوری اسلامی تن به پيگيری اين پرونده نداده است ؟
- پيگيری درهمان ابتدا انجام شد و اطلاعيه وزارت اطلاعات که اعلام کرد قاتلين ازدرون اين وزارت عمل کردند اين انتظار را پديد آورد. اما متاسفانه روندی که دستگاه قضايی در پی گرفت ،همراه بامخدوش کردن حقايق بود . پرونده ای سرا پا ساختگی به دادگاه فرستادند.علی رغم همه شکايتهای ما در سطوح مختلف، شکايت ما به کميسيون اصل نود و نامه های ما به ريس قوه قضاييه و موج وسيع اعتراضات در مطبوعاتی که آن موقع از آزدايهای بيشتری برخوردار بودند.علی رغم همه اين اعتراضات هيچ ارزشی بر اين اعتراضات گذاشته نشد.دادگاه نمايشی تشکيل شد و در آن صرفا۱۸نفر از مامورين اجرای احکام را به محاکمه کشيدند و علی رغم اينکه اين مامورين تاکيد داشتند کار سازمانی انجام دادند و دستور از بالا داشتند و در گذشته هم در سيستم کاريشان اين کارها را کرده بودند. هيچ رسيدگی واقعی به اين مسائل نشد.ما بازماندگان قربانيان قتل های سياسی آذر ۷۷ خانواده های فروهر، مختاری و پوينده اين دادگاه نمايشی را تحريم کرديم ولی عنوان کرديم که ما همچنان دادخواهی خودمان را پی می گيريم و اين پرونده را مختومه نمی دانيم. اين طور که دستگاه قضايی جمهوری اسلامی عنوان کرد . اين قضيه به اعتقاد من مساله ای است که در اذهان عمومی بايد باز بماند و اذهان عمومی بايد همچنان پيگير حقايق پشت پرده باشد و به اميدی روزی که بشود دادگاه صالحه ای برای بررسی چنين جنايتهايی انجام شود .امروز متاسفانه هنوز ما شرايط لازم برای اين خواسته را نداريم .
شما اشاره کرديد به اينکه اين دادگاه برگزار شد و هجده نفر را محاکمه کردند ، آيا شما با متهمين روبرو شديد و خبری از عاقبت اين متهمين داريد ؟
- ما با متهمين هيچ گاه روبرو نشديم . ما و تا آنجا که می دانم بازماندگان ديگر با متهمين روبرو نشدند و دادگاه علی رغم اينکه گفته شده بود که پرونده ملی است و بايد با شفافيت به آن رسيدگی شود، بدون حضور مطبوعات پشت درهای بسته تشکيل شد و تمام افراد و هويت آنها مخفی نگاه داشته شد . آنچه در اين پرونده اتفاق افتاد اين بود که بااين که جرايم سياسی اتفاق افتاده بود . قتل های سياسی را محدود کردند به حوزه جرم خصوصی و متهمين اين پرونده را صرفا به کسانی که عمل قتل را انجام داده بودند با حکم قصاص مواجه کردند. اين در واقع ظلم مضاعفی بود به بازماندگان قربانيان چون ما روند اين دادرسی را قبول نداشتيم . در انتها آنها مسوليت احکامی را که در دادگاه نمايشی بود بر شانه ما گذاشتند. ما گفتيم که خواهان خونخواهی نيستيم ، خواهان داد خواهی هستيم و اصولا با مجازات اعدام مخالفيم و بنابراين از قصاص و ريختن خون به هر صورت در اين پرونده مخالفيم .از آنچه بعدا اين متهمين برايشان اتفاق افتاد، هيچ اطلاعی به ما داده نشد .
بسياری معتقدند اگر با پرونده قتل های زنجيره ای برخورد موثری صورت می گرفت و بانيان و مسببين در بالاترين رده های قدرت حذف می شدند، امروز با تقلب در انتخابات مواجه نبوديم ؟نظر شما دراينباره چگونه است ؟
- به هر صورت جنايتهای سياسی که به قول متهمين پرونده در گذشته هم انجام شده بود ه و قربانيانی داشته رسيدگی نشد . اين باعث شد بافت جنايتکار وطرز فکری که پشت آن بود به حيات خود ادامه بدهد و عمل کند . تعهد نسبت به گذشته صرفا عطف به ما سبق نيست بلکه مساله ای است که در حال و آينده هر جامعه ای نقش بازی می کند .آنجا که جنايت سياسی انجام می شود اگر با شفافيت با آن روبرو نشود زاينده جنايتهای بعدی است .
در زمان دولت کنونی برخی از متهمين قتل های زنجيريه ای مثل اژه ای و پورمحمدی و حسينيان به پست و مقام رسيدند ، واکنش شما نسبت به منصب رسيدن اين متهمين چه بوده است ؟
- متاسفانه اين روند مختص اين دوره نيست. در رسيدگی به پرونده، متهمان گفتند که ، وزير وقت اطلاعات دستور قتل داده است و ايشان بعد از مدت کو تاهی دادستان کل کشور شدند. کسانی که نامشان در ارتباط با اين جنايتهای سياسی برده شد و جنا يتهايی کردند ، بعدا در پست های مهمی ابقا شدند . روندی است که از همان ابتدا شروع شده بود و مربوط به اين دولت صرفا نيست . واقعا متاسفم که چنين روندی در هر صورت پيش آمد و پيش برده شد . اينکه شما فکر کنيد کسانی که قرار بوده محاکمه شوند به جای اينکه محاکمه شوند ، منصب می گيرند حقيقتا تلخ است .
شما فکر می کنيد چرا فروهرها برای قتلهای زنجيره ای انتخاب شدند و داريوش فروهر و پروانه فروهر چه خطری برای نظام داشتند که اينگونه حذف شدند؟
- به اعتقاد من شخصيت ها و جايگاههايی که در آذر ۷۷ و سرکوب دانشجويی سال ۷۸ مورد حمله قرار گرفتند جريانهايی بودند که رو به رشد قرار داشتند ومی توانستند از شرايط باز سياسی پديدآمده استفاده کند. برای پيشبرد خواسته های اساسی که آنها مطرح می کردند و در واقع فراتر از چارچوبهای اصلاحات بود.
خانم فروهر رهبر جمهوری اسلامی در همان زمان قتل فروهرها را محکوم کرد و گفت که آنها دشمن بی خطر بودند اين گفته رهبری را چه طور تحليل می کنيد ؟
- هر گفته ای در تقبيح قتل آنها، مسلما کمک کرده به پيشبرد دادخواهی که ما داشتيم تا به جای درستی بينجامد . اما اين روند صرفا در بسياری از جاها به همين گفته هايی که ابراز تاسف و امثال آن بوده محدود باقی ماند و آنجا که بايستی بررسی قضايی دقيقی بر پرونده انجام می شد انجام نگرفت .
آقای داريوش فروهر چگونه فکر می کردند و زندگی می کردند، قدری درباره ايشان برای خوانندگان ما می فرماييد ؟
- اين سوال دشواری است و خلاصه کردن زندگی سياسی پنجاه ساله پدرم در چند جمله واقعا سخت است . او ملت گرا بود و آنچنان که خودش می گفت راه سياسی اش همان راه مصدق بود و در تمام طول سالهای ديکتاتوری شاه، دست از مبارزه نکشيد و چهارده سال در آن موقع، پياپی به زندان افتاد. جزو کسانی بود که در پيشبرد انقلاب از سال ۵۵ شروع به کار کرد ، نامه ای را در سال ۵۶ به همراه ديگر سياسيون نوشت و به شاه گفت که دست از سلطنت مطلقه بردارد و به قانون مشروطه عمل کند . اولين جرقه های انقلاب بود. او از بنيانگذاران جبهه ملی چهارم بود . با پيروزی انقلاب مدت کو تاهی وزير کار شد در آن دوره و تا آنجا که توانست خدماتی برای بهبو د زندگی کارگران انجام داد . با شروع درگيريها در کردستان به دليل ارتباطاتش با گروههای کرد ، از سوی آنها خواسته شد تا ايشان به آنجا برود و اين مساله با استقبال مهندس بازرگان مواجه شد و پدرم به عنوان وزير مشاور سعی کرد به آنچه برادر کشی در کردستان می دانست، پايان بدهد . تلاشهای زيادی در اين زمينه کرد و شايد تا حدی توانست وضعيت را کنترل کند اما آنچنان که خودش می گفت با کارشکنی هايی از دوسو مواجه بود و پس از آن و بعد اينکه در انتخابات اولين دوره شورای ملی با تقلب های گسترده روبرو شد، استعفا داد و از کارهای دولتی کناره گرفت .بعد از سال ۶۰ و برکناری رييس جمهور که پدرم به آن شبه کودتا می گفت به صف مخالفان سياسی پيوست و مدتی زندان بود .بعد از آزادی تمام تلاشش اين بود که با بيان اعتراضاتی که در جامعه وجود دارد راهی باز کند و فضای ترس خورده جامعه را با ابزارهای مختلف سياسی بشکند و صدايی باشد برای بيان اعتراضات . در طول سالهای بعد به هر صورت فعاليت سياسی او و مادرم و همراهانش شايد ادامه داشت و به مرور حلقه ای از جوانانی را گرد آنها آورده بود و توجه ای را پديد آورد که همين شايد بيش از هر چيز عامل قتل آنها شد .
بيش از يک سال از جنبش سبز می گذرد آيا شما فکر می کنيد که گره گشايی از قتل های زنجيره ای می تواند يکی از اهداف جنبش سبز باشد ؟
- به اعتقاد من جنبش اعتراضی مردم ايران، جنبش سبز، هدفش باز پس گيری حقوق شهروندی است و يکی از اين حقوق در واقع اين است که قانون در جامعه حاکم باشد و امنيت باشد . اگر دگر انديشان به دليل بيان انديشه های سياسی شان اين چنين وحشيانه سلاخی شده اند ، دادخواهی آنها مسلما به پالايش جامعه از خشونت سياسی کمک خواهد کرد . بازبينی گذشته به آينده امکان تحقق می دهد. بنا براين اصولا برخورد مسوولانه نسبت به جنايت های سياسی يکی از مسائلی است که جنبش اعتراضی مردم ايران بايد به آن توجه داشته باشد و نشانه های هست که اين تعهد وجود دارد. در موردقتلهای زنجيره ای نوشته می شود و گفته می شود و جای اميدواری دارد. به هر حال اميد دارم به اينکه روزی فرابرسد که بشود بزرگداشتی در خور آن دو عزيز برايشان گرفت . روزی فرابرسد که اميدهايی که آنها داشتند برای اين جامعه و ايران آزاد و آبادی که در خوابهايشان می ديدند و هميشه برايش مبارزه و پايداری کردند به تحقق برسد، تا آنها در آن روز حضورشان در پروسه تاريخی تحقق بيابد.
با تشکر از فرصتی که در اختيار جرس گذاشتيد.